کتاب “راز” نوشته راندابرن، یکی از پرفروشترین کتابهای خودیاری در تاریخ است که به بررسی مفهوم قانون جذب و تأثیر آن بر زندگی انسانها میپردازد. در خلاصه کتاب راز، به خلاصهای از مفاهیم کلیدی و نکات مهم این کتاب میپردازیم و نشان میدهیم که چگونه میتوانیم با استفاده از این اصول، زندگیمان را بهبود بخشیم و به خواستههایمان دست یابیم.
راز زندگی به شما این امکان را میدهد که هر چیزی را که آرزو دارید به دست آورید؛ شادی، سلامت و ثروت. شما میتوانید هر آنچه که میخواهید باشید، انجام دهید یا داشته باشید. مهم نیست که آن چقدر بزرگ باشد؛ چه نوع زندگیای میخواهید، چه شغلی را دوست دارید و به دنبال چه موفقیتی هستید.
مهم نیست که شما در کجا هستید؛ همه ما با یک نیرو کار میکنیم که همان قانون جاذبه است. تمام چیزهایی که وارد زندگی شما میشود، خودتان جذب میکنید و اینها به وسیله واقعیت ذاتی تصاویری که در ذهنتان دارید، به سمت شما میآیند. در واقع، تمام آنچه که در ذهن شما میگذرد، شما به سوی خود جذب میکنید.
قانون جاذبه: جذب خواستهها با قدرت افکار
در بین بابلیان باستان، میتوان مشاهده کرد که چرا یکصد نفر ممتاز از جامعه حدود ۹۶ درصد پولی را که به دست میآید، در اختیار دارند. این یک اتفاق نیست؛ بلکه به این صورت طراحی شده است. آنها این راز را درک میکنند و حالا شما نیز با این راز آشنا خواهید شد.
سادهترین تصوری که میتوان از قانون جاذبه داشت، این است که خود را مانند یک آهنربا ببینید و بدانید که چیزهای مشابه را با نیروی مغناطیس جذب میکنید. قانون جاذبه میگوید که دو چیز مشابه همدیگر را جذب میکنند. در واقع، ما درباره افکار و نگرشهایمان صحبت میکنیم و نقش ما به عنوان انسان، پایبندی به افکارمان درباره چیزهایی است که میخواهیم.
باید کاملاً در ذهنمان روشن کنیم که چه چیزی میخواهیم و از اینجا است که شروع به احضار یکی از بزرگترین قوانین کائنات خواهیم کرد؛ یعنی قانون جاذبه. شما چیزهایی را که بیشتر به آنها فکر میکنید، جذب میکنید. اگر چیزی را در ذهن خود ببینید، به زودی آن را در دستانتان خواهید داشت. این اصل، کلید جذب خواستههایتان است.
بخش اول خلاصه کتاب راز
افکار به طور مستقیم تبدیل به اجسام میشوند و هر فکر فرکانس خاصی دارد. اگر شما بارها و بارها به یک فکر خاص، مانند خرید یک ماشین جدید یا به دست آوردن پول، فکر کنید، آن فرکانس را به طور پیوسته منتشر میکنید. افکار در حال ارسال سیگنالهای مغناطیسی هستند که چیزهایی مشابه را به سوی شما جذب میکنند.
وقتی خود را در وفور نعمت ببینید، آن را جذب میکنید. اما مشکل اینجاست که بیشتر مردم به چیزهایی که نمیخواهند فکر میکنند و تعجب میکنند که چرا این چیزها برایشان رخ میدهد. قانون جاذبه هیچ اهمیتی نمیدهد که شما چه چیزی را خوب یا بد میدانید؛ آن به افکار شما پاسخ میدهد.
اگر در حال تماشای مشکلات خود باشید و احساس بدی داشته باشید، این همان سیگنالی است که به کائنات ارسال میکنید. احساس بد به خاطر مشکلات، شما را به سمت جذب بیشتر آنها سوق میدهد و این چیزی است که بیشتر به دست خواهید آورد.
چگونه احساسات ما بر زندگیمان تأثیر میگذارند
وقتی به چیزی که میخواهید نگاه میکنید و به آن پاسخ مثبت میدهید، در واقع یک فکر فعال میکنید و قانون جاذبه به آن فکر پاسخ میدهد و چیزهایی مشابه را برای شما به ارمغان میآورد. اما وقتی به چیزی که نمیخواهید نگاه میکنید و در وجودتان فریاد مخالفت میزنید، در واقع همان فکر را فعال میکنید و قانون جاذبه چیزهایی از همان قبیل را سر راه شما قرار میدهد.
کائنات بر پایه جاذبه ساخته شده و این قانون همیشه در حال فعالیت است، چه شما آن را بفهمید و چه نه. شما ممکن است به گذشته، حال یا آینده فکر کنید، اما هر بار که فکری دارید، در واقع افکار را فعال میکنید و قانون جاذبه به آنها پاسخ میدهد.
هر بار که شخصی یک فکر دارد یا مدت طولانی به یک نوع فکر میکند، در روند خلق قرار میگیرد و چیزی از دل آن افکار به وجود میآید. قانون جاذبه میگوید هر چیزی را که بر آن تمرکز کنید، به شما میدهد. بنابراین، اگر در حال شکایت از بدی چیزی هستید، در واقع دارید مقدار بیشتری از آن احساس بد را خلق میکنید.
زندگیاش به خاطر تغییر تمرکز فکریاش از چیزهایی که نمیخواست به چیزهایی که واقعاً میخواست، متحول شد. ما میتوانیم در دیدگاه و گرایشاتمان مثبت باشیم و افراد و شرایط مثبت را جذب کنیم. اما اگر منفی یا عصبانی باشیم، به سمت افراد و شرایط منفی جذب خواهیم شد. آنچه شما به سوی خود جذب میکنید، نتیجه افکار غالب و برجستهای است که در ذهنتان دارید، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه.
بخش دوم خلاصه کتاب راز
قانون جاذبه همیشه در زندگی ما حضور دارد و اگر خوب دقت کنیم، میتوانیم تأثیر آن را در اطرافمان ببینیم. مثلاً وقتی کسی بیشتر از بیماری صحبت میکند، خودش بیمار میشود و کسی که از ثروت حرف میزند، ثروتمند میشود. این قانون در واقع تمام تجربیات ما را شکل میدهد.
من نمیخواهم فقط درباره تفکر مثبت یا خیالات بیاساس صحبت کنم، بلکه میخواهم به یک مفهوم عمیقتر بپردازم. فیزیک کوانتوم نشان میدهد که نمیتوانیم جهانی داشته باشیم بدون اینکه ذهن را با آن تلفیق کنیم. ذهن ماست که به هر چیزی شکل میدهد. اگر این را درک نکنید، به این معنی نیست که باید آن را رد کنید. خیلیها الکتریسیته را نمیشناسند، اما از آن استفاده میکنند.
وقتی مردم این راز بزرگ را درک میکنند، اغلب به خاطر افکار منفی وحشت میکنند. باید بدانید که یک فکر مثبت صدها بار قویتر از یک فکر منفی است. در دنیایی زندگی میکنید که فاصله زمانی بر آن حاکم است و این به نفع شماست. شما نمیخواهید در محیطی باشید که افکار شما فوراً به واقعیت تبدیل شوند.
ساختن آینده با انتخابهای ذهنی
رخدادها به زمان نیاز دارند و این واقعاً چیز خوبی است. بنابراین، باید سعی کنید از افکارتان آگاه باشید و آنها را با دقت انتخاب کنید. شما شاهکار زندگی خودتان هستید و مانند میکلانژ، مجسمهای که میسازید، خودتان هستید. افرادی که در گذشته این راز را میدانستند، میخواستند قدرت را حفظ کنند و به همین دلیل مردم را از این راز بیخبر نگه میداشتند.
ما در جهانی پر از قوانین زندگی میکنیم، مانند قانون گرانش. اگر از یک ساختمان بلند بیفتید، مهم نیست که آدم خوبی هستید یا بد، حتماً آسیب میبینید. تمام چیزهایی که در زندگیتان وجود دارند، حتی چیزهایی که از آنها شکایت دارید، خودتان جذب کردهاید. ممکن است در ابتدا این را نپذیرید و بگویید که تصادف یا بدهی را جذب نکردهاید، اما باید بپذیرید که همه اینها به نوعی جذب شما بودهاند.
این یکی از سختترین فرضیههاست که باید باور کنیم، اما وقتی آن را بپذیرید، زندگیتان تغییر میکند. بیشتر ما ندانسته جذب میکنیم و فکر میکنیم هیچ کنترلی بر این جریان نداریم. افکار و احساسات ما خودمحور عمل میکنند و در نتیجه، چیزهای ناخواسته سر راه ما قرار میگیرند.
شاید فکر کنید که باید از این به بعد مراقب افکارتان باشید و این کار سختی خواهد بود. اما جذابیت موضوع از همین جا شروع میشود. ما نمیخواهیم شما را به کنترل افکارتان تشویق کنیم، زیرا این کار ممکن است شما را دیوانه کند. افکار متعددی به سمت شما میآیند و اینجاست که سیستم راهنمایی حسی شما وارد عمل میشود. احساسات شما، سیستم راهنمایی احساسیتان هستند که به شما کمک میکنند بفهمید به چه چیزی فکر میکنید. احساسات، نعمت بزرگی هستند که به ما داده شدهاند تا بفهمیم چه چیزی را جذب میکنیم.
بخش سوم خلاصه کتاب راز
از دیدگاه ما، تنها دو احساس وجود دارد: احساس خوب و احساس بد. هرچند ممکن است نامهای متفاوتی برای آنها بگذارید، اما تمام احساسات منفی—مثل احساس گناه، عصبانیت یا ناامیدی—همه نشاندهنده این هستند که احساس خوبی ندارید. این احساسات مانند یک راهنما عمل میکنند و به شما میگویند که آنچه در حال فکر کردن به آن هستید، با آنچه واقعاً میخواهید همجهت نیست.
احساسات منفی فرکانس یا ارتعاشات بدی دارند، در حالی که احساسات خوب مانند امید، خوشحالی و عشق نشاندهنده این هستند که در حال جذب چیزهای مثبت هستید. احساسات ما یک مکانیسم ارزیابی هستند که به ما کمک میکنند بفهمیم آیا در مسیر درستی هستیم یا نه. هر چه احساس بهتری داشته باشید، جهتگیریتان بهتر است و هر چه احساس بدتری داشته باشید، جهتتان اشتباهتر است.
احساسات به ما میگویند که در مسیر درستی هستیم یا نه. جهان هستی به احساسات درونی شما پاسخ میدهد و آنچه را که بر روی آن تمرکز میکنید، به زندگیتان جذب میکند. اگر احساس شکست میکنید، میتوانید با گوش دادن به موسیقی زیبا یا فکر کردن به چیزهای زیبا، احساس خود را تغییر دهید. وقتی به این روش عادت کنید، متوجه میشوید که شما خالق زندگی خود هستید و زندگی میتواند رویایی باشد، اگر از این راز استفاده کنید.
بخش چهارم خلاصه کتاب راز
خیلی از مردم میپرسند که نقش آنها در روند خلقت چیست و جهان هستی چه نقشی دارد. بیایید برای این موضوع از داستان راین و چراغ جادو استفاده کنیم. در این داستان، وقتی کسی چراغ جادو را پیدا میکند و آن را میساید، غول چراغ ظاهر میشود و فقط یک جمله را تکرار میکند: “فرمان بردارم، سربارم.” در واقع، ما فکر میکنیم که غول سه آرزو دارد، اما اگر به داستان دقت کنیم، متوجه میشویم که هیچ محدودیتی وجود ندارد.
حالا بیایید این داستان را به زندگی خودمان گسترش دهیم. رادین کسی است که همیشه به دنبال خواستههایش است و جهان هستی در قالب غول چراغ ظاهر میشود. هر کدام از ما میتوانیم نامی برای این نیرو بگذاریم، مثل فرشته نگهبان یا من برتر. تمام مکاتب به ما میگویند که چیزی بزرگتر از ما وجود دارد که همیشه فرمانبردار است.
روند خلقت یک فرایند سه مرحلهای دارد. قدم اول این است که شما باید آنچه را که میخواهید طلب کنید. برای این کار نیازی به کلمات نیست؛ جهان هستی به افکار شما پاسخ میدهد. بهتر است آنچه را میخواهید روی کاغذ بنویسید و با جملهای مثبت شروع کنید، مثل “من خیلی خوشحالم و شکرگزارم.” این کار مانند ورق زدن یک کاتالوگ است که شما در آن سفارش میدهید.
قدم دوم، پاسخ به درخواست شماست. این کار را جهان برای شما انجام میدهد و تمام نیروهای کائنات به افکار شما پاسخ میدهند. اکثر ما هرگز به خود اجازه نمیدهیم که آنچه را واقعاً میخواهیم طلب کنیم، چون نمیدانیم چطور این کار ممکن است. اما باید بدانید که هیچ کس که موفق شده، نمیدانسته چطور باید به هدفش برسد. نیازی نیست که بدانید همه چیز چطور پیش خواهد رفت؛ شما فقط باید بدانید که چه چیزی را میخواهید و جهان به شما نشان خواهد داد که چگونه آن را جذب کنید.
قدرت دریافت: گامهای کلیدی برای جذب آرزوها
بعضی از دوستان میگویند که حتماً چیزی در این وسط دچار اشکال شده، چون میدانند چه چیزی را میخواهند، اما هنوز به دست نیاوردهاند. ما به آنها میگوییم که شما قدم اول را به درستی انجام میدهید و جهان هستی هم به شما پاسخ میدهد، اما یک قدم دیگر هم هست که باید یاد بگیرید و آن مرحله دریافت است.
این به این معنی است که شما باید خود را همجهت با چیزی قرار دهید که دارید طلب میکنید. وقتی با آنچه میخواهید همجهت هستید، احساس فوقالعادهای خواهید داشت. این همان شور و اشتیاق است، همان احساسی که شما را به جلو میبرد. اما اگر احساس یأس، ترس یا عصبانیت کنید، اینها نشان میدهند که شما همجهت با آنچه واقعاً میخواهید نیستید.
زمانی که این رویا را به واقعیت تبدیل کردید، در موقعیتی قرار میگیرید که میتوانید رویاهای بزرگتر و بهتری بسازید. این همان فرایند خلق است.
بخش پنجم خلاصه کتاب راز
قانون اجازه به شما کمک میکند تا احساس رسیدن به آرزوهایتان را پدید بیاورید. برای این کار، میتوانید کارهایی انجام دهید که به شما احساس نزدیکی به آرزوهایتان بدهد، مثل یک دور با ماشین زدن یا رفتن به خانهای که میخواهید بخرید. هر کاری که به شما کمک کند تا به هدفتان نزدیکتر شوید، در واقع شما را به جذب آنچه میخواهید، نزدیکتر میکند.
تصور کنید که از خواب بیدار میشوید و آنچه میخواهید، در دسترس شماست. ممکن است ایدهای به ذهنتان خطور کند که باید به آن عمل کنید. زندگی مانند ماشینی است که در شب حرکت میکند و فقط ۱۰ متر جلوتر را روشن میکند، اما شما میتوانید فاصلههای طولانی را طی کنید. اگر مطمئن باشید که ۱۰۰ متر بعدی به زودی نمایان خواهد شد، زندگیتان نیز به همین شکل روشن خواهد شد.
نخستین قدم را با ایمان بردارید؛ نیازی نیست که تمام مسیر را ببینید، کافی است که اولین قدم را بردارید. مردم معمولاً نگران این هستند که چقدر طول میکشد تا آرزوهایشان محقق شود. اما زمان مشخصی وجود ندارد؛ این بستگی به همجهت بودن شما با جهان هستی دارد. برای کائنات، جذب کردن چیزی بزرگ به اندازه جذب چیزی کوچک سخت نیست.
کائنات بدون هیچ تلاشی کارهایش را انجام میدهد. ما خودمان قوانین را تعیین میکنیم و فکر میکنیم که چیزهای بزرگ زمان بیشتری میبرند. اما در واقع، کائنات هیچ قانونی ندارد. برخی افراد با چیزهای کوچکتر راحتتر کنار میآیند و به همین دلیل، ممکن است با یک چیز کوچک شروع کنند. مثلاً امروز تصمیم بگیرید که به خودتان یک فنجان قهوه بدهید و تصور کنید که با یک دوست قدیمی صحبت میکنید. ممکن است ناگهان نام آن فرد به گوشتان برسد یا او به شما زنگ بزند.
این دقیقاً همان کاری است که من همیشه انجام میدهم؛ تصور میکنم و به آنچه میخواهم نزدیک میشوم.
چگونه شرایط فعلی را تغییر دهیم؟
بسیاری از مردم احساس میکنند که در شرایط فعلیاشان گیر کردهاند یا محدود شدهاند. اما باید بدانید که شرایط فعلی شما فقط واقعیت فعلی زندگیتان است و این واقعیت میتواند با استفاده از قانون جاذبه تغییر کند. وقتی به موضوعات فعلیتان بیشتر فکر میکنید، انتظار دارید که همان نتایج را بگیرید. اکثر مردم بیشتر به عکسالعمل نشان دادن به آنچه مشاهده میکنند، میپردازند و اگر فقط به آنچه هست نگاه کنید، قانون جاذبه بیشتر از همان چیز را به شما میدهد.
باید راهی پیدا کنید که از یک نقطه نظر متفاوت به شرایط فعلیتان نزدیک شوید. بیشتر مردم شرایطشان را به عنوان خودشان میبینند، در حالی که این فقط بازتابی از افکار و اعمال گذشتهشان است. وقتی به حال و روز فعلیتان نگاه میکنید و خود را بر مبنای آن تعریف میکنید، خود را محکوم به داشتن همان حال در آینده میکنید.
بخش ششم خلاصه کتاب راز
برای تغییر زندگیتان، میتوانید با تهیه فهرستی از چیزهایی که بابت داشتنشان شکرگزارید، شروع کنید. این کار انرژی شما را بالا میبرد و افکارتان را تغییر میدهد. اگر قبلاً بر چیزهایی که ندارید تمرکز میکردید، با این تمرین شروع به حرکت در مسیری متفاوت خواهید کرد. شکرگزاری به شما کمک میکند تا احساس خوبی پیدا کنید و چیزهای بیشتری به زندگیتان جذب کنید.
هر روز صبح، وقتی از خواب بیدار میشوید، با گفتن “متشکرم” شروع کنید و به چیزهایی که بابتشان شکرگزارید فکر کنید. این احساس شکرگزاری به شما کمک میکند تا دیدگاه متفاوتی نسبت به آنچه دارید پیدا کنید و چیزهای خوب بیشتری جذب کنید. به جای تمرکز بر آنچه ندارید، بر چیزهایی که دارید و بابتشان شکرگزارید تمرکز کنید.
همه ما ممکن است لحظاتی داشته باشیم که احساس کنیم هیچ چیز درست پیش نمیرود. در این مواقع، میتوانید از یک سنگ یا شیء کوچک استفاده کنید و هر بار که به آن دست میزنید، به چیزی که بابتش شکرگزارید فکر کنید. این کار به شما کمک میکند تا احساس قدردانی را در خود تقویت کنید و به یاد داشته باشید که همیشه چیزهایی برای شکرگزاری وجود دارد.
قدرت شکرگزاری: چگونه یک سنگ میتواند زندگی را تغییر دهد
یه دوستی داشتم از آفریقای جنوبی که سنگی از جیبم افتاد و ازم پرسید این چیه. من براش توضیح دادم و اون از اون به بعد بهش میگفت سنگ شکرگزاری. دو هفته بعد، ایمیلی ازش دریافت کردم که نوشته بود پسرش به خاطر یه بیماری نادر داره میمیره و خواسته بود سه تا سنگ شکرگزاری براش بفرستم. من هم سنگهای ویژهای از کنار رودخونه پیدا کردم و براش فرستادم. پنج ماه بعد، نامهای دیگه ازش اومد که گفته بود پسرش بهتر شده و حسابی سر حال شده. جالبتر اینکه اون گفته بود بیشتر از هزار قطعه سنگ به قیمت ۱۰ دلار فروختن و کلی پول برای خیریه جمعآوری کردن.
این نشون میده که داشتن اخلاق شکرگزاری چقدر مهمه. یه پیشنهاد دیگه هم دارم که میتونه زندگیتونو متحول کنه. من فرایند تجسم کردن رو از برنامه آپولو یاد گرفتم و در دهه ۸۰ و ۹۰ در برنامه المپیک به کار بستم. اسمش رو گذاشتم تمرین با موتور تجسمی. وقتی چیزی رو تجسم میکنید، اون رو پدید میارید. نکته جالب اینه که ورزشکاران المپیک رو به دستگاههای ارزیابی زیستی وصل کردیم و ازشون خواستیم فقط در ذهنشون مسابقه بدن. با اینکه اونا فقط در ذهنشون میدویدند، عضلاتشون همونطور کار میکرد که انگار در مسیر واقعی هستند.
بخش هفتم خلاصه کتاب راز
ذهن نمیتونه تفاوت بین واقعیت و تجسم رو تشخیص بده. وقتی دارید تجسم میکنید، فقط به نتیجه پایانی تمرکز کنید. به پشت دستاتون نگاه کنید و جزئیاتش رو به خاطر بسپارید. بعد تصور کنید که انگشتاتون دور فرمون ماشین آخرین مدل شما حلقه میزنه. این یه تجربه کاملاً تصویریه و اونقدر واقعی میشه که دیگه احساس نمیکنید به اون ماشین نیاز دارید، چون احساس میکنید که الان اونو دارید.
در واقع، این احساسه که جاذبه رو ایجاد میکنه، نه فقط تصویر یا فکرش. خیلیها فکر میکنن که اگه افکار مثبت داشته باشن یا چیزی رو تجسم کنن، کافیه. اما اگر هنوز احساس دارایی یا عشق و لذت نکنید، نمیتونید قدرت جاذبه رو به کار بگیرید. باید خودتونو در احساسی قرار بدید که انگار واقعاً در اون ماشین نشستهاید، نه اینکه فقط بگید “کاش میتونستم این ماشین رو بخرم”. اگر در این احساس بمونید، همیشه در آینده خواهید بود و نمیتونید لذت و خوشحالی رو تجربه کنید.
باید هر روز به دقت این کار رو انجام بدید، اما این نباید به یک کار روزمره تبدیل بشه. احساس خوب داشتن در تمام مراحل خیلی مهمه. افرادی که زندگی جادویی دارن، راههای زیستنو پیدا کردن و هر جا که میرن، جادو رخ میده. این افراد همیشه این کار رو انجام میدن و نه فقط یک بار. خیلیها بعد از مدتی که این کار رو میکنن، نتیجه نمیبینن و ناامید میشن. اما باید بدونید که زیر اون پوست، همه چیز آماده شکوفه کردنه.
من هم وقتی قانون جاذبه رو یاد گرفتم، تصمیم گرفتم واقعاً به کار ببندمش. سال ۱۹۹۵، شروع کردم به درست کردن تابلوی تجسم. چیزهایی رو که میخواستم جذب کنم، مثل ماشین یا همسر رویام، روی این تابلو میچسبوندم و هر روز بهش نگاه میکردم و تجسم میکردم که به همهشون دست پیدا کردم. این احساس واقعی و عمیق به من کمک کرد تا به اهدافم نزدیکتر بشم.
تغییر باورها: از نگرش منفی به جذب ثروت و موفقیت
داشتیم برای اسبابکشی آماده میشدیم و تمام جعبهها رو توی انبار میذاشتیم. در طی ۵ سال، سه بار اسبابکشی کردم و آخرش به کالیفرنیا رفتم و این خونه رو خریدم. بعد از یک سال تعمیر، تمام اسباب خونه قبلیم رو به اینجا آوردم. یه روز صبح پسرم اومد توی دفترم و روی یکی از جعبهها نشسته بود. وقتی ازش پرسیدم چی توی این جعبهست، گفت تابلوهای تجسم من. توضیح دادم که اینجا جاییه که من اهدافمو میچسبونم.
وقتی جعبه رو باز کردم، عکسی از خونهای که ۵ سال پیش تجسمش کرده بودم، دیدم. اون لحظه خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم چون ما واقعاً توی همون خونه زندگی میکردیم. فهمیدم که قانون جاذبه چطور عمل میکنه و قدرت تجسم رو درک کردم. تخیل پیشدرآمدی از جاذبههای آینده زندگیه.
باید تصمیم بگیرید چه چیزی میخواید و ایمان داشته باشید که میتونید داشته باشید. هر روز چند دقیقه چشمتون رو ببندید و احساس داشتن چیزهایی که میخواید رو تجسم کنید.
این تجربه نشون داد که قانون جاذبه واقعاً کار میکنه. حالا میخوام به شما بگم که اگر هدفهاتون رو مشخص کنید و بهشون ایمان داشته باشید، میتونید بهشون برسید. اگر به بدهکاری فکر کنید، بدهکاری رو جذب میکنید. باید روی ثروت تمرکز کنید و به جای فکر کردن به مشکلات مالی، به راهحلها فکر کنید. کائنات به افکار شما پاسخ میده، پس باید مثبت فکر کنید و عمل کنید.
بخش هشتم خلاصه کتاب راز
وقتی به خاطر پول نداشتن ناراحتید، در واقع دارید فکری رو در ذهنتون فعال میکنید که با خواستههاتون تفاوت داره. نمیتونید پول بیشتری طلب کنید در حالی که روی کمبودش تمرکز میکنید. وقتی اولین بار راز رو فهمیدم، هر روز قبضها رو دریافت میکردم و فکر میکردم چطور میتونم این رو تغییر بدم. قانون جاذبه میگه هر چیزی رو که روش تمرکز کنید، به دست میآورید. بنابراین، من یک صورت حساب بانکی درست کردم و موجودی دلخواهم رو نوشتم و تجسم کردم که چکهایی برام میاد.
کمکم همه چیز تغییر کرد و حالا بیشتر چکها برام میاد تا قبضها. من با این فکر بزرگ شدم که باید برای پول سخت کار کرد، اما این رو عوض کردم و به این نتیجه رسیدم که پول به راحتی به دست میاد. این تغییر ذهنیت خیلی مهمه. ثروت یه قرارداد ذهنیه و به این بستگی داره که چطور فکر کنید. هر انسانی قابلیت تغییر در نحوه ارتباط با پول رو داره.
بسیاری از افراد ممکنه درآمد خوبی داشته باشن، اما این تضمینی برای ثروتمند شدن نیست. زندگی باید در تمام وجوهش غنی و پربار باشه. در فرهنگ غرب، مردم به دنبال موفقیت و خوشبختی هستن، اما داشتن همه چیزها تضمینی برای خوشبختی نیست. باید ابتدا به دنبال آرامش درونی و لذت باشید و بعد تمام چیزهای دیگر به سمت شما میاد.
این راز به من یادآوری میکنه که ما خالقین جهان خودمون هستیم و هر آرزویی که داریم، در زندگیمون شکل خواهد گرفت. بنابراین، مهمه که چه چیزی آرزو میکنید و چه احساسی دارید. در روابط اجتماعی، باید بفهمید که خودتون چطور رفتار میکنید. آیا با خودتون به گونهای رفتار میکنید که دوست دارید دیگران با شما رفتار کنن؟ باید به خودتون احترام بذارید و خودتون رو دوست داشته باشید تا بتونید عشق و زیبایی رو در دیگران هم ببینید. این احترام به نفس سالم و منطقی، کلید روابط موفق و زندگی شادابتره.
شفای خود: روشهای طبیعی برای بهبود سلامت روان و جسم
بعضی اوقات افراد از همکاران یا اعضای خانوادهشون به عنوان منابع منفی یاد میکنن و میگن که چقدر عصبانی یا نگرانکننده هستن. اما باید خودتون رو با افرادی که اطرافتون هستن همجهت کنید. پیشنهاد میکنم یک دفترچه بگیرید و نکات مثبت افرادی که زمان زیادی رو باهاشون میگذرانید، یادداشت کنید. وقتی روی چیزهایی که دوست دارید تمرکز کنید، اون افراد هم بیشتر به اون رفتارها میپردازن.
شما تنها کسی هستید که زندگیتون رو میسازید و هیچ کس دیگه نمیتونه برای شما فکر کنه. بدن ما محصول افکار ماست و علم پزشکی به تازگی متوجه شده که افکار و احساسات میتونن تأثیر زیادی بر ساختار و عملکرد بدن داشته باشن. تأثیر قرصهای تلقینی نشون میده که ذهن انسان بزرگترین عامل مؤثر در شفا بخشی است.
اگر کسی بیمار باشه، باید بفهمه که چه چیزی در ذهنش باعث این وضعیت شده. داروها نقش خودشون رو دارن، اما تنها یک راه برای شفا هستند. خوشبختی و انرژی مثبت در جهان وجود داره و وقتی اجازه بدید این انرژی جریان پیدا کنه، احساس خوبی خواهید داشت. وقتی جلوی این جریان رو بگیرید، احساس خوبی نخواهید داشت.
هر ثانیه میلیونها سلول در بدن ما تولید میشه و اگر روی بیماری تمرکز کنید، سلولهای بیمار بیشتری تولید خواهید کرد. باید خودتون رو با یک بدن سالم تصور کنید و اجازه بدید که دکتر به بیماری شما رسیدگی کنه. آیا میتونید تفاوت بین درد و ترس از اون درد رو درک کنید؟ این درک میتونه به شما کمک کنه تا بهبود پیدا کنید.
داستانی از امید و اراده در برابر چالشها
تفاوت بین احساس ترس و امیدواری در این است که امیدواری میتواند شیمی بدن را به سمت سلامتی و نشاط بیشتر سوق دهد، در حالی که افکار منفی و تنشها بدن را ضعیفتر و عملکرد مغز را کاهش میدهند. افکار و احساسات ما همواره بدن را بازسازی و بازآفرینی میکنند. وقتی تنشهای فیزیولوژیکی را از بدن بردارید، بدن میتواند به عملکرد طبیعی خود برگردد. من شاهد بهبودیهای شگفتانگیزی بودهام، از جمله بهبود سرطان و بازگشت بینایی. این نشان میدهد که درمان از درون ممکن است و هر کسی میتواند زندگیاش را تغییر دهد.
داستان من از دهم مارچ ۱۹۸۱ آغاز میشود، روزی که هواپیمای من سقوط کرد و من به بیمارستان منتقل شدم. در آنجا کاملاً فلج شده بودم و پزشکان میگفتند که تمام عمرم را مانند یک گیاه خواهم گذراند. اما برای من مهم نبود که آنها چه فکر میکنند، بلکه مهم این بود که من چه فکری میکنم. من خودم را تجسم کردم که تا کریسمس از بیمارستان خارج میشوم. تنها چیزی که باید با آن کار میکردم، ذهنم بود.
با کنترل ذهنم، توانستم به اهدافم برسم. بعد از ۸ ماه، من از بیمارستان با پای خودم خارج شدم، در حالی که پزشکان میگفتند این امکانپذیر نیست. اگر بخواهم زندگیام را خلاصه کنم، میگویم: انسان چیزی میشود که به آن میاندیشد.
بخش نهم خلاصه کتاب راز
ما متوجه شدیم که افراد زیادی زندگیهای نامعین و متغیری دارند. آنها به اطراف نگاه میکنند و چیزهای فوقالعادهای میبینند و میگویند که بیشتر از این چیزها میخواهند. اما وقتی به چیزهایی که نمیخواهند نگاه میکنند، احساس ترس و نگرانی میکنند و میگویند باید برای خلاص شدن از این چیزها کاری بکنند. اما این افراد نمیدانند که هرچه بیشتر با ناخواستهها مبارزه کنند، آنها را قدرتمندتر میکنند.
در دنیای ما، ما در برابر فقر، سرطان، تروریسم و خشونت میجنگیم، اما این درگیریها تنها باعث تقویت آنها میشود. قانون جذب نشان میدهد که هرچه بیشتر با چیزی مقابله کنیم، آن چیز بیشتر به سمت ما میآید. مادر ترزا به درستی گفت که هرگز در راهپیمایی ضد جنگ شرکت نمیکند، بلکه از راهپیمایی صلح حمایت میکند. این نشان میدهد که باید روی چیزهایی تمرکز کنیم که میخواهیم، نه چیزهایی که نمیخواهیم..
بسیاری از افراد نگران این هستند که اگر همه از این راز استفاده کنند، همه چیز به هم میریزد. اما حقیقت این است که خوبیها و منابع کافی در دنیا وجود دارد. این دروغ که کمبود وجود دارد، مردم را در ترس و طمع گرفتار کرده است. وقتی همه از روی قلبشان زندگی کنند و به دنبال چیزهایی بروند که میخواهند، تنوع زندگی آنها را هیجانزده میکند.
پس وقتی چیزی را که میخواهید میبینید، به آن فکر کنید و احساسش کنید. دربارهاش بنویسید و آن را به واقعیت خود تبدیل کنید. به جای تمرکز بر چیزهایی که نمیخواهید، توجهتان را به چیزهایی که واقعاً میخواهید معطوف کنید. این بهترین زمان برای زندگی است و ما قدرت داریم که دانش را با دستان خود بیاموزیم.
قدرت انرژی: چگونه ما میدانهای انرژی هستیم
وقتی به اطرافمون نگاه میکنیم، حتی به بدنمون، چیزی که میبینیم قله یک کوه است. دستتون رو بگیرید و بهش نگاه کنید؛ به نظر جامد میاد، اما واقعاً اینطور نیست. اگر زیر میکروسکوپ بگذاریدش، حجم زیادی از انرژی رو خواهید دید که در حال ارتعاش است. همه چیز از انرژی تشکیل شده، از جهان هستی و کهکشانها گرفته تا اعضای بدن و سلولها. در واقع، ما میدانهای انرژی هستیم و نیروی بالقوهای داریم که میتواند تمام یک شهر را برای یک هفته روشن کند.
بسیاری از مردم خودشان را با بدن فانیشان تعریف میکنند، اما حقیقت این است که ما فقط یک بدن فانی نیستیم. ما انرژی هستیم و انرژی هرگز نابود نمیشود؛ تنها به فرمهای مختلف درمیآید. طبق آموزههای بزرگ، ما تصویر و شمایلی از خدا هستیم و قدرت خداگونهای برای عینیت بخشیدن به خواستههایمان داریم. حالا سوال این است که نتایج زندگیتان آیا همان چیزهایی هستند که واقعاً میخواستید؟ اگر نه، آیا زمان تغییر آنها نیست؟
قدرت از درون ماست و تحت کنترل ماست. بسیاری از مردم احساس قربانی بودن میکنند و به گذشته اشاره میکنند، اما باید بدانند که این احساس عادی است. من هم در گذشته با چالشهای زیادی مواجه بودم، از جمله بزرگ شدن در خانوادهای ناکارآمد و مشکلات تحصیلی. اما سوال اصلی این است که حالا چه میخواهید بکنید؟ شما میتوانید روی چیزی که میخواهید تمرکز کنید و وقتی این کار را انجام دهید، چیزهایی که نمیخواهید از دور خارج میشوند.
ما میخواهیم شما به جایی برسید که شروع کنید به تفکر آگاهانه و افکار خود را هدفمند هدایت کنید. شما آفریننده زندگیتان هستید و مدیر افکار خودتان.
بخش پایانی خلاصه کتاب راز
نکته زیبایی که در مورد قانون جذب وجود داره اینه که میتونید از همون جایی که هستید شروع کنید. میتونید به تفکر واقعی بپردازید و درون خودتون نوای احساسی از همآوایی و خوشحالی ایجاد کنید و قانون به اون پاسخ خواهد داد. حالا شما باورهای جدیدی دارید، مثل اینکه بیشتر از آنچه که میخواهید در جهان هست و همه چیز به سود شما خواهد بود. شما میتونید خودتون رو از عادات و ناتوانیهایی که تصور میکنید دارید آزاد کنید و ثابت کنید که نیرویی که در وجود شماست برتر از هر نیروی دیگهای در این جهانه.
بسیاری از افراد ممکنه فکر کنند که نمیتونند به این ایدهها عمل کنند یا اینکه موانعی وجود داره، اما حقیقت اینه که ما موجودات نامحدودی هستیم و هیچ سقفی برای قابلیتها و استعدادهای ما وجود نداره. هیچ تخت سیاهی در آسمان نیست که هدف و ماموریت شما رو مشخص کنه. مقصد شما چیزیست که خودتون انتخاب میکنید و زندگیتون به شکلی خواهد بود که خودتون خلقش میکنید.
هدف اصلی شما باید احساس و تجربه لذت باشه. اگر چیزی برای شما لذتبخش نیست، انجامش ندید. لذت، عشق، آزادی و خوشحالی چیزهایی هستند که باید دنبال کنید. وقتی که این احساسات رو تجربه میکنید، کائنات به شما پاسخ میده و درهایی را به روی شما باز میکند. جوزف کمبل هم گفت که به دنبال خوشی خود بروید. این بهترین راه برای رسیدن به فراوانی و خوشبختی در تمام زمینههاست. زندگی یک سفر شگفتانگیز است و شما میتونید به واقعیتی متفاوت و زندگیای متفاوت دست پیدا کنید. تنها چیزی که شما رو متفاوت میکنه اینه که به راز عمل میکنید و میتونید کارهایی رو انجام بدید که دیگران فکر میکردند غیرممکنه.
کشف قدرت ذهن انسان
واقعاً داریم وارد یه عصر جدید میشیم، عصری که دیگه آخرین مرز فضا نیست، بلکه آخرین مرز ذهنه. من آینده رو با پتانسیل بیحد و مرز میبینم. به یاد بیارید که ما حداکثر ۵ درصد از پتانسیل ذهن انسان رو مورد استفاده قرار میدیم. حالا تصور کنید دنیایی رو که مردم از تمام پتانسیل ذهنی و احساسیشون استفاده کنن؛ میتونیم به هر جایی بریم و هر کاری بکنیم.
در حین تجربه زندگی، به چیزهایی که میخواهید فکر کنید و فقط به همونها تمرکز کنید. کار اصلی شما اینه که تصمیم بگیرید چه چیزی رو میخواهید و روی اون تمرکز کنید. این فرایند خلقته. من معتقدم که شما فوقالعادهاید و نیرویی در وجود شماست که از این جهان بزرگتره. وقتی شروع کنید به درست فکر کردن، این نیرو زندگی شما رو در بر میگیره، شما رو راهنمایی و محافظت میکنه و جهت میده. اگر بهش اجازه بدید، موجودیتون رو تقویت میکنه و این چیزیست که من ازش مطمئنم.