خلاصه کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها
فهرست

خلاصه کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که زندگی‌تان تحت فشار انتظارات و دغدغه‌های بی‌پایان دیگران قرار گرفته است؟ کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها یا هنر بی خیالی (The Subtle Art of Not Giving a F*ck)نوشته مارک منسن، شما را دعوت می‌کند تا رویکردی تازه و جسورانه به زندگی داشته باشید. در خلاصه کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها ، منسن با استفاده از زبانی صریح و بی‌پرده، به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه می‌توانیم از درگیری‌های ذهنی و فشارهای اجتماعی رها شویم و بر روی آنچه واقعاً اهمیت دارد تمرکز کنیم.

در دنیای پر از انتظارات و فشارهای اجتماعی، این کتاب به شما یادآوری می‌کند که انتخاب کنید چه چیزهایی را مهم بدانید و چه چیزهایی را نادیده بگیرید. با خواندن این کتاب، متوجه خواهید شد که نمی‌توانید به همه چیز اهمیت بدهید و این واقعیت خود را می‌سازد. آیا آماده‌اید تا با کشف اولویت‌هایتان، زندگی‌تان را تغییر دهید؟

در این خلاصه کتاب، به بررسی نکات کلیدی و درس‌های این کتاب می‌پردازیم که به شما کمک می‌کند زندگی‌ای با معنا و با کیفیت بیشتر بسازید. بیایید با هم به سفر در دنیای جدیدی از تفکر و احساسات بپردازیم!

چگونه هدف‌گذاری مشخص، شما را به موفقیت نزدیک‌تر می‌کند؟

شما واقعاً در زندگی چه چیزی را می‌خواهید؟ به عبارت دیگر، هدف نهایی شما چیست؟ چه دستاوردی را می‌خواهید بر روی سنگ قبرتان حک کنند؟ پاسخ به این سوال به سادگی امکان‌پذیر نیست. بسیاری از ما ممکن است بگوییم که خواهان شادی، یک خانواده دوست‌داشتنی و شغلی رضایت‌بخش هستیم، اما این خواسته‌ها به طور کلی مبهم و غیر مشخص هستند. خواسته‌های مبهم می‌توانند مشکل‌ساز شوند، زیرا انگیزه لازم برای تلاش به سمت موفقیت را به شما نمی‌دهند.

نیچه، فیلسوف بزرگ آلمانی می‌گه که رنج بخش جدانشدنیِ زندگی هست که من هم شدیدا این موضوع رو قبول دارم. زندگی بدون رنج وجود خارجی نداره.

متأسفانه، اگر می‌خواهید در زندگی به جایی برسید، باید سخت کار کنید. دستیابی به اهدافتان نیازمند تلاش و پشتکار فراوان است و می‌توان به طور قطع گفت که در این مسیر با شکست‌ها و چالش‌های زیادی روبه‌رو خواهید شد. اگر هدف مشخصی نداشته باشید که برای رسیدن به آن مصمم باشید، در مواجهه با این دشواری‌ها دچار تزلزل خواهید شد.

فرض کنید هدف شما این است که یک مدیرعامل شوید. این شغل به طور قطع جذاب به نظر می‌رسد، به ویژه با تمام قدرت و مسئولیت‌هایی که به همراه دارد. اما باید توجه داشت که مدیرعامل بودن به راحتی قدم زدن در پارک نیست. مدیرعامل‌ها معمولاً هفته‌های کاری ۶۰ ساعته دارند، باید تصمیمات دشواری بگیرند و آماده باشند که بارها افراد را اخراج کنند. اگر برای رسیدن به این مقام کاملاً مصمم نیستید، به سختی می‌توانید تلاش کنید و شانس موفقیت شما به شدت کاهش می‌یابد.

از آنجا که تلاش گریزناپذیر است، باید هدفی را پیدا کنید که ارزش تلاش کردن را داشته باشد. باید فعالیتی را که واقعاً از انجام آن لذت می‌برید، شناسایی کنید. کار کردن بر روی چیزی که شما را خوشحال می‌کند، به این معناست که نه تنها از مبارزه‌های مداوم دلسرد نخواهید شد، بلکه با گذشت زمان به آن عشق خواهید ورزید.

به نویسنده کتاب فکر کنید. او متوجه شد که واقعاً به نوشتن درباره دوست‌یابی و روابط عاشقانه علاقه دارد، بنابراین تصمیم گرفت بر روی نوشتن وبلاگی با موضوع مشاوره‌های دوست‌یابی تمرکز کند. در ابتدا، این کار چالش‌برانگیز بود، اما به دلیل علاقه‌اش به این موضوع، بر مشکلات غلبه کرد. در نهایت، تلاش‌های او نتیجه داد؛ وبلاگ او صدها و هزاران مشترک جذب کرد و به اندازه‌ای درآمدزایی داشت که به شغل اصلی او تبدیل شد.

دنبال کردن یک زندگی آسان و بدون چالش، زندگی‌ای بی‌معناست. تنها راه پیشرفت این است که هدفی پیدا کنید که برای آن تلاش کنید. به همان اندازه مهم است که به کارها و سختی‌هایی که برای شما خوشی به ارمغان نمی‌آورند، نه بگویید. شجاعت داشته باشید و از پیگیری چیزهایی که شما را خوشحال نمی‌کنند، دست بکشید. بر روی تعداد کمی از چیزهای عالی تمرکز کنید و به باقی موارد حتی ذره‌ای توجه نکنید.

درس‌های موفقیت کتاب هنر رهایی از دغدغه ها

بهترین نمونه‌های موفقیت از طریق تلاش را می‌توان در دنیای هنر مشاهده کرد. ما معمولاً هنرمندان را به عنوان افرادی فقیر و نادیده گرفته شده تصور می‌کنیم که تا زمانی که نبوغشان شناخته نشود، تسلیم نمی‌شوند. این کلیشه به واقعیت نزدیک‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنید. به عنوان مثال، دیو موستاین، گیتاریست معروف را در نظر بگیرید. در سال ۱۹۸۳، زمانی که گروهش در اوج شهرت بود، او از گروه اخراج شد. موستاین با خشم و اراده‌ای قوی تصمیم گرفت به هم‌گروهی‌های سابقش نشان دهد که چقدر در مورد او اشتباه فکر کرده‌اند. او به مدت دو سال به طور مداوم کار کرد تا مهارت‌هایش را بهبود بخشد و نوازندگانی را پیدا کند تا گروهی بسازد که حتی از گروه قبلی‌اش بهتر باشد. گروهی که او تشکیل داد، Megadeth نام داشت، که به محبوبیت رسید و ۲۵ میلیون نسخه از آلبومش را به فروش رساند.

با این حال، علی‌رغم موفقیت Megadeth، موستاین هنوز احساس رضایت نمی‌کرد. او موفقیتش را با دستاوردهای گروه قبلی‌اش، یعنی متالیکا، یکی از بزرگ‌ترین پدیده‌های موسیقی جهان، مقایسه می‌کرد. به همین دلیل، با وجود موفقیت‌های آشکارش، خود را شکست‌خورده می‌پنداشت. عدم رضایت مداوم موستاین نشان‌دهنده‌ی یک خطر رایج است: سنجش موفقیت خود با موفقیت دیگران. برای موستاین، تنها راه احساس موفقیت این بود که از هم‌گروهی‌های سابقش پیشی بگیرد، که این به معنای محکومیت او به ناامیدی بود.

در اینجا، نیاز به یافتن ارزش‌های سالم‌تر برای قضاوت دستاوردهایتان به وضوح احساس می‌شود. پیت بست مثال خوبی برای نشان دادن این است که چگونه ارزش‌های درست می‌توانند به رضایت خاطر منجر شوند. او نیز مانند موستاین، در آستانه‌ی ستاره شدن از گروهش اخراج شد. افسوس که گروه او، گروه بیتلز، بزرگ‌ترین گروه تاریخ موسیقی بود. با دیدن موفقیت هم‌گروهی‌هایش، او به شدت دچار افسردگی شد. اما او بعداً ارزش‌های خود را تغییر داد و فهمید که آنچه واقعاً در زندگی می‌خواهد، یک عشق خانوادگی و زندگی زیر یک سقف است. او هنوز هم به موسیقی علاقه داشت، اما دیگر نمی‌خواست موفقیت یا عدم موفقیت در این عرصه، تعریف‌کننده‌ی زندگی‌اش باشد.

چگونه ارزش‌های درست می‌توانند رضایت و خوشبختی را به زندگی ما بیاورند؟

این تغییر تمرکز به سمت یک زندگی شاد و رضایتمندانه منجر شد و بست دوباره به آهنگسازی پرداخت، اما این بار برای گروه‌های کمتر شناخته شده. بنابراین، اگر ملاک ما رضایتمندی باشد، ارزش‌های ما مهم‌تر از موفقیت هستند. در بخش بعدی، نگاهی خواهیم داشت به اینکه چگونه می‌توانیم ارزش‌های درست برای زندگی را پیدا کنیم. بسیاری از افراد عادت دارند که بر روی ارزش‌های بی‌معنا تمرکز کنند، بنابراین مهم است که ارزش‌های مناسبی برای باورهای خود بیابیم

در بخش قبلی اشاره کردیم که ارزیابی خود از طریق مقایسه با دیگران تنها به ناامیدی منجر می‌شود. این تنها یکی از بسیاری از ارزش‌های نادرستی است که می‌تواند شما را از مسیر رضایت و خوشبختی دور کند. به عنوان مثال، به مفهوم لذت توجه کنید. بسیاری از افراد تصمیم می‌گیرند که لذت را به عنوان اولویت اصلی زندگی خود قرار دهند. اما جالب است بدانید که لذت‌جویی، پیش از هر چیز، می‌تواند به سلامتی آسیب بزند؛ زیرا این نوع ارزش‌گذاری معمولاً در میان معتادان به مواد مخدر، زناکاران و افرادی که به پرخوری دچارند، دیده می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که لذت را به عنوان هدف نهایی زندگی خود می‌دانند، بیشتر در معرض اضطراب و افسردگی قرار دارند.

یکی دیگر از ارزش‌های نادرست، سنجش زندگی بر اساس موفقیت‌های مادی است. چه این تمایل به داشتن خودرویی بزرگ‌تر از همسایه باشد و چه به نمایش گذاشتن ساعت رولکس جدیدتان، این نوع ارزش‌گذاری به طرز شگفت‌انگیزی رایج است و احتمالاً شما نیز زمانی به آن اهمیت می‌دادید. اما واقعیت این است که این ارزش‌ها به خوشبختی و رفاه واقعی منجر نمی‌شوند. مطالعات نشان داده‌اند که پس از برآورده شدن نیازهای اولیه، ثروت اضافی تأثیری بر رضایت ما ندارد. همچنین، دنبال کردن ثروت ممکن است عواقب منفی به همراه داشته باشد، به ویژه اگر آن را بالاتر از ارزش‌هایی مانند خانواده، صداقت یا درستی قرار دهیم.

حال سوال این است که چگونه می‌توان از این ارزش‌های نادرست دوری کرد؟ باید بدانید که پیروی از این ارزش‌ها معمولاً ناشی از فقدان ارزش‌های واقعی و مثبت است. بنابراین، اگر نمی‌خواهید به طور کورکورانه لذت‌گرا باشید یا در حسادت به مرسدس جدید همسایه غرق شوید، باید ارزش‌هایی را شناسایی کنید که واقعاً ارزش زندگی کردن داشته باشند.

ویژگی ارزش های مثبت

  •     مبتنی بر واقعیت باشند
  •     برای جامعه مفید واقع شوند
  •     تأثیر فوری و قابل کنترل داشته باشند

به عنوان مثال، صداقت یک ارزش بسیار مهم است که می‌تواند مبنای زندگی شما قرار گیرد. شما می‌توانید بر آن کنترل داشته باشید (تنها شما هستید که تصمیم می‌گیرید صادق باشید یا نه)؛ صداقت بر اساس واقعیت است و به دیگران بازخورد واقعی می‌دهد. دیگر ارزش‌هایی که با این معیارها همخوانی دارند شامل خلاقیت، سخاوت و فروتنی هستند. گاهی اوقات ممکن است احساس کنیم که قربانی شرایط هستیم، اما تغییرات مثبت تنها زمانی به وقوع می‌پیوندد که مسئولیت کامل زندگی‌مان را بر عهده بگیریم.

تغییر نگرش در مواجهه با چالش‌های زندگی

هر ساله، هزاران دونده آماتور در مسابقات دو ماراتون شرکت می‌کنند. بسیاری از آن‌ها برای جمع‌آوری کمک‌های مالی برای امور خیریه این کار را انجام می‌دهند. با وجود اینکه بسیاری از آن‌ها در پایان دادن به مسابقه با مشکل مواجه می‌شوند، اما اکثر دونده‌ها به این دستاورد خود افتخار می‌کنند. حال تصور کنید که به جای اینکه به طور داوطلبانه در ماراتون شرکت کنید، مجبور به این کار باشید. فارغ از اینکه چقدر خوب می‌دوید، احتمالاً از این تجربه به شدت ناراضی خواهید بود. احساس اجبار در انجام یک کار، لذت آن را از بین می‌برد. متأسفانه، بسیاری از ما در طول زندگی‌مان احساس می‌کنیم که تجربیات‌مان به ما تحمیل شده‌اند. چه در یک مصاحبه شغلی ناموفق باشید، چه از یک معشوق جواب رد بشنوید یا حتی اتوبوس را از دست بدهید، در همه این موارد خود را قربانی شرایط زندگی می‌دانیم.

مثالی در این باره:

برای این موضوع، مثالی افراطی وجود دارد. ویلیام جیمز در خانواده‌ای ثروتمند  در قرن نوزدهم آمریکا به دنیا آمد. او با مشکلات جسمی دست و پنجه نرم می‌کرد و به طور مکرر دچار تهوع و اسپاسم کمر می‌شد. آرزوی اولیه‌اش این بود که نقاش شود، اما برای رسیدن به شهرت و موفقیت باید تلاش زیادی می‌کرد و پدرش همواره او را به خاطر نداشتن استعداد مورد تمسخر قرار می‌داد. به همین دلیل، او تصمیم گرفت به تحصیل در رشته پزشکی بپردازد، اما پس از مدتی از مدرسه پزشکی اخراج شد. در حالی که احساس ناامیدی و تنهایی می‌کرد و هیچ حمایتی از خانواده‌اش نداشت، به فکر خودکشی افتاد.

اما پس از مطالعه آثار چارلز پیرس، فیلسوف، تغییراتی در نگرش او ایجاد شد. پیام اصلی پیرس این بود که هر فرد باید مسئولیت کامل زندگی خود را بر عهده بگیرد، که برای جیمز بسیار معنادار بود. او متوجه شد که بدبختی‌اش ناشی از این باور است که تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار دارد. چه این عوامل انتقادات پدرش باشد و چه بیماری‌اش، او خود را قربانی شرایطی می‌دانست که خارج از کنترلش بود و این احساس ناتوانی را در او تقویت می‌کرد.

جیمز فهمید که باید مسئولیت زندگی و اعمالش را بپذیرد و با نیرویی که از این درک به دست آورد، دوباره شروع به تلاش کرد. پس از سال‌ها کار سخت، او به یکی از پیشگامان روانشناسی در آمریکا تبدیل شد. بنابراین، هر زمان که احساس کردید قربانی شرایط هستید، به یاد ویلیام جیمز بیفتید و سعی کنید مسئولیت زندگی‌تان را به عهده بگیرید. به عنوان مثال، فرض کنید که از طرف شریک زندگی‌تان رد شده‌اید. آسان است که معشوق سابق خود را به خاطر بی‌رحمی یا بی‌توجهی سرزنش کنید، اما منطقی‌تر این است که به سهم خودتان در شکست رابطه توجه کنید.

شاید شما به وظایف خود در خانه توجه نکردید یا از آرزوهای طرف مقابل حمایت نکردید. با درک و کار بر روی اشتباهات‌تان، می‌توانید از تکرار آن‌ها در آینده جلوگیری کنید. تنها در این صورت است که می‌توانید زندگی شادتر و بهتری داشته باشید. اغلب، زمانی که هویت ما تهدید می‌شود، به فرار می‌زنیم، اما نگرش بودایی می‌تواند به ما کمک کند.

تمرین آیین بودایی در کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها

این تمرین را امتحان کنید: شما مدیر ارشد یک شرکت معتبر هستید و از شغل و درآمد خود راضی هستید؛ خودروی خوبی دارید، لباس‌های شیک می‌پوشید و به همکاران‌تان احترام می‌گذارید. مهم‌تر از همه، شما واقعاً از نقش مدیر ارشد خود لذت می‌برید. حال تصور کنید که فرصتی برای ارتقاء به سمت بالاتر دارید. اما این فرصت بدون ریسک‌های قابل توجه نیست. اگر در این مسیر شکست بخورید، همه چیز را از دست خواهید داد: شغل، خودرو، احترام و مهم‌تر از همه، هویت خود را. آیا شجاعت امتحان کردن این شانس را دارید؟ اکثر افراد تمایل به پذیرش این ریسک ندارند. این پدیده به نام “قانون اجتناب منسن” شناخته می‌شود، که به تمایل انسان به دوری از هر چیزی که هویت او را تهدید می‌کند، اشاره دارد. اگرچه اجتناب از ریسک‌های بزرگ ممکن است منطقی به نظر برسد، اما ناامیدی ما برای حفظ هویت‌مان معمولاً به جای کمک، مانع می‌شود.

به عنوان مثال، بسیاری از هنرمندان و نویسندگان آماتور از فروش یا عمومی کردن آثارشان خودداری می‌کنند. آن‌ها از این می‌ترسند که اگر آثارشان را به نمایش بگذارند، کسی از آن‌ها خوشش نخواهد آمد. تلاش و شکست در این زمینه می‌تواند هویت آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهد، هویتی که حول امکان تبدیل شدن به هنرمندی بزرگ شکل گرفته است. بنابراین، آن‌ها هیچ تلاشی برای این کار نمی‌کنند. خوشبختانه، راهی برای کاهش اثرات منفی قانون اجتناب منسن وجود دارد

بودیسم به ما می‌آموزد که هویت انسان یک توهم است. چه خود را ثروتمند، شاد، غمگین، موفق یا شکست‌خورده بدانید، همه این عناوین تنها ساخته‌های ذهنی هستند و واقعیت ندارند. بنابراین، نباید اجازه دهیم که زندگی ما را به سمت خود دیکته کند و لازم است که هویت خود را رها کنیم. آزاد شدن از قید یک هویت می‌تواند تجربه‌ای شگفت‌انگیز باشد. به عنوان مثال، ممکن است همیشه خود را فردی بدانید که دغدغه شغلی دارد و به همین دلیل، شغل را بر علایق و خانواده‌تان ترجیح داده‌اید. با رها کردن این تصویر محدود از خود، می‌توانید به فعالیت‌هایی بپردازید که شما را خوشحال می‌کند، چه این فعالیت‌ها شامل گذراندن وقت با فرزندان‌تان باشد یا ساختن ماکت هواپیما.

برای مشاهده تغییرات مثبت در زندگی‌تان، باید اشتباهات و ضعف‌های خود را بپذیرید. آیا شما هم از افرادی که همیشه حق را با خود می‌دانند، خسته نمی‌شوید؟ افرادی که خود را همه‌چیزدان می‌پندارند و حتی وقتی به آن‌ها می‌گویید که اشتباه می‌کنند، به هیچ وجه گوش نمی‌دهند؟ خوشبختانه شما این‌گونه نیستید! اما باید بگویم که در واقع، گاهی اوقات همه ما دچار این توهم می‌شویم که حق با ماست، در حالی که این‌طور نیست.

مثالی هایی مهم در خلاصه کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها

دوستی از نویسنده به تازگی نامزد کرده است. داماد آینده تقریباً در نظر همه، به جز برادر نامزد، فردی محترم و دوست‌داشتنی به نظر می‌رسد. برادر به هیچ وجه از انتقاد از انتخاب خواهرش دست نمی‌کشد و مطمئن است که نامزدش در نهایت به او آسیب خواهد زد. اکثر افراد، از جمله خواهر، می‌دانند که برادر در اشتباه است. اما همان‌طور که انتظار می‌رفت، هر چه تلاش کردند، نتوانستند او را متقاعد کنند که احتمال دارد دیدگاهش ناشی از توهم باشد. اگر می‌خواهید از رفتار مشابه برادر دوری کنید، باید گاهی از خود بپرسید که آیا ممکن است اشتباه کنید یا خیر. تنها با این پرسش می‌توانید بر نقاط کوری که به اشتباه فکر می‌کنید حق با شماست، غلبه کنید.

این کار به سادگی که به نظر می‌رسد نیست؛ زیرا باورهای ما معمولاً ضعف‌های ما را می‌پوشانند. این بدان معناست که با به چالش کشیدن تصمیمات و اعمال خود، ممکن است به حقایق تلخی درباره خود پی ببرید.

حال به مثال برادر انتقادگر برگردیم:

احتمال دارد که نفرت او از داماد آینده، ضعف‌های خود او را پنهان کرده باشد. شاید او به خواهرش حسادت می‌کرد که عشق خود را یافته، در حالی که خودش نتوانسته بود. یا ممکن است حسادت می‌کرد که خواهرش تمام توجهش را به نامزدش معطوف کرده است. حتی ممکن است به این دلیل باشد که خواهرش به خواسته‌های او توجه کافی نشان نداده است. هر دلیلی که داشته باشد، برای او راحت‌تر بوده که فرض‌های نادرست و کورکورانه‌ای داشته باشد تا اینکه با ضعف‌های خود مواجه شود. خوشبختانه، شما نیازی به افتادن در دام مشابه ندارید. با آمادگی برای شک کردن به باورهایتان و مواجهه با ضعف‌هایتان، می‌توانید به شیوه‌ای سالم‌تر و شادتر زندگی کنید.

در دوران شکسپیر، خطرات ناشی از عشق رومانتیک به خوبی درک می‌شد. به عنوان مثال، ممکن است شاعر با نگارش داستان رومئو و ژولیت، نقدی بر اشتیاق رومانتیک به عنوان یک نیروی ویرانگر ارائه کرده باشد. تا پیش از قرن نوزدهم، بیشتر روابط و ازدواج‌ها بر اساس مهارت‌ها و توانایی‌های طرفین شکل می‌گرفت و نه بر پایه عشق آتشین و شورمندانه. اما اکنون شرایط تغییر کرده است. در دنیای امروز، عشق رومانتیک به عنوان یک ایده‌آل شناخته می‌شود و این ممکن است به ناامیدی و اندوه منجر شود. پس چه باید کرد؟ آیا باید به طور کامل مفهوم عاشقی را کنار گذاشت؟ نه، این‌طور نیست. عشق رومانتیک می‌تواند بسته به رعایت معیارهای خاص، سالم یا ناسالم باشد. عشق ناسالم زمانی شکل می‌گیرد که هر یک از طرفین به جای مواجهه با مشکلات خود، از رابطه به عنوان راهی برای فرار استفاده کنند.

به عنوان مثال، فردی که در زندگی شخصی‌اش با چالش‌هایی مواجه است، ممکن است به عشق رومانتیک پناه ببرد تا از واقعیت‌های تلخ خود دور شود. این نوع عشق می‌تواند به وابستگی‌های ناسالم و احساسات منفی منجر شود. بنابراین، درک و شناخت درست از عشق و روابط می‌تواند به ما کمک کند تا از این دام‌ها دوری کنیم و روابط سالم‌تری بسازیم.

به عنوان مثال، ممکن است افراد از زندگی خود راضی نباشند و به همین دلیل از احساساتشان نسبت به یکدیگر به عنوان وسیله‌ای برای فرار از واقعیت استفاده کنند. متأسفانه، هیچ‌کس نمی‌تواند مشکلات شخصی‌اش را برای همیشه پنهان کند و این تلاش در نهایت به نتیجه‌ای منفی منجر خواهد شد. در مقابل، عشق سالم زمانی شکل می‌گیرد که هر دو طرف به طور کامل به رابطه خود اختصاص داده و به یکدیگر متعهد باشند. به جای اینکه رابطه را به عنوان وسیله‌ای برای حواس‌پرتی ببینند، آن‌ها خود را وقف یکدیگر می‌کنند.

در این نوع رابطه، هر یک از طرفین به عنوان حامی دیگری عمل می‌کند و تمرکز بر احساسات خود را کنار می‌گذارد. با این حال، این حمایت باید با رضایت طرف مقابل باشد. اگر یکی از آن‌ها از مرزها فراتر رود و سعی کند با حل تمام مشکلات دیگری، او را کنترل کند، مشکلاتی به وجود خواهد آمد. اگر هیچ‌یک از طرفین به دنبال تسلط بر دیگری نباشد، این نشان‌دهنده وجود عشق سالم است.

ترس از مرگ: چگونه این واقعیت تلخ زندگی ما را شکل می‌دهد؟

انسان‌ها به طور طبیعی از مرگ می‌ترسند و به همین دلیل سعی می‌کنند زندگی را فراتر از آن ادامه دهند. ممکن است دوست نداشته باشید به این حقیقت فکر کنید، اما روزی خواهید مرد. این واقعیت تلخ و نحوه مواجهه ما با آن، ارتباط نزدیکی با شیوه زندگی ما دارد. برای درک بهتر تأثیر مرگ بر زندگی، می‌توانیم به آثار ارنست بکر نگاهی بیندازیم. بکر، که دکتری در انسان‌شناسی داشت و فردی تقریباً منزوی بود، با وجود اینکه رویکرد غیرمعمولش به مرگ زودهنگامش منجر شد و فعالیت‌های آکادمیکش را محدود کرد، اما کتابی تأثیرگذار تحت عنوان “انکار مرگ” نوشت که به بررسی عمیق این موضوع می‌پردازد. این اثر می‌تواند به ما کمک کند تا بفهمیم چگونه ترس از مرگ بر رفتارها و روابط ما تأثیر می‌گذارد و چگونه می‌توانیم با این حقیقت تلخ به شیوه‌ای سالم‌تر زندگی کنیم.

به عنوان نمونه، ممکن است افراد از زندگی خود رضایت نداشته باشند و به همین دلیل از احساساتشان نسبت به یکدیگر به عنوان وسیله‌ای برای فرار از واقعیت استفاده کنند. متأسفانه، هیچ‌کس نمی‌تواند مشکلات شخصی‌اش را برای همیشه پنهان کند و این تلاش در نهایت به نتایج منفی منجر خواهد شد. در مقابل، عشق سالم زمانی شکل می‌گیرد که هر دو طرف به طور کامل به رابطه خود اختصاص داده و به یکدیگر متعهد باشند. به جای اینکه رابطه را به عنوان وسیله‌ای برای حواس‌پرتی ببینند، آن‌ها خود را وقف یکدیگر می‌کنند. در این نوع رابطه، هر یک از طرفین به عنوان حامی دیگری عمل می‌کند و تمرکز بر احساسات خود را کنار می‌گذارد.

با این حال، این حمایت باید با رضایت طرف مقابل باشد. اگر یکی از آن‌ها از مرزها فراتر رود و سعی کند با حل تمام مشکلات دیگری، او را کنترل کند، مشکلاتی به وجود خواهد آمد. اگر هیچ‌یک از طرفین به دنبال تسلط بر دیگری نباشد، این نشان‌دهنده وجود عشق سالم است.

رهایی از دغدغه جاودانگی: درسی از ارنست بکر

ارنست بکر در کتاب “هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها” دو ایده اصلی را مطرح می‌کند. نخستین ایده این است که انسان‌ها از مرگ وحشت دارند. بر خلاف دیگر موجودات، انسان‌ها قادرند به موقعیت‌های فرضی فکر کنند. ما می‌توانیم تصور کنیم که اگر در دانشگاه رشته دیگری انتخاب کرده بودیم، زندگی‌مان چگونه می‌شد، یا اگر به جای معلمی، داروساز می‌شدیم. اما این توانایی فرضیه‌سازی معایبی نیز دارد. ما می‌توانیم تصور کنیم که زندگی پس از مرگ چگونه خواهد بود. این امر ما را به ایده دوم بکر می‌رساند: از آنجا که می‌دانیم محکوم به مرگ هستیم، تلاش می‌کنیم خودی بسازیم که پس از مرگ ادامه یابد. به عبارت دیگر، در زندگی‌های فانی خود به دنبال پروژه‌های جاودانگی هستیم، چیزهایی که به عنوان میراث ما باقی بمانند. این میل باعث می‌شود برخی افراد به دنبال شهرت بروند، در حالی که دیگران ممکن است به موفقیت در حوزه‌های دین، سیاست یا تجارت بپردازند.

اما این آرزوی جاودانگی برای جامعه مشکلاتی به وجود می‌آورد. تمایل افراد برای شکل دادن به دنیا به شیوه‌ای که خود می‌بینند، می‌تواند منجر به جنگ، ویرانی و فلاکت شود. مهم‌تر از همه، این نگرش برای ما به عنوان فرد مضر است. تلاش ناامیدانه برای رسیدن به شهرت می‌تواند استرس و اضطراب را به همراه داشته باشد.

خوشبختانه، راه‌حلی ساده برای این مسأله وجود دارد. ما باید از تلاش برای رسیدن به جاودانگی دست برداریم و به جای اهمیت دادن به شهرت و قدرت، بر روی حال و اکنون تمرکز کنیم. به دنبال معنا در زمان حال باشید و سعی کنید شادی و نشاط را در جایی که هستید پراکنده کنید. این عدم توجه به مرگ نباید به معنای نادیده گرفتن آن باشد. همان‌طور که از این نکات آموخته‌اید، تلاش برای تبدیل شدن به همه‌چیز برای همه‌کس تنها به رنج منتهی می‌شود. اگر می‌خواهید زندگی شاد و رضایت‌بخشی داشته باشید، بر روی چیزهایی تمرکز کنید که از آن‌ها لذت می‌برید، چه این تلاش با نشاط باشد یا رابطه‌ای سالم. هر چیز دیگر، تنها حواس‌پرتی بی‌مورد است.

خلاصه نهایی کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها

این است که: ما در زندگی تلاش می‌کنیم کارهای زیادی انجام دهیم و این امر به استرس و ناراحتی منجر می‌شود. هر یک از ما باید یاد بگیرد که به چیزهایی که موجب رنجش ما می‌شوند، اهمیت ندهد. آنچه واقعاً می‌خواهید به آن اهمیت دهید را انتخاب کنید و رویکردی سازنده‌تر به کار، عشق و زندگی داشته باشید.

خرید اینترنتی کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها

با خرید نسخه اصلی کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها، در لحظه حال زندگی کن و لذت ببر.

نسخه اصلی کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها بهت یاد میده که رها کردن دغدغه‌های بی‌پایان و تمرکز بر عشق سالم و لذت‌های کوچک زندگی، کلید موفقیت است..

فرصت را از دست ندهید! درصورت نیاز و برای خرید کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها با تخفیف از فروشگاه کتاب خلاصینو روی لینک زیر کلیک کنید.

میخواهم کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها را بخرم.

اشتراک گذاری:

رویا سعادتی

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید

با عضویت تو خبرنامه خلاصینو، جدیدترین خلاصه‌ کتاب‌ها رو مستقیماً دریافت کنید. همچنین از پیشنهادات ویژه ما بهره‌مند بشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *