فهرست

خلاصه کتاب جرات داشته باش

کتاب جرأت داشته باش نوشته فدریک فانژه، اثری الهام‌بخش برای کسانی است که به دنبال تغییر، غلبه بر ترس‌ها و رسیدن به اهدافشان هستند. در خلاصه کتاب جرات داشته باش میخوانیم افراد با اعتماد به نفس پایین اغلب تصویری منفی از خود دارند که در تمام جنبه‌های زندگی همراهشان است. این تصویر مخرب، آن‌ها را از برداشتن گام‌های مهم بازمی‌دارد و ترس از شکست یا قضاوت دیگران، مانعی برای مواجهه با موقعیت‌ها و چالش‌های تازه ایجاد می‌کند. این ترس و تردید، حضور در جمع‌ها و صحبت در میان دیگران را برایشان دشوار می‌کند. به جای مشارکت فعال، ترجیح می‌دهند که دیگران جای آن‌ها عمل کنند، که این رویکرد به مرور زمان احساس بی‌ارزشی و ناامیدی را در آن‌ها تقویت می‌کند.

شروع خلاصه کتاب جرات داشته باش

افرادی که اعتماد به نفسشان پایین است، معمولاً خود را سرزنش می‌کنند و از پذیرش مسئولیت‌ها طفره می‌روند تا از احساس شکست یا شرمساری دور بمانند. این چرخه‌ی منفی، زمینه‌ساز مشکلات روانی عمیق‌تر می‌شود. اصلاح گفت‌وگوهای درونی و بازنگری در طرز فکر، می‌تواند قدمی اساسی برای تقویت اعتماد به نفس و بازسازی تصویر ذهنی مثبت باشد.

برای تغییر این وضعیت، باید به خود زمان بدهید و به تدریج به سمت اهداف قابل دستیابی حرکت کنید. با تمرین و تلاش، می‌توانید تصویر مثبت‌تری از خود بسازید و به زندگی‌ای با اعتماد به نفس بالا دست یابید.

افرادی که با کمبود اعتماد به نفس دست و پنجه نرم می‌کنند، ممکن است در شهر محل سکونت خود گم شوند و از ترس اینکه برای دیگران دردسر ایجاد کنند، از کمک گرفتن خودداری کنند. این رفتارها می‌تواند عواقب جدی به همراه داشته باشد و بر تمام جزئیات زندگی آنها تأثیر بگذارد. آنها جرأت بیان نیازهای خود را ندارند و از واکنش دیگران می‌ترسند، به همین دلیل وقتی چیزی آنها را آزار می‌دهد، آن را بیان نمی‌کنند و این باعث می‌شود که دیگران به رفتارهای نادرست خود ادامه دهند.

این افراد احساس می‌کنند که مانند دستمالی هستند که هر کسی بر روی آن پا می‌گذارد و این احساس نارضایتی دائماً در آنها زنده می‌ماند. همچنین، آنها در گفتن “نه” دچار مشکل هستند و به راحتی از دیگران سوءاستفاده می‌شوند. این رفتارها باعث می‌شود که آنها نتوانند مرزهای حریم خصوصی خود را مشخص کنند و از ترس اینکه دیگران ناراحت شوند، به درخواست‌های بی‌جا پاسخ مثبت دهند.

علاوه بر این، این افراد نمی‌توانند از خود در برابر حملات دیگران دفاع کنند. وقتی کسی آنها را سرزنش می‌کند، ناتوانی در پاسخگویی دارند و این باعث می‌شود که احساس بی‌ارزشی کنند. اگر این دور باطل ادامه پیدا کند، ممکن است به افسردگی دچار شوند و از خودشان فاصله بگیرند. در نهایت، برای بهبود این وضعیت، باید به تدریج به خود اعتماد کنید و یاد بگیرید که نیازها و احساسات خود را بیان کنید.

بخش دوم خلاصه کتاب جرات داشته باش

انتقاد کردن می‌تواند به پیشرفت شغلی کمک کند، اما وقتی انتقادات به شخصیت و ارزش‌های شما حمله می‌کنند، باید از خودتان دفاع کنید. در این مواقع، صبوری و آرامش در پاسخ دادن مهم است و نباید به پرخاشگری روی بیاورید، زیرا این می‌تواند منجر به تنش و درگیری شود.

مشکل دیگر این است که وقتی به اندازه کافی برای خودتان ارزش قائل نیستید، ممکن است از خودتان غافل شوید. افرادی که دچار کمبود اعتماد به نفس هستند، معمولاً از تعریف کردن درباره خودشان پرهیز می‌کنند و بیشتر به دیگران اهمیت می‌دهند. این افراد در سایه قرار می‌گیرند و نمی‌توانند به خود احترام بگذارند.

کمبود اعتماد به نفس تأثیر منفی بر زندگی حرفه‌ای و شخصی شما دارد. افرادی که به دنبال ترفیع هستند، ممکن است به دلیل عدم اعتماد به نفس از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. در زندگی زناشویی، ممکن است به خاطر ترس از تنهایی به ازدواج‌هایی تن دهند که برایشان مناسب نیست.

در روابط دوستانه، کمبود اعتماد به نفس باعث می‌شود که خود را با دیگران مقایسه کنید و از خوشحالی دیگران حسادت کنید. اعتماد به نفس قوی به شما این امکان را می‌دهد که از مقایسه دست بردارید و از موفقیت دیگران خوشحال شوید.

معنای اعتماد به نفس

اعتماد به نفس به معنای تکیه کردن به خود و دیگران است و به دو دسته تقسیم می‌شود: اعتماد به دیگران و اعتماد به خود. اعتماد به نفس به تنهایی به دست نمی‌آید و نیاز به ارتباط با دیگران دارد. برای برقراری روابط سالم، احترام متقابل ضروری است. پایه اعتماد به نفس بر اساس عزت نفس بنا شده و فرد باید برای خود ارزش قائل باشد و شکست‌ها را زیر سوال نبرد.

وقتی در مورد کارهایی که می‌خواهید انجام دهید مطمئن هستید، یعنی در میانه هرم اعتماد به نفس قرار دارید. در این مرحله، حضور دیگران اهمیتی ندارد و شما تصمیمات خود را می‌گیرید. بالاترین سطح هرم به جنبه‌های ارتباطی شما با دیگران مربوط می‌شود و نشان می‌دهد که آیا می‌توانید به درخواست‌های بی‌جا پاسخ دهید یا نه. داشتن عزت نفس به شما این امکان را می‌دهد که ارزش‌های خود را داوری کنید و به نقاط قوت و ضعف خود آگاهی داشته باشید.

عزت نفس از دوران کودکی شکل می‌گیرد و برای داشتن اعتماد به نفس، ابتدا باید عزت نفس را در خود تقویت کنید. حتی اگر دیگران شما را تشویق کنند، بدون عزت نفس احساس خوبی نخواهید داشت. عزت نفس به این بستگی دارد که آیا می‌توانید در شرایط دشوار بهترین عملکرد را از خود نشان دهید.

اعتماد به نفس به عملکردهای شما مرتبط است و باید بتوانید کارها را به تنهایی انجام دهید. اگر از کودکی به ما یاد می‌دادند که چگونه به خودمان اعتماد کنیم، مسیر کمتری برای رسیدن به اعتماد به نفس طی می‌کردیم. کمک به دیگران و دریافت کمک از آنها نیز می‌تواند به بهبود وضعیت روحی شما کمک کند.

آزمون اعتماد به نفس

آزمون اعتماد به نفس به شما کمک می‌کند تا وضعیت خود را بسنجید. نمره‌های مختلف نشان‌دهنده سطوح مختلف اعتماد به نفس شما هستند. همچنین، نباید افراد را بر اساس عملکرد یا شخصیتشان قضاوت کنید. به جای سرزنش خود، بهتر است به رفتارهای ضعیف خود فکر کنید و اجازه ندهید دیگران شما را قضاوت کنند. تحمل خود و بهبود اعتماد به نفس به شما کمک می‌کند تا با گذشت زمان پیشرفت کنید و از بیماری‌های ناشی از کمبود اعتماد به نفس دور بمانید.

افسردگی یکی از نتایج کمبود اعتماد به نفس است. افرادی که دچار افسردگی هستند، معمولاً تمایلی به انجام کارها ندارند و در حالت غم و سرگردانی به سر می‌برند. این افراد به موانع بزرگی در آینده فکر می‌کنند و ممکن است به خاطر خستگی، کارها را به اشتباه انجام دهند. شدت افسردگی از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما اگر برای درمان آن اقدام نشود، به آرامی در زندگی فرد باقی می‌ماند.

بخش سوم خلاصه کتاب جرات داشته باش

هراس اجتماعی نیز یکی دیگر از بیماری‌های رایج در افرادی است که اعتماد به نفس پایینی دارند. این افراد از قضاوت دیگران می‌ترسند و برای راضی نگه‌داشتن دیگران، خود را تحت فشار قرار می‌دهند. درمان‌هایی مانند دارودرمانی و رفتار درمانی می‌تواند به این افراد کمک کند تا ارزش وجودی خود را درک کنند و آسایش خود را در اولویت قرار دهند.

اختلال اضطراب فراگیر نیز با عدم اعتماد به نفس ارتباط مستقیم دارد. افرادی که دچار این اختلال هستند، به طور مداوم در نگرانی به سر می‌برند و نسبت به مسائل ساده نیز استرس زیادی دارند. عدم توجه به رژیم غذایی سالم می‌تواند به مشکلات جسمی و روحی منجر شود. افرادی که از کمبود اعتماد به نفس رنج می‌برند، ممکن است به مصرف الکل، فست فودها یا سیگار روی آورند تا ناراحتی خود را تسکین دهند.

از سوی دیگر، اعتماد به نفس زیاد نیز می‌تواند به بیماری‌هایی مانند شیدایی و خودشیفتگی منجر شود. افراد مبتلا به شیدایی در فازهای سرخوشی فکر می‌کنند که هر کاری از دستشان برمی‌آید، اما پس از مدتی به افسردگی دچار می‌شوند. خودشیفتگی نیز به افرادی اطلاق می‌شود که دائماً از خود تعریف می‌کنند و خود را برتر از دیگران می‌دانند، که این رفتار می‌تواند باعث ناراحتی اطرافیان شود. این افراد در مواقعی که نیازی به خودنمایی نیست، همچنان خود را به نمایش می‌گذارند.

افراد با اعتماد به نفس بالا به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته اول کسانی هستند که واقعاً اعتماد به نفس دارند و به خود و دیگران احترام می‌گذارند. دسته دوم افرادی هستند که فقط در ظاهر این ویژگی را دارند و معمولاً سعی می‌کنند دیگران را تحت فشار قرار دهند و قضاوت کنند. این افراد در مواجهه با مشکلات به راحتی خرد می‌شوند و از درون ترس دارند.

نگرانی والدین برای اعتماد به نفس کودکان

مادران معمولاً نگران اعتماد به نفس فرزندانشان هستند و می‌خواهند از کمبود اعتماد به نفس خود به آنها منتقل نکنند. والدین نقش مهمی در شکل‌گیری اعتماد به نفس فرزندان دارند و باید به آن‌ها کمک کنند تا قوی و با اعتماد به نفس بالا پرورش یابند. سیستم آموزشی نیز در این زمینه تأثیرگذار است.

اعتماد به نفس در کودکان در چند مرحله شکل می‌گیرد. مرحله اول جدایی است که بین ۸ تا ۱۲ ماهگی رخ می‌دهد. در این مرحله، کودک احساس نگرانی می‌کند وقتی مادرش برای مدتی از کنارش دور می‌شود. مادر باید با محبت و کلمات آرامش‌بخش این جدایی را برای کودک آسان کند.

در سال دوم، کودک باید با کلمه “نه” آشنا شود و بفهمد که نمی‌تواند هر کاری که می‌خواهد انجام دهد. والدین باید به مخالفت‌های او احترام بگذارند و هرگز به او بی‌احترامی نکنند. در دوران نوجوانی، نوجوانان به دنبال شناخت خود و دیگران هستند و والدین باید به رشد شخصیتی آن‌ها اهمیت دهند و از سرزنش کردن آن‌ها پرهیز کنند.

کمبود اعتماد به نفس در سه حوزه خود را نشان می‌دهد: ارتباط فرد با تصاویر ذهنی، عملکردها و قابلیت‌های ویژه‌اش و ارتباطات اجتماعی. کودکانی که همیشه منفی‌باف هستند، معمولاً در جمع دوستان خود از جملات منفی استفاده می‌کنند و ممکن است دوستان و خانواده‌های خیالی بسازند. اگر این خیال‌پردازی‌ها باعث گیجی بین خانواده واقعی و خیالی آن‌ها شود، باید برای درمان آن‌ها اقدام کرد و بهترین راه این است که کودک را با واقعیت‌های زندگی آشنا کنید.

اگر کودک شما در هر مرحله از زندگی دچار شکست شد، باید به او توجه کنید و بهترین راه را برای پاسخ‌دهی به شکست‌هایش انتخاب کنید. سرکوب، تحقیر و سرزنش کردن می‌تواند باعث شود که او در بزرگسالی نتواند به خوبی با دیگران ارتباط برقرار کند. برای تشخیص میزان اعتماد به نفس فرزندانتان، می‌توانید روابط اجتماعی خود را بررسی کنید. اگر کودک شما نتواند با دیگران به درستی ارتباط بگیرد، این نشان‌دهنده ضعف او در برقراری ارتباط اجتماعی است.

آموزش اعتماد به نفس به فرزندان

برای کمک به فرزندان جهت داشتن اعتماد به نفس، بهترین راه این است که شما الگوی خوبی برای آن‌ها باشید. کودکان معمولاً از والدین خود الگو می‌گیرند، بنابراین اگر شما در زمینه اعتماد به نفس خود قدم‌های محکمی بردارید، آن‌ها نیز می‌توانند به این موضوع دست پیدا کنند. در زمان بروز مشکلات، با فرزندتان صحبت کنید تا به او نشان دهید که فاصله گرفتن از مشکلات کمکی نمی‌کند.

همچنین، باید به فرزندان یاد بدهید که همیشه اعتماد به نفس داشته باشند و این موضوع را با رفتارهای خود به آن‌ها نشان دهید. هر دستاورد کوچکی که به دست می‌آورند را بزرگ بشمارید و آن‌ها را همان‌طور که هستند دوست داشته باشید. نقش والدین واقعی را ایفا کنید و در مواقع لازم به عنوان یک مربی ظاهر شوید. به آن‌ها اصول کار کردن، تلاش کردن و پیروز شدن را یاد بدهید و دید آن‌ها را نسبت به شکست تغییر دهید.

به عنوان مثال، سلیا، یک دانشجوی ۲۱ ساله، به مشاوره آمده و گفته است که از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیست. او به خاطر ترس از قضاوت دیگران و ناتوانی در انجام کارها، از پذیرش فرصت‌های شغلی خودداری کرده است. در چنین مواردی، باید به او کمک کنید تا بفهمد که مشکلاتش ناشی از قضاوت‌های خود اوست و باید موفقیت‌هایش را نیز ببیند. والدین سلیا به جای تشویق او، دائم او را سرزنش می‌کردند و این موضوع باعث شده بود که او احساس بی‌کفایتی کند.

با ایجاد فضایی حمایتی و تشویق به تلاش و یادگیری از اشتباهات، می‌توانید به فرزندانتان کمک کنید تا اعتماد به نفس لازم را به دست آورند و از ترس‌های خود عبور کنند.

بخش چهارم خلاصه کتاب جرات داشته باش

سلیا، در مواجهه با چالش‌ها و شکست‌ها، نیاز به حمایت و درک والدینش دارد. اگر والدین او به جای سرزنش، او را تشویق می‌کردند و به او می‌گفتند که این فرصت خوبی است تا دوستان جدیدی پیدا کند، احتمالاً او احساس بهتری نسبت به خود و موقعیتش می‌کرد. در واقع، والدین سلیا با نیت خوب، اما به دلیل ناواردی و مشکلات مالی، فشار زیادی به او وارد کرده بودند.

سلیا متوجه شد که والدینش تمام تلاش خود را برای موفقیت او انجام می‌دهند و این آگاهی به او کمک کرد تا احساس بهتری نسبت به خود پیدا کند. او باید یاد بگیرد که انتقادهای درونی و بیرونی را شناسایی کند و از آن‌ها جلوگیری کند. این انتقادها می‌توانند مانع رشد او شوند و او را از ورود به تجربیات جدید بازدارند.

اورلی، دیگر شخصیت مورد بحث، نیز با مشکل کمرویی و نیاز به تأیید دیگران دست و پنجه نرم می‌کند. او احساس می‌کند که لیاقت یک رابطه جدید را ندارد و به همین دلیل از قطع رابطه با مردی که متاهل است، می‌ترسد. این احساسات ناشی از پیشداوری‌ها و طرز فکر منفی است که او از دوران کودکی با خود به همراه دارد.

این پیشداوری‌ها می‌تواند به دو قانون منجر شود: اول، وابستگی به تأیید دیگران و دوم، ترس از قضاوت شدن. این دو عامل می‌تواند باعث شود که فرد همیشه در تلاش باشد تا رضایت دیگران را جلب کند و در نهایت به احساس بی‌ارزشی و کمبود اعتماد به نفس دچار شود.

برای برقراری تعادل بین اعتماد به نفس بی‌ما و اعتماد به نفس وابسته، باید به خود ارزش قائل شوید و به احساسات خود توجه کنید. بیان احساسات و افکار خود می‌تواند به شما کمک کند تا از این پیشداوری‌ها رهایی یابید و اعتماد به نفس واقعی را در خود پرورش دهید.

 با شناخت و پذیرش نقاط قوت و ضعف خود، می‌توانید به سمت پیشرفت و موفقیت حرکت کنید و از تأثیرات منفی دیگران دوری کنید.

بخش پنجم خلاصه کتاب جرات داشته باش

بروز احساسات و نگرانی‌هایتان بسیار مهم است. اگر چیزی شما را ناراحت می‌کند، نباید نگران باشید که نظراتتان با دیگران متفاوت است. بیان احساساتتان بهتر از این است که به خاطر تأیید دیگران خودتان را تحت فشار قرار دهید. اگر احساس می‌کنید به تأیید دیگران نیاز دارید، می‌توانید فهرستی از قابلیت‌ها و نقاط قوت خود تهیه کنید و به این فکر کنید که آیا واقعاً نیاز به جلب نظر دیگران دارید یا خیر.

جاستین، دختری که به خود برچسب بی‌خاصیتی می‌زند، باید متوجه شود که این احساسات منفی ریشه در تجربیات گذشته‌اش دارد. او باید یاد بگیرد که به خود فرصت اشتباه کردن بدهد و از برچسب زدن به خود پرهیز کند. این احساسات منفی می‌تواند او را در دور باطل قرار دهد و باعث شود که در موقعیت‌های اجتماعی دچار تردید شود.

الودی، داروساز جوانی که به بیماری پرخوری مبتلا شده، نیز تحت تأثیر کمالگرایی قرار دارد. او به خاطر وزنش احساس بی‌ارزشی می‌کند و فکر می‌کند تنها در صورتی که به وزن ایده‌آلش برسد، می‌تواند احساس خوبی داشته باشد. این کمالگرایی می‌تواند به نابودی اعتماد به نفس او منجر شود و او را از لذت بردن از زندگی بازدارد.

برای مقابله با این پیشداوری‌ها و احساسات منفی، باید به خودتان اجازه دهید که احساساتتان را بیان کنید و از انتقادات درونی و بیرونی آگاهی پیدا کنید. همچنین، باید یاد بگیرید که به جای تلاش برای کمال، بر روی پیشرفت و یادگیری تمرکز کنید. زندگی به معنای لذت بردن از لحظات و تجربیات است، نه فقط کار کردن و رسیدن به اهداف.

کمالگرایی و تاثیر آن

کمالگرایی می‌تواند به شدت بر زندگی افراد تأثیر بگذارد و باعث شود که آن‌ها از لذت‌های زندگی دور شوند. افرادی که به این نوع تفکر دچار هستند، معمولاً خود را تحت فشار قرار می‌دهند تا همیشه بهترین باشند و به همین دلیل از زندگی خود راضی نیستند. آن‌ها ممکن است در روابط شخصی خود نیز با افرادی که انتظارات بالایی دارند، ارتباط برقرار کنند و این فشار را به فرزندان خود نیز منتقل کنند.

این نوع تفکر می‌تواند منجر به انزوا و عدم ارتباط با دیگران شود، زیرا افراد احساس می‌کنند که در مقایسه با دیگران ناکافی هستند. تبلیغات و رسانه‌ها نیز به تشدید این احساسات کمک می‌کنند و تصویری از زندگی ایده‌آل و بدون نقص را به نمایش می‌گذارند که باعث می‌شود افراد خود را در مقایسه با آن‌ها بی‌ارزش احساس کنند.

برای مقابله با این احساسات، مهم است که از کارهایی که انجام می‌دهید رضایت داشته باشید و ارزش‌های خود را از عملکردهایتان جدا کنید. اگر در کاری عملکرد خوبی نداشته‌اید، این به معنای بی‌ارزشی شما نیست. همچنین، باید به خودتان اجازه دهید که از لذت‌های زندگی بهره‌مند شوید و به جای زندگی کردن برای دیگران، خودتان باشید.

سونیا، دختری که در تصمیم‌گیری مشکل دارد، نمونه‌ای از افرادی است که تحت تأثیر فشارهای اجتماعی و انتظارات قرار دارند. او باید یاد بگیرد که تصمیم‌گیری بخشی از زندگی است و عدم تصمیم‌گیری نیز خود یک انتخاب است. تردید در تصمیم‌گیری می‌تواند به تعویق انداختن کارها و احساس نارضایتی منجر شود.

برای سونیا و افرادی مانند او، مهم است که در تصمیم‌گیری‌های کوچک و کم‌اهمیت، به خود اجازه دهند که سریع‌تر عمل کنند و از تفکر بیش از حد پرهیز کنند. با تمرین و تجربه، می‌توانند به تدریج اعتماد به نفس بیشتری در تصمیم‌گیری‌های خود پیدا کنند و از فشارهای غیرضروری رهایی یابند.

گرانی و تردید می‌تواند به شدت بر کیفیت زندگی افراد تأثیر بگذارد. اگر در گذشته اشتباهی انجام داده‌اید و دائماً نگران تکرار آن هستید، این احساسات می‌توانند شما را در یک چرخه منفی نگه دارند. تردید در تصمیم‌گیری به ویژه زمانی که با موضوعات ناشناخته مواجه هستید، می‌تواند شما را از پیشرفت بازدارد.

اضطراب و مقابله با آن

پیر، مراجعه‌کننده‌ای که همیشه نگران خطرات احتمالی است، نمونه‌ای از افرادی است که تحت تأثیر اضطراب قرار دارند. او با وجود اینکه هیچ‌گاه اخراج نشده، اما همیشه نگران این موضوع است و این نگرانی‌ها به او فشار روحی زیادی وارد می‌کند. این نوع اضطراب می‌تواند به مشکلات جسمی نیز منجر شود، مانند دردهای بدنی و احساس خستگی.

برای مقابله با این نوع اضطراب، مهم است که به جای تمرکز بر خطرات احتمالی، بر روی واقعیت‌ها و آنچه که در کنترل شماست تمرکز کنید. یادگیری نحوه مدیریت اضطراب و واکنش به موقعیت‌های استرس‌زا می‌تواند به شما کمک کند تا احساس آرامش بیشتری داشته باشید.

شناسایی منشأ اضطراب نیز می‌تواند مفید باشد. برخی افراد به طور طبیعی حساس‌تر هستند و این ویژگی می‌تواند بر زندگی شخصی و کاری آن‌ها تأثیر بگذارد. همچنین، سیستم آموزشی ممکن است به آن‌ها یاد نداده باشد که چگونه در موقعیت‌های دشوار خود را کنترل کنند.

برای کاهش اضطراب، می‌توانید از راهکارهای ساده‌ای استفاده کنید. به جای اینکه دائماً به دنبال بیمه کردن خود از خطرات باشید، سعی کنید بر روی مدیریت احساسات و واکنش‌های خود تمرکز کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا احساس امنیت بیشتری داشته باشید و از نگرانی‌های غیرضروری دوری کنید.

یادگیری تکنیک‌های آرامش‌بخشی، مانند مدیتیشن یا تنفس عمیق، می‌تواند به شما کمک کند تا در مواجهه با اضطراب بهتر عمل کنید و به تدریج احساس آرامش بیشتری پیدا کنید.

اضطراب و نگرانی بخشی از زندگی همه ما هستند و نمی‌توانیم به‌طور کامل آن‌ها را از زندگی‌مان حذف کنیم. اما می‌توانیم با روش‌های مناسب، آن‌ها را مدیریت کنیم. مثلاً اگر زودتر حرکت کنید، به اتوبوس می‌رسید و دیگر نیازی به نگرانی نخواهید داشت. همچنین، نگران چیزهایی که هنوز وجود ندارند، نباشید؛ این کار تنها تنش شما را افزایش می‌دهد.

بخش ششم خلاصه کتاب جرات داشته باش

شارلوت، زنی که به خاطر عدم دریافت محبت در دوران کودکی احساس تنهایی می‌کند، نمونه‌ای از افرادی است که به دلیل عدم اعتماد به نفس و ترس از کمک گرفتن از دیگران، دچار مشکلات روحی می‌شوند. این نوع تفکر می‌تواند منجر به انزوا و دوری از دیگران شود. اگر نتوانید به دیگران اعتماد کنید، مشکلات شما هرگز حل نخواهند شد.

برای مقابله با این احساسات، مهم است که با خودتان مهربان باشید و صدای انتقادکننده درونیتان را کاهش دهید. به یاد داشته باشید که دیگران به شما نگاه نمی‌کنند و اگر کسی به تنهایی وارد رستوران شود، شما به او نمی‌خندید. این افکار منفی تنها ساخته و پرداخته ذهن شما هستند و نباید به آن‌ها اهمیت دهید.

همچنین، مسئولیت موفقیت‌ها و شکست‌های خود را به دیگران نسبت ندهید. اگر در موردی نتوانستید به نتیجه دلخواه برسید، به خودتان سخت نگیرید و آن را به همه اشتباهات زندگی‌تان تعمیم ندهید. هر اشتباهی فرصتی برای یادگیری است و می‌توانید از آن درس بگیرید.

دست از تحت فشار قرار دادن خودتان بردارید و از کلماتی مانند “باید” و “نباید” دوری کنید. به جای این کار، به خودتان اجازه دهید که عمل کنید و اعتماد به نفس خود را از طریق تجربه و عمل کردن به دست آورید. با کمی تلاش می‌توانید صدای نگران‌کننده درون خود را خاموش کنید و به تدریج اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید.

اگر دائماً نگران چیزی هستید، می‌توانید با تهیه یک فهرست از اهداف قابل دستیابی، به خودتان کمک کنید. روی اقداماتی که می‌توانید انجام دهید تمرکز کنید و از افکار منفی دوری کنید. شناخت خود، شامل آگاهی از نقاط ضعف و قوت، به شما اعتماد به نفس می‌دهد.

برای تصمیم‌گیری بهتر، مراحل زیر را دنبال کنید:

  1. فهرست تصمیمات: یک فهرست از تصمیماتی که باید بگیرید، تهیه کنید.
  2. اندازه‌گیری سختی: میزان سختی هر تصمیم را با نمره‌ای از صفر تا ۱۰۰ ارزیابی کنید.
  3. تمرکز بر تصمیمات ساده: به سراغ ساده‌ترین تصمیمات بروید.
  4. نوشتن راه‌حل‌ها: اگر راه حلی برای تصمیم خود دارید، آن را بنویسید.
  5. انتخاب بهترین گزینه: بهترین تصمیم را که مزایای بیشتری دارد، انتخاب کنید.
  6. بررسی الگوهای تصمیم‌گیری: ببینید آیا معمولاً در تصمیم‌گیری‌ها به سختی مواجه می‌شوید یا نه.

راه های افزایش اعتماد به نفس در کتاب جرات داشته باش

اهداف باید قابل دستیابی باشند و از اهداف غیرواقعی دوری کنید. شکست‌های کوچک می‌توانند شما را در برابر شکست‌های بزرگ مقاوم کنند. همچنین، لباس و ظاهر شما می‌تواند بر اعتماد به نفس‌تان تأثیر بگذارد.

برای تقویت صدا و اعتماد به نفس، متن‌هایی بنویسید و با صدای بلند بخوانید. تمرینات ریلکسیشن و تنفس شکمی نیز می‌تواند به شما کمک کند.

برای اثبات خود در برابر دیگران، نیازها و خواسته‌های خود را بیان کنید و از سکوت در برابر آزار و اذیت دیگران خودداری کنید. سکوت تنها به قدرت یافتن طرف مقابل کمک می‌کند.

ابراز احساسات و ناراحتی‌ها می‌تواند به شما کمک کند تا مرزهای خود را مشخص کنید و از آسیب‌های احتمالی جلوگیری کنید. اینجا چهار مرحله برای ابراز ناراحتی‌ها و نه گفتن به دیگران آورده شده:

مراحل ابراز ناراحتی:

  1. آگاهی از عواقب سکوت: ابتدا باید بدانید که سکوت کردن چه عواقبی دارد. وقتی در مورد احساسات خود صحبت نمی‌کنید، احتمالاً به ساکت بودن ادامه می‌دهید و این می‌تواند به ناراحتی شما منجر شود.
  2. مبارزه با افکار منفی: با افکار منفی خود مبارزه کنید. این افکار می‌توانند در مورد خودتان یا دیگران باشند، اما باید به آن‌ها پایان دهید.
  3. تهیه فهرست از موارد آزاردهنده: یک فهرست از تمام مواردی که شما را آزار می‌دهد تهیه کنید، حتی اگر موضوعات ساده و احمقانه به نظر برسند.
  4. درخواست تغییر وضعیت: اگر دیگران شما را اذیت می‌کنند، از آن‌ها بخواهید که وضعیت را تغییر دهند. مثلاً می‌توانید بگویید که دوست دارید در قرار ملاقات بعدی سریع‌تر به محل مورد نظر برسید.

تکنیک‌های نه گفتن:

  1. آگاهی از عواقب نگفتن: بدانید که وقتی دائم بله می‌گویید، دیگران فکر می‌کنند که همیشه در دسترس هستید. با نه گفتن، به آن‌ها می‌فهمانید که نباید به حریم خصوصی شما ورود کنند.
  2. مبارزه با افکار منفی: افکار منفی که می‌گویند “اگر نه بگویم، همه ناراحت می‌شوند” را نادیده بگیرید. مهم این است که به خودتان احترام بگذارید و کارهایی را انجام دهید که دوست دارید.
  3. تهیه فهرست از چیزهایی که باید از آن‌ها امتناع کنید: یک فهرست از چیزهایی که باید از آن‌ها دوری کنید تهیه کنید. مثلاً اگر به فروشگاهی می‌روید و فروشنده می‌خواهد محصول خاصی را به شما بفروشد، به راحتی نه بگویید.

اشتراک گذاری:

رویا سعادتی

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید

با عضویت تو خبرنامه خلاصینو، جدیدترین خلاصه‌ کتاب‌ها رو مستقیماً دریافت کنید. همچنین از پیشنهادات ویژه ما بهره‌مند بشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *