خلاصه کتاب نیمه تاریک وجود
فهرست

خلاصه کتاب نیمه تاریک وجود

کتاب نیمه تاریک وجود (The Dark Side of the Light Chasers) نوشته دبی فورد فرصتی است برای مواجهه با تاریکی‌های وجودت. این تاریکی‌ها می‌توانند مانع ورود الهه‌های ثروت، عشق، آرامش و سلامتی به زندگیت شوند. بیگانگی با خودت و درونت به چه دلیل است؟ زمان جدایی از این تاریکی‌ها فرا رسیده است. با خواندن خلاصه کتاب نیمه تاریک وجود، می‌توانی تاریکی‌های وجودت را شناسایی و آزاد کنی تا به روشنایی تبدیل شوند.

بخش اول خلاصه کتاب نیمه تاریک وجود

ما اغلب در مسیر رشد و تکامل با سایه‌هایی در وجودمان مواجه می‌شویم که مانع حرکت ما می‌شوند. این سایه‌ها می‌توانند احساسات سرکوب‌شده ما باشند که نیاز دارند با دیگر بخش‌های وجودمان وصل شوند. وقتی با سایه خود آشنا شوی، دیگر نیازی به نقاب زدن نخواهی داشت و می‌توانی زندگی‌ای که آرزویش را داری خلق کنی.

همه انسان‌ها با ساختار سالم به دنیا می‌آیند، اما به تدریج یاد می‌گیرند چگونه خود را قضاوت کنند. باید معصومیت دوران کودکی را دوباره به دست آوریم و خود را بپذیریم. با شناخت تاریکی‌های وجود، می‌توانیم به روشنایی برسیم و با سایه‌هایمان روبرو شویم.

این خلاصه کتاب به شما کمک می‌کند تا با تاریکی‌های وجودت مواجه شوی و موانع را شناسایی کنی. هیچ راه دیگری برای بیرون آوردن روشنایی وجود ندارد. باید به دل تاریکی بروی و اجازه دهی تا وجودت آزاد شود. اگر باور کنیم که نقش بشریت را درون خود داریم، راحت‌تر می‌توانیم به درون خود برویم و به تمام جنبه‌های وجود خود اجازه زندگی بدهیم.

در این دنیا، زرنگی نه تنها مفید است، بلکه ویژگی بسیار خوبی نیز به شمار می‌آید. ناگهان بخشی از وجودم که به شدت سرکوب شده بود، آزاد شد و احساس جدیدی در من به وجود آمد. استادم به من گفت که این بخش از شخصیت من یک محبت است و نباید از آن شرمنده باشم، بلکه باید عاشق آن باشم. از آن روز، زندگیم دگرگون شد؛ هرچه بیشتر مقاومت می‌کردم، قوی‌تر می‌شدم. این روش برای من معجزه‌ای بود و دیگر نیازی به پنهان کردن ویژگی‌هایم نداشتم. دیوارهایی که ساخته بودم را شکستم و حالا آزاد هستم. موفقیت‌های بزرگ، شادی و آرامش به زندگیم وارد شدند.

سفر به سوی پذیرش و خوشبختی

فهمیدم که یک ویژگی می‌تواند مانع ورود خوشبختی به زندگی‌ام شود. بعد از آن، تمام جنبه‌های شخصیتم را که دوست نداشتم، یادداشت کردم تا محبت آن‌ها را کشف کنم. ویژگی‌هایی که دوست ندارم نباید در تاریکی حبس شوند؛ بلکه باید نکات مثبت آن‌ها را پیدا کنم و از تاریکی بیرون بکشم.

ما سایه‌های وجودمان را نفی می‌کنیم و از اینکه کسی متوجه آن‌ها شود، می‌ترسیم. این سایه‌ها هرچه بیشتر پنهان شوند، قوی‌تر می‌شوند و از ارزش ما می‌کاهند. با پنهان کردن سایه‌ها، از محبت وجود آن‌ها محروم می‌شویم. بسیاری از افراد از روبرو شدن با تاریکی وجودشان می‌ترسند و از شادی‌ای که در این مواجهه وجود دارد، بی‌خبرند.

برای شناسایی سایه‌ها، می‌توانیم از خانواده و دوستان کمک بگیریم. در کودکی، به ما می‌گفتند که بد نباشیم و این پیام در وجود ما نقش بسته است. به تدریج، به این باور رسیدیم که شخص بدی هستیم و برای زندگی در کنار دیگران، باید بخش‌هایی از وجودمان را پنهان کنیم. این ویژگی‌ها به سایه تبدیل شدند و با بزرگ‌تر شدن، به لایه‌های عمیق‌تری رفتند. در جوانی، سایه‌ها آنقدر زیاد شده بودند که نمی‌توانستم به درستی معاشرت کنم و از خودم خجالت می‌کشیدم.

هدف از روبرو شدن با سایه‌ها، پایان دادن به درد و رنج و مشکلات است. ما باید تمام جنبه‌های وجود خود را بپذیریم و در آغوش بگیریم. اگر معتقد هستید که ناتوانید، باید توانایی‌های خود را پیدا کنید. اگر ترسویی هستید، شجاعت را در وجودتان جستجو کنید. ویژگی‌های مثبت ما نیز ممکن است در تاریکی حبس شده باشند.

تمرین مهم است و باید هوشیار باشید. لباس راحت بپوشید و در جایی آرام بنشینید. چشم‌هایتان را ببندید و به آرامی نفس بکشید. تجسم کنید که به باغی زیبا و روحانی وارد می‌شوید. در این باغ، مکان مقدسی را تصور کنید که می‌توانید پاسخ‌های خود را دریافت کنید. سپس به پرسش‌های خود پاسخ دهید و آن‌ها را یادداشت کنید.

این تمرین به شما کمک می‌کند تا زوایای درونتان را بشناسید و تغییرات لازم را در زندگی‌تان ایجاد کنید. با دقت به سوالات گوش دهید و هر جوابی که به ذهنتان می‌رسد را یادداشت کنید. این سوالات می‌توانند زندگی شما را تغییر دهند و به شما کمک کنند تا با سایه‌های وجودتان روبرو شوید.

بخش دوم خلاصه کتاب نیمه تاریک وجود

ما در جهان نیستیم، بلکه جهان درون ماست. چگونه ممکن است که جهان درون من باشد و انسان‌های دیگر در من زندگی کنند؟ مدت زیادی طول کشید تا بفهمم آنچه درون من وجود دارد، هزاران ویژگی و خصلت است. هر انسان نمونه‌ای از کل هستی است و درون هر یک از ما دانش کل جهان نهفته است. وقتی درک کنیم که آنچه در دیگری می‌بینیم، در خود ما نیز وجود دارد، دنیای ما دگرگون می‌شود.

هدف این کتاب این است که هر چیزی که در دیگری می‌بینی، چه دوست داشته باشی و چه متنفر باشی، پیدا کنی و در آغوش بگیری، زیرا تمام این‌ها ویژگی‌های خودت هستند. وقتی تاریکی را در آغوش بگیری و به جهان درونت راه پیدا کنی، بیشتر ما یاد گرفته‌ایم که با دیگران تفاوت داریم و برخی از ما خود را بهتر از دیگران می‌پنداریم. این داوری زندگی ما را شکل می‌دهد.

ما نمی‌توانیم صفتی که در خود نداریم را در دیگری ببینیم. اگر از شجاعت کسی به وجد می‌آیی، دلیلش این است که در وجودت ویژگی شجاعت را داری. تمام آنچه می‌بینیم، چه خوشایند و چه ناخوشایند، ما هستیم. باید تمام جنبه‌های درون خود را درک کنیم تا کامل شویم.

درون ما چگونه است؟

درون ما شبیه کاخی بزرگ و مجلل است که هزاران اتاق دارد. در کودکی، بدون هیچ خجالتی و قضاوتی، به جستجوی اتاق‌ها پرداخته‌ایم. اما به تدریج، وقتی دیگران به کاخ ما آمدند و نظرشان را گفتند، شروع به بستن اتاق‌ها کردیم. این بستن اتاق‌ها باعث شد کاخ ما از زیبایی و روشنایی خالی شود و به مکانی تاریک تبدیل شود.

با گذشت زمان، اتاق‌هایی که بسته بودیم را فراموش کردیم و به حس کاذب امنیت دست یافتیم. اما به تدریج متوجه شدیم که فقط در چند اتاق کوچک زندگی می‌کنیم و کاخ زیبای خود را از دست داده‌ایم. اکنون باید مجسم کنیم که کاخ ما مکانی است که تمام ویژگی‌های ما را در خود جای داده است، چه خوب و چه بد.

هر اتاق نمایانگر یک ویژگی است؛ عشق، شجاعت، وقار، خلاقیت و حتی ویژگی‌های منفی مانند حسادت و خشم. هر اتاق بخش ضروری از کاخ وجود ماست و نقطه مقابل هر اتاق در جای دیگری از کاخ وجود دارد. ما هیچ‌گاه به کمتر از آنچه که می‌خواهیم باشیم راضی نمی‌شویم و باید به جستجوی اتاق‌های خود بپردازیم.

تنها با باز کردن درهای کاخ وجودمان می‌توانیم به بی‌همتایی وجود خود پی ببریم. اگر آماده و مشتاق باشیم، می‌توانیم به کاخ وجود خود دست پیدا کنیم. اما بیشتر ما از آنچه در پشت این درها خواهیم دید، می‌ترسیم. رسیدگی به کاخ وجودمان به این معناست که تمام درهای این کاخ را باز کنیم و به عظمت و شکوه وجود خود پی ببریم.

روزی در یک ترن، زنی را دیدم که به فرزندش فریاد می‌زد. با خودم فکر کردم که من هرگز با فرزندم چنین نمی‌کنم. اما ناگهان صدای ملایمی در درونم گفت که اگر فرزند تو هم شیر کاکائو روی دامن ابریشمی‌ات بریزد، تو هم همین جنجال را به پا می‌کردی. این لحظه برایم روشن شد.

آشتی با جنبه‌های تاریک و مقدس وجود

به این درک رسیدم که هر ویژگی که در دیگری من را ناراحت می‌کند، در درون خودم نیز وجود دارد و باید آن را درمان کنم. یکی از مسائلی که ذهنم را درگیر کرده بود، افراد بی‌خانمان بودند. به خودم گفتم اگر من هم در خانواده‌ای با تحصیلات پایین بزرگ می‌شدم و شغلم را از دست می‌دادم، ممکن بود ولگرد شوم. سعی کردم خودم را در شخصیت‌های مختلف قرار دهم؛ شادمان، غمگین، خشمگین و حتی حسود. وقتی می‌خواستم خودم را جای کسی بگذارم، شخصیت آن فرد را به اجزای کوچک‌تر تقسیم می‌کردم.

مثلاً اگر من هم ۱۴ سال در یک کمد حبس می‌شدم و هر روز کتک می‌خوردم، ممکن بود من هم قاتل شوم. یا اگر هر روز گرسنه بودم و از همه جا ترد شده بودم، ممکن بود دزد شوم. از خودم پرسیدم چه نوع شخصیتی می‌تواند با یک بچه رابطه جنسی برقرار کند و به این نتیجه رسیدم که شخصی که فاسد و منحرف است، ممکن است چنین کند. سعی کردم بدترین شرایط دوران کودکی را تجسم کنم و فهمیدم که نمی‌توانیم تا زمانی که خود را جای دیگری نگذاریم، قضاوت کنیم.

به مرور زمان، آن آدمی که همه را قضاوت می‌کرد، آرام شد. فهمیدم که اگر خودم در آن شرایط قرار بگیرم، می‌توانم همان آدم باشم. اکنون زمان آن رسیده که عاشق خودم باشم و یکایک وجودم را با محبتی که درونم دارد، در آغوش بگیرم.

تمرین دیدار با خود

برای تمرین دیدار با وجود مقدس خود، ابتدا هر چیزی که حواست را پرت می‌کند، دور کن. به مداد رنگی و دفتر یادداشت نیاز داری. چشمانت را ببند و نفس عمیق بکش. تجسم کن که وارد آسانسوری می‌شوی و به هفت طبقه پایین می‌روی. از آسانسور بیرون بیا و باغ وجودت را مشاهده کن. در باغ بگرد و زیبایی‌های آن را تحسین کن. در اینجا احساس راحتی و امنیت کن و از وجود مقدس خود دعوت کن تا به آگاهی‌ات بیاید.

از او بخواه که در کنار تو باشد و تو را راهنمایی کند. از او بپرس که برای گشودن قلبت و احساسات کهنه چه باید بکنی. اکنون جنبه مقدس خود را در آغوش بگیر و از او تشکر کن. به خودت قول بده که به باغت سر بزنی و آنچه را که تجربه کردی، بنویسی.

سپس مراقبه‌ای با سایه خود انجام بده. دوباره چشمانت را ببند و به اعماق آگاهی خود برو. وارد آسانسور شو و به مکان تاریک و زشت برو. بدترین وضعیتی که می‌توانی تجسم کنی را تصور کن و احساسات و ویژگی‌های آن را حس کن. پس از آن، واژه‌ای که به ذهنت می‌رسد را بنویس.

در آخرین مراقبه، وجود مقدس و تاریک خود را در آغوش بکش. به باغ مقدس برو و محیط آرامش‌بخش را احساس کن. از وجود مقدس خود بخواه که وجود تاریکت را در آغوش بگیرد و عشق و محبت را به آن بفرستد. به خودت فرصت بده و این کار را تکرار کن تا سایه‌ات اجازه دهد او را در آغوش بگیری.

پس از ۱۰ دقیقه، با دو جنبه خود خداحافظی کن و چهره وجود مقدس و تاریکت را با مداد رنگی نقاشی کن. این لحظه‌ای است که این دو در آغوش هم هستند.

بخش سوم خلاصه کتاب نیمه تاریک وجود

این فبخش از کتاب “نیمه تاریک وجود” به شناسایی سایه‌ها و تاریکی‌های درون ما می‌پردازد. تمرین‌های ویژه‌ای از شما خواسته می‌شود تا تاریکی‌های وجودتان را شناسایی کرده و آن‌ها را آزاد کنید. با این کار، راه ثروت، آرامش، عشق و خوشبختی را به زندگی‌تان باز می‌کنید.

در این قسمت، با درایت و عشق تمرین‌ها را انجام دهید. درون هر یک از ما گنجینه‌ای نهفته است که با نقاب‌هایی از ترس پوشیده شده است. روشن کردن سایه‌ها به ما کمک می‌کند تا وجود واقعی‌مان را پیدا کنیم. ما در کار تغییر چهره استاد هستیم و باید به دروغ‌هایی که به خود می‌گوییم پی ببریم.

بسیاری از ما ویژگی‌هایی را که پنهان کرده‌ایم، در دیگران قضاوت می‌کنیم. برای شناسایی سایه‌های خود، از خانواده و دوستان نزدیک بخواهید نظرات واقعی‌شان را درباره شما بگویند. همچنین، سه نفر از افرادی که از آن‌ها متنفر هستید و سه نفر که مورد ستایش شما هستند را بنویسید و دلایل خود را برای این احساسات بیان کنید.

با بررسی این ویژگی‌ها، می‌توانید جنبه‌های پنهان خود را شناسایی کنید. به عنوان مثال، اگر از هیتلر متنفر هستید، ویژگی‌هایی مانند خودخواهی و خشم را در او ببینید و از خود بپرسید که آیا این ویژگی‌ها در شما نیز وجود دارد.

سفر به درون و کشف وجود واقعی

داستان استیفن نشان می‌دهد که چگونه ترس و بی‌عرضگی در زندگی او تأثیر گذاشته و او را به سمت موفقیت سوق داده است. او با شجاعت به درون خود نگاه کرد و توانست با سایه‌هایش آشتی کند. این فرآیند به او کمک کرد تا در روابطش با دیگران بهبود یابد و از ترس‌هایش عبور کند.

استیفن در دوران دانشکده با دوستانش جمع شده بودند تا مشروب بخورند. یکی از دوستانش پیشنهاد داد که به یک کافه بروند، اما استیفن به دلیل ترس از نشستن کنار راننده مست، تصمیم گرفت نرود. دوستانش رفتند و دو ساعت بعد، یکی از آن‌ها در تصادف کشته شد. این تجربه به استیفن نشان داد که ویژگی محتاط بودنش چگونه او را از خطرات حفظ کرده است.

اکنون استیفن با پذیرش ویژگی‌هایش، از جمله ترس و بی‌عرضگی، احساس رضایت می‌کند و می‌بیند که این ویژگی‌ها بارها برایش مفید بوده‌اند. او با این پذیرش، دیدگاهش نسبت به زندگی تغییر کرده و می‌تواند همه چیز را روشن‌تر ببیند.

پرده‌برداری از سایه‌ها نیاز به صداقت دارد. هر ویژگی منفی که در خود می‌بینید، می‌تواند محبتی درونش نهفته باشد. تمرین این است که فهرستی از واژه‌های منفی را مشاهده کنید و به خودتان فرصت دهید تا جملاتی که برایتان بار احساسی دارند را شناسایی کنید. این جملات را با صدای بلند تکرار کنید و ببینید کدام یک برایتان سنگین است.

فهرستی از واژه‌های منفی شامل صفات مختلفی مانند دروغگو، حسود، بی‌عرضه و غیره وجود دارد. این واژه‌ها می‌توانند زندگی شما را تغییر دهند، پس به آن‌ها اهمیت دهید.

در نهایت، فرض کنید که در روزنامه مقاله‌ای درباره شما نوشته شده است. پنج موردی که دوست دارید در مورد شما گفته شود و پنج موردی که دوست ندارید، را بنویسید. بررسی این ویژگی‌ها به شما کمک می‌کند تا حس مطرود خود را بازپس بگیرید و به یکپارچگی برسید.

این تمرین می‌تواند زندگی شما را متحول کند.

بخش چهارم خلاصه کتاب نیمه تاریک وجود

پس از شناسایی جنبه‌های خود، آماده‌ایم به مرحله بعد برویم. سه پرسش مهم از خود بپرسید: آیا در گذشته این رفتار را داشتم؟ آیا ممکن است اکنون این رفتار را انجام دهم؟ آیا تحت شرایط دیگری می‌توانم این رفتار را انجام دهم؟ پاسخ مثبت به این سوالات نشان‌دهنده موفقیت شما در شناسایی سایه‌هاست.

اگر خودخواهی یا حسادت را در خود مشاهده کردید، هرگز نتیجه‌گیری نکنید که آدم بدی هستید. همه ما جنبه‌های مثبت و منفی داریم و این‌ها بخشی از بشر بودن ما هستند. تمایلات مثبت و منفی برای هدایت ما وجود دارند.

در دوران درمان، استیفن متوجه شد که نمی‌تواند مرد مناسبی پیدا کند، زیرا با جنبه‌های زیبای خود قطع رابطه کرده بود. او جذب مردانی می‌شد که برایش مناسب نبودند. اما پس از پذیرش جنبه‌های خود، مردانی را جذب کرد که ویژگی‌های مثبت او را منعکس می‌کردند.

ما به طور مداوم افرادی را به خود جذب می‌کنیم که جنبه‌های پنهان ما را نشان می‌دهند. اگر ویژگی‌های منفی خود را بپذیریم، دیگر آن‌ها در دیگران ما را آزار نخواهند داد. با پذیرش جنبه‌های خود، افراد سالم‌تری وارد زندگی‌مان می‌شوند.

دوستی که از افراد مضحک متنفر بود، پس از بررسی خود متوجه شد که مضحک بودنش برایش خوب بوده و از آن زمان دیگر با افراد مضحک بیرون نرفت. برای پذیرش ویژگی‌های خود، فهرستی از صفات افرادی که دوست ندارید تهیه کنید و آن‌ها را بررسی کنید.

پذیرش ویژگی‌های منفی به شما کمک می‌کند تا از پیشداوری‌ها رها شوید و به یکپارچگی برسید. هنگامی که ویژگی‌های منفی را در خود بپذیرید، دیگر نیازی به تأیید ندارید. باید بدانید که هم ارزشمند هستید و هم بی‌ارزش، هم زیبا و هم زشت.

پذیرش تمام ویژگی‌ها به شما پیام‌هایی می‌دهد که می‌تواند به شما در رشد و تکامل کمک کند. این جنبه‌ها معلمانی هستند که حکمت را به شما می‌آموزند.

بخش پنجم خلاصه کتاب نیمه تاریک وجود

در آغوش کشیدن نیمه تاریک وجود، به ما کمک می‌کند تا با جنبه‌های پنهان خود آشنا شویم. هر چهره‌ای که درون ما وجود دارد، شخصیت خاص خودش را دارد و با پذیرش پیام‌های این جنبه‌ها، نیرویی را که به دیگران تسلیم کرده‌ایم، بازپس می‌گیریم. این اسامی که به خصوصیات خود می‌دهیم، گاهی بار منفی دارند و ما را از آن‌ها دور می‌کنند.

تجسم کنید سوار اتوبوسی هستید که پر از افراد مختلف است. سوزان به شما می‌گوید که باید با همه این افراد آشنا شوید، چه آن‌هایی که دوست دارید و چه آن‌هایی که دوست ندارید. هر یک از این مسافران نماینده‌ای از جنبه‌های شما هستند.

گلوریا، یکی از شخصیت‌های فرعی شما، به شما یادآوری می‌کند که نباید به ظاهر افراد قضاوت کنید. او به شما می‌آموزد که برای پیشرفت در زندگی معنوی‌تان، باید با جنبه‌های خودتان روبرو شوید.

آیین عصبانی، شخصیت دیگری است که به شما می‌گوید که باید به ندای درونتان گوش دهید و به جای صحبت کردن، به احساسات خود توجه کنید. او به شما هدیه‌ای از الهام می‌دهد تا روابط بهتری برقرار کنید.

سپس با شرلی شکمو و آنی آشغال آشنا می‌شوید که هر کدام درس‌هایی از مهر و همدلی و وقار را به شما می‌آموزند. این جنبه‌های منفی شما، در واقع آموزگاران بزرگی هستند که به شما کمک می‌کنند تا خود را بهتر بشناسید.

برای تمرین، فهرستی از جنبه‌های خود تهیه کنید و با آن‌ها به شوخی و فان برخورد کنید. همچنین با کودک درون خود صحبت کنید و از او بپرسید که چگونه این ویژگی‌ها را کسب کرده‌اید.

در نهایت، زمانی که آرام هستید، به یک اتوبوس بزرگ وارد شوید و با شخصیت‌های خود ملاقات کنید. از آن‌ها بپرسید که چه هدیه‌ای برای شما دارند و چه توصیه‌هایی برای یکپارچگی شما دارند. این تمرین به شما کمک می‌کند تا با جنبه‌های خود آشنا شوید و آن‌ها را بپذیرید.

بخش پایانی خلاصه کتاب نیمه تاریک وجود

بگذار نور وجودت بدرخشد. وقتی بخش‌هایی از وجود خود را نمی‌پذیریم، آن‌ها راکت می‌شوند و به جای استفاده از آن‌ها در جهت مثبت، بر ضد خودمان عمل می‌کنیم. ما فکر می‌کنیم که از جهان خشمگین هستیم، اما در واقع این خود ما هستیم که به تغییر نیاز داریم. نیروی الهی درون ما به رسمیت شناخته نمی‌شود و ما به خاطر سرکوب‌های دوران کودکی، خشم خود را به خودمان نسبت می‌دهیم.

اگر به دنبال زندگی جدید هستی، باید گذشته‌ات را بپذیری و مسئولیت رویاهایت را بر عهده بگیری. تلقین‌های منفی که از دیگران شنیده‌ایم، ما را از گوهر وجود خود بی‌خبر کرده و به ما می‌گویند که نمی‌توانیم به اهداف‌مان برسیم. اکنون زمان آن است که از قربانی بودن دست برداریم و با آگاهی دنیای خود را متحول کنیم.

برای تمرین، واژه‌ای که برایت سنگین است را انتخاب کن و به گذشته‌ات رجوع کن تا علت حس بدی که نسبت به آن واژه داری را پیدا کنی. سپس به بررسی باورهای اصلی زندگی‌ات بپرداز و ببین آیا این باورها تو را توانا می‌کنند یا خیر.

در مرحله بعد، برای هر باور نامه‌ای بنویس و از آن تشکر کن. باور جدیدی بساز و آن را جایگزین باور قبلی کن. همچنین، ویژگی‌هایی که هنوز به طور کامل نمی‌توانی بپذیری، شناسایی کن و ریشه‌های ناخوشایند آن‌ها را بررسی کن.

عمیق‌ترین ترس ما از این نیست که ناتوان هستیم، بلکه از این است که بیش از حد توانمند هستیم. شما فرزند خداوند هستید و باید شکوه و جلال او را درون خود متجلی کنید. با شناسایی و پذیرش استعدادهای خود، به خودتان اعتماد کنید و از هستی عشق و حمایت بخواهید.

در نهایت، عباراتی بسازید که بیانگر رسالت شما باشد و آن‌ها را تکرار کنید. این عبارات باید شما را قدرتمند کنند و به شما احساس توانایی بدهند. به خودتان اجازه دهید همه چیز داشته باشید و به سمت جایگاه بالاتری حرکت کنید.

اشتراک گذاری:

رویا سعادتی

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید

با عضویت تو خبرنامه خلاصینو، جدیدترین خلاصه‌ کتاب‌ها رو مستقیماً دریافت کنید. همچنین از پیشنهادات ویژه ما بهره‌مند بشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *