خلاصه کتاب ذهن شاد
فهرست

خلاصه کتاب ذهن شاد

کتاب “ذهن شاد” که در سال ۲۰۱۷ منتشر شده، به بررسی سوء تعبیرها و واقعیت‌های پیرامون آن موضوع دست نیافتنی می‌پردازد که همگی خواستار آن هستیم: شادی. نویسندگان این کتاب، کوین هورسلی و لوئیس فوری، به شرح این موضوع می‌پردازند که چرا با وجود قرن‌ها تمرین انسان‌ها، هنوز در مکان‌های اشتباه به دنبال شادی می‌گردند و در تلاش برای رسیدن به ثروت‌های مادی، فقط غم و اندوه به دست می‌آورند. آنها همچنین یک راهنمای عملی به شما ارائه می‌دهند که به هر فردی کمک می‌کند در مسیر رسیدن به شادی و رضایتمندی در زندگی قرار بگیرد. در خلاصه کتاب ذهن شاد به تحلیل مفاهیم کلیدی کتاب و راهکارهای عملی آن خواهیم پرداخت.

نویسندگان: کوین هورسلی و لوئیس فوری

شروع خلاصه کتاب ذهن شاد: شادی و عوامل بیرونی

بسیاری از افراد فکر می‌کنند شادی به عوامل بیرونی بستگی دارد، اما اینطور نیست. اگر کسی از شما بپرسد شادی را تعریف کنید، چه می‌گویید؟ اکثر ما فکر می‌کنیم معنی شادی را می‌دانیم، اما اگر کمی در مورد آن درنگ کنیم، متوجه می‌شویم که مفهومش بسیار پیچیده است. یکی از سوء تعبیرهای رایج آن است که شادی به عوامل بیرونی از جمله دارایی‌های مادی یا حوادث بستگی دارد. مردم مفهوم شادی را با موضوعات مادی مرتبط می‌کنند، از جمله ماشین، مقاصد گردشگری و شرکای جنسی یا لحظاتی که نقاط عطف زندگی فردی و شغلی هستند.

چه اشتراک تمامی این موارد آن است که فقط لذت لحظه‌ای ایجاد می‌کنند. در نتیجه، مردم تصور می‌کنند شادی آنها به افراد دیگر بستگی دارد و یا به اینکه آیا رویدادی در آینده اتفاق می‌افتد یا خیر. این طرز فکر ایده‌آل نیست زیرا وقتی شادی شما به شدت به عوامل بیرونی بستگی داشته باشد، شما هیچ کنترلی بر روی شادی خود در لحظه حال ندارید. بدون تلاش کردن هم می‌توانید ببینید که این طرز فکر منجر به شادی پایدار نمی‌شود. در واقع، هر چقدر که برای شاد بودن به عوامل بیرونی روی آورید، کمتر شاد خواهید بود.

هزاران سال است که مردم با این تصور غلط زندگی کردند که اگر پول کافی داشتند، می‌توانستند شادی را بخرند. اما مطالعات زیادی نشان می‌دهد که افراد ثروتمند به اندازه افراد دیگر احساس بدبختی می‌کنند. وقتی افراد متوسط برای پول درآوردن تلاش می‌کنند، این کار را برای خرید اقلام لوکس انجام می‌دهند تا زندگی خوبی داشته باشند: خانه بزرگ، ماشین‌های لوکس، تلویزیون‌های بزرگ و استریو. اما این‌ها شادی ماندگاری ایجاد نمی‌کنند و همچنین مردم را زیر بار بدهی می‌برند. فشار مالی متعاقب این کارها باعث می‌شود بیشتر از زمانی که هنوز اسباب بازی‌های تجملاتی‌شان را نخریده بودند، اضطراب و افسردگی به سراغشان بیاید.

بایدها و نبایدهای شادتر زندگی کردن

دستورالعمل‌هایی که نحوه پول درآوردن و رسیدن به ثروت و شهرت را به ما نشان می‌دهند، کم نیستند. اما این دستورالعمل‌ها عنصری حیاتی را در نظر نمی‌گیرند. وقتی ثروت و موفقیت به دست آمده، همچنان در شما احساس تهی بودن و نارضایتی ایجاد می‌کند، چه باید بکنید؟ ممکن است از خود بپرسید چگونه کسی که پول زیادی دارد ممکن است در زندگیش احساس شادی نکند. اما همانطور که نویسندگان کوین و لوئیس فوری توضیح می‌دهند، پول ضامن شادی نیست.

در واقع، پول، شهرت، تقدیر، جایزه و جدیدترین ماشین‌ها، لباس‌ها و ابزارها حس شادی معلقی را در نقابی از لذت فراهم می‌کنند. برای دستیابی به شادی معنادار و پایدار، باید فراتر از پول و اسباب بازی‌های پر زرق و برقی که می‌توانیم با پول آنها را بخریم، فکر کنیم. ما باید به درون خود و به گام‌هایی نگاه کنیم که می‌توانیم با برداشتن آنها زاویه دیدمان را نسبت به دنیای اطرافمان عوض کنیم و نسبت به چیزهایی که حقیقتاً زندگی‌مان را معنادار می‌کنند، بی‌تفاوت نباشیم.

در کتاب ذهن شاد، شیوه‌ها و نکات مختلفی را می‌بینید که به شما کمک می‌کند ذهنی شاد و زندگی شادتر داشته باشید. در خلاصه کتاب ذهن شاد، به چنین پرسش‌هایی پاسخ داده می‌شود: چرا نباید لذت را با شادی اشتباه بگیرید؟ عصر حجر چه ربطی به ارتباط ما با پول دارد و چرا اعتیاد به اخبار برای سلامت شما مضر است؟

 شادی در زمان حال

شادی را در گذشته یا آینده نمی‌توان یافت. همچنین شادی چیزی نیست که دیگران به ما بدهند. بانک زندگی یک هدیه شگفت‌انگیز است، اما کامل نیست. ممکن است هر روز با بیماری، سکته قلبی، یک بحران مالی غیر منتظره یا رویدادهای دلهره‌آور روبرو شویم. به عنوان راهی برای فرار از شرایط سخت، معمولاً به فعالیت‌هایی پناه می‌بریم که ما را از زمان حال خارج می‌کنند. اگر به دنبال شادی هستید، این شیوه فرار کردن اشتباه است زیرا شادی را می‌توان تنها در زمان حال پیدا کرد.

وقتی ذهنتان روی زمان حال متمرکز نباشد، منطق می‌گوید که یا در گذشته گیر کرده‌اید یا در مورد آینده رویا بافی می‌کنید. معمولاً شما در این دو زمان هستید. زیرا رویا بافی کردن در مورد پیدا کردن شغل خوب، قرار گذاشتن با یک شریک عشقی بی‌نقص یا برنده شدن لاتاری برای پرداخت وام‌های دانشجویی‌تان آسان است. در مواقع دیگر ممکن است در گذشته گرفتار شوید، روی خاطرات روزهای خوبتان تمرکز کنید یا خودتان را برای گفتن جمله‌ای که هفته گذشته در دورهمی شرکت گفتید و نباید می‌گفتید، سرزنش کنید.

گذراندن زمانی در گذشته یا آینده ممکن است بیشتر دلخواه شما باشد، به خصوص اگر مشکلاتی وجود داشته باشد. اما شما فقط می‌توانید شادی را در لحظه حال پیدا کنید زیرا در اینجاست که تجربه زندگی به وقوع می‌پیوندد. به جز وقت گذراندن زیاد در گذشته و آینده، مشکل دیگر انتظار از دیگران برای شاد کردن شما است. بسیاری از افراد فکر می‌کنند اگر می‌توانستم همسر مناسبم را پیدا کنم، همه چیز گل و بلبل می‌شد.

