کتاب “شفای کودک درون” به انگلیسی (Healing the child within) نوشته چارلز ویتفیلد، به بررسی اهمیت کودک درون و تأثیر آن بر زندگی بزرگسالان میپردازد. این کتاب به ما یادآوری میکند که همه ما دارای یک کودک خلاق و آسیبپذیر درون هستیم که نیاز به توجه و مراقبت دارد. خلاصه کتاب شفای کودک درون، نویسنده به ما نشان میدهد که چگونه میتوانیم با بازیابی کودک درون، خلاقیت و شادی را به زندگیمان بازگردانیم. نویسنده تاکید میکند برای رسیدن به آرامش و خوشبختی، باید به احساسات کودک درون گوش دهیم و به او اجازه دهیم که آزادانه بیان شود.
فصل اول خلاصه کتاب شفای کودک درون
زندگی بدون کودک درون، احساس توهی و کمبود را به همراه دارد. این احساس ما را وادار میکند تا به دنبال پر کردن این خلأ با دیگران، اشیا و فعالیتها باشیم، اما این تلاشها مؤثر نیستند. غیاب کودک درون باعث قطع ارتباط ما با خود، دیگران و خدا میشود. با اتصال به کودک درون، میتوانیم شفا یابیم و به آرامش و شادی دست یابیم.
در ۵۰ سالگی، به گذشتهام نگاه میکنم و سه جنگ بزرگ و تحولات مهم را میبینم. هر دهه رنگ و بوی خاص خود را داشت، اما دهه ۷۰ زندگیام دچار بحران شد. طلاق و مشکلات شغلی مرا به چالش کشید و به بیماری مهلکی دچار شدم. در این دوران، متوجه شدم که باید به کودک درونم گوش دهم. نوشتن و نقاشی به من کمک کرد تا از نظر جسمی و عاطفی احساس بهتری داشته باشم و این کشف مرا به سمت هنر درمانی رهنمون شد.
کودک درون، حضوری قدرتمند دارد و میتواند ما را به سوی شادمانی و حکمت هدایت کند. او سرشار از شگفتی و خلاقیت است، اما به مرور زمان صدای بزرگترها و انتظارات اجتماعی او را خاموش میکند. کودک درون همواره در تلاش است تا توجه ما را جلب کند، اما بسیاری از ما فراموش کردهایم چگونه به او گوش بسپاریم. وقتی کودک درون محبوس میشود، خودانگیختگی و شور زندگی را از دست میدهیم.
غیاب کودک درون، ما را از دیگران جدا میکند و تجربه صمیمیت راستین را غیرممکن میسازد. برای اینکه کاملاً انسان باشیم، باید کودک درون را بپذیریم و به او اجازه دهیم نمایان شود. مفهوم کودک درون در اساطیر و قصههای پریان ریشه دارد و به ما یادآوری میکند که همه انسانها در کودکی آسیبپذیر بودهاند.
اکثر ما به شفای کودک درون خود نیاز داریم. آمارها نشان میدهند که بسیاری از کودکان در دوران کودکی مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. کودک درون کانون هستی ماست و برای زندگی خوشبخت و کامل، باید او را زنده کنیم و شفا ببخشیم. نخست با یافتن و شناختن کودک درون و سپس با تجربه آن، میتوانیم به نیازهای برآوردهنشدهاش توجه کنیم.
به عنوان بزرگسالان، نمیتوانیم بر پایه نیازهای برآوردهنشده کودک درون خود، زندگی سالمی بسازیم. بحرانها و مشکلات زندگی ممکن است ما را به درون خود رو بیاورند تا زندگیمان را ارزیابی کنیم و در این مسیر، ممکن است به درمانگران یا گروههای حمایتی مراجعه کنیم. اگر داستان زندگی شما مشابه است، پیشنهاد میکنم این کتاب را بخشی از برنامه روزانهتان کنید و در کنار مشاور تمرینهای آن را انجام دهید.
شفا دادن کودک درون: راهی به سوی زندگی شادتر
کودک درون ما به احساسات وابسته است و برای تجربه او، باید در فضایی امن و بازیگوشانه قرار بگیریم. تمرینهای این کتاب به شما کمک میکند تا از طریق نقاشی، نگارش و هنرهای خلاق، نیازها و آرزوهای کودک درون خود را کشف کنید. اگر به این نکته آگاه نباشیم، ممکن است شیوههای نادرست مراقبت از خود را تکرار کنیم، اما ما حق داریم این شیوهها را تغییر دهیم و به کودک درون خود عشق بورزیم.
تجربه شخصی من نشان میدهد که کودک درونم از طریق بیماری جسمی فریادش را به گوشم رساند و این باعث شد تا به عمق وجودم توجه کنم. در جلسات درمانی، متوجه شدم که کودک درونم پر از خشم است و با نوشتن احساساتش را بیان کردم. این تجربه به من احساس سبکی و نیرومندی داد و به من یادآوری کرد که باید به کودک درونم اجازه دهم آزاد باشد.
پس از این جلسات، توانستم با انتقاد درونیم کنار بیایم و به کودک درونم عشق بورزم. سالها بعد، شهود کودک درونم درباره بیماریام تأیید شد و متوجه شدم که کودک درونم تنها میخواهد احساساتش را از طریق نگارش و نقاشی بیان کند.
در این مسیر، متوجه شدم که مراجعانم به مسئله کودک درون بازمیگردند و به همین دلیل فنونی را گردآوری کردم که در شفای خودم نقش داشتند. هنر به کودکان کمک میکند تا احساساتشان را بیان کنند و این امر به ویژه در هنردرمانی اهمیت دارد. نوشتن با دستی که بر آن تسلط نداریم، به ما کمک میکند تا به بخش خلاق و عاطفی وجودمان دسترسی پیدا کنیم.
کودک درون، منبع خلاقیت و شادی است و باید به او اجازه دهیم آزاد باشد. شور زندگی، شادی انگیزترین هدیه کودک درونتان است و برای شروع، به لوازم سادهای نیاز دارید. تمرینهای این کتاب به شما کمک میکنند تا کودک درونتان را کشف کنید و احساس ایمنی داشته باشید.
ایجاد فضایی امن برای کودک درونتان حیاتی است و باید با دقت و مسئولانه با دیگران در میان بگذارید. با تقویت والد مهرآمیز درون، احساس نیرومندی بیشتری خواهید کرد و وقتی دلتان را به روی کودک درونتان میگشایید، قلبتان را به روی همه باز میکنید.
فصل دوم خلاصه کتاب شفای کودک درون
تجربه کودک درون حال و هوایی است که همه ما در زندگیمان احساس کردهایم، حتی اگر خودمان از آن آگاه نباشیم. وقتی به این حالت وارد میشویم، احساس و رفتاری کودکانه پیدا میکنیم که دیگران در چهره و صدای ما میبینند. کودک درون از طریق حسهای جسمانی با ما ارتباط برقرار میکند و وقتی دچار درد یا خستگی میشویم، به ما هشدار میدهد که به او توجه کنیم.
در نخستین رویارویی با کودک درون، ممکن است حالت چهره و بدن ما به حالت کودکانه تغییر کند. کودک درون موجودی جسمانی است که میتواند در فعالیتهایی مانند ورزش و رقص نمایان شود و خواستههای سادهای مانند یک لیوان شربت خنک را تجربه کند. توجه به کودک درون نیازمند قطع ارتباط با دنیای بزرگسالی و توجه به احساسات و عواطف است.
لحظههای خودانگیختگی و ماجراجویی نیز محل ملاقات با کودک درون هستند. بزرگسالان اغلب ملالآور میشوند، در حالی که کودکان از سرزندگی و توانایی حضور در لحظه برخوردارند. نیازهای کودک درون باید شناسایی و برآورده شوند، در غیر این صورت ممکن است به رفتارهای نادرست منجر شود.
به عنوان مثال، الکساندرا، زنی جوان که دچار افسردگی بود، وقتی با کودک درونش صحبت کرد، احساس تنهایی و غم را تجربه کرد. او یاد گرفت که خودش پدر و مادر کودک درونش باشد و به احساسهای او گوش دهد. کودک درون در دوران بیماری آسیبپذیرتر است و نیازمند محبت و شفقت است.
در این کتاب، ابزارهایی برای شناسایی چهرههای مختلف کودک درون ارائه میشود. نکته نخست ایجاد فضای اعتماد است، زیرا دنیای بزرگسالان برای کودکان جای امنی نیست. برای ملاقات با کودک درون، فضایی آرام و امن بیابید و با لوازمی مانند مداد رنگی و کاغذ آماده شوید. در این ملاقات، به کودک درونتان اجازه دهید آزادانه احساساتش را ابراز کند و تصویر او را با دستی که بر آن تسلط ندارید بکشید. این فرایند به شما کمک میکند تا ارتباط عمیقتری با کودک درونتان برقرار کنید.
گفتگو با کودک درون: کشف احساسات و نیازها
برای گفتگو با کودک درون، ابتدا به تصویر او که در تمرین قبلی کشیدهاید نگاه کنید و با استفاده از دو دست، گفتگویی را بنویسید. با دستی که بر آن تسلط دارید، به عنوان بالغ بنویسید و با دستی که تسلط ندارد، کودک درونتان را به گفتگو دعوت کنید. از او بپرسید که چه احساسی دارد، نامش چیست، و چه چیزهایی را دوست دارد یا نمیپسندد. از کودک درونتان بخواهید تصویری از آنچه بیش از هر چیز دیگر از شما میخواهد بکشد و در پایان از او تشکر کنید و بگویید که میخواهید بیشتر با او گفتگو کنید.
این گفتگوها و تصاویر را در جایی نگه دارید که بتوانید به راحتی به آنها دسترسی داشته باشید. میشل، یکی از شاگردان، در یکی از کلاسها تصویری کشید و گفتگویی با کودک درونش داشت که به او احساس سبکی و شادی بخشید. او با کودک درونش به گفتگو پرداخت و از او خواست تا درباره احساساتش صحبت کند.
کیتی، شاگرد دیگری، به گفتگو با کودک درونش پرداخت و این فرایند به او کمک کرد تا احساس اتصال بیشتری با خود داشته باشد. او به کودک درونش گفت که از او مراقبت خواهد کرد و به او عشق میورزد. این گفتگوها نشاندهنده ارتباط عمیق بین بخش بالغ و کودک درون است.
با استفاده از کاغذ و مداد رنگی، احساسات و هیجانات خود را بر روی کاغذ بیاورید. بگذارید کودک درونتان آزادانه نقاشی کند و احساساتش را با رنگها بیان کند. این فرایند به شما کمک میکند تا آگاهی و هوشیاری خود را افزایش دهید و با احساسات و تجربیات جدیدی روبهرو شوید. در پایان، درباره تجربیات و بینشهایی که از این تمرینها به دست آوردهاید، بنویسید و به کشفهای جدیدی درباره خودتان بپردازید.
فصل سوم خلاصه کتاب شفای کودک درون
ما به عنوان نوزاد، آسیبپذیر و متکی به بزرگسالان به دنیا میآییم و نیاز به مراقبت و محبت داریم. کودک حساس و شکننده درون ما هرگز ناپدید نمیشود و در انتظار توجه و بازیابیاش باقی میماند. این کودک آسیبپذیر نسبت به محیط اطرافش حساس است و میتواند احساسات دیگران را درک کند. متأسفانه، ما آموزش دیدهایم که این حس را نادیده بگیریم.
کودک درون خود را از طریق احساس آسیبپذیری، خستگی و حتی بیماری نشان میدهد و به مراقبت و حمایت نیاز دارد. اگر این کودک به درستی مورد توجه قرار نگیرد، ممکن است به رفتارهای نادرست و آسیبزا منجر شود. وقتی بزرگسالان احساس شادی را از دست میدهند، این نشاندهنده محبوس شدن کودک درون است. احساسات واقعی باید ابراز شوند، وگرنه به مشکلات جسمانی و عاطفی منجر میشوند.
برای برقراری ارتباط با کودک آسیبپذیر درون، باید در محیطی آرام و امن باشید و با مداد رنگی و کاغذ آماده شوید. با دستی که تسلط ندارد، تصویر کودک درونتان را بکشید و سپس از او بپرسید که چه احساسی دارد. این گفتگو به شما کمک میکند تا نیازها و احساسات او را بهتر درک کنید.
احساس وانهادگی و غفلت از کودک درون میتواند به خشم و ناامیدی منجر شود. بیماری و درد جسمی نیز یکی از راههای ابراز وجود کودک درون است و در این مواقع او نیاز به محبت دارد. برای برقراری ارتباط با کودک درون، باید به احساسات و نیازهای او توجه کنیم و با اعضای بدن که در آن درد دارند، گفتگو کنیم.
ترس از تأمین مالی و بقا نیز یکی از نگرانیهای اساسی کودک درون است که میتواند ناشی از تجربیات دوران کودکی باشد. این ترس ممکن است حتی در افرادی که از نظر مالی در وضعیت خوبی هستند، وجود داشته باشد. با نوشتن تجربیات و بینشهای به دست آمده از این تمرینها، میتوانیم به آگاهی عمیقتری از خود برسیم و به کودک آسیبپذیر درونمان توجه کنیم.
فصل چهارم خلاصه کتاب شفای کودک درون
پذیرش کودک خشمگین درون یکی از جنبههای مهم کار با کودک درون است. در حالی که تمرکز بر کودک محبوب و جادویی رایج شده، باید به جنبههای واقعی و گاهی تاریک کودک درون نیز توجه کنیم. خشم یک واکنش طبیعی است و میتواند ابزاری برای بقا باشد، به ویژه زمانی که کودک مورد بدرفتاری یا انتقاد قرار میگیرد. اگر به کودک اجازه ندهند که خشمش را به شیوهای ایمن ابراز کند، این خشم ممکن است پنهان شود و در نهایت به مشکلات جسمی و عاطفی منجر گردد.
کودک خشمگین درون ممکن است در شرایطی که احساس تنهایی و بیتوجهی میکند، به شدت عصبانی شود. برای برقراری ارتباط با این کودک، میتوانیم از تمرینهای نوشتاری و هنری استفاده کنیم. به عنوان مثال، میتوانیم از کودک درون بخواهیم که با دستی که تسلط ندارد، تصویر خشمتان را بکشید و رنگهایی را انتخاب کند که نمایانگر احساساتش باشد.
گفتگو با کودک خشمگین درون به ما کمک میکند تا نیازهای او را درک کنیم و به او اجازه دهیم احساساتش را ابراز کند. این گفتگوها میتوانند به ایجاد ارتباط سالمی بین کودک درون و بخش بالغ ما کمک کنند. اگر کودک درون احساس امنیت کند، ممکن است شروع به ابراز خشمهای دیرینهاش کند و این نشانه پیشرفت است.
هنگامی که کودک درون از ما کنارهگیری میکند، باید صبور باشیم و به او وقت بدهیم. این امر نشاندهنده نیاز به حمایت و مراقبت است. همچنین، ابراز خشم میتواند به صورت فعالیتهای خلاقانه مانند کار با خمیر مجسمهسازی یا بالش انجام شود. این فعالیتها به کودک درون اجازه میدهند تا احساساتش را به شیوهای سالم و بدون آسیب به دیگران بیان کند.
پذیرش کودک خشمگین
درون هر یک از ما کودک خشمگینی وجود دارد که نیاز به پذیرش و ابراز دارد. به جای پنهان کردن خشم در چهرهمان، بهتر است احساساتمان را از طریق هنر بیان کنیم. میتوانیم با ساخت نقاب خشم و کشیدن تصویر خشم بر روی آن، این احساسات را به تصویر بکشیم و با صدای خشمناک خود تفریح کنیم. این نقاب میتواند نشانهای از احترام به کودک خشمگین درون ما باشد.
فعالیتهای جسمانی مانند پریدن، دویدن یا رقصیدن نیز میتوانند به ما کمک کنند تا خشم را به شیوهای سالم ابراز کنیم. موسیقی تند و خشن میتواند به ما اجازه دهد تا احساسات خشم را آزادانه بیرون بریزیم. کودک خودخواه درون ما نیز بخشی از وجودمان است که میخواهد به خواستههایش برسد. این جنبه خودمدار کودک درون میتواند مثبت و منفی باشد؛ اگرچه باید مراقب باشیم که این کودک حکمران زندگیمان نشود.
پذیرش کودک خودخواه درون میتواند به ما انرژی و نیروی فراوانی بدهد. اگر این کودک را انکار کنیم، ممکن است به مشکلات جسمانی و عاطفی دچار شویم. در جلسات درمانی، پذیرش کودک خودخواه میتواند تحولی چشمگیر در زندگی افراد ایجاد کند. این کودک میخواهد آزادانه احساساتش را بیان کند و نیاز به حمایت و عشق دارد.
در نهایت، با نوشتن واکنشها و مشاهدات خود نسبت به کودک خشمگین درون، میتوانیم به درک بهتری از احساسات و نیازهای او برسیم. این نوشتن باید بدون قضاوت و انتقاد باشد و تنها گزارشی از آنچه رخ داده است، باشد.
فصل پنجم خلاصه کتاب شفای کودک درون
کشف والد درون یکی از مراحل مهم در مراقبت از کودک درون است. والد درون ما از والدین یا پرستاران دوران کودکیمان یاد میگیرد که چگونه از کودک درونمان حمایت کند. اگر در دوران کودکی توجه کافی دریافت نکرده باشیم، ممکن است نتوانیم نیازهای کودک درون خود را برآورده کنیم و او به احساس تنهایی و غم دچار شود.
بسیاری از بزرگسالان که در خانوادههای ناهنجار بزرگ شدهاند، به جای مراقبت از کودک درون خود، به دیگران کمک میکنند. این رفتار ناشی از نیاز به تأیید و پاداشهای اجتماعی است، اما در نهایت به آسیب رساندن به کودک درون خودشان منجر میشود. بنابراین، مهم است که والد مهرآمیز درون خود را پیدا کنیم و به کودک درونمان اطمینان خاطر دهیم.
ایجاد حد و مرز و حفظ حقوق کودک درون از وظایف والد حمایتگر درون است. همچنین، والد نکوهشگر درون میتواند به انتقاد و کمالگرایی منجر شود که به اعتماد به نفس ما آسیب میزند. برای ایجاد رابطهای سالم با کودک درون، باید یاد بگیریم که خودمان والدین خود شویم و به نیازهای خود توجه کنیم.
پذیرش والد مهرآمیز درون به ما کمک میکند تا عشق و توجه را به خودمان هدیه دهیم. این والد با محبت و شفقت به کودک درونمان کمک میکند تا احساس امنیت و آرامش کند. نوشتن نامههای پوزش به کودک درون میتواند راهی برای جلب اعتماد او باشد و نشاندهنده تعهد ما به تغییر رفتار و مراقبت بهتر از اوست.
از خودمراقبتی تا عشق ورزیدن به کودک درون
اخیراً متوجه شدهام که شیوهای که با آن بزرگ شدهام، سالم نبوده است. من این شیوه پرستاری و مراقبت را از والدینم آموختهام و فکر میکردم که این رفتارها هنجار و سالم هستند. از امروز میکوشم این دور باطل را پایان بخشم و با اقدامهای هوشیارانه و مثبت، تواناییهایم را افزایش دهم تا بتوانم بیشتر از تو مراقبت کنم و عشقم را به تو نشان دهم. امیدوارم عدم آگاهی پیشین مرا ببخشی و اجازه دهی به عمق وجودت راه یابم تا با هم بازی و رشد کنیم.
مراقبت از تو مهمترین وظیفهام است و میخواهم به تو کمک کنم تا عشقات را با جهان تقسیم کنی. متأسفم که در گذشته تو را نادیده گرفتم و از این به بعد وقت و پولم را صرف مراقبت از تو خواهم کرد. نوشتن نامه عاشقانه به کودک درون میتواند راهی مؤثر برای جلب اعتماد او باشد. این نامه میتواند به کودک درون کمک کند تا احساس کند مورد محبت و توجه قرار گرفته است.
برای ایجاد رابطهای سالم با کودک درون، باید به او گوش دهیم و نیازهایش را شناسایی کنیم. اگر نمیتوانیم به وعدههایمان عمل کنیم، میتوانیم به گروههای پشتیبانی بپیوندیم و از دیگران کمک بگیریم. با پرورش رابطه مهرآمیز با کودک درون، نیاز به تأیید از دیگران کاهش مییابد و میتوانیم به خودمان توجه بیشتری کنیم.
در نهایت، با نوشتن و کشیدن تصاویری از والد مهرآمیز و کودک درون، میتوانیم به شناخت بهتری از نیازهای خود و کودک درون برسیم و به او نشان دهیم که چقدر برایمان ارزشمند است.
فصل ششم خلاصه کتاب شفای کودک درون
بیدار کردن والد حمایتگر درون، امری ضروری است چرا که ما انسانها در دوران نوزادی و کودکی به حمایت و مراقبت نیاز داریم. کودک درون نیز به همین شکل به پرستاری و توجه نیاز دارد. والد مهرآمیز و والد حمایتگر هر دو نقش مهمی در این فرآیند دارند. والد حمایتگر به عنوان نگهبانی عمل میکند که از کودک درون در برابر تهدیدات و خطرات محافظت میکند و محیط را کنترل میکند تا احساس ناتوانی را برطرف کند.
این والد حمایتگر باید با نیازهای واقعی کودک درون در تماس باشد و از رابطهای مهرآمیز با او برخوردار باشد. اگر والد حمایتگر از نیازهای کودک درون آگاه نباشد، نمیتواند به درستی از او حمایت کند. پرورش والد حمایتگر برای افرادی که در روابط مخرب قرار دارند، امری اساسی است. این والد باید به دنبال ایجاد احساس ایمنی در کودک درون باشد، به ویژه برای زنانی که ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گرفته باشند.
پدری و مادری کردن مجدد برای کودک درون، راهی قدرتمند برای رهایی از روابط مخرب است. والد حمایتگر باید همواره در پی خیر و صلاح کودک درون باشد و نیازهای او را جدی بگیرد. این والد به ما کمک میکند تا از الگوهای مخرب دور شویم و به نیازهای واقعی خود پاسخ دهیم
راهی به سوی ایمنی کودک درون
ندای والد حمایتگر، غیرشخصی و عاری از احساسات لطیف است و به همین دلیل گاهی خودخواهانه تلقی میشود. اما این ندای خویشتن دوستی است که هدفش تضمین ایمنی و تمامیت کودک درون است. والد حمایتگر فضایی امن ایجاد میکند تا کودک درون دیده و شنیده شود و به او کمک میکند تا نیازهایش را بیان کند. این والد به ما اجازه میدهد تا به افرادی که میکوشند ما را کنترل کنند، نه بگوییم و از وابستگیهای ناسالم دور شویم.
تعیین حد و مرزها از وظایف والد حمایتگر است، به ویژه برای کسانی که در خانوادههای ناهنجار بزرگ شدهاند. والدینی که بیش از حد حمایتگرند، ممکن است به طور ناخواسته کودک درون را تحت فشار قرار دهند و فضای اضطراب و احتیاط ایجاد کنند. این نوع حمایت سالم نیست و میتواند به افسردگی و احساس مسئولیت بیش از حد در کودک منجر شود.
برای حمایت از کودک درون، ممکن است نیاز به نظام پشتیبانی از خود داشته باشید. در انتخاب مشاور یا درمانگر، باید اطمینان حاصل کنید که کودک آسیبپذیر درونتان در کنار آنها احساس ایمنی خواهد کرد. همچنین، والد حمایتگر درون باید به نیازهای کودک درون توجه کند و از او حمایت کند.
در نهایت، با کشیدن تصاویری از والد حمایتگر و کودک درون، میتوانید به نیازهای کودک درونتان پاسخ دهید و به او نشان دهید که چقدر برایتان ارزشمند است. ایفای نقش نیز میتواند به شما کمک کند تا در موقعیتهای دشوار، از کودک درونتان حمایت کنید.
از دیرباز، انسانها سمبلها و نمادهایی برای قدرت و حمایت خلق کردهاند، از تندیسها و مجسمهها گرفته تا تعویذها و رقصهای آیینی. این نمادها میتوانند یادآور حمایت از کودک درونمان باشند. با استفاده از لوازم سادهای مانند قلم و کاغذ، از کودک درونتان بخواهید تصویری نمادین برای حمایت بکشد. این تصویر میتواند شامل هر چیزی باشد که برای او نمایانگر حمایت است.
کودک درونتان باید درباره ویژگیهای این تصویر و نوع حمایتی که از آن انتظار دارد، بنویسد. این نماد میتواند در مواقع نیاز به بیدار کردن حمایتگر درونتان به کار رود. همچنین، طلب حمایت از اقتدار برتر نیز موضوعی است که در ادیان و سنن معنوی به چشم میخورد. دعا و مراقبه میتواند راهی برای اتصال به این اقتدار باشد و احساس یگانگی و وصل را به ارمغان آورد.
فصل هفتم خلاصه کتاب شفای کودک درون
رویارویی با والد نکوهشگر درون، موضوعی است که ژوزف ژوبرت به آن اشاره میکند. این والد در ذهن ما صدایی دارد که مدام ما را مورد انتقاد قرار میدهد و احساس ناکافی بودن را در ما ایجاد میکند. در گشتالتتراپی، این بخش از روان به عنوان ناظر چیرهگر شناخته میشود و به نوعی قلدر است که با فرمانهایش ما را تسخیر میکند. والد نکوهشگر خود را عقل کل میداند و همواره به دنبال یافتن نقاط ضعف ماست.
این والد میتواند چهرههای مختلفی به خود بگیرد، از والدین گرفته تا معلمان و دیگر افراد با اقتدار در زندگیمان. او ما را به نامنظمی، تنبلی و ناتوانی متهم میکند و هیچگاه از انتقاد دست برنمیدارد. این انتقادات میتواند به شکل احساس شرم و ناامیدی در ما درونی شود و به باورهای منفی درباره خودمان منجر گردد.
والد نکوهشگر در دوران کودکی شکل میگیرد و از انتقادات اطرافیان نشأت میگیرد. این اظهارات منفی به صورت نوارهای ذهنی در ما ضبط میشوند و به تدریج بر احترام به خود و نظام باورهای ما تأثیر منفی میگذارند. در دوران نوجوانی و بلوغ، این صدا به صورت استریو در زندگی ما پخش میشود و به طور مداوم ما را تحت فشار قرار میدهد.
در کلاسها، وقتی شرکتکنندگان اظهارات منفی والد نکوهشگرشان را به صورت بلند میخوانند، احساس خستگی و بیرمقی در آنها ایجاد میشود. این نشان میدهد که انتقاد مداوم والد نکوهشگر چه تأثیری بر سطح تندرستی و شادابی ما دارد و چگونه میتواند بر زندگیمان سایه بیفکند.
تأثیر انتقادات والد نکوهشگر بر زندگی و خلاقیت
وقتی انتقادهای والد نکوهشگر درون را به صدای بلند میخوانید، متوجه میشوید که این انتقادات ارتباطی با زندگی امروزتان ندارند و حقیقت هویت او آشکار میشود. والد نکوهشگر در واقع به اندازهای قدرت دارد که ما به او میدهیم و نباید با ندای وجدان اشتباه گرفته شود. وجدان سالم ما را به سمت صداقت و تطابق با ارزشهایمان هدایت میکند، در حالی که والد نکوهشگر زندگی را به جهنم تبدیل میکند.
تجربه شخصی من به عنوان یک مادر جوان به من آموخت که انتقاد از کودکان چه آسیبهایی میتواند به آنها بزند. وقتی دخترم را به خاطر رفتارش سرزنش کردم، او با اشک گفت که دختر شیرین من است و این لحظه به من یادآوری کرد که شرم ایجاد کردن برای کودک چه تأثیری دارد. والد نکوهشگر درون ما از دوران کودکی شکل میگیرد و به تدریج به باورهای منفی درباره خود منجر میشود.
برای رویارویی با والد نکوهشگر، میتوانیم از قلم و کاغذ استفاده کنیم و تصویر او را بکشیم. بگذارید او صحبت کند و همه انتقاداتش را روی کاغذ بیاورید. این کار به ما کمک میکند تا احساسات خود را نسبت به این انتقادات شناسایی کنیم. همچنین، میتوانیم با کودک جسور درونمان گفتگو کنیم و به او اجازه دهیم که احساساتش را بیان کند.
این تمرین به ما کمک میکند تا باورهای منفی را شناسایی کرده و آنها را به باورهای مثبت تبدیل کنیم. والد نکوهشگر دشمن اصلی خلاقیت است و اگر به او اجازه دهیم، میتواند ما را از تجربه و آزمایش محروم کند. با این حال، با رویارویی با او و ابراز احساسات کودک درون، میتوانیم به خلاقیت و رشد خود ادامه دهیم.
در نهایت، از کودک درونتان بخواهید که مراد دلش را با دستی که بر آن تسلط ندارید بنویسد و سپس والد نکوهشگر را تشویق کنید تا نظراتش را درباره این مراد بیان کند. این فرآیند به ما کمک میکند تا به احساسات و خواستههای واقعی خود نزدیکتر شویم و به رشد و بهبود خود ادامه دهیم.
فصل هشتم خلاصه کتاب شفای کودک درون
شفای زخمهای کودکی موضوعی است که به مسئولیت پذیری مجدد در قبال کودک آسیبدیده درون اشاره دارد. افرادی که شجاعانه داستانهای دردناک کودکی خود را به اشتراک میگذارند، قهرمانان واقعی هستند. سواستفاده از کودکان معمولاً در خفا انجام میشود و وقتی این مسائل برملا میشوند، امید به بهبود و شفا به وجود میآید. روانکاوی و رواندرمانی به تأثیرات زخمهای دوران کودکی بر زندگی انسان توجه ویژهای دارند و هدف مشترک همه آنها، شفای این زخمهاست.
کودک آسیبدیده درون هرگز به بزرگسالی واقعی نمیرسد و این زخمها همچنان در فرد بالغ باقی میمانند. در این فصل، ما به نقش مشاور کودک آسیبدیده درون خود میپردازیم و با پذیرش و شفقت به او کمک میکنیم تا زخمهایش را شفا دهد. برای این کار، میتوانیم با قلم و کاغذ گفتگو کنیم و به کودک درونمان اجازه دهیم تا احساسات و خاطراتش را بیان کند.
تمرینهایی که برای شفا بخشیدن به کودک درون پیشنهاد میشود، شامل کشیدن تصاویری از تولد و احساسات دوران کودکی است. این تمرینها به ما کمک میکنند تا با کودک درون خود ارتباط برقرار کنیم و احساساتی را که در گذشته تجربه کردهایم، شناسایی کنیم. همچنین، با گوش دادن به او و ارائه عشق و آسایش، میتوانیم به او کمک کنیم تا احساساتش را ابراز کند.
فرایند ماتمگرفتن نیز بخشی از شفای کودک درون است و نیاز به زمان و انرژی دارد. افرادی که در کودکی مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند، ممکن است هرگز نتوانند کودکی واقعی را تجربه کنند و مسئولیتهای سنگینی بر دوش آنها بوده است. این تمرینها به ما کمک میکند تا با احساسات و زخمهای کودکی خود روبرو شویم و به سمت شفا و بهبود حرکت کنیم.
سفر به عمق احساسات
وقتی فردی به پا میخیزد و اقرار میکند که کودکیش از دست رفته، به مرحلهای از قدرت و شجاعت میرسد که میتواند اندوه عمیق خود را بیان کند. این فرایند به او اجازه میدهد تا به پدری و مادری کردن مجدد برای خویشتن بپردازد و کودک تحسینانگیز درونش را کشف کند. ماتمگرفتن برای از دست دادن کسی نشانهای از نیاز کودک درون به احساس و بیان است. اگر این احساسات را سرکوب کنیم، ممکن است به آسیبهای جسمی و عاطفی منجر شود.
در این تمرینها، باید اجازه دهیم کودک درونمان احساساتش را بیان کند و گریه کند. اگر این کار دشوار است، میتوانیم به یاد کسی که در دوران کودکیامان احساس امنیت و محبت را برایمان به ارمغان میآورد، فکر کنیم. با قلم و کاغذ، درباره موقعیتی از دوران کودکیمان بنویسیم که احساس محبت کردهایم و از آن شخص مهرآمیز یاد کنیم.
برای شفای کودک درون، باید اوقات خوش را نیز جشن بگیریم. توجه به مصائب بدون در نظر گرفتن تجربیات دلپذیر، عدم توازن و بدبینی به وجود میآورد. از کودک درون بپرسید که آیا زمان یا موقعیتی خوشحالکننده در دوران کودکی داشته است و از او بخواهید که آن را با کشیدن تصویر یا نوشتن به اشتراک بگذارد.
همچنین، کودک درون میتواند نامهای برای والدین یا پرستاران دوران کودکی بنویسد و احساساتش را از دیدگاه جدیدی که با انجام تمرینها یافته، بیان کند. این نامه به منظور ارسال نیست بلکه برای شفای خود او نوشته میشود. اگر احساس عفو و بخشایش نمیکنید، نیازی به نوشتن نامه نیست و باید صبر کنید تا این احساس به طور طبیعی به وجود آید. در پایان، احساسات خود را درباره آنچه در این فصل شنیدید، با دستی که بر آن تسلط دارید، بنویسید.
فصل نهم خلاصه کتاب شفای کودک درون
پدر و مادری کردن در حق کودک درونمان به پیوندی با شادمانی نامحدود و خلاقیت بیپایان منجر میشود. کودک درون شفا یافته میتواند هدایایی مانند شیطنت، بازیگوشی و خودانگیختگی را به ما پیشکش کند. این کودک درونی که احساس ایمنی و محبت میکند، دلی گشوده و ذهنی باز دارد و میتواند عشق بورزد و عشق دریافت کند.
در این سفر، ما به کشف کودک بازیگوش، خلاق و معنوی درونمان میپردازیم. این جنبهها نیازها و هدایای خاص خود را دارند و جوهر وجودشان عشق است. کودک درون ما هیچگاه بزرگ نمیشود و تنها با محبت و توجه ما رشد میکند. هرچه بیشتر کودک درون خود را بشناسیم، به بخشهای عمیقتر وجودمان متصل میشویم و به جوهر الهی درون خود نزدیکتر میشویم.
کودک بازیگوش درون، توانایی شادمانی راستین را دارد و از تفریحات ساده لذت میبرد. برای یافتن این کودک، میتوانیم به جمع بازی بچهها برویم و ببینیم که چگونه بازی برایشان طبیعی است. اگر نمیدانیم چگونه بازی کنیم، میتوانیم از کودک درون خود بپرسیم، زیرا او بهترین آموزگار ماست.
این کودک عاشق موسیقی، تحرک و طبیعت است و حضورش در زندگیمان بر تندرستی و سرزندگی ما تأثیر میگذارد. برای کشف این کودک، میتوانیم با قلم و کاغذ، از او بخواهیم که تصویر خود را در حال بازی بکشد و بگوید چه کارهایی را برای تفریح دوست دارد. همچنین میتوانیم با او گفتگویی نوشتاری داشته باشیم و از او بپرسیم که در این لحظه چگونه میخواهد بازی کند و در کدام زمینهها احساس آسودگی یا نا آسودگی میکند. این تمرینها به ما کمک میکند تا کودک بازیگوش درونمان را بهتر بشناسیم و به زندگیمان شادی و خلاقیت بیشتری ببخشیم.
آزادسازی کودک درون
برای برقراری ارتباط با کودک بازیگوش درون، باید به نیازها و خواستههای او توجه کنیم و از پیشفرضهای کلیشهای دوری کنیم. کودک درون ممکن است گاهی فقط بخواهد تفریح کند و نیازی به فعالیت مداوم نداشته باشد. برای یادآوری این احساسات، میتوانیم به دوران کودکی خود نگاه کنیم و از سادهترین راهها لذت ببریم.
با قلم و کاغذ، از کودک درون بخواهید که درباره یکی از تجربیات شاد دوران کودکیش بنویسد یا تصویری از آن بکشد. خنده و تفریح احساسات دلپذیری ایجاد میکند و اگر والد نکوهشگر درون بر زندگیمان حاکم شود، شور و شوق زندگی را از دست میدهیم. در این حالت، ممکن است بیماری به سراغمان بیاید تا کودک درون از ما توجه و عشق بگیرد.
برای ایجاد فضایی برای خنده و بازی، از کودک درون بخواهید که راههایی را برای این کار بنویسد و با دستی که بر آن تسلط دارید، قراردادی با او ببندید تا این کارها را انجام دهید. بازیابی شادی درون نیاز به فضایی دارد که بتوانیم آزادانه احساسات خود را بیان کنیم. میتوانیم با دوستان یا در مکانهای مناسب بازی کنیم و از رقص و موسیقی برای ابراز احساسات استفاده کنیم.
خرید اسباببازیهای دلخواه برای کودک درون و ترتیب جشنهای کودکانه نیز میتواند به او کمک کند. همچنین، میتوانیم روزهایی را به بازی بزرگسالان اختصاص دهیم تا دوباره حس کودکانه را تجربه کنیم. دوران بازنشستگی میتواند فرصتی برای غوطهور شدن در سرگرمیهای مورد علاقه باشد و یکی از راههای جوان ماندن، فعال نگهداشتن کودک بازیگوش درون است.
فصل دهم خلاصه کتاب شفای کودک درون
قدردانی از کودک خلاق درون، به معنای بازگشت به دنیای جادویی و تخیلی است که در دوران کودکی تجربه کردهایم. بودلر میگوید نبوغ یعنی بازیابی کودک و پیکاسو تأکید میکند که هر کودکی هنرمند است. اما با بزرگ شدن، خلاقیت ما به تدریج کاهش مییابد و والد نکوهشگر درون مانع از بروز استعدادهایمان میشود.
برای آزادسازی کودک خلاق درون، باید فضایی امن ایجاد کنیم تا او بتواند خود را نشان دهد. این کودک میتواند نقاشی کند، برقصد، آواز بخواند و اختراعاتی داشته باشد. اجازه دادن به او برای آزمایش و تجربه، کلید بروز خلاقیت است. خطا و اشتباه برای کودک خلاق معنایی ندارد؛ آنچه مهم است، کشف و تجربه است.
در این فصل، به دنیای کودک خلاق درون بازمیگردیم، جایی که رویاها و آرزوها زاییده میشوند. خلاقیت در دوران کودکی به ما یادآوری میکند که همه ما دارای استعداد و تخیل هستیم. با یادآوری کارهای تخیلی که در کودکی انجام میدادیم، میتوانیم دوباره به آن احساسات جادویی دست یابیم.
بازی و پرورش خلاقیت درون
خلاقیت در انحصار عدهای خاص نیست و همه ما میتوانیم آن را پرورش دهیم. برای این کار، باید ساعتها بازی کنیم و کوشا باشیم. بدون کودک خلاق درون، هیچ چیز جاذبهای ندارد و الهامبخش نیست. بنابراین، بیایید به کودک درون خود اجازه دهیم که آزادانه بازی کند و خلاقیتش را به نمایش بگذارد.
محض با مهارتهای تکنیکی نمیتوان به جایی رسید؛ کودک خلاق درون است که ما را به عمق وجودمان میرساند. برای بازیابی این کودک خلاق، به قلم و کاغذ نیاز داریم. به یاد بیاورید که در کودکی چه اختراعاتی داشتید یا چگونه احساساتتان را بیان میکردید. با دستی که بر آن تسلط ندارید، تصویر خود را به عنوان یک کودک خلاق بکشید و از او بخواهید درباره تجربیاتش بنویسد.
کودک خلاق درون میتواند در زندگی روزمره، از تزیین منزل تا شیوه لباس پوشیدن، خود را نشان دهد. برای ایجاد فضایی امن و حمایت از این کودک، باید به احساساتش گوش دهیم و والد نکوهشگر درون را به مرخصی بفرستیم. از کودک خلاق درون بپرسید که چه احساسی دارد و چگونه میتواند در حرفهتان نمایان شود.
اجازه دهید کودک خلاق درون با دستی که بر آن تسلط ندارید، تصویر خود را در شرایط حرفهای بکشید. به خودتان اجازه دهید نامنظم باشید و رنگها را بر کاغذ آزمایش کنید. خمیربازی با چشمان بسته نیز تمرینی مؤثر برای پرورش کودک خلاق است. در نهایت، با دستی که بر آن تسلط دارید، بنویسید که آیا کودک خلاق درونتان فعال است یا پنهان شده و در کدام زمینهها میخواهد نمایانتر شود.
فصل پایانی خلاصه کتاب شفای کودک درون
در عمق دل هر یک از ما، کودک معنوی وجود دارد؛ نوزادی مقدس و معصوم که با عشق زندگی میکند و منیت را نمیشناسد. این کودک به ما کمک میکند تا به ضمیر برتر خود تسلیم شویم و با چشم و دل، واقعیتهای عمیقتری را ببینیم. کودک معنوی درون ما منتظر است تا با ستایش و قدردانی از او، معصومیت و شور و شوقی که نیاز داریم را به ما هدیه دهد.
متأسفانه، وقتی به ظواهر زندگی میپردازیم، کودک معنوی درونمان تیره و تار میشود. اما میتوانیم او را در لحظات مراقبه، دعا یا تماشای زیباییهای طبیعت احساس کنیم. کودک معنوی همان حس شگفتی ما از آسمان و طبیعت است و به ما یادآوری میکند که به درون خود بازگردیم.
گاهی کودک معنوی در رویا به سراغ ما میآید و به ما پیامهایی میدهد. برای ارتباط با او، میتوانیم با دستی که بر آن تسلط نداریم، تصویری از او بکشیم و از او بپرسیم که چه چیزی را میخواهد به ما نشان دهد. همچنین میتوانیم پیش از خواب، نامهای بنویسیم و از ضمیر درونمان بخواهیم که رویایی به ما عطا کند تا نشان دهد چگونه بهتر از کودک درونمان مراقبت کنیم.
تجربههای معنوی دوران کودکیمان میتواند به یادمان بیاید و به ما کمک کند تا کودک معنوی درون را زنده کنیم. با دستی که بر آن تسلط نداریم، از کودک معنوی بخواهیم که درباره این تجربهها بنویسد و تصویر خود را بکشید. این تمرینها به ما یادآوری میکند که کودک معنوی درونمان همیشه زنده است و منتظر است تا به ما کمک کند.
تجسم خلاق و آرامش درون
ملاقات با کودک معنوی درون از طریق تجسم خلاق انجام میشود. برای این کار، بهتر است چشمهایتان بسته باشد و میتوانید از کسی بخواهید که متن را برایتان بخواند. ابتدا باید جسمتان را به حالت آرامش و استراحت عمیق درآورید. سپس تصور کنید که در یک روز بهاری در جنگل قدم میزنید و به زیبایی طبیعت و عطر گلها توجه میکنید.
ناگهان به یک عمارت کوچک شبیه نمازخانه یا معبد میرسید. وقتی نزدیک میشوید، کودک کوچکی از آن بیرون میآید که در واقع کودک معنوی درون خودتان است. او شما را دعوت میکند تا به درون عمارت بروید و از شما میخواهد که کفشهایتان را درآورید. در داخل، اتاقکی معطر و آرامشبخش وجود دارد که شما را به یاد خانهای که خودتان هستید میاندازد.
پس از مدتی، کودک معنوی شما را به فضای آزاد دعوت میکند و در آنجا با هم گفتگو میکنید. این کودک با سادگی و وضوحی عمیق سخن میگوید و شما را به آغوش میکشد. سپس با کودک معنوی خود گفتگوی نوشتاری داشته باشید و از او سوال کنید. بگذارید او با دستی که بر آن تسلط ندارید، پاسخها را بنویسد.
همچنین میتوانید هدایتگری معنوی را تصور کنید که مظهر عشق و شفقت است. با او نیز گفتگویی نوشتاری داشته باشید و از او بخواهید که در شفای کودک درونتان کمک کند. این هدایتگر به شما یادآوری میکند که احساساتتان را احساس کنید و به کودک درونتان اجازه دهید که آسیبپذیر باشد.
در نهایت، به کودک معنوی و پیره خردمند درونتان اجازه دهید که در توازن باشند و چشمانتان به درخشش چشمان پرندههای افسانهها روشن شود. این فرایند به شما کمک میکند تا به عمق وجودتان نزدیکتر شوید و کودک معنوی درونتان را زنده کنید.