کتاب بازاریابی محتوایی (Content Marketing) به بررسی تکنیکها و استراتژیهای مؤثر در ایجاد و توزیع محتوا میپردازد تا برندها بتوانند با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند و ارزش افزودهای برای آنها ایجاد نمایند. این کتاب به تأثیر محتوای باکیفیت بر تصمیمگیری مشتریان و نقش آن در افزایش شناخت برند و وفاداری مشتریان تأکید دارد. در دنیای امروز، بازاریابی محتوایی به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی در جذب مشتریان و ایجاد ارتباطات پایدار شناخته میشود. در خلاصه کتاب بازاریابی محتوایی، با نکات کلیدی و تجارب واقعی از موفقترین برندها آشنا خواهید شد که به شما کمک میکند در بازار پر رقابت امروز، حضور مؤثرتری داشته باشید.
کتاب بازاریابی محتوایی نوشته جو پولیتزی، بهعنوان مرجع اصلی در این حوزه، نه تنها به شما آموزش میدهد چگونه محتوای جذاب و ارزشمندی تولید کنید، بلکه به شما میآموزد چگونه با استفاده از استراتژیهای هوشمندانه، برند خود را در ذهن مخاطبان جای دهید. این کتاب اثر Joe Pulizzi، یکی از پیشگامان بازاریابی محتوایی، است که تجربیات و نکات کلیدی خود را برای راهنمایی کسبوکارها در استفاده از محتوای جذاب و مفید به اشتراک میگذارد. با بررسی این کتاب، میتوانید یاد بگیرید چگونه میتوان از بازاریابی محتوایی به عنوان ابزاری مؤثر برای جذب و حفظ مشتریان استفاده کرد و در دنیای دیجیتال امروز رقابتی موفق باشید.
جذب مشتری از طریق محتوای ارزشمند
بارگاوا، یکی از نظریهپردازان حوزهی بازاریابی، در آخرین پیشبینیهای خود به موضوعی به نام بازاریاب بیرغبت میپردازد. او معتقد است که بازاریابی امروزی به زودی به تاریخ خواهد پیوست و در آیندهای نزدیک، بلندتر داد زدن از رقبا برای معرفی محصول کاری عبث و بیهوده خواهد بود. به نظر بارگاوا، با بازاریابی هوشمندانه و ارائهی راهکارهای ارزشمند، جای تبلیغات پر سر و صدا و پر زرق و برق را خواهد گرفت و پیامهایی که به جای تمرکز بر محصول، به نیازهای مشتریان توجه میکنند، به هنجار و معیار در حوزهی بازاریابی تبدیل خواهند شد.
خريد کتاب بازاریابی محتوایی رو الان انجام بده بعداً تو 4 قسط پرداخت كن
استراتژیهای موفق در بازاریابی محتوایی
خلاصه کتاب بازاریابی محتوایی به شما کمک میکند تا از رقبای خود پیشی بگیرید و بتوانید یک استراتژی موفق در زمینهی بازاریابی محتوایی طراحی کنید. در این قسمت از خلاصه کتاب به پرسشهای زیر پاسخ داده میشود:
چرا یک داستان خوب از یک محصول خوب قدرتمندتر است؟
چگونه با هزینهی کمتر موثرترین ایدههای بازاریابی را پیادهسازی کنیم؟
چطور به اشتراک گذاشتن محتوای دیگران به شما کمک میکند تا خدمات خود را بهتر بفروشید؟
توجه مشتریان را به خود جلب کنیم
به کمک بازاریابی محتوایی و با ارائه اطلاعاتی که مخاطبان به دنبال آن هستند، توجه مشتریان را به خود جلب کنید. امروز بازاریابی محتوایی در هر زمینهای به کار میرود و همهی ما به طور متوسط روزانه با حدود پنج هزار پیام بازاریابی بمباران میشویم.
شما در زمانهای مختلف روز در نقش مشتری و صاحب شرکت نقشآفرینی میکنید. ممکن است خودتان مانند یک مشتری به جستجوی یک محصول یا خدمت مورد نظرتان بپردازید و یا به عنوان صاحب یک کسب و کار تلاش کنید تا از میان هیاهوی تبلیغاتی رقبا پیام خود را به گوش مخاطبان برسانید.
اگر کسب و کاری دارید، باید برای شناخته شدن توسط مشتریان، اشتباهات و مشکلات اساسی تبلیغات سنتی را به خوبی درک کنید. مشتریان در عصر جدید به محصول یا خدمتی که شما عرضه میکنید اهمیتی نمیدهند، بلکه به خودشان فکر میکنند. بنابراین، اگر فقط ویژگیهای خوب محصولتان را به آنها ارائه دهید، هیچ واکنش و عکسالعملی از سوی آنها دریافت نخواهید کرد.
در عوض، اگر به مشتریانتان کمک کنید تا متوجه شوند که قابلیتهای محصول شما چگونه میتواند زندگی آنها را تغییر دهد، موفق خواهید شد. منظور از بازاریابی محتوایی دقیقاً همین است؛ یعنی اتخاذ یک رویکرد جدید در بازاریابی که جلب توجه کامل مشتری را امکانپذیر میکند.
مثال هایی از موفقیت در بازاریابی محتوایی
به عنوان مثال، شرکت ادوات کشاورزی دیر اخیراً بازاریابی محتوایی را به استراتژی کلی بازاریابی خود اضافه کرده است. نشریهی این شرکت به نام “شیار” تنها یک کاتالوگ فروش نیست، بلکه مجلهای کاربردی است که به کشاورزان در مورد آخرین تکنولوژیهای کشاورزی و نحوهی استفاده از آنها اطلاعات میدهد.
شرکت از طریق ارائهی این راهکارهای ارزشمند به مشتریانش تلاش میکند تا درخواست و نیاز آنها برای خرید ادوات مدرن کشاورزی را افزایش دهد. از طرف دیگر، بازاریابی محتوایی از طریق استراتژیهایی که میتوانند اعتماد مشتری را با هزینهای بسیار کمتر نسبت به بازاریابی سنتی بالا ببرند، برای شرکتها سودمند است.
برای مثال، شرکت سرمایهگذاری ریسکپذیر اپنبرگ را راهاندازی کرد تا یافتهها و دانش خود دربارهی موضوعات مورد علاقهی کارآفرینان، از جمله بازاریابی و امور مالی، را با دیگران به اشتراک بگذارد. به این ترتیب، در مدت سه سال بالغ بر هجده هزار نفر کاربر عضو این وبلاگ شدند که این به معنی دسترسی به تعداد فراوان مشتریان بالقوه بود. اگر شرکت اندیو تصمیم میگرفت تا این تعداد مشتریان را از طریق شیوههای سنتی بازاریابی، همچون بیلبوردهای تبلیغاتی و آگهیهای تلویزیونی، جذب کند، هزینههای بازاریابی شرکت به شدت افزایش مییافت. در حالی که راهاندازی وبلاگ بسیار کمهزینهتر و مقرون به صرفه بود.
بعد از اینکه مجموعهی اطلاعات خود را به کمک انتشار پست، پادکست و ویدیو در اختیار عموم قرار داد، به منبع علمی قابل اعتمادی برای کارآفرینان تبدیل شد و این کارآفرینان دقیقاً همان مشتریان بالقوهای بودند که شرکت در صدد جلب و جذب آنها بود.
4 مرحله بازاریابی محتوایی
اول مخاطبان را نسبت به محتوای خود مطلع کنید، سپس به رهبر فکری حوزهی تخصصی خود تبدیل شوید و در پایان به کمک داستان و روایت خود به منبع الهام مخاطبان تبدیل بشوید. قبل از اینکه بیدرنگ وارد حیطهی بازاریابی محتوایی شوید، اول باید به این موضوع فکر کنید که شرکت شما دقیقاً میخواهد از طریق بازاریابی محتوایی به چه هدفی دست پیدا کند.
بازاریابی محتوایی سه سطح متمایز دارد که هر کدام نتیجهی متفاوتی برای شما به ارمغان میآورد. این سه سطح عبارتند از:
آگاهکردن مخاطب از محتوا
تبدیل شدن به رهبر فکری
الهام بخشی به دیگران
آگاهسازی مخاطب
هظانطور که گفتیم، اولین سطح بازاریابی محتوا این است که مخاطبان را از محتوای خود آگاه کنید. در این مرحله، شما باید تلاش کنید تا با عبور از هیاهوی تبلیغاتی رقبا، آگاهی مخاطبان از محصول یا خدمات خود را بیشتر کنید. استراتژی شرکت ایرلندی ترانتور که مجری تورهای گردشگری است، مثال بسیار خوبی برای این مرحله است. این شرکت وبلاگی در زمینهی ترویج و اطلاعرسانی مراسم محلی دارد که محتوای جذابی برای مشتریان بالقوه گردشگری ارائه میدهد. شرکت ترانتور در بازار رقابتی گردشگری به کمک وبلاگ خود توانسته تعداد بازدیدکنندگان را تا پنجاه و چهار درصد افزایش دهد.
اما آیا استراتژی آگاهسازی نسبت به محتوا برای ارتقای کسب و کار شرکت ترانتور کافی بود؟ اگر هدفتان فقط بالا بردن آگاهی مخاطبان نیست، آنگاه باید گام بعدی را بردارید؛ یعنی به یک رهبر فکری در حوزهی خود تبدیل شوید. تبدیل شدن به رهبر فکری به این معنی است که شما باید به عنوان مالک یک برند، محتوایی تولید کنید که ارزشی فراتر از دامنهی عملکرد محصول شما داشته باشد تا جایگاه شرکتتان را به عنوان شرکت متخصص در صنعت خود تثبیت کنید.
شرکت سرمایهگذاری ریسکپذیر اپن ویو مثالی از یک رهبر فکری است. این شرکت خدمات فراتر از خدمات اصلی خود را ارائه میدهد تا کارآفرینان به جواب سوالات بیپاسخ خود دست پیدا کنند. مهمتر از این، افرادی که برای دریافت این قبیل اطلاعات به سایت شرکت وارد میشوند، احتمالاً از خدمات اپن وی نیز استفاده خواهند کرد.
منظور از الهام بخشی به دیگران چیست؟
هرچند تبدیل شدن به رهبر فکری برای اپن ویو یک سطح ایدهآل و جامع است، اما بازاریابی محتوایی پلهی دیگری نیز دارد و آن الهام بخشی به دیگران است. شما با روایتی که از کسب و کار خود ارائه میدهید، میتوانید رابطهی احساسی قوی میان برند و مشتریان ایجاد کنید.
اما منظور از الهام بخشی به دیگران چیست؟ فرض کنید که شما مالک یک کسب و کار هستید که قصد دارد از بین دو تأمینکننده یکی را انتخاب کند. هر دو شرکت تأمینکننده معتبر و موفق هستند، اما پیام یکی از این شرکتها سریعاً نظر شما را جلب میکند. بنیانگذار این شرکت در سایت خود روایت جالبی در مورد علاقهمندیاش نسبت به محیط زیست توضیح میدهد و تجربیات خود را از پروژههای زیستمحیطی محلی شرح میدهد. پیام این برند برای شما الهامبخش است و نشان میدهد که این شرکت به دنبال تغییر دنیا به کمک شیوههایی است که مردم به آن اهمیت میدهند. داستان این کسب و کار جذاب و صادقانه است و در نتیجه شما به خواستهی خود میرسید و آن را انتخاب میکنید.
چگونه مخاطب خودمان را بشناسیم؟
اگر مخاطب خود را به خوبی بشناسید، آنگاه میتوانید نقطهی تمرکز محتوای خود را مشخص کرده و مشتریان وفادار پیدا کنید. وقتی اصول اولیهی بازاریابی محتوایی را شناختید و متوجه شدید که در کدام سطح میخواهید عمل کنید، آنگاه میتوانید محتوای خود را تولید کنید.
اما برای تولید محتوا باید شناخت درستی نسبت به مخاطبان خود پیدا کنید و بدانید که طرف صحبت و گفتگوی شما کیست. به این منظور میتوانید از این قبیل سوالات استفاده کنید:
مخاطب من چند سال سن دارد؟
یک روز عادی در زندگی او چگونه است؟
چقدر درآمد دارد؟
و مهمتر از همه اینکه چرا او ممکن است به محصول من علاقهمند شود؟
به عنوان مثال، شخصیت یکی از مخاطبان یک شرکت خدمات مالی ممکن است اینطور باشد: مرد چهل ساله، متاهل و دارای دو فرزند، دارای شغل تماموقت. او برای رسیدن به محل کار مسیر طولانی را طی میکند و با شرکتهای خدمات مالی ارتباط دارد.
کمی بیشتر مخاطب خود را شناختید. باید مطمئن شوید که محتوایی که تولید میکنید به همان مسائلی میپردازد که مخاطب شما نسبت به آنها دغدغه دارد.
مثلاً مشتری فردی ما ممکن است به این موضوع علاقهمند باشد که چگونه برای بچههایش سپردهی سرمایهگذاری افتتاح کند یا چگونه درآمدش را در آینده بهتر سرمایهگذاری کند. همچنین شناخت شخصیت مخاطب به شما در شناسایی محتوای ویژه یا همان تمرکز اصلی محتوا کمک میکند و به این طریق میتوانید محتوای خود را با عنوانی که برای مخاطبانتان ارزش خاصی دارد منتشر کنید.
به عنوان نمونه، اگر فروشگاه تأمین لوازم حیوانات خانگی دارید، نوشتن دربارهی مایحتاج آنها کاری ساده است، اما مطالب زیادی در این باره در اینترنت وجود دارد. اما ممکن است شما با شناختی که نسبت به مخاطب خود پیدا کردهاید، متوجه شوید که مخاطبان سالمندان و سفر کردن با حیوان خانگی خودشان لذت میبرند. عنوان “نکات مهم برای سالمندان در هنگام مسافرت با حیوانات خانگی: همین امروز چمدانهایتان را ببندید” میتواند جذاب باشد.
تیم محتوا تشکیل بدیم
شما مجبورید محتوا تولید کنید، پس یک تیم تولید محتوای حرفهای تشکیل دهید و با نظم به کار خود ادامه دهید. دانستن اینکه میخواهید از محتوا چه نتیجهای به دست بیاورید خوب است، اما باید بدانید که تولید محتوا چالش بزرگتری است. برای اینکه یک بازاریاب محتوای موفق باشید، باید افراد بااستعدادی را پیدا کنید تا سه نقش مهم در تیم تولید محتوای شما را به عهده بگیرند:
مدیر ارشد تولید محتوا: این فرد ناظر بر تمام فعالیتهای بازاریابی محتوایی است و باید اطمینان حاصل کند که محتوای تولید شده در راستای استراتژی بازاریابی کلی شرکت باشد. بهتر است این فرد تجربهی روزنامهنگاری داشته باشد و در حوزهی مدیریت هم متخصص باشد. به علاوه، مدیر محتوای شما باید بداند چگونه برای اقشار مختلف محتوا تولید کند و بتواند در صورت بروز بحران هماهنگیهای لازم را با تیم انجام دهد.
سردبیر: سردبیر با تولیدکنندگان محتوا به صورت مستقیم همکاری میکند و اعضای تیم محتوای شما را در کنار هم و منسجم نگه میدارد. معمولاً تولیدکنندگان محتوا فریلنسرهایی هستند که بسته به شخصیت مخاطبین شرکت شما متخصص در نوشتن داستاناند. سردبیر باید مطمئن شود که کارها به موقع انجام میشوند، ویرایش میشوند و برای انتشار ارسال میشوند. همچنین سردبیر باید نظارت کند که محتوای تولید شده برای موتورهای جستجو بهینهسازی شده باشد.
متصدی نظارت: این فرد باید مراقب باشد که محتوای تولید شده نتیجهی مطلوب را فراهم کند. این متصدی نظارت پاسخدهی مخاطبان به محتوای شما را از طریق شاخصهایی همچون نظرات آنها در شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها کنترل میکند.
تقویم محتوایی وبلاگ یک شرکت
البته شما به یک تقویم محتوا هم نیاز دارید تا همهی اقدامات را در زمان مقرر خود انجام دهید. یک بخش کلیدی از تقویم محتوایی، لیست اولویتهاست. این فهرست شامل محتواهای موجودی است که نیاز به تغییر ساختار دارند، محتواهایی که در حال تولیدند و محتواهایی که برای انتشار در آیندهی نزدیک برنامهریزی شدهاند. برای مثال، تقویم محتوای وبلاگ یک شرکت میتواند شامل این موارد باشد:
سه پست ویرایش شده که در وضعیت انتظار برای اصلاح نهایی تصاویر هستند.
دو پست در حال ویرایش که باید برای روز پنجشنبه آماده شوند.
و در نهایت، نقد و تأییدیهی تمام پستهای وبلاگ تا روز جمعه.
تبلیغات برای محتوای خود
برای تبلیغ محتوای خود در رسانههای مختلف از استراتژیهای مربوط به اشتراکگذاری استفاده کنید. تا اینجا یاد گرفتید که چگونه استراتژی خود را تعیین کرده و یک تیم تولید محتوا تشکیل دهید. مرحلهی بعدی چیست؟ حالا باید بدانید چگونه محتوای خود را ترویج کنید.
درست است که فعالیت و انتشار محتوا در شبکههای اجتماعی بسیار مهم است، اما شما به صورت خاص باید از کدام یک از این رسانهها استفاده کنید؟ آیا میخواهید برای دسترسی به تعداد بیشماری کاربر از فیسبوک استفاده کنید؟ انجام این کار به معنای افتادن بیشتر در ورطهی رقابت است. یا شاید ترجیح میدهید از سایتهای ویژهی محتوایی با مخاطبین محدودتر اما خواستار استفاده کنید، یعنی مخاطبین را هدف قرار دهید که میدانید مشتاق شنیدن حرفهای شما هستند.
بعد از مشخص کردن رویکردی که متناسب با اهداف شماست، باید با استراتژی شروع کنیم که بیشترین احتمال را برای خواندن و به اشتراکگذاری محتوای شما فراهم کند. ممکن است بخواهید از رویکرد “یک چهار” در شبکههای اجتماعی که توسط اندرو دیویس در کتاب “برنستاین” ارائه شده استفاده کنید. این رویکرد به این صورت است که محتوای خود را به شش قسمت تقسیم کنید. چهار بخش از محتوا را به کمک افراد تأثیرگذار مانند وبلاگنویسها یا رسانههای خبری و یا شخصیتهای صنعت خود منتشر کنید. این افراد میتوانند به خوبی محتوای شما را با مخاطبان به اشتراک بگذارند. سپس یک قطعه از محتوای اصلی خود را منتشر کنید و آن را روی برگههای فروش مانند برگهی توضیحات محصول یا در یک اطلاعیه مطبوعاتی به اشتراک بگذارید.
یکی دیگر از روشهایی که میتوانید از طریق آن مطمئن شوید که محتوای شما به صورت آنلاین قابل به اشتراکگذاری است، این است که بفهمید آیا این محتوا قابلیت جستجو شدن در اینترنت دارد یا نه. از طریق بهینهسازی موتورهای جستجو (SEO) میتوانید به این هدف دست پیدا کنید. انتخاب کلمات کلیدی درست در اجرای یک استراتژی خوب به شما کمک میکند. یکی دیگر از استراتژیهای خوبی که توسط نویسندهی این کتاب هم آزمایش شده، انتخاب یک کلمهی کلیدی هدف برای هر صد و پنجاه تا دویست کلمه در محتواست. پلیسی به این نکته پی برد که با این کار ترافیک ورودی به سمت محتوای خود را دو برابر کرده است.
موفیقیت خودتان را ارزیابی کنید
از ابزارهایی که در اختیار دارید برای تولید یک محتوای تأثیرگذار استفاده کنید. داشتن معیارهای موثق در تنظیم دقیق محتوا به شما کمک میکند تا یک محتوای قدرتمند خلق کنید. بعد از اینکه استراتژی بازاریابی محتوایی خود را اجرا کردید، باید چه کار کنید؟ آخرین گام شما ارزیابی میزان موفقیت استراتژیتان است. بازاریابان محتوایی از طریق چهار معیار میتوانند میزان موفقیت خود را اندازهگیری کنند. این معیارها عبارتند از:
میزان استفاده از محتوا
میزان به اشتراکگذاری محتوا
درآمدزایی و فروش حاصل از محتوا
ابزارهای مختلفی برای تعیین میزان استفاده از محتوا وجود دارد. مثلاً گوگل آنالیتیکس میزان بازدیدها، دانلودها و تعداد بازدید از ویدیوهای یوتیوب را ردیابی و تعیین میکند و سرویسهای نظیر مش پورت کام هم ابزارهایی برای اندازهگیری و بررسی تأثیر برند شما در گفتگوهای آنلاین در اختیارتان قرار میدهند.
برای اینکه متوجه بشید محتوای شما چقدر اجتماعی و مخاطبپسند است، باید میزان مشارکت افراد را بسنجید. این مشارکت شامل لایک کردن محتوا، به اشتراکگذاری محتوا، تعداد توییتهای ارسال شده، پینها و فوروارد کردن است. به اشتراکگذاری بهترین شاخص برای فهمیدن این موضوع است که آیا محتوای شما در بین مردم رد و بدل میشود یا خیر. خوشبختانه از طریق گوگل آنالیتیکس به خوبی میتوانید این نکته را متوجه شوید. ابزارهای ویژهای مانند اوپن سایدلر و رینهولد و مجستیک هم تحلیلهای عمیقتری ارائه میدهند.
برای مثال، اگر پست وبلاگ نویسنده در بیست و چهار ساعت اول صد بار ریتوییت نشود یا در هفته اول دویست بار ریتوییت نشود، نشانهی این است که باید محتوا را اصلاح کرد تا بیشتر به اشتراک گذاشته شود. به جز قابلیت به اشتراکگذاری، ظرفیت محتوا برای درآمدزایی نیز بسیار مهم است. در این زمینه میتوانید از معیارهای تولید پیشگام مانند میزان عضویت در سایت و نرخ تعامل کاربران استفاده کنید. مثلاً اگر نرخ کلی به اشتراکگذاری محتوای شما دو درصد باشد اما یک کتاب الکترونیکی خاص نرخ تبدیلی معادل یک درصد دارد، آنگاه متوجه میشوید که آن محتوا نیاز به اصلاح و بهبود دارد.
معیار پایانی میزان فروش است. خوشبختانه ارزیابی معیارهای فروش بسیار راحتتر از سایر معیارها است، چرا که همیشه میتوانید میزان پولی که به دست میآورید را محاسبه کنید. درک کامل و صحیح نسبت به هر یک از این معیارها شما را قادر میسازد تا به دقت استراتژی بازاریابی خود را بازبینی کرده و بخشهای مختلف آن را ارتقا دهید. تنها در این صورت میتوانید از حداکثر پتانسیل محتوای خود استفاده کنید.
سخن پایانی خلاصه کتاب بازاریابی محتوایی
تولید و انتشار زیاد محتوا برای اینکه یک بازاریاب محتوای مؤثر باشید اصلاً کافی نیست. بلکه شما باید محتوای درستی را به شیوهای ماهرانه تهیه کرده و سپس به کمک استراتژی مناسب آن را منتشر کنید. همچنین حتماً باید به میزان تأثیرگذاری هر محتوا در تعاملات اجتماعی و فروش خود توجه کنید.
یک تمرین کاربردی: تر و خشک با هم نسوزانید. بازاریابی محتوایی بخش مهمی از یک استراتژی بازاریابی کلی است، اما شما به تبلیغات سنتی نیز احتیاج دارید. دقت کنید که محتوای شما باعث ایجاد علاقهمندی نسبت به محصول یا خدماتتان میشود، اما زمانی که مشتری آمادهی خرید است، به دادههای ملموس و اطلاعات در دسترس نیاز دارد که به او برای تصمیمگیری کمک کرده و باعث میشود تا اقدام به خرید کند. اینجاست که تبلیغات سنتی به کمک شما میآید.