البته که وقتی شریک مناسب زندگی سر راهشان قرار بگیرد، متوجه می‌شوند که این آشنایی به طور اتفاقی رخ نداده است. اما باز هم به جای اینکه متوجه شوند دیگران کلید رسیدن آنها به رضایتمندی نیستند، تصمیم می‌گیرند فرد دیگری را به جمع خود اضافه کنند. اگر یک بچه داشتیم، همه چیز کامل می‌شد. هر چقدر هم که فکر کنید فرد دیگری عامل خوشحالی شماست، واقعیت آن است که هیچ معشوقه، دوست یا فرزندی نمی‌تواند به شما شادی ماندگار و پایدار بدهد. این نوع آرامش ذهنی را تنها می‌توان با رفتن به درون و پیدا کردن آن در خود بیابید.

 شادی با لذت متفاوت است

اگر علاقمند به خوردن شیرینی هستید، تصور شما از شیرینی ممکن است یک بسته شکلات باشد. شکلات ممکن است خوشمزه باشد، اما این شیوه تفکر اشتباه دیگری را نشان می‌دهد: اشتباه گرفتن شادی با لذت. احساسات لذت‌جویانه مانند پول یا دارایی‌های مادی تجربیات زودگذری هستند که هیچگاه باعث شادی یا رضایتمندی پایدار نمی‌شوند. این بدان معنا نیست که لذت بردن اشتباست یا نباید به دنبال رسیدن به آن باشیم، اما باید به خاطر داشته باشید که لذت یک احساس بوده و در نتیجه ناپایدار است.

لذت در زندگی همیشه با احساس درد و ناراحتی به توازن می‌رسد. از طرف دیگر، شادی را می‌توان مستقل از شرایط متغیر زندگی تجربه کرد. به بیان دیگر، شادی می‌تواند تا زمانی که شما در لحظه حال باشید و توجهتان را روی نکات مثبت بگذارید، پایدار باشد. بدین شکل، حتی اگر حس درد و ناراحتی نیز وجود داشته باشد، می‌توان در زندگی احساس شادی و رضایتمندی کرد.

شاید از خود بپرسید چگونه این امکان‌پذیر است. این نوع از شادی پایدار را می‌توان از طریق آگاه بودن از وضعیت احساسی خود به دست آورد و تجربه زندگی را آن گونه که هست تجربه کرد. فرض کنیم شما احساس تنهایی می‌کنید. به جای اینکه بلافاصله تلویزیون را روشن کنید تا حواس خود را پرت کنید، در زمان حال حضور داشته باشید و تنهایی‌تان را به عنوان یک حس کاملاً طبیعی بپذیرید. اگر آرام باشید و تعادل خود را حفظ کنید، متوجه می‌شوید که شادی در تمام لحظاتی که احساس تنهایی می‌کنید، حضور دارد.

 غم و اندوه و رفتارهای آسیب‌رسان

یکی از اسراری که محققان امروزی را درگیر خود کرده، آن است که چرا افراد ثروتمند که پول و رفاه زیادی دارند، باز هم غمگین هستند. یک دلیل می‌تواند آن باشد که پشت این غم و اندوه، ترس‌هایی در مورد حفظ بقا وجود دارد. وقتی روانشناسان تکاملی به اتصالات زیست‌عصبی مغز انسان امروزی نگاه می‌کنند، اتصالات اولیه‌ای را می‌بینند که هنوز فعال هستند. بخش قابل توجهی از رشد مغز ما در زمان عصر حجر یا زودتر از آن و زمانی که نرخ بقا به نسبت پایین‌تر بوده، صورت گرفته است و در آن زمان ما به کمک ذهنی زیادی احتیاج داشته‌ایم.

از جمله تهدیدات بزرگی که علیه بقای بشر وجود داشته، بیرون انداختن از قبیله یا از دست دادن منابع بوده است. هر دو تجربه می‌توانسته به راحتی منجر به مرگ فرد شود. امروزه غریزه بقای ما توسط تهدیداتی نسبت به جایگاه و موقعیت اجتماعی‌مان یا از دست دادن احتمالی منابع با ارزش‌مان، از جمله پول، مورد هجمه قرار می‌گیرد. اگر یکی از همکارانمان ما را تحویل نگیرد یا قبض تلفنمان ناگهان دو برابر شود، وحشتی مرگبار را تجربه می‌کنیم که با مشکلی که وجود دارد قابل مقایسه نیست.

اما از آنجایی که ناگزیر در طول زندگی با بسیاری از این مشکلات اجتماعی یا مالی روبرو می‌شویم، ممکن است استرس زیاد و متناوبی را تجربه کنیم که بر غم و اندوه ما می‌افزاید. آیا تعجب می‌کنید که چطور با این حجم از نگرانی‌های روزانه، رفتارهای وسواس‌گونه از خود نشان می‌دهیم که قصدشان آرام کردن ماست؟ چنین رفتارهایی مانند خوردن هله‌هوله یا دیدن از همکاران، آسیب‌رسان‌ترند. ترس‌های ما به قدری شدید است که تلاش برای دوری گزیدن از آنها منجر به آسیب طولانی‌مدت و غم می‌شود، مثل زمانی که با یک شریک عاطفی سوءاستفاده‌گر یا شیاد زندگی می‌کنیم.

 ضربه‌های روحی کودکی

اگر فردی را می‌شناسید که همیشه غمگین است، ممکن است به او بگویید خودت را از این حالت بیرون بیاور. اگر آنها از خواب بیدار می‌شدند و نور خورشید را روی پوست خود لمس می‌کردند، حالشان بهتر می‌شد، اینطور نیست؟ تنها به این دلیل که وقتی شما ناراحت هستید، این نوع واکنش برای شما جواب می‌دهد، به این معنا نیست که این روش برای کسی که تجربیات گذشته زندگی‌اش منجر به ناراحتی مزمن در او شده، هم جوابگو است.

وضعیت افسردگی مزمن ممکن است نتیجه درد و رنج‌های دوران کودکی باشد. درد و رنج روحی و روانی در گذشته، به خصوص اگر این مسائل در شش سال اول زندگی بوده باشد، می‌تواند روی ترس‌های غریزی فرد اثر بگذارد و واکنش او را نسبت به طرد شدن یا کمبود داشتن مشخص کند. در نتیجه، کیفیت تربیت والدین در سال‌های اولیه زندگی به شدت بر روی نحوه پاسخ دادن فرد به شرایط استرس‌زا در زندگی روزمره تأثیر می‌گذارد.

دیدگاه کسی که والدین او در دوران کودکی به او عشق بی‌قید و شرط ابراز کرده و از او حمایت کردند، با دیدگاه کسی که والدینی سوءاستفاده‌گر داشته یا والدینش در زندگی او نبودند یا از نظر عاطفی تأمین نشده است، متفاوت است. دریافت نکردن عشق و محبت در دوران کودکی می‌تواند یک عمر بر روی روان فرد تأثیر بگذارد. اما این بدان معنا نیست که افرادی که در دوران کودکی سختی داشتند، محکوم به غمگین بودن هستند.

ضربه‌های روحی با سیستم واکنش غریزی ذهن در ارتباط بوده و باعث بروز واکنش‌های مضطربانه بیشتری نسبت به دنیا می‌شود. سایر بخش‌های مغز، از جمله نئوکورتکس، به او امیدواری می‌دهند. نئوکورتکس مرکز تصمیم‌گیری آگاهانه و هوش هیجانی و شناختی ماست و به ما اجازه می‌دهد تا اطلاعات جدید را دریافت کرده و واکنش‌های خود را انتخاب کنیم.

فردی با سابقه ضربه روحی را در نظر بگیرید. وقتی آنها با یک مشکل مالی روبرو می‌شوند، ترس‌های مربوط به بقا به شدت در آنها شعله‌ور می‌شود. اگر آنها لحظه‌ای اجازه دهند تا نئوکورتکس کارش را انجام دهد، به جای آنکه به واکنش‌های غریزی خود اجازه عمل بدهند، می‌توانند از چشم‌اندازی بالاتر به مسئله نگاه کرده و راه حلی پیدا کنند. این فرد به جای ترسیدن، می‌تواند بودجه‌بندی مالی بهتری برای هر ماه ایجاد کند. هرچه بیشتر از نئوکورتکس استفاده شود، قوی‌تر می‌شود. صحبت کردن با مشاور نیز مفید است زیرا به ما در تغییر زاویه دیدمان کمک می‌کند و در نتیجه می‌توانیم به همه چیز از زاویه مثبت نگاه کنیم.

شاد بودن به شما بستگی دارد

ما می‌توانیم پول را خرج کنیم، قرض بگیریم، به شخص دیگری وام بدهیم یا آن را برای روز مبادا پس انداز کنیم. اما شادی چیزی نیست که بتوانیم آن را از کسی قرض بگیریم یا به کسی بدهیم. اگر به دنبال شادی بیشتری هستید، تنها جایی که باید به دنبال آن باشید درون خودتان است. برخی چیزها از کنترل خارج هستند، مانند بالا و پایین‌های بازار سهام. اینکه چطور به این بالا و پایین‌های زندگی جواب می‌دهید کاملاً در حیطه کنترل شماست. از آنجایی که شما شادی را در منابع خارجی پیدا نمی‌کنید، باید بپذیرید که کاملاً در حیطه مسئولیت شماست.

به زبان ساده، نمی‌توانید منتظر دنیا باشید تا تغییر کند و به دنیای شاد و درخشان تبدیل شود. شما باید خودتان زاویه دیدتان را تغییر دهید. تلاش برای رسیدن به شادی را به عنوان یک فرایند گام به گام تصور کنید، فرایندی که می‌توانید لحظه به لحظه روی آن کار کنید و در این بین گزینه دریافت مشاوره را نیز دارید. شما می‌توانید با خلق یک برنامه منسجم برای زندگی، شادی را در خود ایجاد کنید.

شما به قدری درگیر چالش‌های روزمره و وقت‌گیر هستید که هیچگاه لحظه آرامی را پیدا نمی‌کنید که برنامه صحیحی برای زندگیتان بریزید. کمی در جدول زمان‌بندی خود وقت خالی کنید، حتی اگر شده نیم ساعت در انتهای هر روز و با آرامش به برنامه و آنچه در زندگیتان اتفاق می‌افتد فکر کنید. برنامه شما باید شامل اهداف واضحی برای تمامی جنبه‌های زندگیتان باشد، از جمله زندگی شخصی، حرفه‌ای و اوقات آزاد.

وقتی به این موارد فکر می‌کنید، از خودتان بپرسید آیا در حوزه خاصی از زندگی من استرس زیادی وجود دارد که مانع از پرداختن من به علاقه‌مندی‌هایم می‌شود؟ آیا بیش از اندازه دست روی دست می‌گذارم و درآمد کافی ندارم؟ وقتی برنامه داشته باشید، می‌توانید انرژی خود را به سمتی هدایت کنید که بیش از همه نیاز است. در نتیجه، مسئولیت شادی و سلامت خود را عهده‌دار می‌شوید. شما باید همچنان روی حفظ آرامش خود در لحظه حال متمرکز باشید و وقتی برنامه خود را اجرا می‌کنید، بدانید به کدام سمت حرکت می‌کنید و چه کارهایی باید انجام دهید.

شکرگزاری روزانه در خلاصه کتاب ذهن شاد

برای شاد ماندن، شکرگزاری روزانه را تمرین کنید و همه چیز را تازه و جالب نگه دارید. یک ضرب‌المثل قدیمی وجود دارد که می‌گوید تا زمانی که چیزی را از دست نداده‌اید، قدر آن را نمی‌دانید. تصور کنید همه چیز خود را از دست داده‌اید: دارایی‌ها، دوستان و عزیزان، حتی سلامت و آزادی. مسافرت کردن و رای دادن دلتان برای آنها تنگ می‌شود، اینطور نیست؟ حال تصور کنید به آهستگی تک تک آنها را پس می‌گیرید. چقدر شکرگذار می‌شوید؟

لازم نیست برای آنکه شکرگزار داشته‌هایتان باشید، همه چیزتان را از دست بدهید. شکرگزاری باید کاری باشد که هر روز انجام می‌دهید و در واقع روشی قدرتمند برای شاد کردن زندگی است. اگر هیچگاه تا به حال قدر داشته‌هایتان را ندانسته‌اید، چرا باید چیزهای بیشتری در زندگی بخواهید؟ می‌توانید در زندگی روزمره برای چیزهای خوبی که دارید، شکرگزاری را تمرین کنید. یک روش خوب برای شروع، لیست کردن چیزهایی است که اکنون شکرگزار داشتنشان هستید. یادتان نرود چیزهای ساده‌ای که معمولاً نادیده می‌گیرید را یادداشت کنید.

بسیاری از افراد سلامتی‌شان را نادیده می‌گیرند. فقط بعد از بهبودی از بیماری است که به خود می‌گوییم چقدر خوش شانس هستیم که در زندگی بیماری لاعلاج نداریم. همچنین به یاد داشته باشید که لحظات کوتاه و لذت‌بخش زندگی، مانند پیدا کردن یک آووکادوی خوب در مغازه یا برخورد با غریبه‌ای که لبخندی دلنشین بر روی لب دارد و در را برایتان نگه داشته است، نیز ثبت کنید.

یک تمرین مفید دیگر جلوگیری از افتادن در یک برنامه روزانه تکراری برای تازه و هیجان‌انگیز نگه داشتن امور است. وقتی زندگیتان روند یکنواختی به خود می‌گیرد، اجازه وقوع هیچ رویداد جدید یا هیجان‌انگیزی را نمی‌دهید. فراموش کردن اینکه دنیای بزرگ و هیجان‌انگیزی برای کشف کردن وجود دارد، آسان است، حتی در همسایگی شما. بنابراین هر از گاهی همه چیز را به هم بریزید و از نو مرتب کنید. اگر پیاده سر کار می‌روید، از مسیر متفاوتی بروید و به دنیای اطراف‌تان توجه کنید. داشتن دیدگاه اکتشافگر نسبت به زندگی، کنجکاوی شما را تحریک کرده و حواس شما را نسبت به دنیا تقویت می‌کند که همگی اینها برای ایجاد شادی در سطوحی بالاتر مفید هستند.

دور ریختن چیزهای غیر ضروری

شادی را می‌توان در دور ریختن چیزهای غیر ضروری و دور شدن از اهداف غیر واقعی پیدا کرد. اگر قرار باشد در یک عمارت با مبلمان گران‌قیمت، ۵ اتاق خواب، سه حمام و یک آشپزخانه و حیات بزرگ زندگی کنید، چه احساسی به شما دست می‌دهد؟ حال اگر مسئول تمیز کردن اتاق‌ها، فرش‌ها، مبلمان و وسایل بودید، چه احساسی داشتید؟ اگر مسئول حفظ و نگهداری حیات و باغ بودید، چطور؟ داشتن دارایی‌های زیاد مسئولیت زیادی را برایتان به بار می‌آورد و به سرعت می‌تواند به یک دردسر استرس‌آور تبدیل شود.

تعجبی ندارد که افراد زیادی شادی را در رفتن از مسیری دیگر و رها کردن متعلقاتی می‌دانند که دیگر نیازی به آنها ندارند. وقتی به اطراف خانه‌تان نگاه می‌کنید، آیا اسباب‌اساسی زیادی می‌بینید؟ آیا کمدهایتان مملو از لباس‌هایی است که هیچ قصدی برای دوباره پوشیدن آنها ندارید؟ آیا قفسه‌های شما به قدری با چیزهای به درد نخور پر شده که دیگر هیچ لذتی برایتان ندارند؟ کمی وقت بگذارید و وسایل‌تان را مرتب کنید و از دست وسایلی که یک اتاق شاد را به اتاقی شلوغ تبدیل کردند، رها شوید.

