خلاصه کتاب هنر شناخت مردم
فهرست

خلاصه کتاب هنر شناخت مردم

ما در عصری زندگی می‌کنیم که آزمون‌های شخصیتی به وفور وجود دارند و میلیون‌ها نفر روزانه در پلتفرم‌های مختلف به سؤالاتی پاسخ می‌دهند. اما این آزمون‌ها واقعاً چه میزان از شخصیت ما را آشکار می‌کنند؟ به نظر می‌رسد که پاسخ چندان جامع نیست. اگر می‌خواهید خودتان را بهتر بشناسید، نیاز به کاری بیشتر از تیک زدن گزینه‌ها در یک آزمون آنلاین دارید. خلاصه کتاب هنر شناخت مردم اثر آن بوگل خلاصه‌ای از مهم‌ترین چهارچوب‌های شخصیتی، از جمله مایرز-بریگز و اینیاگرام را ارائه می‌دهد.  این رویکردها می‌توانند بینش‌های متحول‌کننده‌ای در مورد جنبه‌های مختلف زندگی شما، از روابط گرفته تا معنویت و کار، ایجاد کنند.

بخش اول خلاصه کتاب هنر شناخت مردم: تیپ شخصیتی

مشغولیات ذهنی شما می‌توانند تیپ شخصیتی‌تان را آشکار کنند. هیچ چیزی آسان‌تر از سرکوب یک فکر ناخوشایند یا نادیده گرفتن یک موقعیت خجالت‌آور نیست. انسان‌ها در این زمینه به خوبی عمل می‌کنند و گاهی زنان تنها زمانی متوجه بارداری خود می‌شوند که در حال زایمان هستند. به نظر می‌رسد نادیده گرفتن واقعیت‌ها بخشی طبیعی از وجود انسان است و به همین دلیل است که تلاش می‌کنیم تیپ شخصیتی خود را تعیین کنیم.

برای شروع، شرکت در چند آزمون شخصیت‌شناسی می‌تواند مفید باشد. اغلب اوقات، به جای اینکه صادقانه خود را ارزیابی کنیم، به سوالات بر اساس آنچه دوست داریم باشیم پاسخ می‌دهیم. نویسنده زمانی متوجه این موضوع شد که در آزمون ارزیابی مایرز-بریگز، که به بررسی تیپ‌های شخصیتی مختلف می‌پردازد، شرکت کرد. نتایج این آزمون نشان داد که او دارای تیپ شخصیتی معمار است، که به کمال‌گرایی، انتقاد و تحلیل‌گری معروف است. چون نویسنده علاقه زیادی به کتاب‌خوانی داشت، این ویژگی برای او قابل قبول بود و آن را پذیرفت.

اما یک مشکل وجود داشت: این اطلاعات به او در شناخت خود کمک نمی‌کرد. در نهایت، مشکلات و تعارضات نویسنده با همسرش به او کمک کرد تا شناخت بهتری از خود پیدا کند. این مشاجرات معمولاً به شیوه‌ای عاطفی پیش می‌رفتند که احساسات او را به سادگی بروز می‌دادند. از آنجایی که همسرش، ویل، نمی‌توانست مانند او احساساتش را بیان کند، نویسنده احساس می‌کرد که او اهمیت نمی‌دهد و این موضوع، او را بیشتر آزار می‌داد.

این تنها یک نشانه بود که شاید او دارای تیپ شخصیتی معمار نبود و در واقع یک ایدآلیست بود، کسی که احساساتش را به شیوه‌ای عاطفی ابراز می‌کند. در مقابل، ویل منطقی‌تر عمل می‌کرد و کمتر به احساسات توجه نشان می‌داد. وقتی نویسنده این موضوع را درک کرد، توانست این مسئله را بهتر بفهمد و متوجه شود که این رفتار به هیچ عنوان بی‌محبتی یا بی‌توجهی از طرف ویل نیست؛ او فقط از روشی متفاوت برای بیان افکار و برخورد با تعارضات استفاده می‌کرد.

این تجربه نشان می‌دهد که وقتی بحث خودشناسی مطرح می‌شود، تعارضات اغلب می‌توانند اطلاعات بیشتری و مفیدتری در اختیار شما قرار دهند.

