آیا به دنبال راههایی برای جلب توجه و تأثیرگذاری در دنیای پررقابت امروز هستید؟ کتاب «افسونگری» اثر گای کاوازاکی، یکی از منابع ارزشمند در این زمینه است. خلاصه کتاب افسونگری به شما هنر جذب و تأثیر بر دیگران را آموزش میدهد و روشهایی را معرفی میکند که میتواند به شما در ساخت پایگاه هواداران کمک کند که برای محصول یا خدمات جدیدتان به شدت مشتاق و بیصبر باشند.
سوال کلیدی که گای کاوازاکی در دهمین کتاب خود با عنوان «افسونگری» به آن میپردازد، این است که چگونه میتوان توجه مردم را به اهداف خود جلب کرد و آنها را برای خرید از شما ترغیب نمود و برندتان را محبوب ساخت. با وجود اینکه فناوریهای مدرن و ارتباطات بینالمللی، دسترسی به میلیونها نفر را آسانتر از هر زمان دیگری کردهاند، اما متقاعد کردن آنها برای امتحان کردن چیزهای جدید همچنان دشوار است، و این چالش امروز بیش از پیش احساس میشود. افزایش بازار رقابت نیز به اوج خود رسیده و دیگر مشتریان مانند گذشته تحت تأثیر تبلیغات قرار نمیگیرند.
برای دستیابی به مشتریان، نباید در فکر واداشتن آنها به خرید باشید، بلکه باید بیاموزید چگونه آنان را مجذوب کنید. اینجا منظور از مجذوب کردن، ترغیب مشتریان به هدف و تبدیل آنها به حامیان ایدههایتان است. مشتریانی که بیهدف در فضای مجازی گشتوگذار میکنند، نمونهای بارز از گروه هدف ما هستند.
شروع خلاصه کتاب افسونگری
افسونگری چیزی فراتر از دستکاری یا تحریف است. افسونگری و تأثیرگذاری به معنای تحریک اعمال و رفتارها از طریق تأثیر بر احساسات است. تصور کنید که فردی به قدری جذاب یا جذاب به نظر میرسد که واقعاً میخواهید به او کمک کنید. آیا تاکنون در چنین موقعیتی قرار گرفتهاید؟ به احتمال زیاد شما به شدت تحت تأثیر قرار گرفتهاید. جالب است بدانید که هر چه اهداف شما بزرگتر و منابع در دسترس شما کمتر باشد، افسونگری و تأثیرگذاری بر مخاطب به منظور تسخیر قلب و افکارش و ایجاد انگیزه برای اقدامات، نقش بسیار حیاتیتری ایفا خواهد کرد.
به وضوح توضیح میدهم که تأثیرگذاری بر دیگران – که اصطلاحاً به آن مجذوب کردن میگوییم – یعنی توانایی تغییر ماهیت روابط و ایجاد تأثیر مستقیم بر اعمال دیگران. برای مثال، داستان کارین مولر، نویسنده و کارگردان سپاه صلح را در نظر بگیرید که در اواخر دهه ۱۹۸۰ برای حفر چاه و ساخت مدارس در یکی از روستاهای فیلیپین فعالیت میکرد. یک روز ۱۷ نفر از اعضای ارتش جدید، که به «انپیای» معروف بودند و اعضای مسلح حزب کمونیست فیلیپین شناخته میشدند، برای بازجویی به سراغ کارین مولر آمدند. هنگامی که کارین آنها را مشاهده کرد، با شادی فریاد زد و گفت: «خدا رو شکر که آمدید، تمام روز منتظرتون بودم! لطفاً سلاحهایتان را در دم در بگذارید و بیایید داخل تا یک فنجان قهوه بنوشید.» مولر به خوبی توانست جو را تغییر دهد و با مهارت احساسات موجود را از نمایشی از قدرت و سلطه به گفتگویی لذتبخش تبدیل کند.
اما افسونگری تنها یک راه حل نیست که برای فرار از دردسرها به کار برود. این هنر میتواند در هر زمان و مکانی بروز کند و لزوماً برای دستاوردهای شخصی یا اقتصادی نیست. افسونگری به معنای فراوانی احساسات و اشتیاقی است که در وجود شما جوش میزند. ممکن است تجربه این احساسات در آن لحظه خاص تنها متعلق به شما باشد، اما افسونگری به شما امکان میدهد تا این احساسات را با دیگران به اشتراک بگذارید.
به عنوان مثال، استیو جابز، در حال توسعه آیفون، هدفش وادار کردن مشتریان به واریز پول به حسابش یا ترغیب آنها به امضای قرارداد با «ایتیانتی» نبود. ویژن جابز، مانند دیگر افسونگران، رویای خود را که شامل سرمایهگذاری و سود بسیاری بود به بهای ایجاد آیندهای بهتر فدا میکرد و به منظور ایجاد یک دنیای ارتباطی بهتر و ارتقاء کیفیت زندگی افراد، تلاش میکرد. به یاد داشته باشید که اگر میخواهید دیگران را مجذوب کنید، باید دارای رویایی باشید که برای تحقق آن همواره تلاش کنید.
بخش دوم خلاصه کتاب افسونگری
دوستداشتن و قابل اعتماد بودن، پیکر اصلی هنر افسونگری هستند. آیا ممکن است بتوانید کسی را که به او احساس خوشایند ندارید و آن را نمیپسندید، مسحور کنید؟ حتماً خیر. به خاطر داشته باشید که برای جذب دیگران، باید ابتدا گامهایی برای دستیابی به محبت و اعتماد آنها بردارید. پس سوال این است که چگونه میتوان این کار را انجام داد؟
کلید اصلی برای جادو کردن دیگران در مقبولیت شما از سوی دیگران است. مقبول بودن مستلزم پذیرش دیگران به همان شکلی است که هستند. فراموش نکنید که دو مانع بزرگ در مسیر برقراری ارتباط مثبت وجود دارد که باید با آنها مقابله کنید. این موانع چیستند؟ به وضوح، اینها غرور و رفتارهای خودخواهانه هستند که نمیتوانند در دسته رفتارهایی که شما را محبوب میکند قرار گیرند. این دو ویژگی بزرگترین موانع برای شما خواهند بود.
برای اینکه دیگران شما را دوست بدارند، باید در ابتدا پذیرفته شوید. برای این پذیرش باید از خود شروع کنید و افرادی را که با آنها در ارتباط هستید، به عنوان افرادی که هستند بپذیرید. مسلماً همه افراد در نظر شما دوستداشتنی نخواهند بود.
قبل از اینکه برخی افراد را از لیست پذیرفتهشدگان خود حذف کنید، باید به یاد داشته باشید که هر انسانی نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارد. همه ما متوجه هستیم که افرادی که اشتیاق و علاقهمندی بیشتری دارند، معمولاً دوستداشتنیتر و قابلاعتمادتر به نظر میرسند. به همین دلیل، لازم است بهروشنی در مورد علایق خود با دیگران صحبت کنید؛ زیرا هیجان شما میتواند به دیگران نیز منتقل شود.
یکی از سادهترین و موثرترین روشها برای جلب توجه دیگران، یافتن علایق مشترک است. ایجاد چنین ارتباطی همیشه آسان به نظر نمیرسد، اما نباید ناامید شوید. فرض کنید که نقاط مشترکی با دیگران دارید و سپس اقداماتی را برای جذب آنها انجام دهید. با این حال، صرفاً دوستداشتنی بودن کافی نیست. همانطور که زیگ زاگ لار، سخنران مشهور انگیزشی در آمریکا میگوید، هر نوع فروشی با پنج مانع مواجه است: “لازم ندارم، پول ندارم، عجله ندارم، تمایل ندارم و اعتماد ندارم.”
در ادامه، میخواهیم بر روی مانع آخر یعنی اعتماد تمرکز کنیم. برای اینکه مردم به شما اعتماد کنند، باید نشان دهید که شایسته و باصلاحیت هستید. مفهوم اعتماد یک تعامل دوطرفه است. مثالی عالی از این اعتماد متقابل، شرکت زاپ است. مشتریان به این دلیل به زاپ اعتماد دارند که آنها ضمانت بازگشت وجه و تحویل رایگان دارند و زاپ به نوبه خود به مشتریان اعتماد میکند که از این قابلیت سوءاستفاده نکنند.
اقدامات و رفتارهای شما تأثیر بیشتری نسبت به کلماتتان دارند. به همین دلیل، نویسنده پیشنهاد میکند که تلاش کنید تا انسانی محترم باشید. کسی که صادق و خوشنیت است، میتواند نیت خود را بدون فریب و مکر نشان دهد.
حالا که با مفهوم جذابیت آشنا شدهاید، میتوانید مطالب بعدی را بشنوید تا با روشهای افزایش جذابیت محصولات یا برندتان بیشتر آشنا شوید.
بخش سوم خلاصه کتاب افسونگری
محصول یا خدمات شما باید جذاب و دلپذیر باشد. آیا واقعاً تنها به خاطر اینکه فروشندهای را دوست دارید و به او اعتماد دارید، از او خرید میکنید؟ این فرضیه ممکن است در مواردی درست باشد، اما حتی بهترین فروشندهها هم نمیتوانند مشتریان خود را با محصول یا خدمات متوسط جذب کنند.
برای داشتن یک محصول یا خدمت جذاب، لازم است که محصول شما از پنج ویژگی برخوردار باشد. این ویژگیها به اختصار “دی آی سی ای ای” (DICEE) نامیده میشوند. بیایید به تفکیک این ویژگیها بپردازیم:
- D (Deep): این ویژگی به معنای عمق محصول است. محصول شما باید توانایی برآورده کردن نیازهای فوری مشتریان در آینده را داشته باشد و ویژگیهای توسعه یافتهای را در طول زمان ارائه دهد.
- I (Intelligent): این ویژگی به هوشمندی محصول اشاره دارد. محصول هوشمند باید مشکلات را به گونهای کارآمد و با ظرافت حل کند.
- C (Complete): محصول کامل باید در طول چرخه عمر خود تجربهای منحصر به فرد برای مشتریان فراهم سازد.
- E (Empowering): این ویژگی به توانمندسازی مربوط میشود؛ محصولی که احساسات مثبتی همچون قدرت و مهارت بیشتری را در مشتری برانگیزد.
- E (Elegant): محصولات ظریف باید نهتنها مفید بلکه کاربرپسند نیز باشند.
با مراعات این ویژگیها در طراحی محصول، میتوانید محصولی ایجاد کنید که نه تنها نیازهای مشتریان را برآورده کند، بلکه جذاب و دلپذیر باشد.
بخش چهارم خلاصه کتاب افسونگری
در راهاندازی یک محصول، محوریت اصلی آزمایش کردن و داستانسرایی است. داشتن یک محصول با کیفیت و جذاب برای موفقیت شما بسیار مهم است، اما خود محصول نمیتواند به تنهایی خود را به فروش برساند. ابتدا باید محصولتان را به مردم معرفی کنید و مهم است که این کار را به درستی انجام دهید. متأسفانه، اغلب در هنگام راهاندازی محصولات جدید، اطلاعات مبهمی ارائه میشود. همانطور که آنت سیمونز، نویسنده کتاب “هر کسی که بهترین داستان را نقل کند برنده است”، میگوید، مردم نیازی به اطلاعات اضافی ندارند؛ آنها از قبل به اندازه کافی اشباع شدهاند و آنچه که نیاز دارند، باور و اعتماد به شما، اهدافتان، موفقیتتان و داستانهایی است که برایشان نقل میکنید.
دو راه برای دستیابی به این هدف
اول، خودتان در راهاندازی محصولتان فعال باشید و سعی کنید آن را با حسی منحصر به فرد و داستان شخصی خود همراه کنید. صادق باشید و احساسات و تجربیات خود را برایشان تعریف کنید، در عین حال باید دوستداشتنی و قابل اعتماد باقی بمانید. دوم، برای اینکه بتوانید مردم را به خود و هدفتان جذب کنید، محصولاتتان را بر اساس ویژگیهای زیر ارزیابی کنید:
- سادگی: اطمینان حاصل کنید که مردم میتوانند از محصول یا خدمات شما بدون نیاز به دانش تخصصی، زمان بسیار یا راهنمای زیاد استفاده کنند.
- سرعت: وقتی مردم مشتاق شیرجه زدن هستند، نباید آنها را در انتظار بگذارید. سرعت عمل به معنای چشمپوشی از موارد بیاهمیت مانند پرکردن فرمهای طولانی و انتظار برای رمز عبور یا تأیید نیست.
- قیمت مناسب: وقتی مردم در حال آزمایش محصول یا خدمات جدید شما هستند، نباید هزینهای بیش از زمان خود بپردازند. به جز افراد متعصب و جدی، هیچکس تمایل ندارد برای امتیاز مشتری بودن در طول آزمایش محصول شما هزینهای بپردازد.
- عینی بودن: وقتی مردم از محصول شما استفاده میکنند، باید شاهد پیشرفتهای مشهودی در زندگی خود باشند. برای اینکه به این تغییرات باور پیدا کنند، باید شخصاً شواهد آن را ببینند.
- بازگشتپذیری: افراد باید بتوانند بدون مشکل تصمیم خود را برای آزمایش هدف شما تغییر دهند، مانند سیاست زاپس که گزینه بازگشت بدون هزینه و سؤال اضافی را فراهم کرده است.
در نهایت، هنگامی که در مرحله راهاندازی هستید، توجه خود را به人大 termino – انیفلوئنسرها نگذارید و برای افرادی که عملاً اشخاص مهمی به شمار نمیروند هزینه نپردازید. هدف شما باید این باشد که به افراد بیشتری دسترسی پیدا کنید و آنها را با اشتیاق خود خوشحال کرده و به مدافعان برند خود تبدیل کنید.
بخش پنجم خلاصه کتاب افسونگری
تغییر برای انسانها به طور طبیعی خوشایند نیست. بنابراین، برای جلب نظر دیگران باید به شیوههای روانشناسی متوسل شد. افزون کردن به معنای تغییر باورها و دیدگاههای شخصی است، اما مانند هر تغییر دیگری، این فرآیند به سادگی اتفاق نمیافتد. شما باید بر موانع خاصی که بیشتر آنها در اعماق ذهن مخاطب مدفون است، غلبه کنید.
معمولاً مردم در برابر تغییر مقاومت میکنند. آنها تمایل دارند وضعیت موجود را حفظ کنند و از تصمیمگیری اجتناب میورزند. این تردید به شدت با ترس از اشتباه کردن مرتبط است و ممکن است شامل فقدان الگوهای ریسکپذیر هم باشد. پس سؤال اینجاست: چگونه میتوان با برطرف کردن این موانع، مردم را ترغیب کرد تا در رسیدن به اهداف کمک کنند؟
یک روش برای این کار، ایجاد نوعی ثبات اجتماعی است؛ به این معنا که نشان دهید افرادی که مورد اعتماد هستند چنین ریسکی را انجام میدهند و خطری آنها را تهدید نمیکند. اگر بتوانید به آنها اثبات کنید که دیگران اهداف شما را پذیرفتهاند، آنها نیز از این سبک پیروی کرده و هدف شما را با آغوش باز میپذیرند. بهعنوان مثال، کالین شات، یک کپیرایتر در زمینه اطلاعات تجاری، به سادگی با تغییر اسکریپت تماسها از “لطفاً اکنون تماس بگیرید” به “اگر اپراتورها مشغول بودند، لطفاً دوباره تماس بگیرید”، فروش خود را افزایش داد. وقتی مردم این صدای جدید را شنیدند، تصور کردند که محصول به قدری خوب است که اپراتورها توانایی پاسخگویی به تمام تماسها را ندارند و بنابراین، به نوعی از اثبات اجتماعی دست مییابند و برای برقراری تماس بعدی ترغیب میشوند.
استراتژی دعوتنامه
روش دیگر این است که محصول خود را کمیاب جلوه دهید تا مردم آن را ارزشمندتر بدانند. بهعنوان مثال، در زمان راهاندازی جیمیل، ایجاد حساب تنها با دعوتنامه مجاز بود و در آن زمان، میل به این دعوتها به حدی افزایش یافت که مردم حتی آنها را در ایبی خریدند. حال سؤال این است که از کدام استراتژی باید استفاده کرد: اثبات اجتماعی یا کمیابی؟ این به میزان عدم اطمینان و شک مردم نسبت به محصول شما بستگی دارد.
هنگامی که با عدم قطعیت زیاد روبهرو هستید، از اثبات اجتماعی بهره ببرید تا نگرش و دریافتهای آنها را تغییر دهید. سپس، زمانی که عدم اطمینان آنها به حداقل رسید، میتوانید تأکید خود را بر کمیابی بگذارید تا هم محصول خود را تبلیغ کنید و هم مشتریان علاقمند را به اقدام سریعتر ترغیب کنید.
ارائهها و ایمیلها سرشار از اطلاعات هستند و ممکن است گیجکننده به نظر برسند. سعی کنید ایمیلها را به کمتر از ۶ جمله محدود کنید. هنگام توضیح محصول خود، قانون ۱۰-۲۰-۳۰ را رعایت کنید: ارائه باید ۱۰ دقیقه باشد، شامل ۲۰۰ اسلاید و هیچ فونتی کمتر از سایز ۳۰ نباشد.
سوال این است که باید از کدام تکنولوژی برای انتشار پیام خود استفاده کنید. ویژن، به گفته نویسنده توییتر، جزو ارزانترین و مؤثرترین راههای جذب و مصحور کردن دیگران است. استفاده از توییتر آسان و مقرون به صرفه است و قابلیت اطلاعرسانی به مشتریان از طریق ارتباط مستقیم را فراهم میکند، بنابراین امتحان کردن آن ایده خوبیست.
بخش ششم خلاصه کتاب افسونگری
با ایجاد فضایی مناسب برای تقویت وفاداری به برند، مشتریان را به برند خود مجذوب کنید. آیا ترجیح میدهید که مردم تنها محصولات شما را بخرند یا اینکه بهعنوان مدافعانی بدون پاداش از شما حمایت کنند؟ بدیهی است که انتخاب شما مورد دوم است. حال سوال این است که چگونه میتوان دیگران را به اهداف خود جذب کرد؟
گام اول، ایجاد احساس همبستگی است. این احساس باعث میشود مشتریان شما حس کنند که به گروهی از افراد با علایق مشابه تعلق دارند. گام دوم، تشویق مشتریان به داشتن یک تعهد واقعی به شما و احترام به این تعهد است. بهترین روش برای انجام این کار، ایجاد یک انجمن از طریق وبسایت، وبلاگ یا صفحه فیسبوک است که هدف آن تقویت وفاداری و تعهد باشد. با دنبال کردن این دستورالعملها، میتوانید مردم را به گروه خود دعوت کنید.
اولین قدم، خلق محصولی شایسته تعهد و وفاداری است. به این معنا که باید اطمینان حاصل کنید گروه شما ارزشی واقعی برای اعضای خود فراهم میکند و تنها به خودتان خدمت نمیکند. دومین مرحله، یافتن یک مدیر و قهرمان برای هدف خود است، یعنی کسی که گروه شما را شکل دهد، نماد برند شما را نمایندگی کند و به حمایت از شما بپردازد.
تقویت اعتماد مشتریان
مطمئن شوید که در گروه شما فضایی کافی برای انجام کارهای معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر، نباید محدودیتهای زیادی وضع کنید. سپس، از انتقاد و مباحثه در خصوص محصول یا هدفتان استقبال کنید. سعی نکنید اشتباهاتتان را بپوشانید؛ به جای آن، سعی کنید خوشمشرب و صادق باقی بمانید، زیرا این ویژگیها به تقویت اعتماد در مشتریان شما کمک میکند.
در مرحله بعد، یک سیستم پاداش برای سفیران خود طراحی کنید که به تبلیغ برندتان میپردازند، بهگونهای که این سیستم شامل پرداخت هزینهای نباشد. بهعنوان مثال، میکرز مارک به سفیران نوشابههای رژیمی خود با قرار دادن نامشان بر روی بطریها، پاداش میداد. همانطور که مشخص است، افزون کردن و تأثیرگذاری یک رویداد منحصر به فرد نیست بلکه فرآیندی است که باید با دقت مورد توجه قرار گیرد.
بخش هفتم خلاصه کتاب افسونگری
از فناوریهای پیشرفته برای دسترسی به اطلاعات و داشتن ارائههای کوتاه اما ارزشمند بهره ببرید. بعد از اینکه یک محصول یا خدماتی که چشماندازتان را نشان میدهد خلق کردید، به مشتری نیاز خواهید داشت. این گام، بهرهگرفتن از تکنولوژی پوش نامیده میشود. منظور ما از تکنولوژی پوش، استفاده از فناوری برای دستیابی به مشتریان و انتقال اطلاعات ارزشمند است.
متأسفانه رقابت زیادی برای جلب توجه مشتریان در جریان است. برای حداکثرسازی اثربخشی این ارتباطات مستقیم، باید این سیاستها را به خاطر بسپارید: به سرعت افراد را شیفته خود کنید. در واقع، ما به قدری به سرعت تکنولوژی عادت کردهایم که همین انتظار را در مکاتبات خود داریم. وقتی مشتریان با شما تماس میگیرند، انتظار دارند که پاسخ سریع ارائه دهید. سعی کنید حداکثر تا ۲۴ ساعت بعد پاسخ خود را ارسال نمایید.
کلید جلب توجه مخاطبان
تعداد زیادی از افراد را جذب کنید و صرفاً به چند نفر محدود توجه نکنید. به یاد داشته باشید که افراد ناشناخته، فرصتهای جدیدی برای تعامل در دنیای گسترده ارتباطات هستند. بنابراین، تا جایی که ممکن است، به افراد بیشتری دسترسی پیدا کنید. همواره در پی جذب دیگران باشید؛ جذب یک فرایند است نه یک رویداد. مشتریان خود را بهطور مداوم تشویق کنید و در نوع نوشتار پیامهای خود تنوع ایجاد کنید.
میتوانید این تنوع را با استفاده از رسانههای مختلف مثل تصاویر، ویدئوها و چتهای زنده و صوتی ایجاد کنید، اما بهگونهای که آنها را خسته نکنید. توصیه بعدی این است که چیز ارزشمندی ارائه دهید. اگر میخواهید مردم را مسحور کنید، نمیتوانید بلافاصله کارتان را با تلاش برای فروش یا تبلیغ هدف خود آغاز کنید. در عوض، میتوانید به مشتریان بالقوه خود ارزشمندی آنی در قالب توصیههای مفید یا محتوای الهامبخش و سرگرمکننده ارائه دهید. همچنین میتوانید بینش یا توصیههای شخصی خود را به شکل هوشمندانهتری ارائه کنید.
کوتاه، مشخص و ممتاز عمل کنید. ارائهها و ایمیلها معمولاً سرشار از اطلاعات هستند و ممکن است گیجکننده به نظر برسند. سعی کنید ایمیلها را به کمتر از ۶ جمله محدود کنید. در هنگام توضیح محصول خود، از قانون ۱۰-۲۰-۳۰ پیروی کنید: ارائه باید ۱۰ دقیقه باشد، شامل ۲۰۰ اسلاید و هیچ فونتی کمتر از سایز ۳۰ نباشد. سوال این است که باید از کدام تکنولوژی برای انتشار پیام خود استفاده کنید. به گفته نویسنده توییتر، این ابزار جزو ارزانترین و مؤثرترین روشهای جذب و مصحور کردن دیگران است. استفاده از توییتر هم ارزان و هم آسان است و برای مطلع کردن مشتریان از ارتباط مستقیم استفاده میشود. بنابراین، امتحان کردن آن ایده خوبیست.
بخش هشتم خلاصه کتاب افسونگری
از فناوری پل برای ارائه اطلاعات لازم در خصوص اهدافتان به مشتریان بالقوه استفاده کنید. وقتی از تکنولوژی پوش استفاده میکنید، این امکان را دارید که توجه مردم را جلب کنید. البته این تکنولوژی فقط برای اطلاعات محدود کاربرد دارد. تکنولوژی پل، شامل وبسایتها، وبلاگها و فیسبوک است. برای حداکثرسازی قدرت تکنولوژی پل، از این دستورالعملها پیروی کنید: محتوای خوب ارائه دهید. در اختیار داشتن فضای نامحدود به این معنی نیست که مجازید هرچه دلتان میخواهد بنویسید. ویژن شما باید با ارائه محتوای با ارزش، الهامبخش، سرگرمکننده، روشنگر و آموزشی تنظیم شود. اطلاعات باید حول هدف خود و منفعت بازار هدف بچرخد. صفحه خود را بهروز رسانی کنید و از انواع رسانهها مانند تصاویر، عکس و ویدئو استفاده کنید.
صفحات را برای سؤال و جواب و بخشی به نام “درباره” اختصاص دهید. مردم به سؤالات متداول علاقهمند هستند، زیرا این امر به بررسی همهجانبه موضوعات کمک میکند و به مهمترین سؤالات پاسخ میدهد. علاوه بر این، هر بازدید کنندهای باید بفهمد که هدف شما چیست. مطمئن شوید که تمامی اطلاعات ضروری در خصوص خود و هدفتان را در صفحه درباره بارگذاری کردهاید. زیبایی اهمیت دارد، سعی کنید مطالب را بهسادگی و بهطور معمول بیان کنید. تلاش کنید آرام، اما با انرژی عمل کنید تا بینندگان با انبوهی از اطلاعات مواجه نشوند. به این فکر نکنید که از تکتک پیکسلهای صفحه استفاده کنید، بلکه مطمئن شوید صفحه شما از دیدگاه کاربر آسان و قابل دسترس طراحی شده است.
فیسبوک: ابزاری قدرتمند برای جذب مشتریان
معمولاً فیسبوک محلی عالی برای عملیکردن این سیاستها است. ساخت صفحه هواداران فیسبوک سریع، ساده و ارزان است. بهعنوان مثال، ایجاد صفحه طرفداری برای کتاب، تنها ۱۷۵۰ دلار هزینه داشت. علاوه بر این، فیسبوک مزیتهای دیگری دارد؛ مثلاً اگر فیسبوک یک کشور بود، جمعیت آن از چین و هند بیشتر میشد. فیسبوک پایگاه کاربری عظیمی دارد و در نتیجه تعداد زیادی از مردم ممکن است به هدف شما علاقمند باشند. بنابراین، حضور شما در آنجا یک امر مطلوب است.
اگر به اینجا به درستی فهمیدهاید که از چه ابزارهایی برای جذب مشتریان به هدف استفاده کنید، در بخش چکیده پایانی راههای دیگری برای افزون دیگران پیدا خواهید کرد.
بخش نهم خلاصه کتاب افسونگری
درست است که پول حائز اهمیت است، اما اگر میخواهید کارکنان خود را تشویق کنید، نیاز به انگیزه و اشتیاق دارید. چه چیزی بیشتر به شما انگیزه میدهد که سخت کار کنید: پروژهای که درآمد خوبی دارد اما در نهایت بیفایده است یا پروژهای که درآمد کمتری دارد اما ذاتاً ارزشمند است؟ اگر در مورد پول سختگیر نیستید، احتمالاً بیشتر به تجربه شخصی و ارزشمند علاقمند هستید.
اگر میخواهید به کارمندان خود انگیزه بدهید و آنها را مشغول کنید، مخفف “امی پی” را به یاد داشته باشید که اختصار تسلط، استقلال و هدف است: تسلط یعنی اگر مجبور باشید هر روز ۸ ساعت کار کنید، خواهان این خواهید بود که در آن کار به خوبی عمل کنید وگرنه کارتان تباه خواهد شد. ارائه مهارتهای جدید به کارکنان نه تنها باعث افزایش کارایی آنها میشود بلکه کمک میکند به شغلشان علاقهمند شوند و به آن افتخار کنند. استقلال یعنی مدیریت باید به کارکنان در خصوص شایستگی آنها در انجام وظایفشان اعتماد کند. دادن مقداری آزادی به کارکنان برای رضایت آنها ضروری است. هدف، مهمترین عنصر انگیزه در کار است. احساس هدفمند بودن یعنی کاری که شما و شرکتتان انجام میدهید ذاتاً ارزشمند است.
مهمتر از همه، کار یک کارمند باید حاوی مأموریتی باشد که واقعاً میخواهد به پایان برساند. یکی دیگر از جنبههای مهم یک محیط کاری مطلوب، جشن گرفتن موفقیت است. جشن فوقالعادهای است و به راحتی میتواند آسیبهای ناشی از شکست را جبران کند. به گفته برندا بنس، نویسنده کتاب “چطور شما مثل یک شامپو هستید”، جشن گرفتن موفقیت میتواند به کارمندان انگیزه دهد تا سختتر تلاش کنند و حول اهداف مشترک متحد شوند. به علاوه، این کار به متمرکز کردن توجه کارکنان بر روی وظایف کاری و همچنین انتقال ارزشهای سازمان کمک میکند. ایجاد یک محیط کاری مطلوب، یک امر تشریفاتی نیست. هر چه کارکنان بیشتر به ایده شما علاقمند باشند، احتمال بیشتری دارد که بتوانند مشتریان را مصحور کنند.
بخش دهم خلاصه کتاب افسونگری
با روش پرسیدن سؤالات درست از خودتان در برابر ترفندهای زیرکانه دیگران محافظت کنید. آیا تا به حال احساس کردهاید که فقط به قصد فریب خوردن یا در معرض سو استفاده قرار گرفتن توسط کسی کاملاً محور شدهاید؟ متأسفانه همه افزونگرها نیت خوب و منافع روشنی ندارند. بنابراین، چگونه میتوانید از خود در برابر کارهای مصور کننده دیگران دفاع کنید؟ سریعترین راه این است که از موقعیتهایی که به راحتی وسوسه میشوید اطلاع داشته باشید و از آنها اجتناب کنید. بهعنوان مثال، قیمتهای پایین یک مرکز خرید یا فشار فکری بالای یک حراجی میتواند شما را به سمت تصمیمات پشیمان کننده سوق دهد. علاوه بر این، اگر استرس دارید، بیمار هستید، خستهاید یا در حال عجلهاید، در برابر تصمیمات عجولانه خرید آسیبپذیر میشوید. اگر از حذف صبحانه رنج میبردید، از تصمیمگیری خودداری کنید یا آن را به تأخیر بیاندازید. همچنین، هر زمان که با یک موقعیت وسوسهانگیز روبهرو میشوید، از یک چک لیست استفاده کنید تا مطمئن شوید که تصمیم شما کاملاً بیاساس نیست. هیچکس شرمنده نیست که اعتماد به نفس نداشته باشد؛ حتی موفقترین و به ظاهر باهوشترین افراد هم از روی وسوسه، تصمیماتی میگیرند که باعث میشود بعداً پشیمان شوند.
دفعه بعد که تصمیم به خرید بزرگی گرفتید، یک قدم به عقب بردارید و این سؤالات را از خود بپرسید: آیا اطلاعات را که به من در تصمیمگیری منطقی کمک میکند از دست دادهام؟ آیا من بر اساس حقایق تصمیم میگیرم یا به این دلیل است که اطرافیان من این کار را انجام میدهند؟ تأثیر این تصمیم یک سال بعد چه خواهد بود؟ آیا اگر یک هفته، یک ماه یا یک سال صبر کنم، هنوز هم همین تصمیم را میگیرم؟ آیا من قبلاً تصمیم مشابهی گرفتهام که بعداً از آن پشیمان شدهام؟ آیا از هزینه کل این تصمیم، شامل هزینههای پنهان مثل هزینه نصب، پشتیبانی، نگهداری، ارتقا و غیره، کاملاً آگاه هستم؟ و آیا اگر همه از آن مطلع بودند، باز هم این تصمیم را میگرفتم؟ همه ما اگر اندکی برای مکس و تأمل وقت بگذاریم، توانایی مقاومت در برابر افسون را خواهیم داشت؛ اما این بدان معنا نیست که هر تصمیمی یک مصیبت بزرگ است. وقت خود را با نگرانی در مورد امور کوچک و بیضرر تلف نکنید و انرژی لازم برای تفکر عمیق را برای تصمیمات مهم حفظ کنید.
خلاصه پایانی
پیام کلیدی این اسمارت بوک این است که در دنیای امروز، بهترین راه برای جذب مردم به اهدافتان، نه تنها از طریق متقاعد کردن یا بازاریابی، بلکه از طریق افزونگری و اجتناب از جادوهای زیرکانه دیگران است. برای راضی کردن و شیفته کردن دیگران با ارزشهای خود و اهدافتان، وجود دارد. توصیه عملی: وقتی میخواهید به مشتریان بالقوه دسترسی پیدا کنید، تمام وقت خود را صرف تمرکز بر افراد تأثیرگذار نکنید. به جای آن، سعی کنید تا حد ممکن توجه افراد بیشتری را به خود جلب کنید تا بتوانید بیکارترین مصرفکنندگان را به طرفداران برند تبدیل کنید. به یاد داشته باشید که افراد ناشناخته، افراد جدیدی برای تعامل در دنیای گسترده ارتباطات هستند.