در این صورت نه تنها فضای بیشتری پیدا می‌کنید، بلکه بیشتر قدر کتاب‌ها و لباس‌هایی که واقعاً دوست دارید را می‌دانید. این فرایند ممکن است در هر یک از اتاق‌های خانه‌تان اتفاق بیفتد و باید در مورد همه چیز از مبلمان گرفته تا وسایل پخت و پز یا اشیای تزیینی کوچک و ابزارها اعمال شود. وقتی مشغول این کار هستید، به این فکر کنید که چطور می‌توانید ذهنتان را نیز خانه‌تکانی کنید. وقتی از دست احساسات ناخواسته خود رها می‌شویم، شادتریم، مانند آن حسادتی که به دلیل ثروت اخیری که به دوستمان رسیده، در خود احساس می‌کنیم.

برای رها شدن از این وضعیت، وقتی افکار ناخواسته به ذهنتان می‌رسند، به آنها توجه کنید و سپس آگاهانه تصمیم بگیرید که از دست آنها رها شوید. ممکن است قبل از اینکه بالاخره ناپدید شوند، چند بار مجبور به تلاش شوید و ممکن است برای این کار نیاز به یک مشاور داشته باشید. در تلاش برای رسیدن به شادی، خوب است به شیوه‌هایی که مانع از ناامیدی شما می‌شوند، توجه کنید. این کار زمانی اتفاق می‌افتد که اهدافی را مشخص کنید که بیش از حد جاه‌طلبانه بوده و دور از دسترس شما باشند.

البته باید تلاش کنید تا در زندگی و کارتان بهترین باشید و مهارت‌های خود را به گونه‌ای ارتقا دهید که این اتفاق برایتان بیفتد. اما اگر هدفتان آن است که بهتر از یویوما در طول ۵ سال ویولنسل بنوازید، هدفی بیش از حد جاه‌طلبانه برای خود انتخاب کرده‌اید و ناتوانی در رسیدن به هدفتان ممکن است لذت شما از نواختن آن آلت موسیقی را نابود کند.

 خود را بیش از حد در معرض رسانه‌های خبری قرار ندهید

آیا تا به حال در حین گشتن در صفحات مجازی در مورد درگیری‌های سیاسی، خشونت، فساد و تبعیض دچار تنش و نگرانی شده‌اید؟ آگاهی داشتن از اطراف خوب است، اما صفحات مجازی شما همیشه زاویه دید درستی نسبت به دنیا ندارند. در واقع، برای شاد ماندن توصیه می‌شود میزان قرارگیری خود را در برابر رسانه‌های منفی محدود کنید. بسیاری از رسانه‌های خبری تصویری منفی به اخبار می‌دهند تا توجه بیشتری را جلب کنند.

آنها همگی می‌دانند که افکار عمومی روی موضوعات منفی تعصب دارد، یعنی ما بیشتر روی موضوعات منفی تمرکز می‌کنیم تا موضوعات مثبت. دلیل این موضوع به غرایز اولیه ما در مورد بقا برمی‌گردد. ما باید برای آنکه توسط یک تمساح خورده نشویم، به داستانی که دوستمان در مورد آنها تعریف می‌کرده گوش می‌دادیم. رسانه‌ها بی‌شرمانه از نقطه ضعف بشر در مورد اخبار بد سوءاستفاده می‌کنند و معمولاً توجه ما را به جای موضوعات مثبت به سمت موضوعات منفی می‌برند.

در نتیجه، به راحتی به اخبار نگاه می‌کنیم و غمگین و مضطرب می‌شویم، زیرا به نظر می‌رسد چیزی جز بدبختی در همه جا وجود ندارد. خوشبختانه می‌توانید جلوی رسانه‌ها را بگیرید و نگذارید شما را بازیچه خودشان قرار دهند. آگاهی داشتن از این عدم توازن هدفمند شروع خوبی است. همچنین باید منابع خبری خود را آگاهانه انتخاب کنید و اجازه ورود منابع نامتعادل خبری را به ذهن خود ندهید.

در آخر، نسبت به تمایل خود برای بیش از حد جدی گرفتن موضوعات آگاه باشید. اگر همسرتان در تمیزکاری کردن خوب نیست، ممکن است بعد از یک روز پرچالش به خانه بیایید و بگویید از شلختگی او خسته شده‌اید و این نشانه آن است که او برای شما احترامی قائل نیست. بعد هم همه چیز به سرعت بالا می‌گیرد و تا به خودتان بیایید، بحث و درگیری بین شما جدی می‌شود. یک موضوع به موضوع دیگری ختم می‌شود و نتیجه آن است که یک رابطه عاشقانه و سالم به چالش کشیده می‌شود.

در این شرایط می‌توان زاویه دید سالم‌تری داشت. به یاد داشته باشید که افراد نظرات متفاوتی به مفهوم شلختگی دارند. انجام ندادن برخی کارهای روزمره نشانه رفتار خودخواهانه نیست. پس دفعه بعد که شریک عشقی شما کاری ناراحت‌کننده انجام می‌دهد، به یاد کارهای خوب و عاشقانه‌ای که اخیراً انجام داده بیفتید. حفظ هر رابطه چالش‌برانگیز است، اما به خاطر سپردن کارهای خوب آنها به شما در شاد ماندن کمک می‌کند.

سخن پایانی خلاصه کتاب ذهن شاد

پیام کلیدی خلاصه کتاب ذهن شاد این است که شادی ما به خودمان بستگی دارد، اما افراد به جای نگاه به درون، شادی را در منابع بیرونی مانند پول، وسایل و روابط می‌جویند. شادی ماندگار از چیزهایی که هیچ کنترلی بر روی آنها نداریم حاصل نمی‌شود، بلکه فقط از درون می‌آید. برای حفظ شادی، باید در زمان حال باشیم و دیدگاه مثبتی نسبت به دنیا داشته باشیم. ما باید شکرگزار باشیم.

برای غلبه بر ترس‌های غریزی خود برای حفظ بقا، باید روی اهداف واقع‌بینانه تمرکز کنیم که شادی ماندگاری را در زندگی شخصی و حرفه‌ای ما فراهم می‌آورند. همچنین با توجه به سلامتی و رضایتمندی فردی، به جای تمرکز بر روی ثروت و قدرت، می‌توانیم زیبایی‌های اطراف را ببینیم و به شادی و آرامش دست پیدا کنیم.

یک پیشنهاد کاربردی خلاصه کتاب ذهن شاد: دفتر برنامه‌ریزی داشته باشید. برنامه‌ریزی کردن برای مسیری عملی به سوی شادی خوب است، اما هر روز پتانسیل حوادث غافلگیرکننده‌ای را دارد که می‌تواند شما را از مسیرتان منحرف کند، مانند سریال‌های شبکه نتفلیکس که منتظر آن بوده‌اید. راه حل داشتن دفتر برنامه‌ریزی است که تقویمی است که به شما اجازه می‌دهد تا اهداف روزانه‌تان را یادداشت کنید، مثلاً ورزش کردن، مراقبه کردن و کتاب خواندن. می‌توانید وقتی کاری را انجام دادید، جلوی آن علامت بزنید و در انتهای هر ماه برق رضایتمندی را در اثر رسیدن به اهدافتان در چشمان خود ببینید.

اشتراک گذاری:

آرمان نیک بخت

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید

با عضویت تو خبرنامه خلاصینو، جدیدترین خلاصه‌ کتاب‌ها رو مستقیماً دریافت کنید. همچنین از پیشنهادات ویژه ما بهره‌مند بشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *