کتاب “اضطراب در محیط کار”به انگلیسی (Anxiety at Work) نوشته چستر التون و آدریان گوستیک راهکارهای کاربردی برای شناسایی و مدیریت اضطراب در محیطهای کاری ارائه میدهد. هرچند ممکن است نتوان اضطراب را کاملاً از بین برد، اما کاهش آن امکانپذیر است. اگر به دنبال راههایی برای کاهش تشویش و اضطراب در محیط کار هستید، خلاصه کتاب اضطراب در محل کار میتواند راهنمایی مفید برای شما باشد.
افزایش توجه به سلامت روان در محیطهای کاری امروزه بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته است، اما گاهی این توجه به شیوهای نادرست انجام میشود. پنهان کردن مشکلات روحی میتواند منجر به افزایش اضطراب شغلی شود. افراد شاغل بخش عمدهای از روز خود را در محیط کار سپری میکنند و این محیط تأثیر زیادی بر سلامت روان آنها دارد.
ورود نسل هزاره به بازار کار، با ویژگیهای خاص خود و به خصوص اضطراب شغلی بالا، چالش جدیدی به شمار میرود. پژوهشها نشان میدهند که میزان اضطراب در این نسل دو برابر بیشتر از سایرین است. عواملی مانند پیشرفتهای سریع، آینده نامشخص و تغییرات شغلی پس از بحران کرونا به این اضطراب افزودهاند.
فصل اول خلاصه کتاب اضطراب در محل کار: مشکل عدم امنیت شغلی
عدم امنیت شغلی به چه معناست و چگونه میتوان آن را تجربه کرد؟ زمانی که احساس میکنید شغلتان به خطر افتاده، چگونه واکنش نشان میدهید؟ جالب است بدانید که شما تنها نیستید. بسیاری از افراد شاغل در سراسر دنیا با این مشکل مواجهاند. در این شرایط، چه اقداماتی باید انجام داد؟
عدم اطمینان از آینده شغلی به تدریج منجر به نگرانی، اضطراب و حتی افسردگی شغلی میشود که سلامت روان کارمندان را تهدید میکند. این مشکل میتواند در هر نوع شغل، اعم از دورکاری یا حضور فیزیکی، خود را نشان دهد. یکی از مهمترین عوامل استرس و نگرانی در محیط کار، عدم اطمینان از وضعیت شغلی است.
امروزه جوامع با سرعتی حیرتانگیز در حال پیشرفت و مدرن شدن هستند، که این خود باعث پیدایش شغلهای جدید و از سوی دیگر، ایجاد اضطراب از آینده نامشخص میشود. این وضعیت بهویژه برای نسل جوان که به تازگی وارد بازار کار شدهاند، بحرانیتر است. آنها اغلب نمیدانند در آینده چه چیزی در انتظارشان است و همین امر منجر به ناامنی شغلی میشود.
براساس آمار، تقریباً دو سوم از شاغلین در ایالات متحده از آینده شغلی خود نگران هستند. با توجه به شرایط بحرانی ناشی از همهگیری بیماری کرونا، که باعث تعطیلی مشاغل و بیثباتی در محیطهای کاری شد، میزان اضطراب و عدم اطمینان در میان کارکنان افزایش یافته است. این بحران علاوه بر اینکه وضعیت شغلی افراد را بیثبات کرد، بهویژه برای نسل جدید که با مشکلات اقتصادی و تورم روبهرو هستند، دشواریهای بیشتری به همراه آورد.
راهکارهای کاهش اضطراب کارکنان نسل هزاره
در این بین، ورود هوش مصنوعی و رباتها به دنیای کار و اتوماسیون، موجب حذف بسیاری از شغلها شده و این امر باعث افزایش نگرانیها از بابت از دست دادن شغل برای کارمندان و خصوصاً نسل جدید میشود. بسیاری از کارکنان نسل هزاره تحت تأثیر این تحولات، احساس فشار و اضطراب دارند، بهویژه زمانی که نمیدانند شغلشان در آینده چه وضعیتی خواهد داشت.
یکی از چالشهای اصلی این افراد، احساس “قابل تعویض بودن” است. آنها اغلب اینطور احساس میکنند که اگر به درستی عمل نکنند یا اشتباهی مرتکب شوند، بهراحتی میتوانند جایگزین شوند و شغل خود را از دست خواهند داد. این نگرانیها باعث میشود که آنها ساعات طولانیتری کار کنند تا موقعیت شغلی خود را حفظ کنند، اما این کار نهتنها سطح اضطراب را افزایش میدهد، بلکه میتواند به مشکلاتی همچون افسردگی و دلزدگی شغلی منجر شود.
کارفرمایان نقش حیاتی در کاهش اضطراب ناشی از عدم امنیت شغلی دارند. آنها میتوانند با شفافسازی در مورد آینده شغلی و ایجاد حس ارزشمندی در کارمندان، سطح اضطراب را کاهش دهند. برگزاری جلسات منظم و فراهم کردن فرصتی برای تبادل نظر با کارکنان، میتواند به کارمندان اطمینان بدهد و به آنها احساس امنیت شغلی دهد. در چنین شرایطی، کارکنان با اعتماد به نفس بیشتری به کار خود ادامه خواهند داد و بهبود کیفیت کار و بهرهوری در نتیجه آن حاصل خواهد شد.
فصل دوم خلاصه کتاب اضطراب در محل کار
آیا تا به حال فکر کردهاید که چقدر میتوانید در محیط کار مخالفت کنید و نظرات خود را بیان نمایید؟ بسیاری از افراد در محیطهای خانوادگی یا با دوستان خود به راحتی افکارشان را مطرح میکنند، اما در محیط کار، این کار بسیار دشوارتر به نظر میرسد. اغلب کارمندان از درگیری یا مخالفت در محیط کاری اجتناب میکنند، زیرا نگرانند که ابراز نظرشان ممکن است جو کاری را متشنج کند و به کارشان آسیب بزند.
اما نکتهای که باید در نظر داشته باشیم این است که تفاوت بزرگی بین یک بحث سالم و یک بحث ناسالم وجود دارد. بسیاری از کارمندان و حتی کارفرمایان از بحث و گفتگوی سخت در محیط کار پرهیز میکنند. آنها ترجیح میدهند جو محیط آرام باقی بماند و از برخوردهای دشوار دوری کنند. اما آیا این روش، راهحل مناسبی برای کاهش اضطراب و بهبود شرایط کاری است؟
گاهی اوقات بحثهای سازنده میتوانند برای پیشرفت تیم بسیار مفید باشند. تفاوتهای دیدگاهها و تبادل نظر میان اعضای تیم، اگر به درستی هدایت شود، میتواند منجر به افزایش بهرهوری و رسیدن به بهترین عملکرد کاری شود. این اختلاف نظرها نه تنها به حل مشکلات کمک میکنند، بلکه انگیزه و تعهد کارمندان را برای بهبود کارشان افزایش میدهند. زمانی که افراد احساس کنند که صدای آنها شنیده میشود و نظراتشان تأثیرگذار است، نسبت به کارشان احساس ارزشمندی میکنند و تمایل بیشتری برای موفقیت خواهند داشت.
چگونه اختلاف نظرها میتوانند به پیشرفت سازمان کمک کنند؟
برای مدیران و رهبران تیمها، تشویق به بحثهای سالم و سازنده میتواند یکی از چالشهای اصلی باشد. اولین گام برای ایجاد چنین فضایی، تشویق اعضای تیم به مشارکت فعال در جلسات است. در ابتدا، ممکن است انتظار نداشته باشید که تمام اعضا نظر خود را بیان کنند، اما پس از جلسات، میتوانید به طور فردی از آنها بخواهید که نظرشان را درباره دیگران و مسائل مطرحشده بیان کنند. این تعاملات باعث میشود که اعضای تیم احساس کنند که نظراتشان مورد توجه قرار میگیرد و آنها به راحتی میتوانند بدون ترس از تمسخر یا قضاوت، نظرات خود را مطرح کنند.
برای ایجاد چنین فضایی، مدیران باید در آغاز هر جلسه تأکید کنند که هدف از گفتگو، بهبود شرایط و رشد سازمان است و هیچ گونه جبههگیری یا خصومت در نظر گرفته نمیشود. همچنین، به کارمندان باید فرصت داده شود که نظرات خود را به اشتراک بگذارند و در صورت نیاز، انتقاد سازندهای مطرح کنند. با تشویق به تفکر مستقل و پذیرش نظرات مخالف، میتوان فضای کاری سالمتری ایجاد کرد که در آن، نه تنها بهرهوری افزایش مییابد، بلکه اعضای تیم احساس امنیت و ارزشمندی بیشتری خواهند داشت.
فصل سوم خلاصه کتاب اضطراب در محل کار
در محیط کار، بسیاری از افراد به ویژه کسانی که در اقلیت قرار دارند، اضطراب و نگرانی بیشتری را تجربه میکنند. این افراد ممکن است به دلیل بیماریهای خاص، ناتوانیهای جسمی و روحی، یا حتی ویژگیهای جنسیتی و نژادی خود دچار چالشهای روانی و اجتماعی در محیط کار شوند. علیرغم پیشرفتهای چشمگیر در جوامع مدرن، همچنان تبعیضها و نگرشهای منفی نسبت به این گروهها وجود دارد.
برای مثال، زنان، بهویژه آنهایی که به سمت موقعیتهای رهبری گام برداشتهاند، گاهی با انتقادهای غیرمنصفانه و تبعیضهای جنسیتی مواجه میشوند. این تبعیضها میتواند باعث اضطراب و فشار روانی بیشتر در آنها شود. همچنین، افراد با ناتوانیهای خاص، همچون سندرم داون یا اوتیسم، با چالشهای مشابهی روبهرو هستند و گاهی در معرض نگاهی تبعیضآمیز و کاهش فرصتهای شغلی قرار میگیرند.
در سطح جهانی، حتی با وجود تمام صحبتها در مورد برابری حقوق، هنوز هم در برخی جوامع و بهویژه در محیطهای کاری، نژادپرستی و تبعیضهای جنسی و دینی به قوت خود باقی هستند. مطالعات اخیر نشان دادهاند که سیاهپوستان در آمریکا بهویژه در محیط کار، بیشتر از سایر گروهها با مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی مواجه هستند. این فشارها نه تنها بر روحیه آنها تأثیر میگذارد، بلکه بر بهرهوری شغلی نیز تأثیر منفی میگذارد.
مدیریت بیطرفانه و حمایت از برابری در محیط کار
به عنوان یک مدیر، مسئولیت شما در ایجاد محیطی امن برای بیان نگرانیها و اعتراضات کارکنان بسیار مهم است. باید فضایی فراهم کنید که کارمندان بتوانند به راحتی در مورد نحوه برخورد همکاران یا کارفرما با خود صحبت کنند، بدون اینکه ترس از تمسخر یا تبعیض داشته باشند. همچنین، مدیران باید از هرگونه نگاه جبههگیرانه نسبت به افراد با ویژگیهای خاص پرهیز کنند و بهطور بیطرفانه به مسائل رسیدگی کنند.
با آگاهسازی کارکنان و فرهنگسازی در مورد برابری انسانها، میتوان به تدریج تعارضات موجود در محیطهای کاری را کاهش داد و از ایجاد فضای سالم و بدون تبعیض حمایت کرد. برابری در برخورد با افراد، بدون در نظر گرفتن ویژگیهایی مانند نژاد، دین، یا جنسیت، یکی از اصول کلیدی است که مدیران باید در ذهن خود بپرورانند تا این ارزشها در میان اعضای تیم نیز رواج یابد.
فصل چهارم خلاصه کتاب اضطراب در محل کار
آیا تا به حال احساس کردهاید که در جمع کنار گذاشته شدهاید یا هیچکس اهمیتی به شما نمیدهد؟ این احساس، بهویژه در محیط کاری، میتواند بسیار آزاردهنده باشد. زمانی که یک کارمند حس میکند که نادیده گرفته میشود، نه تنها از لحاظ روحی آسیب میبیند، بلکه این وضعیت میتواند عملکرد تیم و سازمان را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
یکی از مهمترین عواملی که موجب بهبود بهرهوری و کاهش اضطراب در محیط کار میشود، احساس تعلق به تیم است. وقتی اعضای تیم با یکدیگر ارتباط خوبی دارند و احساس میکنند که جزئی از یک گروه هستند، معمولاً عملکرد بهتری از خود نشان میدهند. به عنوان مثال، تحقیقاتی که در دانشگاه کرنل انجام شده نشان داده است که آتشنشانانی که روابط نزدیکتری با همکاران خود دارند، در عملیاتهای سختتر و بحرانی موفقتر عمل میکنند.
یکی دیگر از تحقیقات مهم، مطالعهای بود که توسط دانشگاه بریتیش کلمبیا انجام شد، که در آن ۷۱ درصد از متخصصان گزارش دادند که تجربه ترد شدن یا کنار گذاشته شدن توسط همکارانشان را داشتهاند. این تجربهها میتوانند تأثیرات منفی زیادی روی روحیه و بهرهوری کارمندان بگذارند.
نقش کلیدی مدیران در ایجاد فضای کاری همدلانه و مؤثر
برای جلوگیری از این مشکلات، مدیران نقش کلیدی دارند. یکی از بهترین راهها برای تشخیص و حل این مشکلات، برگزاری جلسات فردی و منظم با اعضای تیم است. در این جلسات، مدیر میتواند به دقت بررسی کند که آیا مشکلی در ارتباط میان اعضا وجود دارد یا خیر. همچنین، مدیر میتواند با ایجاد یک روال اجتماعی مانند احوالپرسیهای روزانه و تعاملات صمیمی، فضایی ایجاد کند که کارمندان احساس کنند ارزشمند هستند و بخشی از تیم به حساب میآیند.
ایجاد یک فضای کاری دوستانه، حتی در عین حال حرفهای، میتواند به تقویت همدلی در تیم کمک کند و احساس تعلق را در کارمندان بالا ببرد. در نتیجه، کارمندان با روحیهای بهتر و انگیزهای بالاتر به تیم و سازمان خود کمک خواهند کرد.
فصل پنجم خلاصه کتاب اضطراب در محل کار
در دنیای امروزی، کارفرمایان و رهبران اغلب از کارمندان خود انتظارات بالایی دارند که بهخصوص در بازههای زمانی مشخص، به انجام حجم زیادی از کارهای سنگین و فشارهای شغلی میانجامد. این فشارها نهتنها سلامت روانی کارکنان را نادیده میگیرند بلکه میتوانند منجر به خستگی و فرسودگی شغلی شوند. پژوهشها نشان دادهاند که بسیاری از کارمندان در سالهای اخیر احساس فرسودگی بیشتری داشتهاند و همین موضوع میتواند مشکلات جدی را برای فرد و سازمان ایجاد کند.
افرادی که تحت فشارهای غیرمعقول قرار میگیرند، معمولاً بیشتر دچار افسردگی و ناامیدی میشوند و نسبت به تواناییهای خود و مدیریت شرکت بدبین میگردند. این فرسودگی شغلی حتی ممکن است منجر به افزایش غیبتها، کاهش بهرهوری، و حتی ترک شغل شود. براساس آمار، کارمندان فرسوده دو برابر بیشتر از دیگران احتمال ترک شغل یا بیماری دارند.
متاسفانه، بسیاری از راهحلهای معمول مانند دورههای یوگا، برنامههای تغذیهای یا جلسات طوفان فکری به حل ریشهای مشکل نمیپردازند. این اقدامات ممکن است موقتی باشند اما نمیتوانند فشارهای مستمر و بارهای کاری غیرمنطقی را کاهش دهند. برای مثال، در کادر درمان که با بحران کرونا روبهرو بود، کارگران خط مقدم با فشارهای روانی و جسمی شدیدی مواجه شدند که باعث بسیاری از مشکلات روحی و جسمی آنها شد.
کاهش فشار شغلی
مدیران و کارفرمایان باید با درک ریشه مشکلات فرسودگی شغلی، اقدامات مؤثری برای کاهش بار کاری و وظایف غیرضروری انجام دهند. یکی از بهترین روشها، کاهش وظایف غیرضروری و استفاده از تکنولوژی برای تسهیل کارهای اداری است. بهعنوان مثال، سامانههای دیجیتال میتوانند کارهای پرحجم مانند پر کردن فرمها و بروکراسیهای اداری را بهطور خودکار انجام دهند، و این امر میتواند فشار زیادی را از دوش کارکنان بردارد.
همچنین، تقسیم وظایف بین اعضای تیم و شناسایی علایق و توانمندیهای هر فرد میتواند به کاهش بار شغلی کمک کند. مدیران باید با برگزاری جلسات فردی و با نظارت دقیقتر، راهحلهایی برای توزیع بهتر کارها و کاهش فشار شغلی در تیمهای کاری خود پیدا کنند. این رویکرد میتواند به کاهش فرسودگی شغلی و بهبود وضعیت روحی و کاری کارمندان کمک کند.
فصل ششم خلاصه کتاب اضطراب در محل کار
آیا شما هم با بالا و پایین کردن صفحات شبکههای اجتماعی احساس کردهاید که از دیگران عقب افتادهاید؟ این حس تنها مختص شما نیست؛ میلیونها نفر در سراسر جهان از این اضطراب رنج میبرند. در دنیای مجازی، افراد بیشتر تصاویری را به اشتراک میگذارند که اغلب تفاوت زیادی با زندگی واقعیشان دارد. این تفاوت نه تنها در فعالیتهای اجتماعی و تفریحی بلکه در زمینههایی چون شغل، پیشرفت و حتی خرید خانه نیز مشهود است. این اضطرابها باعث شدهاند که نسل هزاره به نوعی ترس از دست دادن فرصتهای مهم را تجربه کنند.
این ترس بیشتر از آنجا نشأت میگیرد که نسل جدید به خصوص در حوزه شغلی، نسبت به نسلهای قبلی احساس ناامنی بیشتری دارند. در حالی که والدین این افراد معمولاً شغلهای دائمی و ثابت داشتند، نسل هزاره اغلب شغلهای آزاد یا موقتی را انتخاب کردهاند که در آنها همیشه ترس از دست دادن موقعیت شغلی وجود دارد. به همین دلیل، افراد این نسل ممکن است به محض مواجهه با پیشنهاد شغلی جدید، شغل فعلی خود را ترک کنند و از این شاخه به آن شاخه بپرند.
ترس از دست دادن و تغییرات شغلی در نسل هزاره
در تحقیقی نشان داده شده که نسل بیبیبومرها (متولدین ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۴ میلادی) به طور متوسط بیش از ۲۲ سال در یک شرکت باقیماندهاند، در حالی که نسل ز (متولدین ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۱ میلادی) معمولاً تنها دو سال در یک شغل ثابت میمانند. مطالعات نشان میدهند که حدود ۸۷ درصد از کارکنان جوان به دنبال فرصتهای بهتر برای پیشرفت، یادگیری و درآمد بالاتر هستند. اما این تغییرات به ندرت در واقعیت رخ میدهند.
برای رفع این مشکل، کارفرمایان باید به شکاف بین انتظارات کارکنان و واقعیتهای موجود در محل کار توجه کنند. در این زمینه، برخی شرکتها مانند شرکت لادرز با برنامههای ارتقای شغلی دورهای برای کارکنان، فضای مناسبی برای پیشرفت حرفهای آنها فراهم کردهاند. چنین ابتکاراتی نه تنها به بهبود روحیه کارکنان کمک میکند، بلکه باعث رشد و موفقیت بیشتر شرکت نیز میشود.
در نهایت، شرکتهایی که به توسعه و رفاه روحی کارکنان توجه دارند، احتمالاً از رقبا پیشی میگیرند و به دستاوردهای بیشتری دست پیدا میکنند.
فصل پایانی خلاصه کتاب اضطراب در محل کار
آیا همیشه سعی میکنید بهترین نتیجه را در کارهایتان به دست آورید؟ آیا استانداردهایی از خود دارید که از دیگران بالاتر است و گاهی حتی به نظر میرسد غیرمنطقی باشند؟ آیا زیاد از خودتان انتقاد میکنید؟ آیا ذهنیتی دارید که یا همه چیز عالی است یا هیچ چیز؟ اگر بیشتر به این سوالات پاسخ مثبت دادهاید، احتمالاً شما فردی کمالگرا هستید. این ویژگی میتواند در محیط کار اضطراب زیادی ایجاد کند.
در هر شغلی، توجه به جزئیات ضروری است. مثلاً یک جراح، تکنسین اتاق عمل، خلبان یا حتی نویسنده باید به دقت وظایف خود را انجام دهد، چرا که کوچکترین غفلت ممکن است مشکلات بزرگی به همراه داشته باشد. اما باید توجه داشته باشیم که کمالگرایی با دقت تفاوت دارد. کمالگرایی یک ویژگی شخصیتی است که باعث میشود فرد همیشه به دنبال بهترین و بیعیبترین نتیجه باشد، نه فقط دقت در انجام وظایف. فرد کمالگرا احساس میکند که تحت نظارت و قضاوت دائمی دیگران است و تمام تلاشش را میکند تا انتظارات آنها را برآورده کند. این فشار میتواند آنقدر زیاد باشد که فرد را به سوی اهمالکاری و از دست دادن انگیزه سوق دهد.
کمالگراها معمولاً افراد باانگیزه و مسئولیتی هستند، اما این ویژگی میتواند معایب زیادی نیز داشته باشد. آنها غالباً در برابر تغییرات انعطافپذیر نیستند و در بعضی موارد آنقدر به جزئیات دقت میکنند که از انجام کارهای پیچیده اجتناب میکنند، زیرا میترسند که نتوانند آنها را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. در چنین شرایطی، احساس شکست و سرخوردگی گریبانگیرشان میشود.
تأثیر کمالگرایی بر اضطراب
مطالعاتی که در سال ۲۰۱۷ توسط دانشگاه باس انجام شد، نشان داد که میزان کمالگرایی در نسلهای جدید بیشتر از نسلهای قبلی است. شبکههای اجتماعی نقشی کلیدی در این زمینه دارند، چرا که مقایسه خود با دیگران را آسانتر کرده و انتظارات غیرمنطقی را تحمیل میکنند. فشار برای رسیدن به این استانداردهای غیرواقعی بیشتر از هر زمان دیگری است.
پس، چگونه شرکتها میتوانند از تبدیل کمالگرایی به یک منبع اضطراب شغلی، بهویژه برای کارکنان جدید، جلوگیری کنند؟ پاسخ ساده است. مدیران باید از طریق ارتباطات مؤثر به کارکنان خود اطمینان دهند که عملکردشان برای محیط کار کافی است. وقتی کارکنان هیچ بازخورد مثبتی دریافت نمیکنند و تنها زمانی که کارشان ناقص است، بازخورد منفی میگیرند، ممکن است گرفتار کمالگرایی و اضطراب ناشی از آن شوند. در چنین شرایطی، کارکنان ممکن است نتوانند مرز مشخصی برای عملکرد خوب تشخیص دهند و بدون هدف مشخصی تلاش کنند، در حالی که بار سنگینی بر دوششان است. این شرایط تنها به افزایش اضطراب منجر میشود. بهویژه کمالگراها بیشتر از سایرین در معرض خطر این نوع اضطراب هستند، چرا که از قضاوتهای دیگران به شدت میترسند.