بخش دوم خلاصه کتاب هنر شناخت مردم: افراد درونگرا و برونگرا

افراد درونگرا و برونگرا هر دو به راهبردهای انطباقی نیاز دارند تا بتوانند زندگی خود را به خوبی مدیریت کنند. نویسنده این کتاب در دوران کودکی بسیار خجالتی بود و برای مادرش که اغلب سعی می‌کرد به او یادآوری کند که هنگام برخورد با آشنایان در سوپرمارکت باید سلام کند، این مسئله دشوار بود. این شرایط بخاطر یک دلیل ساده بود: نویسنده فردی درونگرا بود که برعکس مادرش که خوش صحبت بود، کمتر تمایل به تعامل با دیگران داشت.

اما درونگرا و برونگرا بودن چه معنی دارد؟ این مفهوم به کارهای روانشناس کارل یونگ در دهه ۱۹۲۰ برمی‌گردد، ولی این موضوع بیشتر توسط سوزان کین در خصوص قدرت درون‌گرایان به بحث پرداخته شد. امروزه مشخص شده است که تفاوت‌های بین این دو تیپ شخصیتی ناشی از نحوه سیم‌پیچی مغز آنهاست.

برای مثال، افراد برونگرا معمولاً اجتماعی‌تر و سریع‌تر از افراد درونگرا اطلاعات را پردازش می‌کنند. به همین دلیل، آنها می‌توانند سریع‌تر واکنش نشان دهند و در لحظه صحبت کنند. اطلاعات در مغز برونگراها مسیر کوتاه‌تری را طی می‌کند زیرا آنها معمولاً همان اطلاعات را در مناطق مختلف مغز خود پردازش می‌کنند.

این تنها تفاوت بین این دو گروه نیست. افراد درونگرا زمانی که سیستم عصبی پاراسمپاتیک آنها فعال باشد، معمولاً احساس خوشحالی بیشتری دارند. این سیستم جسم را به حالت استراحت و هضم می‌برد و برای عملکرد مؤثر به سکوت و آرامش نیاز دارد. در مقابل، افراد برونگرا زمانی احساس بهتری دارند که سیستم عصبی سمپاتیک آنها فعال باشد، که مسئول واکنش‌های جنگ و گریز است و از محرک‌های محیطی تأثیر می‌پذیرد.

نتیجه این تفاوت‌ها این است که هر دو گروه، درونگراها و برونگراها، به استراتژی‌های ویژه‌ای برای مدیریت زندگی خود نیاز دارند. به عنوان مثال، تصور کنید یک مادر برونگرا تصمیم می‌گیرد فرزندانش را در خانه آموزش دهد. در این شرایط، باید برای فرزندش که بدون تعامل اجتماعی با همسالان خود در خانه مانده، تعادلی ایجاد کند. او می‌تواند برای قدم زدن با یک دوست به بیرون برود یا در سوپرمارکت محله با همسایگان گپ بزند.

به طور مشابه، اگر یک فرد درونگرا بخواهد از یک مهمانی پر سر و صدا لذت ببرد، برای ایجاد تعادل نیاز به یافتن فضایی آرام دارد تا بتواند هر از چندی استراحت کند.

بخش سوم خلاصه کتاب هنر شناخت مردم: مدیریت محرک‌های حسی

افراد حساس نسبت به محرک‌های حسی به شدت واکنش نشان می‌دهند و نیازمند آرامش و سکوت هستند. نویسنده هنگامی که فرزندانش کوچک بودند، اغلب صبح‌های پنجشنبه را با آنان می‌گذرانید. او با صحنه‌ای از دوروبر خود مواجه می‌شد که شامل سطوح کثیف، بچه‌های هیجان‌زده‌ای که به این سو و آن سو می‌دویدند و سگ خانواده که مدام پارس می‌کرد، بود. این وضعیت برای او بسیار استرس‌زا بود. اگرچه نمی‌توانست علت این احساس را به طور کامل توضیح دهد، اما بعدها متوجه شد که مشکل از کجا ناشی می‌شود. او فردی بسیار حساس یا به اختصار “HSP” (Highly Sensitive Person) بود.

معمولاً افرادی که حساس هستند، با افراد درونگرا اشتباه گرفته می‌شوند، اما این دو نوع شخصیت متفاوت‌اند. تعاملات اجتماعی ممکن است برای افراد درون‌گرا خسته‌کننده باشد، در حالی که “HSP”ها زمانی دچار فشار می‌شوند که بیش از حد تحت تأثیر محرک‌های محیطی قرار بگیرند. صداهای بلند، شلوغی‌های بصری و بوهای تند می‌توانند آن‌ها را تحت فشار قرار دهند.

این حساسیت شدید نشان می‌دهد که “HSP”ها نیازهای خاصی دارند. یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای جلوگیری از تشدید محرک‌های بیرونی، داشتن استراحت‌های منظم در محیطی عاری از ورودی‌های حسی است. توجه به محیط اطراف نیز بسیار حائز اهمیت است. نادیده گرفتن صداهای اطراف و کنار آمدن با آن‌ها برای “HSP”ها دشوار است؛ به همین دلیل، تحمل صدای ترافیک در خیابان‌های شلوغ یا شنیدن یک آهنگ تکراری می‌تواند سبب آزار آن‌ها شود. بنابراین، خلق یک فضای آرام برایشان ضروری است.

اما فقط فضا نیست که اهمیت دارد، بلکه فعالیت‌هایی که “HSP”ها در آن فضا انجام می‌دهند نیز باید مورد توجه قرار گیرد. اگر شما هم فردی حساس هستید، بهترین کار این است که به مکانی برگردید که از سر و صدا و شلوغی در امان باشید و در آنجا هیچ کاری انجام ندهید؛ نه فیلم تماشا کنید و نه به پادکست گوش دهید. فقط به مغز خود فرصت استراحت بدهید.

نویسنده از تجربه‌اش یاد گرفت که بهترین راه برای جلوگیری از آشفتگی زمانی که با فرزندانش تنهاست، این است که کمی استراحت کند یا وظایف را به فرد دیگری بسپارد. از زمانی که این رویکرد را در پیش گرفت، کمتر تحت استرس قرار داشت.

بخش چهارم خلاصه کتاب هنر شناخت مردم: پنج زبان عشق

پنج زبان عشق وجود دارد که شناخت آنها می‌تواند به استحکام روابط کمک کند. نویسنده سال‌ها بدون مناسبت خاصی از مادر شوهرش کارت‌های تبریک دریافت می‌کرد. این مادر به هر مناسبت مهم و غیرمهمی برای هر کسی که آدرسش را داشت، کارت تبریک ارسال می‌کرد. در مقابل، نویسنده حتی یک بار هم برای کسی کارت تبریک نفرستاده بود تا اینکه با مفهوم پنج زبان عشق آشنا شد.

این ایده برگرفته از کتابی از گری چاپمن به نام “پنج زبان عشق” است. بیایید نگاهی به این زبان‌ها بیندازیم:

  1. کلام تایید آمیز: افرادی که به این زبان واکنش نشان می‌دهند، عشق را از طریق تحسین و ابراز قدردانی دریافت می‌کنند. انتخاب کلمات مناسب به این افراد این احساس را می‌دهد که برای شما اهمیت دارند.
  2. اختصاص وقت: افرادی که از این زبان استفاده می‌کنند، زمانی احساس دوست داشته شدن می‌کنند که بدون حواس‌پرتی و با تمرکز به تنهایی وقت خود را با آنها بگذرانید.
  3. دریافت هدایا: این افراد بیشتر تحت تأثیر نمادهای عشق قرار می‌گیرند، خواه حلقه ازدواج باشد یا یک هدیه یادبود. خرید بلیت برای یک سینما برای دو نفر می‌تواند به عنوان یک یادگاری ماندگار محسوب شود.
  4. خدمات به یکدیگر: این زبان به کارهایی اشاره دارد که برای دیگران انجام می‌دهید تا انرژی محبت خود را نشان دهید. این کارها می‌تواند شامل کوتاه کردن چمن‌ها یا تهیه یک شام ویژه باشد.
  5. تماس فیزیکی: افرادی که به این زبان عشق می‌ورزند، با لمس، آغوش و بوسه‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. این نشانه‌ها برای آنها نمایانگر ارتباط عاشقانه هستند.

حال سؤال این است که این زبان‌ها چگونه می‌توانند به بهبود روابط شما کمک کنند؟ فرض کنید شریک زندگی شما از زبان خدمات پیروی می‌کند. برای این افراد، گذراندن یک آخر هفته کامل برای کارهایی مانند وجین کردن و باغبانی می‌تواند یک سورپرایز خوب باشد. اما اگر زبان شما “اختصاص وقت” باشد، احتمالاً بیشتر تمایل دارید که وقت خود را صرف گفتگو با شریکتان کنید.

در این حالت، ممکن است به اختلاف نظر و مشاجره منجر شوید. با درک زبان‌های عشق، شما می‌توانید از بروز این درگیری‌ها جلوگیری کنید و به بهبود روابطتان کمک کنید.

بخش پنجم خلاصه کتاب هنر شناخت مردم

با استفاده از طبقه‌بندی کیر سی می‌توانیم انتظارات خود را از دیگران تعدیل کنیم. نویسنده در سال‌های کودکی خود با یکی از فرزندانش دچار مشکلاتی شد، زیرا او فردی ذاتاً بی‌برنامه بود و معمولاً کارهای مربوط به رزرو بلیت تعطیلات را تا آخرین لحظه به تعویق می‌انداخت. در حالی که فرزندش ترجیح می‌داد از پیش برای سفرها برنامه‌ریزی کند و از وقوع هر اتفاقی مطلع باشد. این اختلاف در نگرش‌ها باعث ایجاد کشمکش میان آنها شد. نویسنده متوجه شد که خلق و خوی آنها کاملاً متفاوت است.

حال، این به چه معناست؟ بیایید نگاهی به چهار گروه مختلف انسان‌ها بر اساس نظریه دیوید کیر سی بیندازیم. گروه اول پیشه‌وران هستند که در زمان حال زندگی می‌کنند و افکار و آرزوهایشان ریشه در واقعیت دارد، اما در عین حال رگه‌ای از خلاقیت نیز در آنها مشاهده می‌شود. گروه دوم نگهبان‌ها هستند؛ افرادی که به حفظ وضع موجود و سنت‌ها ارزش می‌دهند و بر زمان حال تمرکز دارند.

سومین گروه ایدآلیست‌ها هستند، افرادی با تخیل زنده که به جای تمرکز بر آنچه هست، بر آنچه می‌تواند باشد، تمرکز می‌کنند. آخرین گروه افراد منطقی هستند که آینده‌نگرند و این کار را به شیوه‌ای منطقی انجام می‌دهند. این ویژگی‌ها باعث می‌شود که در حل مشکلات عملکرد خوبی داشته باشند.

درک این تیپ‌های مختلف شخصیتی، روشی عالی برای تنظیم انتظارات ما از دیگران است. به عبارت دیگر، طبقه‌بندی کیر سی نشان می‌دهد که مردم با یکدیگر تفاوت دارند و هیچ اشکالی در این موضوع نیست.

به عنوان مثال، فرض کنید که شریک زندگی‌تان در گروه نگهبانان قرار دارد. او ممکن است برای یک ایدآلیست که به هیجان و تغییرات علاقه دارد، خسته‌کننده به نظر برسد. اما این طبقه‌بندی به ما کمک می‌کند بفهمیم که ویژگی‌هایی که برای ما آزاردهنده به نظر می‌رسند، ممکن است پیامدهای مثبتی نیز داشته باشند. افراد با برنامه‌ریزی دقیق معمولاً قابل‌اعتماد و وفادارند، که این خصوصیات از آنها یک شریک عالی می‌سازد.

بعد از این درک، می‌توانید راحت‌تر واقع‌گرایی و عقلانیت را در انتظارات‌تان از دیگران رعایت کنید، زیرا هیچ کس نمی‌تواند تمام انتظارات شما را برآورده کند.

بخش  شششم خلاصه کتاب هنر شناخت مردم: بررسی شخصیت شناسی مایرز بریگز

به بررسی شاخص شخصیت شناسی مایرز-بریگز می‌پردازیم که بر چهار دوگانگی مبتنی است و به شما کمک می‌کند نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنید. این آزمون، که بیش از یک قرن پیش توسط کاترین و ایزابل برگز ابداع شده، شامل چهار دوگانگی است:

  1. درون‌گرایی و برون‌گرایی: درون‌گراها بر دنیای ایده‌ها تمرکز دارند، در حالی که برون‌گراها به ارتباط با دنیای خارجی علاقه دارند.
  2. حسی و شهودی: افرادی که از شهود استفاده می‌کنند، بر احتمالات و روابط غیرمنتظره تمرکز دارند، در حالی که افراد حسی جهان را از طریق داده‌های حسی تجزیه و تحلیل می‌کنند.
  3. تفکر و احساس: افراد متفکر بر اساس منطق و تحلیل تصمیم‌گیری می‌کنند، در حالی که افرادی که از احساسات استفاده می‌کنند، به احساسات خود هنگام تصمیم‌گیری توجه دارند.
  4. قضاوت و ادراک: افراد قضاوت‌گر تصمیم محور هستند و سریعاً بعد از قضاوت به موضوع بعدی می‌پردازند، در حالی که افراد ادراک کننده به صبر و جمع‌آوری اطلاعات توجه می‌کنند.

این دوگانگی‌ها به ما کمک می‌کنند نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنیم. آگاهی از نقاط قوت می‌تواند حس عزت نفس شما را تقویت کند و شما را به یادآوری نقش مؤثرتان در روابط و پروژه‌ها سوق دهد. همچنین، شناخت نقاط ضعف می‌تواند اولین قدم برای جلوگیری از اشتباهات باشد.

برای نمونه، فردی با مشخصات برون‌گرایی حسی ادراکی و قضاوتی (ISFJ) معمولاً پایبند به اصول است و مسئولیت‌پذیر می‌باشد. این افراد معمولاً از تغییرات متنفرند و گاهی ممکن است درگیر ظواهر شوند. بر اساس شاخص نوع مایرز-بریگز، این افراد به تأیید مثبت زیاد نیاز دارند و ممکن است کمک به دیگران را بر خودمراقبتی ترجیح دهند.

بخش هفتم خلاصه کتاب هنر شناخت مردم: درک تیپ‌های شخصیتی با استفاده از اینیاگرام

اینیاگرام به شناسایی ۹ تیپ شخصیتی می‌پردازد و به ما در درک الگوهای رفتاری‌مان کمک می‌کند. همان‌طور که هر نویسنده‌ای به شما خواهد گفت، نوشتن کار دشواری است و به همین دلیل تعداد کمی از نویسندگان از این فرآیند لذت می‌برند. با این حال، پس از اتمام نوشتن، اغلب احساس رضایت می‌کنند. این مطمئناً در مورد اینیاگرام نیز صدق می‌کند. استفاده از این سیستم ممکن است دشوار باشد، اما در نهایت، ارزشش را خواهد داشت.

این کلمه، واژه‌ای یونانی است که از دو بخش “اینا” به معنای نوح و “گرام” به معنای طرح و رسم تشکیل شده است. اینیاگرام دقیقاً به معنی یک طرح از ۹ تیپ شخصیتی است که توسط فیلسوف ارمنی جورج گورجیف معرفی شد. هرچند منبع دقیق آن مشخص نیست، بیایید نگاهی نزدیک‌تر به این نه تیپ شخصیتی بیندازیم:

  1. تیپ یک: اصلاح‌طلبان کمال‌گرا – افرادی که استانداردهای بالایی برای خود و دیگران دارند.
  2. تیپ دو: کمک‌کنندگان – افرادی که عاشق حمایت از دیگران هستند و گاهی نیازهای خود را نادیده می‌گیرند.
  3. تیپ سه: پیشرفت‌گرایان – افرادی رقابت‌پذیر که تمام تمرکزشان به اهداف خود معطوف می‌شود.
  4. تیپ چهار: خودگرایان – افرادی که تمایل دارند بر آنچه در زندگی از دست داده‌اند، تمرکز کنند.
  5. تیپ پنج: محققان – فرد روشنفکری که در دنیای خیالی زندگی می‌کند.
  6. تیپ شش: وفاداران – افرادی که به مسئولیت و امنیت اهمیت می‌دهند، ولی می‌توانند بیش از حد محتاط شوند.
  7. تیپ هفت: تنوع‌طلبان – افرادی که می‌دانند چگونه از زندگی لذت ببرند اما گاهی در این کار زیاده‌روی می‌کنند.
  8. تیپ هشت: سلطه‌جویان – شخصیت‌های قوی که می‌خواهند خود را نشان دهند.
  9. تیپ نه: صلح‌طلبان – افرادی که به عنوان محافظان سازش و همدلی شناخته می‌شوند.

این تیپ‌ها فقط یک نظریه نیستند؛ با کمک اینیاگرام می‌توانید به درک واقعی‌تری از شخصیت خود برسید. برای مثال، نویسنده کتاب دارای تیپ شخصیت صلح‌طلب است. پس از شناسایی تیپ خود، متوجه شد که میل او به اجتناب از تعارض باعث می‌شود نیازهای دیگران را بر نیازهای خود ترجیح دهد. صلح‌طلبان اغلب در این مسیر خود را گم می‌کنند.

به عنوان نمونه، در زمان مادری جوان، نویسنده گاهی مجبور بود به توصیه‌هایی در مورد تربیت فرزندان گوش دهد که به واقع به آنها اعتقادی نداشت. اما حالا که بیشتر با تیپ شخصیتی اینیاگرام خودش آشنا شده است، می‌تواند با راحتی بیشتری از پذیرش نظرات دیگران بدون داشتن تنش جلوگیری کند.

بخش پایانی خلاصه کتاب هنر شناخت مردم

همان‌طور که زمان می‌گذرد، افراد ممکن است تغییرات قابل توجهی را تجربه کنند، حتی اگر ثبات شخصیتی داشته باشند. به‌ویژه، افرادی که در یک شهر کوچک زندگی می‌کنند، معمولاً شاهد ثابت ماندن شخصیت‌ها در درازمدت هستند. به عنوان مثال، یک نوجوان پرشور ممکن است به یک بزرگسال پرشور تبدیل شود، اما این قانون همیشگی نیست. نویسنده خود شاهد چنین تغییراتی بوده است.

او به طور تصادفی با یکی از همکلاسی‌های قدیمی‌اش در بازار محلی روبه‌رو شده است. در دوران تحصیل، این دوست به عنوان فردی دردسرساز شناخته می‌شد که هیچ‌گاه توجهی به معلمان نداشت و بارها از کلاس اخراج می‌شد. اما اکنون، او تغییراتی غیرقابل تصور کرده، با یک پزشک اطفال ازدواج کرده و صاحب یک فرزند است.

این نشان می‌دهد که مردم قابلیت تغییر دارند، اما همه نمی‌توانند از پس آن برآیند. شخصیتی‌ها به‌طور کلی در طول زندگی ثابت باقی می‌مانند؛ برای مثال، یک کودک درونگرا احتمالاً بزرگسالی درونگرا خواهد شد. اما این بدان معنا نیست که رفتار آن‌ها ثابت می‌ماند. به تدریج و با تمرین، فرد درون‌گرا می‌تواند یاد بگیرد که با دیگران به شکلی اجتماعی و رضایت‌بخش ارتباط برقرار کند. در واقع، طرز تفکر فرد نقش اساسی دارد.

افرادی که طرز فکر ترقی‌خواه دارند، بر این باورند که توانایی تغییر و رشد دارند و این نگرش به آنها کمک می‌کند تا نقاط ضعفی از شخصیتشان را تعدیل کنند. در مقابل، کسانی که طرز فکر ثابتی دارند، محدودیت‌های خود را پذیرفته و ممکن است به الگوهای رفتاری غیر مفید خود ادامه دهند.

به یاد داشته باشید که هیچ یک از ویژگی‌های شخصیتی شما غیرقابل تغییر نیستند و نباید اجازه دهید که این ویژگی‌ها شما را از رسیدن به اهداف‌تان بازدارند. با شناخت نقاط قوت و ضعف خود، می‌توانید از مشکلاتی که در مسیر رشد و پیشرفت‌تان موجود است، آگاه شوید و به آرزوهای خود دست یابید.

در نهایت، پیام کلیدی این کتاب این است که شخصیت‌ها بسیار متنوع و پیچیده هستند و روش‌های مختلفی برای شناخت بهتر شخصیت وجود دارد. این روش‌ها می‌توانند به شما کمک کنند تا خودتان را بهتر بشناسید و رابطه‌تان را با دیگران بهبود ببخشید.

اشتراک گذاری:

آرمان نیک بخت

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید

با عضویت تو خبرنامه خلاصینو، جدیدترین خلاصه‌ کتاب‌ها رو مستقیماً دریافت کنید. همچنین از پیشنهادات ویژه ما بهره‌مند بشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *