کتاب از دولت عشق نوشتهی کاترین پاندر، یکی از آثار برجستهای است که به بررسی عمیق مفهوم عشق و روابط انسانی میپردازد. این کتاب با نگاهی فلسفی و شاعرانه، خواننده را به سفری درونی دعوت میکند تا به درک بهتری از عشق و معنای آن در زندگی دست یابد. در خلاصه کتاب از دولت عشق از مفاهیم کلیدی و داستانهای جذاب این کتاب خواهیم پرداخت و به شما نشان خواهیم داد که چگونه میتوانید از آموزههای آن در زندگی روزمرهتان بهرهبرداری کنید. با ما همراه باشید تا در دنیای عشق و خودشناسی غوطهور شوید و رازهای نهفته در دل این اثر ارزشمند را کشف کنید.
این کتاب در سال ۱۹۶۰ به صورت مقالات منتشر شد و در سال ۱۹۶۶ به عنوان کتاب منتشر گردید و تأثیرات مثبت و معجزهآساي عشق را بر زندگی افراد نشان میدهد. گزارشهای متعددی از خوانندگان دریافت شده که بیانگر تغییرات مثبت در زندگیشان پس از مطالعه کتاب از دولت عشق است، از جمله بهبود روابط، شفا از بیماریها و دستیابی به موفقیتهای مالی.
در نهایت، نویسنده تأکید میکند که عشق الهی نه تنها به فرد کمک میکند بلکه میتواند زندگی دیگران را نیز تحت تأثیر قرار دهد و از خوانندگان میخواهد که این کتاب را با دیگران به اشتراک بگذارند.
فصل اول خلاصه کتاب از دولت عشق
چند سال پیش، یه بازرگان به من گفت که عشق چقدر مهمه. من داشتم درباره ثروت و توانگری مینوشتم و وقتی اون درباره مقالاتم شنید، پرسید: «خب، درباره عشق چی نوشتی؟» منم گفتم: «راستش، درباره عشق چیزی ننوشتم.» اون بازرگان گفت: «ببین، تا وقتی که درباره قدرت عشق و قانون محبت ننویسی، مقالاتت کامل نمیشن.»
اون به من گفت که محبت بزرگترین راز کامیابیست. وقتی کسی رو میبینم که دچار مشکل شده، مینشینم و ازش میخوام که محبت رو بخواد. بعد از چند بار تکرار این عبارات، انگار که جریانی از عشق به وجود میاد و اون فرد هم با این جریان هماهنگ میشه. معمولاً آدمها به سرعت جواب مثبت میدن، ولی اگر ندادن، باید بیشتر تکرار کرد.
خیلیها درباره قدرت عشق صحبت کردن و یه روانشناس معروف گفته که بزرگترین نیاز بشر، نیاز به عشق و محبت هست. اگه کسی توی زندگیاش عشق نداشته باشه، کمکم از بین میره. محبت واقعاً بزرگترین قدرت روی زمین هست.
عشق میتونه به دو شکل شخصی و غیرشخصی ابراز بشه. در عشق شخصی، میتونیم به خانواده و دوستانمون مهربانی، ادب و حمایت نشون بدیم. اما عشق غیرشخصی یعنی اینکه بتونیم با دیگران بدون وابستگی عاطفی کنار بیایم و محبت رو نسبت به همکاران و آشنایان ابراز کنیم.
یه جمله خیلی مفید هست که میگه: «من بدون هیچ وابستگی، همه رو دوست دارم و همه هم بدون وابستگی منو دوست دارن.»
یه گروهی رو میشناسم که به قدرت عشق و دعاهایی که شامل عشق الهی هست، پی بردن. این افراد هر هفته دور هم جمع میشن و عبارات تأکیدی رو تکرار میکنن. اونا فهرستی از افرادی که میخوان براشون دعا کنن، با خودشون میبرن و وقتی دست جمعی دعا میکنن، احساس میکنن که عشق الهی در حال کار کردن هست. خرید کتاب از دولت عشق
عشق الهی: مثالی در خلاصه کتاب از دولت عشق
یه زنی تعریف کرد که با شوهرش دچار اختلاف شده بود. شوهرش در حال مشاجره از خانه رفت. اون تصمیم گرفت که با تکرار عبارات عشق الهی، اوضاع رو درست کنه. بعد از مدتی شوهرش با یک جعبه شیرینی برگشت و از اون به بعد مشاجراتشون کمتر شد.
زن دیگهای هم گفت که زندگی زناشوییشون خیلی سخت شده بود. اما وقتی به این نتیجه رسید که عشق میتونه موانع رو از بین ببره و شروع به تکرار این عبارات کرد، ناگهان همه چیز بهتر شد.
یه روز بهاری، وقتی داشتم مقالهای درباره عشق مینوشتم، پسرم که خسته و گرسنه بود، به اتاقم اومد و دو شاخه گل سرخ رو روی میز گذاشت و بدون اینکه حرفی بزنه، رفت.
اون نمیدونست که مقالهها درباره عشق هستن. قبلاً هیچ وقت برام گل نیاورده بود، اما در اون لحظه با آرمانها و افکاری که توی سرم بود هماهنگ شده و به شیوهای محبتآمیز جواب داده بود. یه بار دیگه هم قدرت عشق رو نشون داد. یه صبح پسرم با حالتی ناراحت به مدرسه رفت و من خودم رو مقصر میدونستم که چرا چیزی نگفتم یا کاری نکردم تا حالش بهتر بشه. تمام روز به این فکر میکردم و تکرار میکردم که «عشق الهی هم اکنون برای درست کردن این وضعیت در حال کاره.»
وقتی بعد از ظهر از مدرسه برگشت، بلافاصله کتابهاش رو گذاشت کنار و به من گفت: «سلام بر زیبای من!» یادم نمیاد قبلاً هیچ وقت اینجوری منو خطاب کرده باشه. واقعاً عشق اون روز در حال انجام کارش بود.
وقتی به قدرت کلام و اندیشههای محبتآمیز فکر میکنید، به یاد داشته باشید که این واژهها و افکار میتونن مشکلات رو حل کنن. رسالت عشق هم همینه. عشق یعنی احضار محبتهای جاودان زندگی. شما فقط باید دل و جرات نشون بدید و عشق رو از درون به بیرون بفرستید. به محض اینکه این کار رو کنید، نتایج جالب و رضایتبخشی رو خواهید دید.
در نهایت، عشق الهی در همه مراحل زندگی قدرتی داره. اگر به دنبال یک زندگی متعادل هستید، میتونید از عبارت تأکیدی استفاده کنید: «عشق الهی از طریق من تجلی میکنه و همه چیزهایی که برای خوشبختیام لازم دارم، هم اکنون به سوی من میکشاند.»
شما در حلقه سحرآمیز عشق خدا هستید و هماکنون مثل یک مغناطیس الهی در برابر خیر و صلاح خود مقاومتناپذیر هستید. اینها همه از دولت عشق هست.
فصل دوم خلاصه کتاب از دولت عشق
راه کامیابی خودتون رو دوست داشته باشید! خیلی وقتها توی زندگی پیش اومده که خواستیم با جنگ و جدل راه خودمون رو باز کنیم و پیش بریم، ولی هر بار با درد و شکست مواجه شدیم. حالا میتونیم راههامون رو دوست داشته باشیم و در هر قدم شادی و کامیابی رو تجربه کنیم. امتیاز فاکس میگه هیچ مشکلی نیست که عشق نتونه حلش کنه.
یادمه یه زمانی دچار مشکلی شدم و فکر میکردم همه راههای ممکن رو برای حلش امتحان کردم. اما هر بار انگار با دیواری سنگی روبرو میشدم. دیگران هم در این قضیه دخالت داشتن و تا وقتی که اونها کاری نمیکردن، من هم نمیتونستم کاری انجام بدم. این وضعیت خیلی ناامیدکننده بود.
تا اینکه به نوشتهای از کورتیس هاپکینز برخوردم که میگفت: «هر چیزی که به تو مربوط میشه، از عشق لبریزه.»
محبت تو همونقدر تو رو دوست داره که تو دوستش داری. وقتی فهمیدم که همه چیز حول عشق میچرخه، احساس کردم که یه چیزی توی قلبم شکست و دیوار سنگی که توی ذهنم بود، از بین رفت. واقعاً این یه مکاشفه شگفتانگیز بود.
از اون به بعد، تأکید کردم که هر چیزی که به من مربوط میشه، از عشق لبریزه. حتی وقتی که از اون افراد بیخبر بودم، نامهای صمیمانه ازشون دریافت کردم که گفتن در مورد مسئلهای که برام مهم بود، عجله میکنن. حالا هر وقت با این سازمان تماس میگیرم، با نهایت لطف و سرعت جواب میدن.
از من خواسته شد که ریاست یک سازمان غیرانتفاعی رو به عهده بگیرم. این شغل هیچکس رو جذب نمیکرد چون پر از ناهماهنگی و مشکلات مالی بود. اما چارهای نداشتم و با اکراه قبولش کردم. توی اولین جلسه با هیئت مدیره، هیچ چیز خوشبینکنندهای ندیدم و دو نفر از اعضا به من ایراد گرفتن که خیلی جوان و بیتجربهام. اما من از سر صداقت باهاشون موافقت کردم.
وقتی دعا میکردم که برای این موقعیت دشوار چه باید بکنم، به این فکر افتادم که تنها سلاح مرموز این وضعیت باید عشق الهی باشه. عشق الهی میتونه هماهنگی و توانگری رو به سازمان بیاره. وقتی این ایده رو با اعضای هیئت مدیره در میون گذاشتم، دو نفر دوباره شروع به مخالفت کردن و گفتن که عشق الهی نمیتونه مشکل رو حل کنه.
ولی رئیس هیئت مدیره به من گفت که عشق الهی میتونه هر نبردی رو به پیروزی برسونه. او به من پیشنهاد داد که هر روز صبح به مدت یک ساعت با هم ملاقات کنیم تا درباره امور سازمان صحبت کنیم و عبارات تأکیدی رو تکرار کنیم. این عبارات شامل این بود که «عشق الهی اکنون و اینجا به کاملترین کار خود سرگرم است.»
نتایج این جلسات حیرتانگیز بود. وقتی کلام عشق الهی رو بر زبان میآوردیم، همه مشکلات به آرامی حل میشد. هنوز چند هفته نگذشته بود که همه چیز به حالت عادی برگشت و سازمان به شکلی درخشان و موفق عمل کرد.
این سازمان به یک جواهر تابناک تبدیل شد و همه چیز عالی بود. هرچند که من دیگه با اون سازمان ارتباط ندارم، اما میدونم که همچنان در حال رشد و پیشرفت هست.
مثالی دیگر از قدرت عشق الهی
اخیراً بانویی بازرگان به من گفت که چندی پیش احساس میکرد دیگه نمیتونه ادامه بده. شوهرش افسرده بود و پسر بزرگش بدون هیچ کمکی در تلاش بود تا هزینههای دانشگاهش رو تأمین کنه. پسر وسطی هم که ۱۲ ساله بود، گهگاهی دچار خشم و خشونت میشد و دخترش هم با دوستان و آموزگارانش مشکل داشت. خودش هم دچار عفونت کلیه بود.
بعد از مطالعه مقالهای درباره قدرت عشق الهی، تصمیم گرفت دفتر و قلمی بخره و هر وقت احساس نگرانی میکرد، درباره احساساتش بنویسه. او بارها نوشت: «من به دیده محبت به تو نگاه میکنم.» و نتیجه باور نکردنی بود. همسرش به یک مرده میمانست، اما حالا هر روز دوش میگیره و به آرایشگاه میره. پسرش هم جایزهای برای پژوهشهایش گرفت و به عنوان مربی تیم فوتبال کار خوبی پیدا کرد.
پسر وسطی ناگهان آرام و خوشخلق شد و دخترش هم با دوستان و آموزگاران مهربانتر شده. حالا هم خودش به راحتی یک برنامه بهداشتی رو دنبال میکنه و شغل نیمهوقتی پیدا کرده. او از قدرت عشق سپاسگزار بود.
چارس فیلیم میگه هر چه بیشتر از عشق سخن بگویید، در آگاهی آدمی جایی ژرفتر مییابد. اگر به واژههای زیبا فکر کنید و واژههای محبتآمیز بر زبان بیارید، تجربه عشق عظیم رو به زندگیتون دعوت میکنید. به عشق توکل کنید که تنها عشق میتونه شما رو از مشکلاتتون بیرون بیاره. عشق رو فرا بخوانید تا به حل مسائل شما بنشیند. اگر به عشق اعتماد کنید، هیچ چیز برایتان دشوار نخواهد بود.
به جای جنگیدن با راه زندگیتون، دریابید چگونه این راه رو دوست بدارید. عشق اسرار کامیابی رو به شما نشون میده. با آغوش گشاده به پیشواز محبت بروید و بگویید: «من از دولت عشق زندهام و با قانون محبت زندگی میکنم.» همین یک اندیشه میتونه در زندگیتون پیروزیهای بیشماری به ارمغان بیاره.
فصل سوم خلاصه کتاب از دولت عشق
قدرت شفابخش عشق بخشی از بهار رو به رعایت روزه اختصاص داده که با گیاهخواری و دعا و عبادت همراهه و نماد دوران آمادگی برای رستاخیز زندگی و زیبایی تازهای در دنیای شخصی خودمونه. بیایید تسلب رو کنار بذاریم و در طول فصل روزه و همه روزهای سال رستاخیز رو آغاز کنیم. این کار با قدرت شفابخش عشق انجام میشه.
روزهای که باید بگیریم، پرهیز از خاطرات منفی گذشته و کینهها و بخل و رشک و نفرت و انزجار و انتقاد و احساس بیعدالتی و آزار و هرگونه ناهماهنگی دیگهست. راههای سادهای برای رهایی از قدرت شفابخش عشق بر خاطرات منفی وجود داره که میتونید برای همیشه از شرشون خلاص بشید. وقتی از این عواطف و هیجانات مخرب خلاص بشید، از تسلب خود و دیگران دست برمیدارید و آماده رستاخیز محبتهای خود میشید.
بانویی بازرگان از فرانسه برای من نوشت که خالهاش بالاخره به امواج عشق الهی که براش فرستاده بودم، پاسخ مثبت داده. حالا مرا خواهرزاده محبوبش میخواند. باید اعتراف کنم که رابطه ما خیلی منفی بود، اما به یمن عشق الهی دگرگون شده و شفا یافته است.
برای روزه و پرهیز از گرایشهای منفی، دو راه ویژه وجود داره که موجب میشه قدرت شفابخش عشق در ذهن و تن و امور شما جاری بشه. این دو عمل عبارتند از پالایش و بخشایش. شاید به شگفت درآیید که این دو عمل بخشی از عشق هستند. هرگاه دیدید که سایر جنبههای عشق پاسخگو نبودهاند و اوضاع دشوار زندگیتان رو شفا نبخشیده، شاید هنوز به پالایش و بخشایش نپرداختهاید.
اگر میخواهید مشکلاتتان خاتمه یابند و در زندگی پیشرفت کنید، باید ببخشید. بسیاری از مردم واژه بخشایش رو دوست ندارند. بخشایش یعنی آزاد و رها کردن و چیزی مثبت رو جایگزین چیزی منفی کردن. پالایش هم نوعی بخشایشه و همه ما به آن نیاز داریم.
اهمیت رهایی در روابط
اگر مردم به جای وا داشتن دیگران به اینکه به دلخواهشان یا به گونهای خاص رفتار کنند، آنها را به حال خود رها میکردند، بیشتر مسائل مربوط به روابط انسانی حل میشد. اکنون میان همسران و والدین و فرزندان، نیاز به رهایی و آزادی بیش از نیاز به ابراز محبت است. اغلب به نام عشق میخواهیم دیگران را خرد و خمیر کنیم و به شکل دلخواه خود درآوریم، اما این عشق نیست؛ تملکی خودخواهانه است که به جای رهایی و آزادی، اسارت میآورد.
شگفت اینجاست که آنگاه در حیرت فرو میرویم که چرا مردم به جای پذیرفتن کمک ما در برابر آن مقاومت میورزند. خلیل جبران درباره عشق رهاییبخش گفته است: «به یکدیگر عشق بورزید، اما عشق را به بند نکشانید. بگذارید میان باهم بودنتان فضایی و فاصلهای باشد. با یکدیگر بخوانید و برقصید و شادمان باشید، اما بگذارید هر یک از شما تنها باشد.»
خلیل جبران درباره عشق رهاییبخش به فرزندان گفته است: «فرزندانتان اذان شما نیستند. آنان پسران و دختران زندگی برای زندگیاند. آنها از طریق شما میآیند، اما نه از شما. هرچند با شما هستند، اذان شما نیستند. شاید تن آنها را موا دهید، اما نه جانشان را. شاید بکشید همچون آنها باشید، اما نکشید آنها را چون خود.»
کلید آزادی
عزیزانتان باید سنجیده و آگاهانه در زندگی راه خود را دنبال کنند. این باید آرزوی صمیمانه شما باشد که آنها به راه خود بروند. اگر نه، هم برای آنها و هم برای خودتان مشکلات فراوان خواهید آفرید. اگر میخواهید خود را از هرگونه مشکل ذهنی و جسمی برهانید و در زندگی با کوچکترین مسئله ناخوشایند روبهرو نشوید، باید دیگران را رها کنید تا از هر راهی که دوست دارند به دنبال خواسته خود بروند. آنگاه راه گشوده میشود تا همه بتوانند از این خان نعمت به عالیترین سهمی که دارند برسند.
آزادی و آسایش شما و همچنین آزادی و آسایش عزیزانتان به این عمل شما که من آن را پالایش میخوانم بستگی دارد. خانمی بسیار موفق که بیرون منزل کار میکرد، دلنگران پسر مجرد خود بود. پسرش در شغل خود موفق بود، اما ازدواج نکرده و سر و سامان نگرفته بود. مادر که زنی بیوه بود و سالهای جوانیاش را صرف تربیت و تحصیل پسرش کرده بود، اکنون میخواست آزاد باشد تا بتواند به تنهایی سفر کند و برای کار به شهری دیگر برود. همچنین آرزو داشت عروسی پسرش را ببیند و شاهد خوشبختی او باشد.
البته میدانست چنین آزادی و آسایشی مستلزم قطع وابستگی عاطفی به پسرش است.
پسرش دختر دلخواهش را دید، اما مادر به جای اینکه خوشحال شود، شروع کرد به ایراد گرفتن از دختر و نشان دادن رنجش و کدورت و انزجار. به بستر بیماری افتاد و پزشک معالجش به او گفت که فشار خون او عصبی است و ناشی از اضطرابی نهفته و مرموز. مادر دریافت که برای بهبود و تندرستی و شادی و زندگی متعادل خویشتن باید پسرش را آزاد بگذارد تا هرطور که خودش میخواهد زندگی کند.
مادر فهمید که آزاد کردن پسرش به معنای آزاد کردن خودش است. به این دلیل مدام تکرار میکرد: «من تو را به خیر و صلاحت میسپارم. من تو را رها میکنم تا آزادانه به سوی زندگی دلخواهت بروی.» هر فردی که خوشبخت شود، برای همه اطرافیانش خوشبختی میآورد. چندی نگذشت که تمامی دلشوره و اضطرابش را از دست داد و سلامت خود را بازیافت. پسرش عروسی کرد و او نیز دیگر بار آزاد شد تا بتواند به سفر و سیر و سیاحت بپردازد و کاری تازه پیدا کند.
بسیار زود توانست همان شیوه زندگی را در پیش گیرد که آرزوی دیرینهاش بود و مدتها اندیشهاش را در سر پرورانده بود. بیشتر مواقعی که دعاهایتان مستجاب نمیشود، به این دلیل است که هنوز راه پالایش، آزاد گذاشتن دیگران و رها کردن بسیاری از موقعیتها را در پیش نگرفتهاید. آن کس را که باید رها کنید و آزاد بگذارید، معمولاً نه دشمن، بلکه یک دوست، همسر، خویشاوند یا فرزند است. به محض در پیش گرفتن راه پالایش، مسئلهتان حل میشود و خیر و صلاحت پدیدار میگردد.
اهمیت عفو و بخشایش
کنش عفو و بخشایش یکی از مهمترین انواع پالایش و یکی از ارزشمندترین سور عشق است. اگر به عفو و بخشایش بپردازید، قدرت شفابخش عشق را تجربه خواهید کرد. باید زخمها و آزارهای گذشته و حال را ببخشایید. این بخشایش نه محض خاطر شخصی است که خطا از او سرزده، بلکه بیشتر محض خاطر خودتان است. نفرت و انزجار، سرزنش و ملامت، خشم و غضب، میل به تصفیه حساب کردن و حق دیگری را کف دستش گذاشتن، همه روح شما را میفرساید و به تباهی میکشاند.
اینگونه احساسات شما را به بندهایی میکشاند و مشکلاتی برایتان میآفریند که حتی تا با گلایههای نخستین ارتباطی ندارد. امت فاکس میگوید: «اگر به دیگری نفرت بورزید، با حلقهی کیهانی به او متصل میشوید و به بند او در میآیید.» به اسارت زنجیری راستین، هرچند ذهنی. به هرچه نفرت بورزید، با طوقی کیهانی به بند و اسارتش در میآیید. اگر در تمام دنیا تنها یک نفر باشد که به راستی از او خوشتان نیاید، همان او کسی است که با حلقهای محکمتر از فولاد خود را به او وصل کردهاید.
اکنون بخشی از این تأسیسات هنوز در حال ساخت و ساز است و تکمیل نشده است. طبق قرارداد به ما قول دادهاند که برایمان آپارتمانی میسازند که از هر جهت، حتی از نظر تزئینات و مبلمان نیز دقیقاً به دلخواه خودمان خواهد بود. اگر از نفرت و انزجار نسبت به شخص یا وضعیتی دست برنداریم، همچنان با اتصال کیهانی در بند آن شخص یا آن وضع میمانیم. عفو و بخشایش تنها راه از میان برداشتن آن حلقه اتصال و آزاد شدن است.
درک معنای آزار
وقتی دیگران آزارمان میدهند یا ناامیدمان میکنند، معنایش چیست؟ چون دیگران نیز فرزندان پروردگارند، نمیتوانند موجب شکست، تحقیر یا شرمندگی ما بشوند. شاید هنگامی که از سر راهمان میگذشتند، لغزیده باشند، اما آنها نیز فرزندان خدا هستند؛ فرزندانی که موقتاً راه خود را گم کردهاند. به این دلیل سر راه ما قرار گرفتند که به دعای خیر ما نیاز داشتند. ناخودآگاه به ما مینگریستند تا تعادل و توازن خویش را بازیابند.
آنها هر کاری که بکنند یا نکنند، وجودشان مانع از پیشرفت و کامیابی ما نمیشود. آنها محبت ما را از دست ما نمیگیرند، زیرا قادر به این کار نیستند. حتی اگر چنین به نظر برسد که اندک مدتی آزارمان دادهاند، بنا به مشیت الهی بر سر راهمان قرار گرفتند. دلیل اینکه گاه مردمان ما را میآزارد، این است که روح آنها توجه الهی و دعای خیر ما را میجوید. اگر برای آنها برکت و آمرزش بطلبیم، دیگر آزارمان نمیدهند و از زندگیمان بیرون میروند و خیر و صلاحش را جای دیگر مییابند.
فصل چهارم خلاصه کتاب از دولت عشق
رستاخیز به معنای بازگشت و زنده شدن دوباره است. وقتی درباره رستاخیز عیسی مسیح صحبت میکنیم، هدفش این بود که فطرت الهی بشریت رو دوباره به نمایش بذاره. ما انسانها با فطرت الهی به دنیا اومدیم، اما گاهی با اعتقاد به شر، این فطرت رو فراموش میکنیم.
بعضی از شخصیتهای بزرگ تاریخ مثل داوود در مزمور هشتم گفتند که ما از فرشتگان اندکی کمتر هستیم و تاج جلال و اکرام بر سر ما گذاشته شده. این یعنی ما هم الوهیت داریم و باید بهش توجه کنیم.
هرچند ما سالها الوهیت شکوهمند رو فراموش کردیم، اما برای اینکه دوباره بهش برگردیم، پدر مهربانمون ناجی رو فرستاد تا ما رو زنده کنه. جالب اینجاست که این ناجی درون خود ماست. وقتی عیسی گفت: «ملکوت خدا در میان شماست»، به الوهیت درون ما اشاره میکرد.
روح گمشده یعنی روحی که الوهیت رو فراموش کرده. وقتی ما دوباره به الوهیت برگردیم، میتونیم از هر محدودیتی رها بشیم.
تجربه بانویی خانهدار
یک خانم از پنسیلوانیا برام نوشت: «وقتی به بیمارستان رفتم، یک کتاب از دولت عشق توی جیبم بود. دیدم خانمی در تخت کنار دخترم خوابیده و خیلی افسرده است. پیشنهاد دادم کتابم رو بهش بدم و او هم با خوشحالی پذیرفت. بعداً نوشت: نمیدونم چطور باید از شما تشکر کنم. این کتاب زندگیام رو عوض کرد!»
این خانم گفت: «فطرت الهی دارم و اگر با اندیشههای این کتاب روبهرو نشده بودم، امروز در وضع نامطلوبی بودم. حالا روز به روز حالم بهتر میشه. یکی از عباراتی که همیشه به من کمک کرده اینه: “خدای درونم، من رو از هر محدودیتی رها کن.”»
پولس رسول در رسالهاش به قرنتیان گفت: «آیا نمیدانید که بدن شما هیکل روحالقدس است؟» یعنی ما باید خودمون رو تمجید کنیم و به الوهیت خودمون توجه کنیم.
چی باعث ظهور انسان معنوی میشه؟
چارلز فلیمور میگه: «رستاخیز یعنی برخواستن تمامیت انسان، جان و روان و تن او به آن جایگاه یا آگاهی که مسیح از حیات و تمامیت داشت.» این یعنی ما هم میتونیم الوهیت درون خودمون رو زنده کنیم و بخشی از نژاد معنوی بشیم.
چطور نگرشمون رو تغییر بدیم؟
خودتون رو به عنوان موجودی الهی ببینید. به جای اینکه خودتون رو یک انسان معمولی ببینید، به عظمت و قدرت خودتون توجه کنید. این تغییر نگرش میتونه زندگیتون رو متحول کنه.
تحسین و تمجید یکی از قویترین اشکال عشق و محبت هست. وقتی شما خودتون و دیگران رو تحسین میکنید، نیکیها رو زنده میکنید و قدرت رستاخیز رو در خودتون فعال میکنید.
چطور زیبایی رو به زندگیمون اضافه کنیم؟
هر روز به زیباییهای اطرافتون توجه کنید و سعی کنید زیبایی بیشتری به زندگیتون اضافه کنید. این کار باعث میشه که احساس شادابی و خوشحالی بیشتری کنید.
چطور میتونیم بر دیگران تأثیر بذاریم؟
درباره دیگران، مخصوصاً کسانی که آزارتون میدهند، به تأکید بگید: «زندگیات میتواند به همان زیبایی که میخواهی باشد.» این کار میتونه به شما و دیگران کمک کنه تا احساس بهتری داشته باشید.
چگونه میتونیم زندگیمون رو تغییر بدیم؟
با تغییر نگرش و تحسین دیگران، میتونید زندگیتون رو به سمت مثبتتری هدایت کنید. این کار جزئی از قدرت رستاخیز بخش عشق هست که در هر ذره از کائنات وجود داره.
فصل پنجم خلاصه کتاب از دولت عشق
اول از همه، یکی از تعالیم اساسی حقیقت اینه که محیط و اوضاعی که تجربه میکنیم، اول به صورت آرمان و اندیشه در ذهن ما وجود داشته. یکی از بزرگترین اسرار عشق و محبت اینه که یاد بگیریم چطور آرمانها و اندیشههای ناهمخوان رو از آگاهیمون پاک کنیم. این کار باعث میشه تجربهها و روابط ناهمخوان از زندگیمون بره.
اگر طرز فکر و اندیشههای درست رو انتخاب کنیم، اطرافیانمون هم به طرز صحیحی رفتار خواهند کرد یا از زندگیمون خارج میشن. در اینجا میخوام شیوهای رو به شما یاد بدم که به سرعت به اندیشههاتون نظم الهی میبخشه. این شیوه دعای عارفانه میتونه سالها به عمرتون اضافه کنه و شما رو از نگرانیها و برخوردهای غیرضروری رها کنه.
ارتباط با فرشتگان
این شیوه محبت رو میتونید به صورت پنهانی و با استفاده از کلمات به کار ببرید. کلمات راستین مثل فرشتهها هستند و سرشار از نیکی و محبتاند. برای این کار، باید به شخص مورد نظرتون فکر کنید و به فرشته یا ضمیر برتر او نامه بنویسید. این کار باعث میشه اعتقادات هماهنگی نسبت به او ایجاد کنید و ذهن نیمههشیار شما این احساس هماهنگی رو به سمت او بفرسته.
بسیاری از افراد از این شیوه برای ایجاد روابط هماهنگ استفاده کردند. مثلاً یک پزشک جوان که با همکارش اختلاف داشت، هر روز برای فرشته او نامه مینوشت و به زودی رابطهشون بهبود پیدا کرد. همچنین دو دختر که بعد از جدایی والدینشون با پدر و نامادریشون زندگی میکردند، با نوشتن نامه به فرشتگان، موفق به ایجاد صلح و محبت شدند.
قدرت کلام
کتاب مقدس هم درباره بیدار کردن قدرت فرشتگان در زمان نیاز آیات زیادی داره. همه ادیان به ما یاد دادن که کلام ما قدرت داره. مثلاً چینیها به کلام مکتوب احترام میذاشتند و یونانیها اعتقاد داشتند که کلام میتونه هر چیزی رو بسازه یا ویران کنه.
من هم از افرادی هستم که با این شیوه دعا آشنا شدم و معجزههای زیادی رو تجربه کردم. مثلاً یک بازرگان از آلمان نوشت که با استفاده از این شیوه، زندگیاش تغییر کرد و معجزههای زیادی در زندگیاش رخ داد. همچنین یک بانوی بازرگان از تگزاس نوشت که با نوشتن نامه به فرشتگان، مشکلات مالیاش حل شد.
اگر هنوز نتونستید به سلامت، ثروت یا روابط دلخواهتون دست پیدا کنید، به فرشته رهایی و آزادی نامه بنویسید. این کار میتونه به شما کمک کنه تا از مشکلاتتون رها بشید. به یاد داشته باشید که فرشتهها همیشه در کنار شما هستند و میتونید از آنها کمک بخواهید.
فصل ششم خلاصه کتاب از دولت عشق
در مکاشفه یوحنا میخونیم که به مانند فرشتههای هفت کلیسا بنویس. حالا، واژه “کلیسا” معمولاً نماد آگاهی معنوی هست و هفت کلیسا هم نماد هفت نوع آدمیان. این افراد رو میشه از طریق نامه نوشتن به فرشته یا ضمیر برترشون بهتر شناخت. به نظر میرسه اینها کسایی هستن که از راههای دیگه نمیشه باهاشون ارتباط برقرار کرد. برای این افراد، یا باید دعا کنیم یا به فرشته شفا، ثروت و توانگری، عشق و محبت، یا فرشته رهایی و آزادی نامه بنویسیم.
شماره یک: ارتباط با سنخ شیفته
برای ارتباط با فرشته کلیسا در افس، بنویس. “افس” یعنی دلپذیر و خوشایند. شاید شما هم آدمهای جالبی رو بشناسید که به راحتی نمیشه بهشون دسترسی پیدا کرد. این افراد زندگی پرهیجانی دارن و عاطفی هستن. پلس رسول سه سال در افس به موزه حقیقت پرداخت چون فهمید که کمک به این افراد خیلی سخته. نکته مهم اینه که این افراد آرزوی عمیقتری برای محبت دارن. شناختنشون هم آسونه؛ مردمی خوشایند و دلپذیر که به زیباییهای زندگی علاقهمندند. با نامه نوشتن به فرشتهشون و بیان حقیقت درباره خودتون، به راحتی میتونید به عمق وجودشون دست پیدا کنید و اونها هم با خوشحالی به شما پاسخ میدن.
من هم مرد خوبی رو میشناختم که خیلی عاطفی بود و زندگیاش پر از هیجان. به خاطر کاری که برای شرکتش کرده بودم، به من مقروض بود. چند ماه گذشته بود و هنوز پولم رو نپرداخته بود. از تکرار عبارتهای تاکیدی هم نتیجهای نگرفته بودم. بالاخره یادم اومد که نامه نوشتن به فرشته چقدر میتونه کمک کنه. شب بود و دیر وقت، به فرشتهاش نامه نوشتم: “فرشته جان براون، تو رو تقدیس میکنم و سپاس میگذارم که به سرعت این مشکل مالی رو برطرف میکنی و فوراً تمام این پول رو دریافت میکنم.” ۱۱۵ بار این عبارت رو نوشتم چون خیلی از عارفان میگن که ۱۵ عددی هست که موانع رو از سر راه برمیداره. بعد از نوشتن، احساس آرامش کردم و دیگه از این اوضاع ناراحت نبودم. دو روز بعد دوستم زنگ زد و گفت که چک رو با پست فرستاده و روز بعد به دستم میرسه. و واقعاً هم همونطور شد!
شماره دو: ارتباط با سنخ تلخ و شیرین
برای ارتباط با فرشته کلیسا در اسمیرنا بنویس. “اسمیرنا” یعنی جسم سیال و ماده شناور. افراد این گروه خوشظاهر و شیفته نمایش و زیبایی هستن. اما پای خودشون رو از گلیمشون درازتر میکنن و همیشه با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنن. مردی بازرگان که همسرش از او طلاق گرفته بود، مشکلات مالی زیادی داشت و دلش شکسته بود چون هنوز به همسرش عشق میورزید. او تلاش کرده بود که درباره آشتی با همسرش صحبت کنه، اما همسرش خیلی آشفته بود. در چنین موقعیتی، درباره این شیوه ویژه عشق که نامه نوشتن به فرشته بود، شنید و مجذوبش شد. فهمید که همسرش به این سنخ تعلق داره چون زنی جذاب و شیفته تجملات بود. مرد بازرگان هر شب به فرشته همسرش نامه مینوشت و از او میخواست که به این موضوع رسیدگی کنه. بعد از مدتی، همسرش با او تماس گرفت و گریان گفت که جداییشان اشتباه بوده. چندی نگذشت که دوباره ازدواج کردند و مرد بازرگان میگه هنوز به فرشته همسرش نامه مینویسه و از این طریق آرامش و هماهنگی زندگیشون رو حفظ میکنه.
شماره سه: ارتباط با سنخ کنارهجو
برای ارتباط با فرشته کلیسا در پرغم اس بنویس. “پرغم اس” یعنی اتحاد نیرومند و پیوند نزدیک. این سنخ معمولاً متعلق به اشراف، دولتمندان، ادیبان و هنرمندان هست. این افراد با خانواده یا جامعهشون پیوندی نزدیک دارن. اما معمولاً نسبت به غریبهها و دوستان جدید بدگمان هستن. مردی جوان عاشق شده بود و میخواست ازدواج کنه، اما دختر دلخواهش با خانوادهاش پیوند نزدیکی داشت و نمیخواستند او را از دست بدهند. این خانواده نسبت به هر چیز جدید بدگمان بودند. مرد جوان فهمید که دستیابی به این دختر از راههای بشری ممکن نیست. اما چون شاگرد حقیقت بود، میدونست تنها راه کنار آمدن با حس تملک شدید خانواده دختر، محبت هست. پس به فرشته دختر و خانوادهاش نامه نوشت و آزادی عاطفی او رو طلبید. چند ماه به نامهنگاری ادامه داد و ناگهان همه چیز عوض شد. او احساس آزادی عمیقی کرد و به خواستگاری رفت و خیلی زود ازدواج کردند.
شماره چهار: ارتباط با سنخ پرشور و ستیزهجو
برای ارتباط با فرشته کلیسا در تی تیرا بنویس. “تی تیرا” یعنی سراسیمه و دستپاچه. این افراد آتشی مزاج و غیور هستن و زود از کوره در میرن. بیشتر اهل حرف هستن تا عمل. خانمی متوجه شد که مربی باشگاه ورزشی پسرش با نوجوانان با خشونت رفتار میکنه. بچهها نمیخواستن مادرشون در این موضوع دخالت کنه چون فکر میکردن این کار فقط باعث سرزنش بیشتر میشه. مادر به بچهها گفت که به فرشته مربی نامه بنویسند و از او بخواهند که رفتار او رو نرم و محبتآمیز کنه. خودش هم در این پروژه نامهنگاری شرکت کرد. چندی گذشت و نتیجهای عاید نشد، اما ناگهان مربی اعلام کرد که برای شغل بهتری این کار رو ترک میکنه و مربی ورزش دانشکدهای میشه. این شغل جدید هم درآمد بیشتری داره و به او این امکان رو میده که فوق لیسانسش رو بگیره. مادر فهمید که رفتار خشن مربی ناشی از ناکامی و عدم رضایت شغلیاش بوده. یکی دیگه از نتایج حیرتانگیز این بود که پسر این خانم از این باشگاه ورزشی یک کاپ قهرمانی جایزه گرفت که فرشته زینت آن بود.
شماره پنج: ارتباط با سنخ تنپرست و ترسو
برای ارتباط با فرشته کلیسا در اردس بنویس. “اردس” یعنی شاهزاده قدرت. این افراد معمولاً از چیزهای مختلف میترسند و بنده تن خودشون هستن. همواره از حواله بانکی، تصادف و چیزهایی که میخورند میترسند. همیشه دنبال رفاه و آسایش و چیزهای راحت و نرم هستن. گویی هیچ کتاب و درس و سخنرانی نمیتونه ترسشون رو کم کنه.
نوشتن به فرشتهها میتونه روح جسور و دلاور و بیباک شما رو بیدار کنه و شما رو به شاهزاده قدرت تبدیل کنه. این افراد معمولاً تغییر عقیده میدن و گلوی اونها که مرکز قدرت بدنشونه، ضعیفترین و آسیبپذیرترین نقطهاشون هست. وقتی میترسند، دچار گلودرد یا ناراحتیهای حلق میشن. اما این افراد استعداد فوقالعادهای برای قدرتمند شدن دارن. با نامه نوشتن به فرشته، میتونید مرکز قدرت وجودشون رو بیدار کنید. این کار به اونها بیباکی و ثباتی میده که همیشه آرزوش رو داشتن.
مثلاً مردی رو میشناختم که هر چه میکوشید کاری تجاری رو به ثمر برسونه، موفق نمیشد. مدتها بود که کارش معلق بود و همه کسایی که در این کار ضعیف بودن، میخواستن از مذاکرات نتیجه بگیرن، اما یکی از آقایون مردد و دو دل بود. این مرد بازرگان درباره شیوه نامه نوشتن به فرشته شنید و فهمید که این مرد به سنخ بیمناک و ترسو تعلق داره. پس به فرشته اون مرد نامه نوشت و خواست که این کار هر چه زودتر به نتیجهای شایسته و مناسب برسه تا برای همه برکت و رضایت بیاره. چند روز بعد، مردی که مدتها اونها رو معطل کرده بود، گفت: “فردا صبح به دفترم بیا و اسناد رو امضا کن.” و اضافه کرد که به اندازه کافی تأخیر شده و مشتاقه که این کار هر چه زودتر فیصله پیدا کنه.
شماره ۶: ارتباط با سنخ دوستدار امور خیریه
برای فرشته کلیسا در فیلادلفیا بنویس. “فیلادلفیا” یعنی اخوت و عشق برادرانه و محبت جهانی. این افراد خیلی درباره برادری انسانها صحبت میکنن، اما محبت برای اونها یعنی کار و نمایش بیرونی، نه اصالت و هشیاری باطنی و آگاهی عمیق از عشق راستین. اینها شیفته انسان نیستن، بلکه فریفته گردهماییهای سازمانی و شرکت در جلسات و باشگاههای مختلف هستن. گاهی اوقات آنقدر خود رو در امور خیریه غرق میکنن که از شدت فرسودگی ناکام میشن.
هر وقت خود رو در گروه یا سازمانی دیدید که امور خیرش نامتعادل به نظر میرسه و با فهم و شعور باطنی عشق اصیل همراه نیست، میتونید به فرشته اون سازمان نامه بنویسید و بخواهید که عشق الهی در اندیشهها و اعمال اعضای اون گروه زنده بشه. با این کار، افرادی که با عشق الهی همصدا نیستن، به شیوهای هماهنگ از اون گروه بیرون میرن و کسانی که با اهداف گروه هماهنگی دارن، باقی میمونن. این کار آرامش و هماهنگی رو ایجاد و حفظ میکنه.
رئیس یک سازمان متوجه ناهماهنگی در ادارهاش شد و نمیدونست چه کسی مسئول بیقراری و گرایشهای انتقادی گروه هست. برای برقراری نظم و هماهنگی، راههای مختلفی رو امتحان کرد، اما گروه همچنان کنارهجو و انتقادآمیز باقی موند. در نهایت، شروع کرد به نامه نوشتن روزانه به فرشته سازمان و از او کمک خواست تا محبت و تفاهم رو دوباره برقرار کنه. او نوشت: “من این بار رو به فرشته عشق الهی میسپارم. فرشته عشق، اکنون در این وضعیت و در دل همه کسانی که با این سازمان رابطه دارن، ظهور کن.” چندی نگذشت که چند نفر که داوطلبانه به سازمان خدمت میکردن، استعفا دادن و سازمان رو ترک کردن. کارکنان جدیدی جای اونها رو گرفتن که مشتاق بودن به شیوهای هماهنگ و سرشار از آرامش با سازمان همکاری کنن.
شماره ۷: ارتباط با سنخ سرگردان و بیثبات
برای فرشته کلیسا در لاودکیه بنویس. “لاودکیه” یعنی عدالت و داوری. این افراد معمولاً چهره ناعادلانهای دارن و بیثبات و بیقرار هستن. اونها جوینده عقاید و اماکن تازهان و اغلب اوقات اعتقادات دینی و دیدگاههای سیاسی خودشون رو عوض میکنن. معمولاً احساس میکنن که در حقشون ناروایی شده یا ازشون سوءاستفاده شده. این افراد از شغلی به شغلی دیگه، از کلیسایی به کلیسایی دیگه و از عقیدهای به عقیدهای دیگه میرن، چون آرام و قرار ندارن.
وقتی به فرشته چنین شخصی نامه مینویسید، تأکید کنید که قانون الهی عشق و عدالت در زندگی و امور او به کاملترین شکل خودش سرگرم هست و او به یمن هدایت الهی در جای درست خودش قرار میگیره. او از طریق ذهن نیمههوشیارش به بینش عالی و بلندی که برای کمال و ثباتش در نظر دارید، بیشتر و بیشتر پاسخ میده. شاید وقتی به فرشته دیگران نامه مینویسید، احساس کنید که نتیجهای نمیگیرید، اما باید صبر کنید. ناگهان همه چیز عوض میشه و دگرگونیها پدید میآیند.
اگر دیدید از شکست به شکست میرید یا وسوسه شدید خودتون رو به باد انتقاد بگیرید، حتماً به فرشتهتون نامه بنویسید. فرهنگ ماوراطبیعی میگه کار فرشتهها نگهبانی و هدایت و حمایت از نیروهای طبیعی ذهن و تن هست. کورتس هاپکینز میگه فرشته همیشه همراه آدمی هست. این رهبری والا میراث هر انسانیست. لازم نیست از روزهای پرخطر یا شرایط پرشر بهراسید، چون فرشته پیشاپیش شما راه میره و از شما دفاع میکنه.
به هنگام دشواریها به خود بگید: “از هیچ چیز نمیترسم. فرشته نگهبانم پیشاپیش من گام برمیدارد و راهم رو هموار و کامیاب میکنه.” وقتی دیگران هم با مشکل مواجه هستن، همین رو برای اونها بگید. مثلاً بانویی بازرگان میبایست برای خرید کالایی به خارج شهر میرفت و باید ساعتها در مه و باران رانندگی میکرد. دوستی به او گفت: “از چه میترسی؟ فرشته نگهبان با تو خواهد بود.” بعد از بازگشت از سفر، به دوستش گفت: “انگار واقعاً فرشتهای همراهم بود. همین که از شهر بیرون رفتیم، آسمان صاف و آفتابی شد و باران بند آمد.”
هرگز از فرشته خود یا فرشته دیگری نخواهید که به درخواستهایی توجه کنه که موجب آزار یا آسیب کسی میشه. فرشته که ضمیر برتر خود ماست، به چنین تقاضاهایی توجهی نمیکنه. وقتی این شیوه ویژه عشق رو به کار میگیرید، مشتاق باشید که چیزی بینهایت عالیتر از آنچه میپندارید یا میخواهید به سراغتون بیاد. چون نامه نوشتن به فرشته راه تجلی همه محبتها رو میگشاید و وفور نعمت و برکت رو به ارمغان میآره.
فصل پایانی فصل هفتم خلاصه کتاب از دولت عشق
نخستین بار که در کتاب “توانگری” چارلز فیلمور این جمله رو خوندم، بهش شک کردم: “به من بگویید درباره خودتان و همسایههایتان چه نظری دارید تا دقیقاً به شما بگویم که تندرستیتان در چه حال است و وضع مالی و هماهنگی زندگیتان چگونه است.” واقعاً جالب بود!
اگر به انسانها عشق نداشته باشید و بهشون اعتماد نکنید، نمیتونید به خدا هم عشق بورزید یا بهش اعتماد کنید. عشق و نفرت نمیتونن همزمان در ذهنتون وجود داشته باشن. پس هر وقت به یکی از این دو مشغول باشید، قطعاً دیگری غایب خواهد بود. به دیگران اعتماد کنید و قدرت ناشی از این اعتماد رو به توکل به خدا تبدیل کنید. این کار واقعاً جادو داره و معجزهها و شگفتیها میآفریند. محبت و اعتماد نیروهایی پویا و زندهاند.
مردی که صاحب یک شرکت لوازم منزل در آلاباما بود، برام تعریف کرد که یکی از مشتریها که از فروشگاهش ماشین لباسشویی خریده بود، پولش رو نمیپرداخت. او هم سراسیمه به فروشگاه اومد و شروع کرد به بددهنی. مردی غولپیکر و سنگینوزن بود، در حالی که صاحب فروشگاه مردی کوچکاندام بود. اما صاحب فروشگاه در کمال آرامش و ادب به حرفهای مشتری گوش داد و هر بار که فرصتی پیش میاومد، میگفت: “اما من شما رو دوست دارم.” این جمله رو شاید بیش از ۱۵ بار تکرار کرد. در نهایت، مشتری با حالتی از انزجار فروشگاه رو ترک کرد. اما نیم ساعت بعد برگشت و از رفتار خوب صاحب فروشگاه پوزش طلبید و تشکر کرد که با آرامش و لطف با او رفتار کرده. او توضیح داد که به خاطر بدخلقی خودش شغلش رو از دست داده و حالا در بیمارستان بستری شده. این رفتار به او نشون داد که چقدر زود از کوره در میره. قول داد که به محض اینکه کار پیدا کنه، پول ماشین لباسشویی رو پرداخت میکنه و همین کار رو هم کرد و مشتری دائمی این فروشگاه شد.
مدتها بود که به یک ماشین نیاز داشتند، اما چون شوهر نداشت تا روی درآمد او حساب کنه، میترسید ماشین بخره. اما هر بار که یک دهم حقوقش رو میپرداخت، میگفت: “دارم در بانک معنوی خودم پسانداز میکنم.” وقتی دخترداییاش گفت که میخواهد ماشین نو بخرد، از او خواست که ماشین قدیمیش رو برای او نگهدارد. او و بچهها شروع کردند به تکرار روزانه این عبارت که “عشق الهی هماکنون پول لازم رو به ما میده تا بدون هیچ فشاری یک اتومبیل عالی بخریم.”
در نهایت، توانستند ۵۰۰ دلار از بیمه و ۵۵۰۰ دلار از یکی از دوستانش وام بگیرند. اما بانک این مبلغ رو نمیپذیرفت و میگفت که برای خرید اتومبیل دست دوم باید نصف قیمت رو پیشاپیش بپردازند. با اینکه چندین نفر حاضر بودند که پول اتومبیل دختر داییاش رو نقداً بپردازند، او گفت که ماشین رو برای او نگه میدارد. بچهها هم بر این عقیده بودند که عشق الهی از این وضعیت حمایت میکند و بهترین رویداد پیش خواهد آمد.
به محض اینکه از مسئله دست کشید، دختر داییاش ماشین رو به او تحویل داد و گفت: “هر وقت کار وام بانکی درست شد، میتونی ماهانه پول ماشین رو بپردازی.” در نتیجه، کاملاً به موقع و برای تعطیلات تابستانی بچههاش صاحب ماشین شدند. عشق الهی چطور به دادش رسید! قرار شد که ماهی ۳۵۰ دلار اضافه حقوق بگیره و ۲۲۵۰۰ دلار هم بابت اضافه حقوق ماههای پیش به او پرداخت کردند. در نتیجه، توانست هم پیشقسط و هم قسط ماهانه اتومبیل رو بدون هیچ فشاری پرداخت کنه، همونطور که در عبارتهای تاکیدی خودش تکرار کرده بود.
یادآوری قدرت عشق الهی
خدای خود را به یاد آورید، زیرا اوست که به شما قوت میدهد تا توانگری پیدا کنید. واژه “عشریه” یعنی یک دهم. از روزگار باستان به رقم ۱۰ به عنوان رقم جادویی و نمایانگر فزونی نگریستهاند. همه فرهنگها و تمدنهای بزرگ، پرداخت منظم عشریه رو قانون توانگری و راز ثروت دانستهاند. احساس کردهاند که با بازگرداندن یک دهم از همه آنچه رو که از آفریدگار خود ستاندهاید، با حکمت و دولت کائنات هماهنگ شدهاید.
پرداخت عشریه به صورت عمل عبادت و بیدار کردن وفور جهانی و زنده کردن برکتآباد بوده است. همانطور که ملاکی در عهد عتیق میگه: “تمامی عشریهها را به مخزنهای من بیاورید تا در خانه من خوراک باشد.” خداوند میگه: “مرا اینطور امتحان نمایید که آیا روزنهای آسمان را برای شما نخواهم گشاد و چنان برکتی بر شما نخواهم ریخت که گنجایش آن نخواهد بود.”
از میان همه قوانین جهان زندگی که در طول این سالها دربارهشان گفتم و نوشتم، به نظر میرسه قانون عشریه بیش از همه قانونها مردم رو مجذوب کرده و به شگفتی درآورده. شاید به این دلیل باشه که میراث کهن کامیابی رو با خود همراه داره. نامههایی که از عشریهدهندگان و ابراز خرسندی آنها دریافت میکنم، بسیار بیشتر از دیگر قوا توانگری است.
نتیجهگیری نهایی خلاصه کتاب از دولت عشق
همه به این نتیجه رسیدن که برای رسیدن به آسایش و ثروت، باید نخست یک دهم از هر درآمد خود رو به خدا و کار او اختصاص بدن. این تنها راه برای فراخواندن وفور نعمت و رفاه و دولت بیشتر است. آری، اگر آدمی از این قانون اطاعت کنه، سزاوار عالیترین محبتهاست. قدما معتقد بودند که هر کس فرشته یا ضمیری برتر داره. همچنین میآموختند که هرگاه نتونستید از راه منطق و استدلال کسی رو قانع کنید، بلافاصله به فرشته نامه بنویسید.
وقتی به فرشته کسی نامه مینویسید، از ویژگیهای انسانی او فراتر میروید و به ضمیر معنویش دست مییابید. موانعی چون خودبینی، غرور، خودپسندی، فریب، مشاجره، کدورت و احساس حقارت رو پشت سر میگذارید و بر ژرفترین مسند قضاوت مینشینید و در فطرت معنوی او نفوذ میکنید. پس بیدرنگ سرگرم نامهنگاری با فرشته خود و دیگران بشید و ثمرات نیکو و شگفت آن رو درو کنید.
خرید اینترنتی کتاب از دولت عشق
با خرید نسخه اصلی کتاب از دولت عشق، شما به دنیایی از دانش و بینشهای عمیق درباره قدرت عشق و تأثیر آن بر زندگیتان دسترسی پیدا میکنید.
نسخه اصلی کتاب از دولت عشق، راهنمایی است برای درک عمیقتر از عشق الهی و چگونگی به کارگیری آن.
فرصت را از دست ندهید! درصورت نیاز و برای خرید کتاب از دولت عشق با تخفیف از فروشگاه کتاب خلاصینو روی لینک زیر کلیک کنید.