کتاب روی خوش استرس (The Upside of Stress) نوشته کلی مکگونیگال (Kelly McGonigal) است. این کتاب به بررسی تأثیرات مثبت استرس بر زندگی میپردازد و بر این باور است که نگرش ما نسبت به استرس میتواند تغییراتی اساسی در تجربه و واکنش ما به چالشها ایجاد کند. آیا تا به حال به این فکر کردهاید که استرس میتواند یک دوست در زندگی شما باشد؟ در کتاب روی خوش استرس، کلی مکگونیگال ما را به سفری جذاب در دنیای استرس میبرد و به ما نشان میدهد که چگونه میتوانیم از چالشهای زندگی، بهجای موانع، به عنوان فرصتهای رشد و توسعه استفاده کنیم. با تغییر نگرش خود نسبت به استرس، میتوانیم نه تنها سلامت روانی و جسمیمان را بهبود ببخشیم، بلکه به روابط اجتماعیمان نیز رونق ببخشیم. ما در خلاصه کتاب روی خوش استرس نکات کلیدی آن را ارائه میدهد تا به شما کمک کند با دیدی تازه به استرس و چالشهای زندگیتان نگاه کنید.
کلی مکانیکال استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد و رهبر علمی تحقیقات متعددی است. او تلاش میکند تا نشان دهد که این پژوهشهای روانشناسی و علوم اعصاب و پزشکی چگونه در موقعیتهای زندگی روزمره عمل میکنند. او همچنین نویسنده کتاب پرفروش بینالمللی «غریزه اراده» است.
خلاصه کتاب روی خوش استرس: چرا استرس برای ما خوب است؟
ضربالاجلها، مسائلی که باید حل شوند، گیر کردن در ترافیک و انتظار صورتحسابهایی که باید پرداخت کنیم، فهرست چیزهایی هستند که ما را تحت فشار قرار میدهند و به ما استرس وارد میکنند. در واقع، به نظر میرسد زندگی مدرن از زمانی که صبح از خواب بیدار میشویم تا زمانی که شب به رختخواب میرویم، پر از استرس است. اما چه میشود اگر این سرعت دیوانهوار زندگی واقعاً برای ما مفید باشد؟ اگرچه ما معمولاً استرس را یک حس منفی میدانیم، اما جنبه دیگری از داستان نیز وجود دارد. به نظر میرسد بدن ما در طول اعصار گذشته برای مدیریت استرس به روشهای بسیار پیچیدهتر و مبتکرانهتر از آنچه تصور میکنیم، راههایی را توسعه داده که حتی ممکن است به ما کمک کنند تا قویتر و تندرستتر شویم.
در این قسمت از خلاصه کتاب روی خوش استرس، به پرسشهای زیر پاسخ داده میشود:
چرا مثبتاندیشی در مورد استرس حتی بیشتر از ورزش کردن باعث افزایش طول عمر میشود؟
چگونه گرفتن دستها تأثیر موقعیتهای استرسدار را کاهش میدهد؟
چرا افرادی که بازنشسته هستند در معرض افزایش خطر افسردگی قرار میگیرند؟
خريد کتاب روی خوش استرس رو الان انجام بده بعداً تو 4 قسط پرداخت كن
استرس تنها زمانی مضره که آن را باور کنید
همه ما میلیونها بار شنیدهایم که استرس برای ما مضره و منبع و علت اکثر بیماریهاست. پس چرا باید به توصیه این کتاب آن را در آغوش بگیریم؟ بیایید اول به این فکر کنیم که استرس واقعاً چیست. استرس یک واکنش است که زمانی رخ میدهد که چیزی که به آن اهمیت میدهید در خطر است. این واکنش میتواند ناشی از ناامیدی شما به دلیل ماندن در ترافیک یا غم از دست دادن یک عزیز باشد. در یک مطالعه در سال ۲۰۰۶ که در ایالات متحده انجام شد، محققان دریافتند که سطوح بالای استرس خطر مرگ را تا ۴۳ درصد افزایش میدهد. اما جالب است بدانید که این فقط در افرادی بود که معتقد بودند استرس مضره. کسانی که سطوح بالای استرس را گزارش کردند اما باور نداشتند که استرس مضره، کمترین خطر مرگ را نسبت به دیگر شرکتکنندگان داشتند. این مشاهدات منجر به این نتیجهگیری شد که استرس تنها وقتی مضره که فکر میکنید ضرر دارد.
یک مطالعه در دانشگاه ییل نشان داده افرادی که به پیری و سالمندی خود نگاه مثبتی دارند، ۷.۶ سال بیشتر عمر میکنند و این زمان بسیار بیشتر از ۴ سال است که با ورزش کردن و سیگار نکشیدن به دست میآوریم. مثبتاندیشی باوری بسیار قدرتمند است و میتواند بر سلامت بدن شما تأثیر بگذارد. چنین باورهایی را میتوان یک ذهنیت در نظر گرفت که برتر از ترجیحات یا حقایقی هستند که به شما آموخته شدهاند. معمولاً این درک شما از نحوه عملکرد جهان و طرز فکر شماست که بر دنیای شما تأثیر میگذارد. بنابراین، نگرش شما نسبت به استرس هم بخش مرکزی ذهنیت شماست که انتخابهای شما را در زندگی روزمره شکل میدهد.
اگر استرس را مضر میبینید، سعی میکنید به هر قیمتی از آن اجتناب کنید. از سوی دیگر، افرادی که استرس را مفید میدانند، احتمالاً استراتژیهایی را برای مقابله با منبع استرس جستجو میکنند و بهترین استفاده را از موقعیت ارائه میدهند. در نتیجه، سوال این است که آیا شما با استرس روبرو هستید؟ پس این احتمال وجود دارد که در مورد رسیدگی به چالشهای زندگی اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. به این ترتیب، این باور که استرس مفید است، به یک فرصت برای خود شکوفایی تبدیل میشود. اما اگر استرس باعث میشود احساس بدی داشته باشید و آسیب ببینید، نیازی به ناراحتی نیست. قسمتهای بعدی به شما کمک میکند تا طرز فکر خود را تغییر دهید.
طیف وسیعی از واکنشهای استرس ما را تشویق میکند تا درگیر شویم، ارتباط برقرار کنیم و رشد کنیم
تبدیل چالشها واسترس ها به تجربههای مثبت
در اواخر دهه ۱۹۹۰، مرکز تروما در بیمارستانی در اوهایو آزمایشی را بر روی بازماندگان تصادفات رانندگی انجام داد و متوجه شدند که قادرند به طور دقیق پیشبینی کنند که چه کسی دچار اختلال استرس پس از سانحه میشود. محققان پیشبینیهای خود را بر اساس نمونههای ادراری که از بازماندگان بلافاصله پس از تصادف جمعآوری کردند، انجام دادند. ۴۶ بیمار از ۵۵ بیمار دارای سطوح بالاتری از هورمون استرس مانند کورتیزول و آدرنالین در ادرار خود بودند و از اختلال استرس پس از سانحه رنج نمیبردند. ۹ بیمار باقیمانده با سطوح پایینتر هورمون استرس به این اختلال مبتلا شدند. این آزمایش شواهد قدرتمندی به دست دانشمندان داد که استرس حتی در رویدادهای شدیداً آسیبزا میتواند منجر به بهبودی طولانیمدت بهتری شود. بنابراین، بر خلاف آنچه ممکن است به گوشتان خورده باشد، استرس فقط به واکنش جنگ و گریز نیست. حداقل در زندگی مدرن امروزی اینطور عمل نمیکند.
ما نمیتوانیم هر بار که با هم اختلاف داریم از روابط خود فرار کنیم و نمیتوانیم وقتی یک ضربالاجل به پایان میرسد در دفتر کار با هم درگیر شویم. واکنش جنگ یا گریز البته هنوز در مورد حمله واقع شدن یا قرار گرفتن در یک آتشسوزی ساختمان ارزشمند است، اما ما همچنین این ظرفیت را داریم که از استرس برای درگیر شدن با چالشها، ارتباط با اطرافیان و رشد حاصل از تجربه استفاده کنیم.
هورمون اکسیتوسین هورمون عشق
چندین واکنش استرسی وجود دارد که به ما کمک میکند تا به یک دیدگاه مثبت با مشکلات روبرو شویم. یکی از اینها واکنش چالش است. این واکنش شبیه به پاسخ جنگ یا گریز است، اما برای موقعیتهایی مناسب است که در عین تحت فشار قرار گرفتن، بقای شما را تهدید نمیکنند. واکنش چالش کورتیزول و آدرنالین را آزاد میکند تا احساس اعتماد به نفس و انگیزه یادگیری از یک تجربه سخت را ایجاد کند. یکی دیگر از واکنشهای مثبت استرس، تمایل و دوستی است، جایی که وقتی احساس استرس میکنیم با یک دوست نزدیک یا یکی از عزیزانمان صحبت میکنیم.
این عمل باعث ترشح هورمون اکسیتوسین میشود. اکسیتوسین که معمولاً به عنوان مولکول عشق از آن یاد میشود، ما را تشویق میکند تا از طریق روابط اجتماعی مراقبتی با دیگران ارتباط برقرار کنیم. واکنشهای استرسی مثبت علاوه بر اینکه به ما کمک میکنند با استرس در لحظه و اکنون مقابله کنیم، اثری مانند واکسن بر روی مغز ما میگذارند. این تجربیات به بدن و ذهن ما میآموزند که چگونه استرس مشابهی را در آینده مدیریت کنیم. به همین دلیل است که تحمل استرس باعث میشود در درازمدت بهتر با آن کنار بیاییم.
یک زندگی پر استرس اغلب یک زندگی معنادار است
این جمله به نظر عجیب میآید، اما در نظر بگیرید که در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶، محققان مرکز افکارسنجی و نظرسنجی جهانی گالوپ از بیش از ۱۲۵ هزار نفر در سنین ۱۵ سال و بالاتر پرسیدند که آیا روز قبل استرس زیادی را تجربه کردند یا خیر. به طور متوسط، حدود یک سوم از جمعیت هر کشور گفتند که استرس را تجربه کردند. ۶۷ درصد از جمعیت فیلیپین از استرس رنج میبردند که پر استرسترین کشور محسوب میشود. ایالات متحده نیز با ۴۳ درصد دست کمی از فیلیپین نداشت. جمعیت سایر کشورها استرس بسیار کمتری را گزارش کردند؛ به عنوان مثال، در کشور آفریقایی موریتانی این میزان ۵ درصد بود.
اما این آمار چگونه با دادههای دیگر همخوانی دارد؟ نتایج بررسی پژوهشگران را شگفتزده کرد. کشورهایی که سطوح بالاتری از استرس را نشان میدهند، احتمالاً تولید ناخالص داخلی بالاتر، امید به زندگی طولانیتر و کیفیت زندگی بهتری دارند. در مقابل، کشورهایی مانند موریتانی با سطوح پایین استرس، مستعد سطوح بالایی از فساد، فقر، گرسنگی یا خشونت هستند. این همان چیزی است که نویسنده آن را «تناقض استرس» مینامد. زندگی شاد حاوی استرس و زندگی بدون استرس، شادی و خوشبختی را تضمین نمیکند. اما چگونه میتوان این موضوع را توضیح داد؟
شاید به این دلیل باشد که یک زندگی معنادار لزوماً یک زندگی پر استرس نیست. بر اساس مطالعهای که در سال ۲۰۱۳ در دانشگاه ایالتی استنفورد و فلوریدا انجام شد، افرادی که بیشترین تعداد رویدادهای استرسزا را در گذشته خود گزارش کردند، به احتمال زیاد زندگی خود را معنادار و هدفمند میدانند. شما چطور؟ آیا زندگی خود را معنادار میدانید؟ چرا؟ ما اغلب احساس هدفمندی خود را از نقشهای متفاوتی که بازی میکنیم و مسئولیتهایی که در شغلهایمان یا به عنوان پدر و مادر و در روابطمان داریم، میگیریم. فعالیتهایی که بیشترین احساس هدفمندی و معناگرایی را در زندگی ما دارند، دقیقاً همانهایی هستند که بزرگترین منابع استرس در زندگی ما هستند.
این موضوع در دو نظرسنجی اخیر در بریتانیا و کانادا نشان داده شده است. ۳۴ درصد از بزرگسالان شرکتکننده در بریتانیا اظهار داشتند که داشتن یک نوزاد، استرسزاترین تجربه زندگی آنها بوده و ۶۲ درصد از کاناداییهای شرکتکننده در این نظرسنجی نیز شغلشان را بزرگترین منبع استرس خود میدانستند. تحقیقات همچنین به ما میگوید که زندگی با استرس کمتر، ممکن است احساس شادی و خوشبختی را به همراه نداشته باشد. انسانها زمانی که مشغول هستند، شادتر هستند. این امر ممکن است توضیح دهد که چرا دوران بازنشستگی و زمانی که به طور ناگهانی کمتر از آنچه عادت کردهایم کار انجام میدهیم، خطر ابتلا به افسردگی تا ۴۰ درصد افزایش پیدا میکند.
تنها تفکر متفاوت درباره استرس میتواند به ما کمک کند تا با آن مقابله کنیم
با صدها مقاله علمی، گفتگوهای رادیویی، نظرسنجیها و مطالعات علمی در این زمینه، به نظر میرسد استرس یکی از بزرگترین معماهای قرن حاضر است. تقریباً همه ما افرادی را میشناسیم که استرس را یک درگیری و مبارزه میدانند. اما در مورد آن دسته از افرادی که به نظر میرسد با همه چیز با ملاطفت برخورد میکنند، چه؟ همه ما حداقل یکی از این آدمها را میشناسیم. هر از چند گاهی با افرادی مواجه میشویم که به مراتب بهتر از دیگران با استرس کنار میآیند. اما آنها چه کار متفاوتی انجام میدهند؟ همه اینها به نحوه تفکر آنها در مورد استرس مربوط میشود. همکار، همسایه یا آشنای انعطافپذیر شما میتواند با استرس به خوبی برخورد کند زیرا استرس را بخشی عادی از زندگی میداند که البته همینطور هم هست.
بدون استرس، فرصتهای بسیار کمتری برای رشد و یادگیری خواهیم داشت. به علاوه، پذیرش اینکه استرس یک امر عادی و طبیعی است، باعث میشود کمتر به هر چالشی به عنوان یک فاجعه نگاه کنیم. افراد انعطافپذیر میدانند که مهم نیست مسائل تا چه حد استرسزا باشند، زندگی در هر صورت ادامه دارد. آنها همچنین به انتخابهایی ادامه میدهند که موقعیت یا خودشان را تغییر دهد. اما این قدرت آنها از کجا میآید؟
جالب است که این قدرت اغلب در نتیجه تجربه روزهای سخت در گذشته به دست میآید. دانشیار بهداشت کودک و حقوق بشر در دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۰۲ مشاهده کرد که سربازان کودکی که به عنوان سپر انسانی و برده جنسی مورد استفاده قرار میگیرند و مجبور به کشتن اعضای خانواده یا ارتکاب تجاوز جنسی میشوند، بسیار مقاوم هستند. اما چرا؟ وحشتهایی که این کودکان در گذشته تجربه کردند، به آنها این امکان را میدهد که هنگام مواجهه با مشکلات روزانه، تصویر بزرگتری را ببینند. بسیاری حتی آرزو داشتند که پزشک، روزنامهنگار و معلم بشوند. یعنی حتی در بدترین شرایط هم تجربیات گذشته از استرس میتواند به ما قدرت و چشمانداز مثبتی بدهد.
اضطرابها و نگرانیهای خود را در آغوش بگیرید تا از آنها بهرهمند شوید
آیا تا به حال آنقدر عصبانی شدید که کف دستهایتان به شکل دیوانهواری شروع به عرق کردن کند؟ یا شاید احساس کردهاید که قلبتان به شدت در سینهتان میکوبد و دهانتان خشکتر از صحرای بزرگ آفریقا شده است؟ اینها همه نشانههای بسیار واضحی از عصبانی بودن شما هستند و معمولاً در این حالت خودتان را سرزنش میکنید که چرا به استرس اجازه دادید این حالت را در شما ایجاد کند. اما آیا این کار درست است؟ همیشه نه. پذیرش اضطراب در واقع به ما کمک میکند تا عملکرد بهتری داشته باشیم و این کار فقط به نحوه کانالیزه کردن آن بستگی دارد.
برای نشان دادن این موضوع، آلیسون وودبروکس، استاد مدرسه بازرگانی دانشگاه هاروارد، به برخی از دانشجویانی که در آستانه ارائه یک سخنرانی بودند، گفت که با خود بگویند «من آرام هستم» در حالی که به دیگران دستور داده شده بود که به خودشان بگویند «من هیجانزدهام». این کار یک ترفند ساده اما کارساز بود، چرا که گروه دوم در مهارتهای ارائهشان اعتماد به نفس بیشتری داشتند، فشار را با ظرافت بیشتری مدیریت کردند و به عنوان سخنرانان متقاعدکنندهتر و شایستهتر از گروه اول ارزیابی شدند. گروه دوم سخنرانان صرفاً با تغییر ذهنیت خود، اضطرابشان را به انرژیشان هدایت کردند که این کار عملکرد آنها را به شدت بهبود بخشید. تکرار جملات مهیج مانند «من هیجانزده هستم» یکی از راههای عالی برای هدایت استرس شما به سمت قدرت است.
در آغوش گرفتن و پذیرفتن اضطراب و استرس، استراتژی دیگری برای تغییر طرز فکر شما و کاری بسیار مهم است، زیرا بدون آن شما در معرض خطر افتادن در چرخه اجتناب از اضطراب و استرس هستید. به عنوان مثال، نویسنده به شدت از پرواز میترسد. او تصمیم گرفت که هرگز سوار هواپیما نشود تا مجبور نباشد با استرس خودش مبارزه کند. اما با پرهیز از اضطراب و استرس به این طریق، استرس او پیروز شد. چرا که در نهایت نویسنده فرصتهای مناسب و متعدد را برای دیدن اقوام یا گشت و گذار در شهرهای جدید از دست داد و از این موضوع خسته شد. بنابراین، تصمیم گرفت عزمش را جزم کند و با استرس خودش روبرو شود. او هنوز هم در هواپیما عصبی میشود، اما میداند که این کار ارزشش را دارد.
معاشرت صحیح با افراد دیگر، استرس ما را به شجاعت، تبدیل میکند
استرس فقط چیزی نیست که باید با آن مقابله کنیم، بلکه چیزی است که میتواند به ما کمک کند تا مراقبت، همکاری و ابراز همدردی را کمی بهتر یاد بگیریم. پس چرا آن را در آغوش نگیریم؟ به واکنش تمایل و دوستی که قبلاً درباره آن صحبت کردیم فکر کنید. این واکنش به ما فرصتی میدهد که اجتماعی بودن، شجاع بودن و باهوش بودن را تمرین کنیم. چگونه این واکنش اول از همه سیستم مراقبت اجتماعی را با آزاد کردن هورمون اکسیتوسین و در عین حال مهار مراکز ترس در مغز فعال میکند؟ در نتیجه، احساس همدلی، ارتباط و اعتماد بیشتری نسبت به یکدیگر داریم. به طور همزمان، آزاد شدن دوپامین سیستم پاداش را در مغز فعال میکند که باعث میشود نسبت به تواناییهای خود اعتماد به نفس داشته باشیم و خوشبین باشیم. بنابراین، انگیزه ما را افزایش میدهد و در عین حال ترسمان را کاهش میدهد. در نهایت، سیستم هماهنگی توسط انتقالدهنده عصبی سراتونین روشن میشود.
این امر ادراک، شهود و خودکنترلی ما را افزایش میدهد و درک اقداماتی را که باید انجام دهیم تا بهترین نتایج را کسب کنیم، آسانتر میکند.
بحث ما خیلی زیستشناسی شد، پس به زبان ساده میگویم که مهمترین چیزی که باید در نظر داشته باشیم این است که هر بار که تصمیم میگیرید به دیگران کمک کنید، در واقع واکنش تمایل و دوستی خود را فعال میکنید. حتی اگر کاری به سادگی فشردن دست همسرتان در طول دیدن یک فیلم ترسناک باشد، یعنی صرفاً نشان دادن مراقبت از کسی میتواند ترس را به امید تبدیل کند. یک مطالعه در دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس این موضوع را ثابت کرد. به شرکتکنندگان گفته شد که به عزیزانشان شوکه الکتریکی دردناک داده خواهد شد،
اما به آنها دو راهبرد مختلف برای مقابله پیشنهاد شد:
فشار دادن توپ استرس یا گرفتن دست عزیزانشان. در نتیجه مشخص شد که گرفتن و فشردن دست باعث افزایش فعالیت در مراکز پاداش و مراقبت مغز و کاهش فعالیت در آمیگدال میشود که مرکز مسئول ترس و اجتناب در مغز است. ضمن اینکه توپ استرس هیچ تأثیری بر آمیگدال نداشت و تأیید کرد که اکثر استراتژیهای گریز و اجتناب نمیتوانند پریشانی یا اضطراب را از بین ببرند. برقراری ارتباط با دیگران در هنگام احساس استرس، از این طریق، روش علمی اثباتشدهای برای پاسخ مؤثر به استرس است.
دیدن روی خوش استرس شما را مقاومتر و انعطافپذیرتر میکند
چگونه ناملایمات میتوانند در زندگی ما منجر به رشد و قویتر شدن شوند
به زمانی در زندگی خودتان فکر کنید که منجر به تغییرات مثبت، هدف جدید یا رشد شخصی قابل توجهی برای شما شده است. بعید نیست که این زمانها همون دورههایی بوده باشند که برای شما بسیار استرسزا بودند. این همان تناقض استرس است. اگرچه ناامیدکننده به نظر میرسد، اما تناقض استرس موضوعی بسیار منطقی است. این حرف که «آنچه ما را نمیکشد، قویترمان میکند» گفته جدیدی نیست و قرنهاست که میتوان آن را در آموزههای ادیان و فلسفههای مختلف یافت. در واقع، ۸۲ درصد از پاسخدهندگان در یک مطالعه وقتی از آنها پرسیده شد که چگونه با استرس در زندگی خود کنار میآیند، تجربیات استرسهای قبلی خود را به عنوان یک منبع قدرت ذکر کردند.
به عبارت دیگر، ناملایمات به ما کمک میکنند تا یاد بگیریم و رشد کنیم. زندگی در پناهگاه و خفا در واقع میتواند در درازمدت بیشتر به ما آسیب برساند تا اینکه برای ما سود داشته باشد.
مارکسیری که یک روانشناس است، دریافت که افراد ناآشنا با ناملایمات کمترین مقاومت را در برابر آن دارند. او از شرکتکنندگان در یک مطالعه خاص خواست که دستهای خود را در آب سرد فرو کنند. شرکتکنندگانی که با سختیها آشنا نبودند، سرما را دردناکترین و ناخوشایندترین احساس توصیف کردند و دستهایشان را سریع بیرون کشیدند. حتی اگر در حال حاضر با موقعیتی مواجه هستید که بسیار استرسزا است، به یاد داشته باشید که نگرش شما نسبت به استرس نتایج و همچنین چالشهای آینده را شکل خواهد داد. تحقیقات نشان دادهاند که مردانی که در اولین تجربه حمله قلبی خود جنبه مثبتی مانند فرصتی برای تغییر اولویتهای زندگی خود پیدا میکنند، قدردانی بیشتری نسبت به زندگی دارند.
به علاوه، افرادی که روابط خانوادگی بهتری دارند، کمتر دچار حملات قلبی مجدد میشوند. واقعیت این است که توجه به جنبههای مثبت باعث بهبود چشمگیر تواناییهای مقابلهای ما میشود. به جای تکیه بر راهبردهای گریز و اجتناب ناکارآمد، افرادی که مثبتاندیش هستند میتوانند گامهای پیشگیرانهای برای مقابله با استرس خود بردارند. حتی بدن آنها واکنش فیزیکی سالمتری را نسبت به استرس نشان میدهد. آنها زمان بهبودی سریعتری دارند و خطر افسردگی، حملات قلبی و بیماریها در آنها کاهش پیدا میکند.
سخن پایانی خلاصه کتاب روی خوش استرس
پیام کلیدی خلاصه کتاب روی خوش استرس این است که برخلاف آنچه ممکن است تصور کنید، استرس همیشه هم برای شما بد نیست. اگر به تجربیات استرسزا به عنوان چیزی که میتوانید از آنها درسی بیاموزید نگاه کنید، مطمئناً همین اتفاق خواهد افتاد. حتی پاسخها و واکنشهای بیولوژیکی ما به استرس به ما امکان میدهد تا روابط خود را عمیقتر کنیم، اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم و انعطافپذیری و مقاومت بیشتری داشته باشیم. یک توصیه کاربردی این است که برای تابآوری بیشتر در آینده از استرس امروز درس بگیریم. پس دفعه بعد که در میانه یک مسئله استرس قرار گرفتید، سعی کنید مزایای چنین موقعیتی را ببینید. چگونه میشود از این استرس به خوبی استفاده کرد؟ به سادگی و با در نظر گرفتن پاسخهایی برای این سوال، بهتر میتوانید نه تنها بر آن موقعیت، بلکه بر سایر موقعیتهای استرس در آینده نیز غلبه کنید.