خلاصه کتاب غول درون
فهرست

خلاصه کتاب غول درون

کتاب “غول درون” نوشته هری کارپنتر، یک سفر شگفت‌انگیز به دنیای خودآگاهی و توانمندی‌های درونی است. این کتاب به شما کمک می‌کند تا با شناسایی و بهره‌برداری از قدرت‌های نهفته‌تان، به زندگی‌ای پر از موفقیت و رضایت دست یابید. خلاصه کتاب غول درون به شما نشان می‌دهد که چگونه می‌توانید با شناسایی و غلبه بر موانع ذهنی، به موفقیت‌های بزرگ دست یابید. کارپنتر با استفاده از داستان‌ها و مثال‌های واقعی، به شما ابزارهایی می‌دهد تا غول درونتان را بیدار کرده و زندگی‌ای پر از هدف و معنا بسازید

مقدمه خلاصه کتاب غول درون

تصور کنید که یک نیروی پنهان در مغز شما وجود دارد که بدون اطلاع شما، بر زندگی‌تان تأثیر می‌گذارد. این نیروی مرموز، همان ضمیر ناخودآگاه است که بخش بزرگی از تصمیمات و رفتارهای ما را شکل می‌دهد. جالب اینجاست که این بخش از ذهن هیچ شباهتی به دیگر اعضای بدن ندارد و نمی‌توانیم ابعاد و اندازه‌اش را تصور کنیم.

کتاب “قدرت ضمیر ناخودآگاه” نوشته هری کارپنتر، شما را به دنیای این نیروی پنهان می‌برد و نشان می‌دهد که چگونه می‌توانید از آن برای رسیدن به اهداف‌تان استفاده کنید. کارپنتر با ارائه راهکارهای عملی، به شما کمک می‌کند تا این غول درون را بیدار کنید و از قدرتش بهره‌برداری کنید.

این کتاب به سادگی قابل درک است و نه تنها برای بزرگسالان، بلکه برای جوانان و نوجوانان نیز مناسب است. کارپنتر تجربیاتش را در قالب ۶ مبحث جذاب ارائه می‌دهد و به شما می‌آموزد که چگونه عادت‌های نامطلوب را تغییر دهید، اعتماد به نفس‌تان را افزایش دهید و به انسانی موفق تبدیل شوید.

داستانی از یک پیرزن و پسربچه‌ای که به دنبال غولی در بطری می‌گردد، به ما یادآوری می‌کند که غول همیشه در درون ماست. تنها کافی است با ضمیر ناخودآگاه‌مان مانند یک ارباب رفتار کنیم. در این میکرو کتاب، ۱۰ روش برای استفاده مؤثر از ضمیر ناخودآگاه آموزش داده می‌شود و به شما کمک می‌کند تا روحیه‌تان را بهبود ببخشید و به موفقیت برسید.

یادگیری این الگوها ساده و در عین حال قدرتمند است. با استفاده از آن‌ها، می‌توانید به شناخت و بهره‌برداری از قدرت درونتان بپردازید و به زندگی‌ای که همیشه آرزویش را داشتید، نزدیک‌تر شوید.

فصل اول خلاصه کتاب غول درون

درس اول قدرت ضمیر ناخودآگاه: متخصصان بر این باورند که توانایی‌های ضمیر ناخودآگاه انسان بسیار فراتر از آن چیزی است که ما تصور می‌کنیم و ما تنها از ۱۰ درصد این توانایی‌ها استفاده می‌کنیم. برای درک این موضوع، لازم است با مفهوم ضمیر ناخودآگاه آشنا شویم. این ضمیر بخشی از ذهن ماست که نسبت به آن آگاهی داریم و بخشی که خارج از کنترل ماست.

تفاوت مهمی بین ذهن و مغز وجود دارد. مغز یک جسم فیزیکی است که در سر ما قرار دارد، در حالی که ذهن منبع اصلی پرورش افکار است. علم نشان می‌دهد که مغز در کل بدن وجود دارد و در واقع، ذهن و مغز به هم مرتبط هستند. در گذشته، دانشمندان معتقد بودند که ذهن نمی‌تواند بر کارکردهای غیرارادی بدن تأثیر بگذارد، اما ضمیر ناخودآگاه این قدرت را دارد که بر اعمال غیرارادی انسان تأثیر بگذارد.

برای ایجاد تغییر در زندگی و باورهای خود، باید تفاوت بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه را درک کنیم. این دو در بدن ما وجود دارند اما عملکردهای متفاوتی دارند. به عنوان مثال، مردان و زنان با وجود تفاوت‌های فیزیکی و احساسی، در کنار هم تعامل دارند. مردان معمولاً تمایل دارند که به تنهایی مشکلات خود را حل کنند، در حالی که زنان به خاطر احساساتشان بیشتر با دیگران در ارتباط هستند.

اگر تعامل بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه به هم بخورد، نتایج منفی به بار می‌آورد؛ مانند از دست دادن سلامتی، روابط ناسالم و عدم رعایت رژیم غذایی مناسب. متأسفانه، ضمیر ناخودآگاه افراد در دوران کودکی تحت تأثیر آموزش‌های والدین و جامعه شکل می‌گیرد و این تأثیرات تا بزرگسالی ادامه می‌یابد.

فروید معتقد است که ما در کودکی یاد می‌گیریم چگونه به مسائل مختلف واکنش نشان دهیم و این یادگیری‌ها در بزرگسالی ادامه می‌یابد. در واقع، ما در دوران کودکی نسبت به واکنش‌هایی که در بزرگسالی نشان خواهیم داد، آگاهی نداریم و این ناآگاهی می‌تواند آثار زیانباری بر زندگی ما بگذارد.

با این حال، افرادی وجود دارند که توانسته‌اند این نیروی پنهان را شناسایی کنند و شاهکارهای شگفت‌انگیزی خلق کنند. این شاهکارها توسط افراد معمولی انجام شده که از ویژگی‌های بدنی و ذهنی معمولی برخوردارند. این موضوع نشان می‌دهد که اگر افراد معمولی می‌توانند چنین کارهایی انجام دهند، ما نیز می‌توانیم در مسیر خلق ایده‌های خاص و بزرگ قدم برداریم.

شاهکارهای ضمیر ناخودآگاه

شاهکار اول: مردی که تصور می‌کرد نمی‌تواند تصویرسازی ذهنی واضحی داشته باشد، با یک هیپنوتیزم‌کننده ملاقات کرد. هیپنوتیزم‌کننده او را به حالت هیپنوتیزم برد و از او خواست تا درباره تجربه‌اش در یک سیاره دیگر صحبت کند. جالب اینجاست که این مرد با جزئیات کامل درباره فضا صحبت کرد، در حالی که در حالت عادی ادعا می‌کرد تصویرسازی ضعیفی دارد. این نشان می‌دهد که ضمیر ناخودآگاه او توانایی‌های شگفت‌انگیزی دارد که در حالت نرمال قابل دسترسی نیست.

شاهکار دوم: تلقین‌های مکرر می‌تواند شخصیت افراد را تغییر دهد. در یک نمایش، یک زن هیپنوتیزم شد و به گونه‌ای رفتار کرد که انگار در مسابقه بانوی شایسته آمریکا شرکت کرده است. همچنین، مردی دیگر با تلقین مثبت فکر می‌کرد که ستاره سینماست و یک دسته جارو را به عنوان جایزه اسکار در دست گرفت.

شاهکار سوم: هیپنوتیزم می‌تواند فراموشی ایجاد کند. در یک برنامه تلویزیونی، زن هیپنوتیزم شده پس از بیدار شدن از خواب مصنوعی نتوانست به سؤالات ساده پاسخ دهد و حتی در شمارش از ۱ تا ۱۰، عدد ۷ را فراموش کرد.

شاهکار چهارم: جامعه پزشکی به طور گسترده از هیپنوتیزم برای درمان بیماری‌ها استفاده می‌کند. یک درمانگر با کمک هیپنوتیزم ترس یک زن از مارها را از بین برد و مردی که از عنکبوت‌ها می‌ترسید، با همین روش درمان شد.

شاهکار پنجم: در سال ۱۸۰۰، جیمز استایل، جراح اسکاتلندی، از هیپنوتیزم برای بیهوشی بیماران استفاده می‌کرد. این روش به او کمک کرد تا بیماران درد کمتری را تجربه کنند و نرخ موفقیت عمل‌هایش ۱۰ برابر بیشتر از همکارانش باشد.

شاهکار ششم: مردی که از عینک ضخیم استفاده می‌کرد، با مطالعه کتابی درباره ورزش‌های چشمی و تلقین‌های مثبت توانست بعد از یک عمر بدون عینک بخواند.

شاهکار هفتم: در سال ۱۹۸۵، پروفسور آلن لانگر آزمایشی انجام داد که نشان داد هیپنوتیزم و تلقین مثبت می‌تواند افراد را جوان‌تر کند. او ۱۰۰ نفر بالای ۷۰ سال را به یک سفر ۱۰ روزه فرستاد و با تغییر دکوراسیون و موسیقی، حالات و رفتارهای آن‌ها را تغییر داد.

این داستان‌ها نشان می‌دهند که اگر شما طبق این درس پیش بروید، می‌توانید کنترل ضمیر ناخودآگاه خود را به دست بگیرید. ضمیر ناخودآگاه با اجبار مشکل دارد و برای موفقیت باید آرامش درونی داشته باشید. تا درس سوم، سعی کنید خود را تحت فشار قرار ندهید و از موفقیت‌های کوچک خود لذت ببرید.

حالات ذهن: برای استفاده مؤثر از ضمیر ناخودآگاه، باید ذهن خود را در حالت تغییریافته قرار دهید. آزمایش‌های انجام‌شده توسط المر و آیس گرین نشان می‌دهد که افرادی که شاهکارهای انسانی از خود نشان می‌دهند، در حالت‌های ذهنی خاصی قرار دارند. حالت‌های مغزی به چهار دسته تقسیم می‌شوند: بتا، آلفا، تتا و دلتا.

حالت بتا: در این حالت، ما بیدار هستیم و از اتفاقات اطراف آگاهیم. این آگاهی برای حفظ امنیت ضروری است.

حالت آلفا: افراد به طور طبیعی به این حالت وارد می‌شوند، به ویژه زمانی که در حال رویاپردازی هستند. در این حالت، زمان برای فرد گم می‌شود و ممکن است چند دقیقه یا حتی ساعت‌ها در این حالت بمانند.

حالت تتا: این حالت شباهت زیادی به حالت آلفا دارد، اما عمیق‌تر است و نشان‌دهنده ورود فرد به یک بینش شهودی قوی است. در حالت تتا، افراد به بینش‌های جامع و لحظه‌ای دست می‌یابند.

حالت دلتا: زمانی که به خواب می‌روید، وارد حالت دلتا می‌شوید. در این حالت، هوشیاری ندارید و نمی‌توانید تصمیم بگیرید. افراد در حالت آلفا و تتا می‌توانند رویاپردازی کنند، اما در خواب، رویاپردازی شکل نمی‌گیرد.

تمرینات مؤثر برای ورود به حالت آلفا و هیپنوتیزم

آزمایش‌های آقا و خانم گرین نشان داد که افرادی که بدن خود را به صورت غیرارادی کنترل می‌کنند، در حالت‌های ذهنی آلفا یا تتا قرار دارند. در این حالت‌ها، ضمیر ناخودآگاه به راحتی تلقین‌ها و دستورات را می‌پذیرد و اجرا می‌کند. اما در حالت بتا، تسلط ضمیر خودآگاه مانع از اطاعت ضمیر ناخودآگاه می‌شود.

برای استفاده مؤثر از حالت آلفا، تمرین نیاز است. ما در طول روز بارها وارد حالت‌های آلفا و تتا می‌شویم، اما حالت آلفا مؤثرتر است. بنابراین، تمرین‌هایی که در ادامه می‌آید، بر روی حالت آلفا تمرکز دارند.

تمرین ساعت کوکی ذهنی: وقتی به رختخواب می‌روید، قبل از اینکه کاملاً هوشیاری خود را از دست بدهید، به خود بگویید که فردا ساعت ۵ صبح بیدار خواهید شد. با تصویرسازی ذهنی، تصور کنید که ساعت شما در زمان تعیین شده زنگ می‌زند و شما بیدار می‌شوید. به مرور زمان، نیاز به ساعت کوکی از بین می‌رود و می‌توانید بر اساس ساعت کوکی ذهنی خود بیدار شوید.

تمرین وارد شدن به وضعیت درست: برای تربیت ضمیر ناخودآگاه، باید بر موانع روانشناختی غلبه کنید. این موانع معمولاً عبارات تأکیدی منفی هستند که به خود می‌گویید. برای تغییر این ذهنیت، باید باور داشته باشید که می‌توانید چیزهای ارزشمند را رایگان به دست آورید.

تمرین ایفای نقش: روی یک صندلی نشسته و پای خود را راحت روی زمین بگذارید. تصویر خوشایندی را به یاد بیاورید، مثلاً سفر دریایی. این کار به آرامش ذهن شما کمک می‌کند. تصور کنید که به خواب مصنوعی رفته‌اید و به صحبت‌های متخصص هیپنوتیزم توجه می‌کنید. می‌توانید متن مورد علاقه‌تان را به متخصص بدهید تا برای شما تکرار کند.

با شمارش از ۱ تا ۳، چشمان خود را باز کنید و مطمئن باشید که تمرین‌های ساده این میکرو کتاب ارزش وقت گذاشتن را دارند. وقتی بتوانید صحنه‌های واقعی از رویاهای خود را تصور کنید، یعنی وارد حالت ذهنی آلفا شده‌اید. این حالت باعث می‌شود که شما هیپنوتیزم شوید، حتی وقتی چشمان خود را می‌بندید و تصور می‌کنید که وارد یک خانه شده‌اید. هیپنوتیزم می‌تواند به همین سادگی باشد.

فصل دوم خلاصه کتاب غول درون

درس دوم تفاوت بین ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه: در این درس به تفاوت‌های کلیدی بین ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه می‌پردازیم. مغز ما به دو نیمه چپ و راست تقسیم می‌شود. نیمه چپ برای پردازش زبان و تفکر منطقی مسئول است، در حالی که نیمه راست احساسات و ادراکات را مدیریت می‌کند. البته، در برخی موارد خاص، ممکن است یکی از این نیمه‌ها به دلیل حوادث یا بیماری‌ها بیشتر فعال شود.

مغز ما در طول ۲۵۰ میلیون سال تکامل یافته و شامل سه مرحله است: مغز خزنده، مغز پستاندار و قشر مغز. مغز خزنده بیشتر به زنده ماندن کمک می‌کند و اخطارهایی را برای حفظ ایمنی فراهم می‌آورد. مغز پستاندار، که ۵۰ میلیون سال پیش توسعه یافته، با احساسات و هیجانات انسان ارتباط دارد. قشر مغز، که ۴۰ هزار سال عمر دارد، مسئول رفتارهای ارادی و شناختی است و رشد آن از سن ۷ سالگی تا ۲۰ سالگی ادامه دارد.

در دوران کودکی، به دلیل عدم وجود ضمیر خودآگاه، افکار و باورهای منفی به راحتی وارد ذهن ما می‌شوند. ضمیر خودآگاه با استفاده از تعابیر منطقی و تجربیات، سیستم ارزشی خود را شکل می‌دهد. این دو بخش مغز، یعنی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه، به طور مداوم با یکدیگر در تعامل هستند. ضمیر ناخودآگاه ۹۲ درصد و ضمیر خودآگاه ۸۰ درصد از مغز یک انسان بالغ را تشکیل می‌دهند، که نشان‌دهنده قدرت و بزرگی ضمیر ناخودآگاه است.

ضمیر ناخودآگاه نیازی به تحلیل وقایع با چشم بینا ندارد، در حالی که ضمیر خودآگاه هر چیزی را که می‌بیند ثبت می‌کند. ضمیر خودآگاه به صداهای درونی و بیرونی پاسخ می‌دهد، در حالی که ضمیر ناخودآگاه با تصاویر و احساسات ارتباط برقرار می‌کند. اگر ضمیر خودآگاه از ترس صحبت کند، ضمیر ناخودآگاه با تولید یک رویا، این ترس را بیدار می‌کند.

ضمیر خودآگاه ارادی است و می‌تواند تنها بر روی یک کار تمرکز کند، در حالی که ضمیر ناخودآگاه می‌تواند میلیون‌ها کار را به صورت همزمان انجام دهد. ترکیب این دو ضمیر می‌تواند به فرد اراده‌ای قوی بدهد، اما اگر در تضاد باشند، هیچ اراده و قدرتی وجود نخواهد داشت.

شرطی‌سازی و ورود به حالت آلفا

برای ورود به حالت آلفا، ابتدا یک صندلی پیدا کنید و روی آن بنشینید. با استفاده از صدای ضبط شده یا درخواست از فردی، به یک برنامه ریلکسیشن گوش دهید. این مراحل نباید بیشتر از ۱۰ دقیقه طول بکشد. اگر بخواهید هر روز این کار را انجام دهید و دائماً از دیگران بخواهید که متن از پیش تعیین‌شده شما را بخوانند، این کار غیرممکن خواهد بود. شما باید خودتان را شرطی کنید و با کشیدن یک نفس عمیق وارد مرحله آلفا شوید.

این کار برای هر فرد متفاوت است؛ برخی ممکن است در روز اول خود را وفق دهند و برخی دیگر ممکن است چندین روز زمان نیاز داشته باشند. خود هیپنوتیزمی بهترین راه برای این کار است. من و دیگر دانشمندان به دلیل بار منفی کلمه هیپنوتیزم، اصطلاح جدیدی به نام “آلفا میشن” را معرفی کرده‌ایم. با آلفا میشن می‌توانید به راحتی وارد آلفای درونی خود شوید.

ریلکس کردن مزایای دیگری نیز دارد؛ مثلاً می‌توانید عمیق‌تر و کمتر بخوابید که این موضوع روی سلامتی جسمی و روحی شما تأثیر مثبتی می‌گذارد. هدف ما این است که شما به قدری آرام شوید که ضمیر خودآگاه‌تان خسته شود و بتوانید ضمیر ناخودآگاه‌تان را فعال کنید.

توصیه می‌کنم در تست‌هایی که ادعا می‌کنند وضعیت آلفا را مشخص می‌کنند، شرکت نکنید. اگر یک بار در این تست‌ها شکست بخورید، اعتماد به نفس شما پایین می‌آید. به این عبارات توجه کنید: “همه حواس‌پرتی‌ها به من کمک می‌کند تا بیشتر درون حالت آلفا فرو بروم.” با هر بار تمرین، قدرت و توانایی شما برای ورود به حالت آلفا بیشتر می‌شود.

برای رسیدن به حالت آلفا، می‌توانید حدود ۲۲۰ دقیقه با چشمانی رو به بالا به نقطه‌ای خیره شوید. در این حالت، می‌خواهید ریلکسیشن را تمرین کنید و خود را آرام‌تر از همیشه ببینید. حالا چشمان خود را ببندید و به مرور زمان احساس سنگینی، گرمی و آرامش خاصی را در وجود خود احساس خواهید کرد.

احساس رهایی و گرمای آرامش را از نوک پا تا سرتان تجسم کنید و اجازه دهید این گرما همه وجودتان را فرا بگیرد. با هر نفس، آرام‌تر می‌شوید و احساس بهتری پیدا می‌کنید. هر زمان که به کلمه آلفا فکر می‌کنید، این احساس فوق‌العاده و آرامش به شما دست می‌دهد.

پس از اتمام مراحل آرامسازی و آلفا میشن، با حال هوشیاری کامل برگردید. با یک نفس عمیق و شمردن ۱، ۲، ۳ چشمان خود را باز کنید و از اینکه به خودتان آرامش دادید لذت ببرید.

فصل سوم خلاصه کتاب غول درون

درس سوم بزرگترین کامپیوتر: کامپیوترها ویژگی‌هایی دارند که همه را متحیر می‌کنند، اما نسل جدید که همیشه از نعمت کامپیوتر برخوردار است، قدر آن را نمی‌داند. باید بگوییم که قدرت ضمیر ناخودآگاه شما از هر کامپیوتر پیشرفته‌ای در دنیا بیشتر است. استیون هاوکینز معتقد است که مغز کامپیوترها تنها کمی بهتر از مغز کرم خاکی است و مغز انسان می‌تواند میلیون‌ها بار بهتر از مغز یک کامپیوتر کار کند. ضمیر ناخودآگاه شما یک بیو کامپیوتر قدرتمند است که با برنامه‌های بی‌شماری پر شده است.

حافظه ضمیر ناخودآگاه شما نامحدود است و تمام تجربیات شما از زمان تولد در آن ذخیره شده است. برای مثال، ویلیام جیمز در سن ۹۰ سالگی توانست ۱۲ جلد کتاب را در یک ماه حفظ کند. ناپلئون بوناپارت نیز توانست در یک مراسم هزار نفر از سربازانش را با نام کوچک صدا بزند. در دوره معاصر، یک مرد هندی در یک برنامه زنده تلویزیونی همه اعداد را به راحتی به خاطر آورد.

ضمیر ناخودآگاه شما در طول ۲۴ ساعت شبانه‌روز و حتی در خواب فعال است. یک جراح به نام دکتر چیک نشان داد که بیماران می‌توانند مکالمات پزشکان را در حین جراحی بشنوند. او این آزمایش را روی پسر خود انجام داد و متوجه شد که جملات منفی می‌توانند تأثیرات مخربی بر روی ذهن فرد بگذارند.

اگر والدین به فرزندان خود بگویند که “تو احمق هستی”، ضمیر ناخودآگاه کودک این موضوع را می‌پذیرد و فرد در تمام عمر خود مانند یک احمق زندگی خواهد کرد. جملات تخریب‌گر می‌توانند زندگی شما را نابود کنند، اما با تمرین و استفاده از جملات مثبت می‌توانید این مهارت‌های ذهنی را تغییر دهید.

ضمیر ناخودآگاه شما می‌تواند تریلیون‌ها فعالیت را بدون تلاش انجام دهد و به عنوان فوق‌العاده‌ترین رباتی که دنیا به خود دیده، عمل کند. نرم‌افزارهای موجود در ضمیر ناخودآگاه شامل عادت‌ها، خودشناسی و بازتاب‌های شرطی هستند. این عادت‌ها می‌توانند زیانبار باشند و بیشتر آن‌ها در دوران کودکی برنامه‌ریزی می‌شوند.

آزمایش پاولو نشان می‌دهد که چگونه واکنش‌های شرطی شکل می‌گیرند. او با صدای زنگ به سگ غذا داد و سگ به صدای زنگ شرطی شد. داستان‌های زیادی از شرطی شدن وجود دارد که نشان می‌دهد چگونه تجربیات گذشته می‌توانند بر رفتارهای ما تأثیر بگذارند. بنابراین، برای غلبه بر برنامه‌های مخرب در ذهن خود، باید نهایت تلاش خود را انجام دهیم

جستجوی هدف

هدف ضمیر ناخودآگاه دائماً به دنبال هدف است و فرقی نمی‌کند که چه هدفی به آن داده می‌شود. به همین دلیل باید مراقب باشید که چه چیزی را وارد ضمیر ناخودآگاه خود می‌کنید. هر هدف و دستوری که به قول درونتان بدهید، آن را می‌پذیرد. مثلاً اگر به خود بگویید “در امتحان همه چیز را فراموش می‌کنم”، ضمیر ناخودآگاه شما اطاعت کرده و همه چیز را فراموش خواهد کرد.

یک جراح پلاستیک متوجه شد که وقتی روی ظاهر افراد کار می‌کند، برخی بعد از عمل زیبایی شخصیت خود را تغییر می‌دهند و برخی دیگر همچنان احساس بی‌ارزشی می‌کنند. این دکتر فهمید که با کار روی احساسات افراد، می‌تواند به راحتی شخصیت آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهد. هر چیزی که در زندگی دارید با شناخت شما از خودتان هماهنگ است. برای تغییر وضعیت خود، باید روی شناخت خود تغییراتی ایجاد کنید.

ضمیر ناخودآگاه شما هدف‌جویانه است و به دنبال چیزی می‌گردد که شما آن را تغذیه کرده‌اید. بنابراین، باید اهداف خود را به صورت واضح اعلام کنید. بهترین کار این است که اهداف خود را بنویسید و آن‌ها را در دسته‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت تقسیم‌بندی کنید. مطمئن شوید که این اهداف متعلق به خودتان هستند و تحمیلی از طرف خانواده، دوستان یا مشاوران نیستند. با فکر کردن به این اهداف، می‌توانید به آرامش، سلامتی و موفقیت دست پیدا کنید.

برای ورود به حالت تتا، در جایی راحت و آسوده نشسته و چشمان خود را به بالا ببرید. تصور کنید که مانند یک بالن سبک در آسمان پرواز می‌کنید. وقتی به این حالت ذهنی رسیدید، تا سه بشمارید و از مرحله آلفا به مرحله تتا بروید. در این مرحله، شما در حال پیاده‌روی در یک باغ زیبا هستید که پر از گل‌های رنگارنگ و خوشبو است. این گل‌ها نماد اهداف و آرزوهای شما هستند که می‌توانید با خود به دنیای واقعی بیاورید.

برای بازگشت به دنیای واقعی، کافی است به صورت معکوس از عدد ۵ شمارش کنید و یک نفس عمیق بکشید. همواره سعی کنید بعد از بیدار شدن، شیرینی حضور در حالت آلفا و تتا را در یاد داشته باشید.

فصل چهارم خلاصه کتاب غول درون

درس چهارم قوانین ضمیر ناخودآگاه: دستیابی به یک ضمیر ناخودآگاه فرمانبر نیازمند یادگیری فرمول‌ها و قوانین خاص است. همان‌طور که در مسائل ریاضی به فرمول‌های آزمایش شده نیاز داریم، در ضمیر ناخودآگاه نیز به این قوانین نیاز داریم. یکی از فرمول‌های مهم برای فعال کردن ضمیر ناخودآگاه، تکرار است. هر چیزی که می‌خواهید ضمیر ناخودآگاهتان آن را بپذیرد، باید تکرار کنید. تکرار باعث پذیرش طرح اولیه شما می‌شود و باید از احساس خود برای مهم جلوه دادن خواسته‌تان استفاده کنید. ضمیر ناخودآگاه تنها به زمان حال اهمیت می‌دهد؛ بنابراین، از جملات تأکیدی مثبت و مخصوص زمان حال استفاده کنید. جملاتی مانند “من شاد هستم” یا “من موفق و پولدار هستم” را تکرار کنید تا ضمیر ناخودآگاه این موضوعات را بپذیرد و به واقعیت تبدیل کند.

اصل انتظار نیز به ضمیر ناخودآگاه کمک می‌کند تا در جریان پیشگویی به کامیابی برسد. وقتی ما منتظر چیزی هستیم، عوامل مختلف دست به دست هم می‌دهند تا ما به مقصود خود برسیم. مثلاً تحقیقات نشان داده که زوج‌هایی که بچه‌دار نمی‌شوند و یک کودک را به فرزندخواندگی قبول می‌کنند، بعد از مدتی همسرشان باردار می‌شود. این نشان می‌دهد که انتظار و باور می‌تواند تأثیرات مثبتی داشته باشد.

تلاش معکوس نیز یکی دیگر از اصول مهم است. هر چقدر بیشتر تلاش کنید که به خواب بروید، خواب شما نمی‌آید. ضمیر ناخودآگاه روی تلاش بیشتر متوقف می‌شود. بنابراین، برای رسیدن به خواسته‌هایتان، باید رها کنید و نترسید. ترس می‌تواند تمرکز شما را مختل کند و بر اساس قانون تجلی، هر تفکری زمینه‌های واکنش‌های فیزیکی را فراهم می‌کند.

استرس به بخشی جدانشدنی از زندگی تبدیل شده و افرادی که ناراحتی‌های خود را بروز نمی‌دهند، بیشتر آسیب می‌بینند. داستان دو خواهر نشان می‌دهد که بروز ندادن احساسات می‌تواند به بیماری‌های جدی منجر شود. قانون بخشش نیز اهمیت زیادی دارد؛ با بخشیدن خود، می‌توانیم از بیماری‌ها و ناراحتی‌های روحی رهایی یابیم.

برای آزاد کردن استرس‌های درونی، می‌توانید از قانون تلاش معکوس استفاده کنید. با تصور یک منظره رویایی به حالت آلفا بروید و هر چیزی که باعث استرس شما می‌شود را روی یک تکه کاغذ بنویسید. همچنین، در طول روز و قبل از خواب از جملات انگیزشی مثبت استفاده کنید تا ذهنتان را تقویت کنید.

دستورالعمل فشردگی و آرامسازی

برای شروع، عضلات شانه و گردن خود را شل کنید و روی یک صندلی راحت بنشینید. به مدت چند ثانیه به بالا خیره شوید تا چشمانتان خسته شوند و بتوانید آن‌ها را ببندید. سپس، سه مرتبه نفس عمیق و آرام بکشید و هر بار احساس کنید که با کشش عضلات، انرژی‌های منفی را از بدن خود دور می‌کنید.

حالا احساس فشردگی را در تمام عضلات بدن خود تجربه کنید؛ از انگشتان دست و پا گرفته تا گردن، بازوها، ران‌ها و صورت. با شمارش ۱ تا ۱۰، خود را از فشردگی رها کنید و از این حس لذت ببرید.

تصور کنید که در بالاترین قسمت یک پله ایستاده‌اید. هر پله را با استفاده از اعداد رنگی، مثلاً عدد ۱۰ که با رنگ سبز مشخص شده، پایین بیایید. با هر پله‌ای که پایین می‌آیید، احساس کنید که آرام‌تر و خواب‌آلودتر می‌شوید. وقتی از پله یک عبور کردید، ذهن شما برای پذیرش تلقین‌های مثبت آماده است.

هر بار که این تمرین را انجام می‌دهید، برایتان آسان‌تر خواهد شد. وقتی بخواهید از حالت هیپنوتیزمی خارج شوید، بهتر است به آرامی تا عدد ۱۰ بشمارید.

فصل پنجم خلاصه کتاب غول درون

درس پنجم برقراری ارتباط با ضمیر ناخودآگاه: بزرگترین مشکلی که برای همه انسان‌ها پیش می‌آید، عدم توانایی در برقراری ارتباط درست بین ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه است. برای توسعه ضمیر ناخودآگاه، باید به برقراری ارتباط صحیح بین این دو ضمیر بپردازید. ما دائماً با خودمان صحبت می‌کنیم و این مکالمه می‌تواند بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه باشد. فرض کنید که قرار است در یک کنفرانس مهم سخنرانی کنید، اما ناگهان متوجه می‌شوید که نوشته‌های خود را جا گذاشته‌اید. در این لحظه، ترس به سراغ شما می‌آید. اما اگر با ضمیر ناخودآگاه خود صحبت کنید، می‌توانید کنترل اوضاع را به دست بگیرید و از او بخواهید که به شما آرامش دهد.

قبل از خواب، وارد حالت ذهنی آلفا شوید. در این حالت، ضمیر ناخودآگاه شما آماده پذیرش حرف‌هایی است که می‌زنید. به او بگویید که از حالا به بعد همکار هستید و یک نام برای او انتخاب کنید. نامی که انتخاب می‌کنید نباید بار معنایی شدیدی داشته باشد. می‌توانید از ضمیر ناخودآگاه خود کمک بگیرید تا نامی مناسب پیدا کنید.

سوالاتی که از ضمیر ناخودآگاه می‌پرسید باید با دقت باشد. مثلاً می‌توانید بپرسید آیا بیماری من هدفی دارد یا آیا مشکلات من به دلیل استفاده نادرست از زبان بدن است. همچنین می‌توانید از انگشتان دست خود برای پاسخ‌گویی به سوالات استفاده کنید. برای مثال، یکی از انگشتان را برای “بله” و دیگری را برای “خیر” علامت‌گذاری کنید.

برقراری ارتباط مؤثر با ضمیر ناخودآگاه

هر زمان که بخواهید، ضمیر ناخودآگاه شما دستورات شما را اجرا می‌کند. شب‌ها می‌توانید مشکلات خود را به او بسپارید تا راه حل مناسبی پیدا کند. اطلاعاتی که از او می‌خواهید، معمولاً از طریق خواب به شما منتقل می‌شود. بنابراین، همیشه یک دفتر و قلم کنار تخت خود داشته باشید تا خواب‌های خاص خود را بلافاصله بعد از بیدار شدن بنویسید.

گاهی لازم است در شرایطی کاملاً هوشیار باشید. از هوشیاری به عنوان یک محرک استفاده کنید. وقتی به کلمه “هوشیار” فکر می‌کنید، ذهن و بدن شما برای عمل کردن آماده می‌شود. آرام و راحت روی صندلی بنشینید و به بالا نگاه کنید. وقتی چشمانتان خسته شد، آن‌ها را ببندید و چند نفس عمیق بکشید.

در این حالت، تصور کنید که ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه شما با هم همکاری می‌کنند. وقتی این دو ضمیر در بالاترین درجه همکاری قرار داشته باشند، تمام دستورات شما را بدون هیچ کم و کاستی اطاعت می‌کنند. تصور کنید که روی یک سد سنگی بزرگ ایستاده‌اید و آسانسوری شما را به پایین‌ترین طبقه می‌برد. در این اتاق، ۱۰ ژنراتور قوی وجود دارد که با روشن کردن آن‌ها، تمام وجود شما را انرژی فرا می‌گیرد. حالا آماده شوید و با گفتن کلمه “هوشیار” و شمردن تا عدد ۱۰، چشمان خود را باز کنید.

فصل ششم خلاصه کتاب غول درون

درس ششم روش‌های استفاده از ضمیر ناخودآگاه: کنترل بر روی ضمیر ناخودآگاه نیازمند راحتی است. تلاش کردن یعنی سختی کشیدن و این موضوع می‌تواند باعث فراری دادن ضمیر ناخودآگاه شما شود. برای اینکه عادت‌های منفی خود را جایگزین کنید، باید تخیل قوی و سازنده‌ای داشته باشید. تبلیغات یکی از پردرآمدترین حرفه‌هاست و تبلیغ‌کنندگان میلیون‌ها دلار خرج می‌کنند تا آگهی‌های خود را به نمایش بگذارند. این آگهی‌ها باید از اصول حساب شده‌ای پیروی کنند و معمولاً از تلقین برای تأثیرگذاری بر ضمیر ناخودآگاه استفاده می‌کنند.

خریدهای ما بیشتر از روی احساسات انجام می‌شود و تبلیغ‌کنندگان با استفاده از تصویرسازی و احساسات، ما را ترغیب به خرید می‌کنند. برای کنترل خود در مقابل تبلیغات، بهتر است چند بار در روز به خود بگویید که شما خوب، قوی و شجاع هستید و نیازهای خود را بنویسید. این کار به شما کمک می‌کند تا خواسته‌هایتان را مشخص کنید.

پاکسازی ذهن و به‌روز رسانی هارد دیسک ذهنی

لیست خواسته‌هایتان را صبح و شب مرور کنید و از به اشتراک گذاشتن آن‌ها با دیگران خودداری کنید. همچنین، به ضمیر ناخودآگاه خود فشار نیاورید و اجازه دهید که به آرامی آرزوهای شما را برآورده کند. تصاویری از چیزهایی که می‌خواهید را در معرض دید خود قرار دهید.

برای پاکسازی افکار و عادات منفی، باید هارد دیسک ذهنی خود را به‌روز کنید. به آرامی نشسته و به بالا نگاه کنید تا چشمانتان خسته شود و سپس آن‌ها را ببندید. تصور کنید که در یک آسانسور جدید و ایمن هستید و ضمیر ناخودآگاه شما به عنوان متصدی در آنجا وجود دارد. با پایین رفتن در آسانسور، وارد مرحله عمیق‌تری از تلقین‌های مثبت می‌شوید و به آرامش و شادی دست پیدا می‌کنید.

وقتی آسانسور باز می‌شود، به یک باغ زیبا وارد می‌شوید و از زیبایی‌های آن لذت می‌برید. هر بار که بخواهید می‌توانید با شمارش معکوس به این حالت ذهنی جذاب بروید. وقتی چشمانتان را باز می‌کنید، می‌توانید جملات مثبتی را به خود بگویید و ذهن خود را برای پذیرش تغییرات آماده کنید. با استفاده از تلقین‌های مثبت، جملات منفی را از بین ببرید و هارد دیسک خود را به‌روز کنید. حالا می‌توانید از متصدی آسانسور بخواهید که شما را بالا ببرد و به آرامی چشمانتان را باز کنید.

فصل هفتم خلاصه کتاب غول درون

درس هفتم روش‌های استفاده از ضمیر ناخودآگاه: اگر شما هم از احساس ناراحتی رنج می‌برید، بهترین راه برای رهایی از این احساس، تحریک مرکز شادی‌تان است. برای این کار، چشمانتان را ببندید و آرامش را در تمام اجزای بدنتان حس کنید. سپس تا سه بشمارید و کلمه “آلفا” را تصور کنید. در این حالت، ضمیر ناخودآگاه شما آماده دریافت تلقین‌های مثبت است.

به یادآوری لحظات شاد زندگی‌تان بپردازید و احساس شادی را به تمام بدن خود منتقل کنید. عشق و علاقه به بدن‌تان باعث می‌شود که احساس شادی و عشق بیشتری را تجربه کنید. پس از این تمرین، چشمانتان را باز کنید و با شمارش ۱ تا ۳ به حالت بیداری برگردید. به یاد داشته باشید که هر لحظه شادی به شما تعلق دارد و باید از زندگی با شادی لذت ببرید.

اگر دوباره احساس ناراحتی کردید، می‌توانید با آرامش به حالت آلفا برگردید و تمرین را تکرار کنید. ضمیر ناخودآگاه شما در تصویرسازی ذهنی به شما کمک خواهد کرد. اگر در تصویرسازی مشکل دارید، می‌توانید از تصاویر انگیزشی در مجلات استفاده کنید.

همچنین، در طول روز به عباراتی که به خود می‌گویید توجه کنید. اگر به خود برچسب‌های منفی می‌زنید، به تدریج آن‌ها را کاهش دهید. به جای اینکه بگویید “من باید سعی کنم بهتر شوم”، از جملات مثبت و زمان حال استفاده کنید، مانند “من موفق هستم”.

زمانی که افکار منفی به سراغتان می‌آید، یک عبارت تأکیدی مثبت و تک کلمه‌ای برای خود انتخاب کنید و تصویری از یک صورت خندان را در ذهنتان مجسم کنید. به یادآوری صحنه‌های شاد زندگی‌تان بپردازید و از آن‌ها لذت ببرید.

تصور و ایفای نقش در تغییرات ذهنی

چشمانتان را به بالا خیره کنید و یک نقطه سیاه را مشاهده کنید. اجازه دهید این نقطه بزرگ‌تر شود تا به یک اتاق تبدیل گردد. این اتاق، مرکز تغییرات شماست؛ جایی که می‌توانید افکار و عادات منفی‌تان را به صورت مثبت تغییر دهید. حالا تصور کنید که روی صحنه نمایش هستید و نقش کارگردان را ایفا می‌کنید. در این صحنه، ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه شما حضور دارند و هر کدام ساز خود را می‌زنند، اما در ناهماهنگی کامل.

شما باید مدیریت این دو ضمیر را بر عهده بگیرید و اجازه ندهید که کنترل شما را به دست بگیرند. به هر دو ضمیر دستور دهید که به صورت عاشقانه با هم ارتباط برقرار کنند و به آن‌ها بگویید که از این به بعد قرار است با هم همکاری کنند. حالا به اطراف خود نگاه کنید و دوستی بین این دو ضمیر را مشاهده کنید.

برای بیدار شدن، باید دوباره به نقطه آغاز برگردید. حالا می‌بینید که نقطه سیاه در حال کمرنگ شدن و فاصله گرفتن از شماست. حالا باید بیدار شوید؛ تا سه بشمارید و به واقعیت برگردید. از امروز به بعد می‌توانید خوشحال، با انرژی و خوشبخت باشید.

فصل پایانی خلاصه کتاب غول درون

درس هشتم روش‌های استفاده از ضمیر ناخودآگاه: شرطی‌سازی کلاسیک یکی از بهترین روش‌ها برای برنامه‌ریزی ضمیر ناخودآگاه شماست. این فرآیند زمان‌بر است و به جای تغییر برنامه‌های قبلی، باید آن‌ها را با برنامه‌های جدید جایگزین کنید. اگر ضمیر ناخودآگاه شما بر اساس یک ویژگی منفی مانند خجالتی بودن شرطی شده، باید برنامه‌ای برای جایگزینی آن با شجاعت ایجاد کنید.

آهسته پیش بروید و با یک یا دو بار در روز شروع کنید و به تدریج آن را افزایش دهید. برای این کار، عباراتی تأکیدی بسازید که نیازهای شما را برآورده کند و هر روز آن‌ها را بخوانید. واقع‌بین باشید و از جملات ساده استفاده کنید. همچنین، دقیقا مشخص کنید که چه می‌خواهید و آن را با جزئیات روی کاغذ بنویسید.

کلیدهای موفقیت در تغییرات مثبت

همیشه خونسرد باشید و از استرس دوری کنید. صبر داشته باشید، زیرا جایگزینی زمان می‌برد. به عنوان مثال، می‌توانید از عبارت تأکیدی “من همیشه ریلکس بودن را تجربه می‌کنم” برای بهبود سلامتی خود استفاده کنید. این عبارت را با چشمان بسته تکرار کنید و از لحظه حال لذت ببرید.

در ادامه، به نیایش و قدرت آن اشاره می‌شود. نیایش می‌تواند تأثیرات مثبتی بر زندگی شما داشته باشد، به شرطی که با ایمان و اشتیاق دعا کنید. چهار نکته مهم برای دعا کردن شامل دعا در حالت آلفا و تتا، تأکید بر جملات، تصور نتایج و داشتن اشتیاق است.

در نهایت، پیشنهاد می‌شود که میکرو کتاب “خود برتر” اثر مایک بایر را مطالعه کنید. این کتاب به شما کمک می‌کند تا توانایی‌ها و مهارت‌های خود را شناسایی کرده و آن‌ها را به کار بگیرید. با استفاده از تمرین‌های موجود در این کتاب، می‌توانید کنترل زندگی‌تان را به دست بگیرید و سرنوشت خود را بنویسید.

 

اشتراک گذاری:

آرمان نیک بخت

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید

با عضویت تو خبرنامه خلاصینو، جدیدترین خلاصه‌ کتاب‌ها رو مستقیماً دریافت کنید. همچنین از پیشنهادات ویژه ما بهره‌مند بشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *