کتاب تخت خوابت را مرتب کن (Make Your Bed) نوشته ویلیام اچ. مک ریون (William H. McRaven) است. این کتاب بر اساس سخنرانی معروف نویسنده در دانشگاه تگزاس تألیف شده و به بررسی اهمیت عادتهای کوچک و تأثیر آنها بر موفقیتهای بزرگ در زندگی میپردازد. در خلاصه کتاب تخت خوابت را مرتب کن، به بررسی نکات کلیدی و درسهای آموزنده این کتاب خواهیم پرداخت تا به شما نشان دهیم چگونه با شروع از تغییرات کوچک، میتوانید به موفقیتهای بزرگتری دست یابید. بیایید با هم به سفر به سوی نظم، انضباط و دستیابی به اهدافمان برویم!
آیا میدانید که یک عمل ساده مثل مرتب کردن تخت خواب میتواند شروعی قدرتمند برای یک روز پربار باشد؟ در کتاب تخت خوابت را مرتب کن، ویلیام اچ. مک ریون ما را به دنیای انضباط و نظم دعوت میکند و به ما میآموزد که چگونه عادتهای کوچک میتوانند به تغییرات بزرگ منجر شوند. با به اشتراک گذاشتن تجربیاتش از دوران خدمت در نیروی دریایی ایالات متحده، نویسنده ما را متوجه میکند که هر قدمی که در راستای نظم و انضباط برمیداریم، میتواند به ما در مواجهه با چالشهای بزرگ زندگی کمک کند.
چیزهای کوچکی که میتوانند زندگی شما را متحول کنند و حتی دنیا را تغییر دهند.
تخت خواب را مرتب کن که در سال دوهزار و هفده توسط یک افسر بازنشستهی نیروی دریایی آمریکا نوشته شده، مجموعهای از با ارزشترین تجربیات نویسنده و شامل ده توصیه است که وی در طول چندین سال خدمت خود در نیروی دریایی آنها را به کار برده است. هر یک از این ده پند یک پیشنهاد ساده و در عین حال ارزشمند است که میتواند بر زندگی شما تأثیرگذار باشد. اگر شما هم از آن دسته رهبرانی هستید که راهکاری برای بهبود شرایط تیم خود میخواهید، یا تلاش میکنید تا با ابعاد مختلف زندگی دست و پنجه نرم کنید، و یا یک سخنران انگیزشی هستید، به شما پیشنهاد میکنیم که خلاصه کتاب تخت خوابت را مرتب کن را تا انتها بخوانید.
خلاصه کتاب تخت خوابت را مرتب کن: نگاه کلی
در این خلاصه کتاب به پرسشهای زیر پاسخ داده میشود:
چرا نباید یک کتاب را صرفاً از روی جلد آن قضاوت و ارزیابی کنیم؟
کلوچه شکری چیست و چرا آنقدر که به نظر میرسد برای ما مفید نیست؟
چگونه یک عمل ساده مانند خوانندگی باعث نجات حرفهای نظامی دوست نویسنده شد؟
چطور با یادگیری پندهای یک دریاسالار بازنشسته نیروی دریایی زندگی خود را متحول کنید؟
گاهی اوقات سادهترین چیزها میتوانند مؤثرترین آنها باشند و این کتاب از همان موارد است. شاید بدیهی به نظرتان برسد، اما حتی چیزی به کوچکی و کم اهمیتی مانند مرتب کردن هر روزهی تخت خوابتان صبح، میتواند به شدت بر کیفیت زندگی شما تأثیر بگذارد. ویلیام کریون به عنوان فرماندهی نیروی دریایی هم در افغانستان و هم در عراق جنگیده است. در آنجا و قبل از آن، در طول سالها آموزش خود، او مجموعهای چشمگیر از درسها و آموزشهای زندگی را فرا گرفته است.
از ضرورت پذیرش شکست تا اهمیت هرگز تسلیم نشدن، همه و همه از جمله توصیههای دریاسالار هستند که مطمئناً میتواند برای همهی ما الهامبخش باشد. روز خود را با مرتب کردن تخت خوابتان شروع کنید و هرگز اهمیت یک همتیمی خوب را دست کم نگیرید.
مگر تا حالا فیلمی را دیدهاید که در آن سربازان جوان در حال گذراندن دورهی آموزشی و خدمت سربازی خود هستند؟ احتمالاً متوجه تخت خوابهای دو طبقهی آنها و اینکه همیشه چقدر منظم و مرتب نگه داشته میشوند شدهاید. این موضوع ممکن است یک کار کوچک و بیاهمیت به نظر برسد، اما یک تخت خواب مرتب میتواند روز شما را بسازد. نویسنده و همخدمتهایش در دوران آموزش اولیه و عضویت در تیم یگان ویژه نیروی دریایی ایالات متحده، ابتدا مرتب کردن تخت خواب خود را آموختند. آنها همچنین یاد گرفتند که اولین چیزی که باید بعد از بیدار شدن از خواب انجام دهند، مرتب کردن تخت خوابشان است.
اگر کسی از قوانین مرتب تخت خواب پیروی نمیکرد، مراسمی به نام کلوچه شکری برای او برگزار میشد که شامل پرتاب شدن به آبهای اقیانوس آرام و بلافاصله غلتاندن در شن و ماسههای داغ ساحل بود. این برخلاف نام جذاب و شیرین آن، بسیار دردناک و خشن است. اما شاید به این فکر کنید که چه رازی در مرتب کردن تخت خواب نهفته است.
هرچند این کار ممکن است آسان و بیاهمیت به نظر برسد، اما انجام کامل هر فعالیتی در اول صبح، بهترین و پربارترین راه برای شروع روز است. در واقع، میتوان گفت که این کار باعث میشود شما از همان ابتدای روز روی غلتک بیفتید. با اتمام یک کار، هرچند ساده، ذهن شما شروع به بررسی سایر کارهای موجود در فهرست روزانهتان میکند و شما بعد از مدتی متوجه خواهید شد که نه تنها انجام این کار برای شما آسانتر از قبل شده است، بلکه در طول روز هم احساس سرزندگی و مولد بودن خواهید داشت. همهی اینها به لطف مرتب کردن تخت خوابتان به وجود آمده است.
درس هایی از زندگی کتاب تختت را مرتب کن
یکی دیگر از درسهای زندگی که نویسندهی کتاب از ارتش آموخته است، اهمیت همتیمیها و همگروهیها در زندگی ماست. البته یادگیری این درس با بحران بزرگ انجام شده؛ چون نویسنده در حالی که با چتر نجات بود مشکلی برایش پیش آمد،لطفا به اهمیت این نکته پی ببرید. البته نگران نباشید، چون نیازی نیست شما هم برای فراگرفتن این پند، این حد به مرگ نزدیک شوید. ماجرا از این قرار است که در یک مانور، کریون موقع سقوط آزاد به چتر نجات سرباز دیگری گیر کرد که این اتفاق باعث شد چتر نجات خودش به دور پایش بپیچد. نیروی حاصل از باز شدن سریع چتر نجاتش باعث شده بود تا لگنش بشکند و ماهیچههای شکمش را از استخوانهایش جدا کند.
او در طول ماههای بهبودیاش آموخت که بهرهمندی از یک همتیمی یا همراه خوب در این دوران چقدر مهم و حیاتی است. به گفتهی کریون، اگر همسرش جرجان در این بحران طولانی و جانفرسا با او همراهی نمیکرد، به احتمال زیاد دچار افسردگی میشد. همهی ما در مقطعی از زندگیمان با چالشهایی مواجه میشویم که برای مقابله با آنها نیاز به یک نفر داریم؛ کسی که به قدرت و توانایی ما برای غلبه به آن مساله باور داشته باشد. چون واقعیت این است که هیچکس نمیتواند به تنهایی همهی لحظات خطیر زندگی را پشت سر بگذارد.
نه کتابها را از روی جلدش قضاوت کنید، نه انتظار داشته باشید که زندگی عادلانه باشد.
نگاهی عمیقتر: ارزش قضاوتهای ما در مورد انسانها
آیا تا به حال کسی شما را متعجب کرده است؟ مثلاً شاید در ابتدا تصور میکردید که او آدم کسالتآور و خستهکننده است، اما بعداً به یکی از بهترین دوستان شما تبدیل شده و هر روز شما را شگفتزده میکند. این نکته این است که هرگز کسی را با چیزی غیر از قلبش قضاوت نکنید. البته سناریوی برعکس آن نیز صادق است. ممکن است ظاهر شخصی فریبنده و جالب باشد، اما در نهایت ببینید که گزینهی خوبی برای دوستی با شما نیست. بنابراین قبل از اینکه به هر کسی اعتماد کنید، اول از خودتان بپرسید: من واقعاً در مورد این شخص چه میدانم؟
وقتی مکرون در کالج تحصیل میکرد و به تصویر آیندهی خود در نیروی دریایی مشغول بود، برای کسب اطلاعات در این زمینه از یک مرکز استخدام بازدید کرد. وقتی آنجا بود، متوجه مردی ریزجثه و لاغراندام به نام تام نوری شد. ظاهر آن مرد به هر کسی شباهت داشت جز یک کهنه سرباز نیروی دریایی. با این حال، ستوان تامویین فردی بود که در ظاهر به نظر خوب نمیآمد او قهرمان جنگ در ویتنام بود و در حالی که جان خود را برای نجات دیگران به خطر انداخته بود، به شدت مجروح شد. اما نوری پس از آن هم با وجود جراحتهای دردناک و روند بهبودی طاقتفرسایش، باز هم برای خدمت به کشورش به عنوان یکی از اعضای تیم نجات گروگان افبیآی فعالیت میکرد.
این نکته درس ارزشمندی به ما میدهد: این که نباید انتظار داشته باشید که زندگی عادلانه و معقول باشد. کریون در طول دورهی آموزشی دریانوردیش بارها در وضعیت کلوچه شکری قرار گرفت. او به خاطر اشتباهات و بینظمیهایش به اقیانوس آرام انداخته و سپس بلافاصله در شن و ماسهی داغ ساحل غلتانده میشد. این مجازات حتی گاهی بیدلیل انجام میشد تا نشان دهد که زندگی چقدر ناعادلانه و نامعقول است. همهی ما در حین تحمل چنین مشکلاتی، رفتهرفته درک میکنیم که زندگی عادلانه نیست. اما مقاومت در برابر پذیرش این مساله هم به ما کمکی نمیکند. بیفایده است که وقت خودتان را با این پذیرش چالشهای زندگی تلف کنید. در عوض، باید خودتان از زمین بلند شده و سر پا شوید.
شکست خوردن و فرصتی برای موفقیت
هیچ کس دوست ندارد کلمهی شکست را بشنود. جامعه به ما آموخته که این کلمه پر از بار منفی است و چیزی است که همه میخواهند از شنیدن آن اجتناب کنند. اما شما میتوانید با اتخاذ یک نگرش مناسب نسبت به ناکامیها، از شکستهای خود به عنوان یک مزیت و فرصت استفاده کنید. گاهی اوقات شکست خوردن اجتنابناپذیر است و اگرچه میتواند باعث درد و رنج ما شود، اما این بدان معنا نیست که باید اجازه دهیم این ناکامی بر ما غلبه کند. در عوض، میتوانیم از آن برای قویتر شدن خودمان استفاده کنیم.
نویسنده در زمان تمرین با تیمهای یگان ویژه نیروی دریایی همواره در تیم شنا به عنوان آخرین نفر به خط پایان میرسید. آخرین نفر بودن در شنا به معنی شکست بود. مراسم “سیرک” که در بین اعضای یگان ویژه مشهور بود، یک آزمایش استقامتی سنگین است که تاکنون باعث شده بسیاری از سربازان تسلیم شوند و دورهی آموزشی یگان ویژه نیروی دریایی را ترک کنند. این مراسم مجازاتی طاقتفرسا برای مکرون بود، اما این تجربه برای او سودبخش بود و در نتیجهی آن، کریونوس توانست نتایج شنای خود را بهتر کند. در نتیجه، او توانست در آزمون فارغالتحصیلی که شامل تمرین شنای بسیار چالشبرانگیزتر از همیشه بود، به رتبهی اول دست پیدا کند. شکستهای قبلی او باعث شده بود که از سایر سربازان بیشتر تلاش کند و قویتر شود.
به خاطر بسپارید که پذیرش شکست به معنی تمایل به استفاده از فرصتها است، زیرا برای بردن یک جایزهی بزرگ، باید ریسکهای بزرگی هم انجام داد. درست است که آسایش و راحتی زندگی لذتهای خود را دارد، اما در ریسکپذیری نیز هیجان خاص و جذابی وجود دارد. از طرف دیگر، اگر اجازه دهید تا نگرانیها و ترسهای شما تمام تصمیماتتان را کنترل کنند، هرگز به موفقیت نخواهید رسید.
شجاعت داشتن در پیگیری اهداف
کریون در سال ۲۰۰۴ با موقعیتی پیچیده روبرو شد. یکی از گروههای دشمن در جنگ عراق سه نفر از نیروهای او را گروگان گرفته بودند و اطلاعات حاکی از آن بود که دشمن به همراه گروگانها به زودی حرکت خواهد کرد و به محلی دیگر منتقل خواهند شد. پس همان روز، تنها و بهترین شانس و فرصت او برای آزاد کردن گروگانها از طریق یک حملهی سریع و پرخطر بود. البته انجام عملیات در روز روشن موقعیت ایدهآلی نبود و محوطهی عملیات هم کوچک و محدود بود. پس انجام این کار مخاطرات زیادی دربر داشت. اما کریون دستور اجرای ماموریت را صادر کرد. او و یگان ویژهاش پذیرفتند که باید ترس از شکست و مرگ را کنار بگذارند و دست به کار بزنند. این عملیات در نهایت با موفقیت به پایان رسید و مکرون توانست گروگانها را نجات بدهد.
زندگی ممکن است چالشهای زیادی را بر سر راه شما قرار دهد. ممکن است با افراد قلدر یا دوستان دروغین و متظاهر روبرو شوید. اگر هم عضو نیروی دریایی باشید، شاید کوسهها به شما و آنچه میخواهید به دست آورید، حمله کنند. ممکن است زمانی فرا برسد که نادیده گرفتن و عبور از یک چالش راحتتر از مواجه شدن با آن باشد، اما کنار کشیدن از مقابله با مسئله یک رفتار اشتباه است. همهی ما در موقعیتهای مختلف احساس ترس میکنیم. مهم این است که اجازه ندهیم این ترسها مانع حرکت ما شوند. باید شجاع بوده و برای رسیدن به اهداف خود مصمم باشیم.
ژنرال کریون برای پیوستن به یگان ویژه نیروی دریایی با ترسهای زیادی مواجه شد، اما با ارادهی آهنین خود توانست بر همهی آن موقعیتهای دشوار غلبه کند. یک شب، مکرون و همگروهیهایش تیم شنا مجبور شدند تا چهار مایل در تاریکی شب شنا کنند. چنین کاری در حالت عادی هم خوفناک است، چه برسد به اینکه آن شب گزارشهایی مبنی بر مشاهدهی انواع کوسهها، از جمله تهاجمیترین و ترسناکترین آنها به نام کوسهی سفید، شنیده میشد. اما کریون اجازه نداد که ترس از برخورد با کوسهها مانع از اتمام دورهی آموزشی یگان ویژه شود. او از هدفش به عنوان ابزاری برای افزایش شجاعت و ادامهی کار استفاده کرد.
شجاعت و جنگاوری همان چیزی است که همهی ما برای استقامت در تلخترین لحظات زندگی به آن نیاز داریم. در چنین لحظاتی، ما باید بهترین خودمان باشیم. مقاطع تاریک و ناامیدکننده برای تکتک ما در زندگی پیش خواهد آمد. ممکن است دوست یا یکی از اعضای خانوادهی خود را از دست بدهیم یا شاید به یک بیماری سخت دچار شویم که مبارزه با آن تمام توانمان را بگیرد. مکرون هم شاهد مرگ افراد زیادی در جنگ بوده است. این همیشه برای او سختترین و تلخترین زمانها بود.
قدرت داشتن در برابر دیگران
ما زمانهایی هم داریم که بیش از همه تحت تأثیر استقامت و انعطافپذیری که افراد از خود نشان دادهاند، قرار گرفته است. مثلاً بعد از مرگ یکی از سربازان ویژهی نیروی دریایی در عراق، برادر دوقلوی او سر پا ایستاد و به دوستان و خانوادهاش اجازه داد تا در آغوش او به عزاداری بپردازند. او گفت که میخواهد باعث سربلندی برادر از دست رفتهاش باشد. چنین صحنههایی همواره برای مربیان لذت بخش بوده و روحیهی شجاعت را در او تقویت کرده است.
احتمالاً چنین موقعیتی را تجربه کردهاید که ناامیدانه در حال رها کردن کاری هستید و سپس چند کلامی با یک دوست گفتگو میکنید و ناگهان چشمانداز جدیدی پیدا کرده و جان تازهای میگیرید. میبینید که یک مکالمه با آن دوست باعث شده تا شما برای شروع دوباره انگیزه پیدا کنید. این چنین لحظاتی نشان میدهند یک شخص تا چه حد میتواند در زندگی دیگران تفاوت ایجاد کند. همهی ما میتوانیم همان فردی باشیم که امید و اشتیاق را به دیگران هدیه میدهد و به آنها کمک میکند تا با انگیزهی بیشتری به زندگی ادامه دهند.
ممکن است نام هفتهی جهنمی را در یگان ویژه نیروی دریایی شنیده باشید. این هفتهی جهنمی یک آزمایش استقامتی هفت روز است که اغلب به عنوان نقطهی عطفی برای کارآموزان شناخته میشود که یا آن را با موفقیت به اتمام میرسانند و یا دوره را ترک میکنند. در یکی از مراحل هفتهی جهنمی، کارآموزان باید یک شب کامل را در گل و لای سرد به سر ببرند.
در هفتهی جهنمی مکرون، یکی از سربازان در این شب از جایش بلند شد و راه خود را به سمت خروج از در پیش گرفت. اما در این حین، یکی از سربازان دیگر شروع به آواز خواندن کرد و پس از او نفر دوم و سوم هم شروع به خواندن کردند و یکی بعد از دیگری، همهی سربازان به این آواز گروهی پیوستند. این کار که با یک نفر شروع شد، به انگیزهای قوی برای همهی گروه بدل گشت.
هرگز تسلیم نشوید
با بیان این موضوع به آخرین درس این کتاب میرسیم: هرگز تسلیم نشوید. زندگی سرشار از زیباییهاست. حتی در مواقعی که مسئلهی دردناکی ذهن شما را به خود مشغول کرده، باز هم باید به خاطر داشته باشید که لحظات شاد بدون وجود لحظات غمانگیز معنا پیدا نمیکند. بنابراین وقتی شرایط سخت میشود، برای خودتان تأسف نخورید و دیگران را هم سرزنش نکنید. باید بپذیریم که زندگی همانی است که شما آن را میسازید. به اندازهی تلاشتان برای شما خوب و دلپذیر خواهد بود و اگر خودتان چیزی به آن اضافه نکنید، به نتیجهای هم نمیرسید و احساس پشیمانی و ندامت میکنید.
در جنگ افغانستان، سربازی به نام آدامیس بر اثر جراحت ناشی از مین به شدت آسیب دیده بود. وقتی مکرون در بیمارستان به ملاقات او رفت، متوجه شد که او دچار سوختگی زیادی شده است. لولههای تنفس مصنوعی در ریهاش جا خوش کرده بودند و علاوه بر همهی اینها، هر دو پای خود را نیز از دست داده بود. با این وجود، آدام بیت از زبان اشاره برای نشان دادن اینکه حالش خوب است، استفاده کرد. این ویژگی است که مکرون به آن افتخار میکند. سربازان سرسخت و تسلیمناپذیر اغلب با سختیهای زیادی روبرو و اما همواره از تسلیم شدن و جلب ترحم خودداری میکنند.
یک نیروی یگان ویژه یاد میگیرد که هرگز تسلیم نشود و اگر کسی مثل آدام بیت توانسته آنچه را که برای ادامه دادن زندگی لازم است پیدا کند، مطمئناً شما نیز میتوانید.
سخن پایانی خلاصه کتاب تخت خوابت را مرتب کن
پیام اصلی کتاب این است که صرف نظر از اینکه چه کسی هستید، میتوانید از یک سرباز با سابقهی نیروی دریایی درسهای ارزشمندی را برای زندگی بیاموزید. مکرون کسی است که بدترین و سختترین آزمایشها و سختیها را پشت سر گذاشته است. کسی که با بدترین ترسهای خود روبرو شده و در نتیجهی آن قویتر شده است. او دوستان خود را از دست داده و شاهد اعمال قهرمانانهی سربازانش بوده است.
تجربیات وی چشمانداز منحصر به فردی در مورد زندگی و آنچه برای بهرهگیری بیشتر از آن لازم است، به دست میآورد.
خرید اینترنتی کتاب تختت را مرتب کن
با خرید نسخه اصلی کتاب تختت را مرتب کن، در زندگی ات انعطاف پذیر باش.
نسخه اصلی کتاب تختت را مرتب کن بهت میگه که تغییر نظر نه نشانه ضعف، بلکه نمادی از رشد و هوش است.
فرصت را از دست ندهید! درصورت نیاز و برای خرید کتاب تختت را مرتب کن با تخفیف از فروشگاه کتاب خلاصینو روی لینک زیر کلیک کنید.
میخواهم کتاب تختت را مرتب کن را بخرم.
یک پاسخ
خیلی جذاب بود من فکر میکردم که در مورد انجام کارهای روزانه باشه اما واقعا داستان های زیبا و تاثیر گذاری توی این کتاب داشت ممنونم از تیمتون