کتاب “رئیس خودت باش” که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده، یک رهنمود آغازین برای هر کارآفرین مشتاق است. این کتاب پر از راهنماییهای عملی و انگیزههای الهامبخش است و تمام آنچه را که برای تبدیل رویای خود به یک تجارت کاملاً تثبیتشده نیاز دارید، تشریح میکند. پس اگر شما هم از آن دسته کارآفرینانی هستید که به دنبال نکات و توصیههای مفید میگردید، درباره کسب و کار رویاپردازی میکنید اما به دنبال انگیزه برای شروع هستید، ایده کسب و کار دارید و میخواهید آن را به واقعیت تبدیل کنید، به شما پیشنهاد میکنیم که خلاصه کتاب رئیس خودت باش را بخوانید.
نویسنده کتاب رئیس خودت باش کارل ریدر
کارل ریدر یک کارآفرین و سخنران انگیزشی است که در طول زندگی حرفهای خود کسب و کارهای بیشماری را تأسیس کرده و روی آنها سرمایهگذاری کرده است. او رئیس شرکت دی اند تی، یک شرکت مشاوره تجاری است و در سال ۲۰۱۶ در فهرست ۱۰۰ کارآفرین برتر روزنامه تجاری سی تی آی ام قرار گرفت.
راه درست شروع و رشد کسب و کار خود را بیاموزید
به نظر میرسد که بسیاری از مردم در حال حاضر به صورت فردی و آزادانه کار میکنند و در واقع خود اشتغالاند. در بریتانیا از هر هفت نفر یک نفر رئیس خودش بودن را انتخاب کرده است. جهان کسب و کار در حال تبدیل شدن به دنیای خود اشتغالی است، پس چرا شما نباید این کار را انجام دهید؟ همهگیری جهانی بیماری کووید ۱۹ این روند را تسریع کرده است. در بسیاری از صنایع، کسب و کارها مجبور به چرخش و تطبیق با این وضعیت شدند، خواه این رویکرد جدید به معنای استفاده از سیستمهای تحول جدید باشد یا انتقال به کار از راه دور. در حالی که ممکن است احساس کنید مجبور به کنار آمدن و سازگاری با این وضعیت هستید، اعمال خود و نحوه زندگی خود را کنترل میکنید.
چه کارآفرین باشید و چه سرمایهگذار، نکات موجود در قسمتهای مختلف این خلاصه کتاب به شما کمک میکند تا کسب و کار جدید خود را شروع کرده و بسازید و به شما امکان میدهد در درازمدت شکوفا شوید.
در خلاصه کتاب رئیس خودت باش به پرسشهایی پاسخ داده میشود:
چرا رویاهای بزرگ برای شروع یک کسب و کار مهم هستند؟
چگونه مشتریان کلیدی خود را شناسایی و حفظ کنید؟
مفاهیم حیاتی برای افزایش مقیاس یا رشد و توسعه یک کسب و کار کدامند؟
برای خودتان مشخص کنید که چرا مایلید کار سخت اداره کسب و کار خود را به عهده بگیرید
چرا میخواهید رئیس خودتان باشید؟ اگر فکر میکنید این کار به شما اجازه میدهد از مسابقه زندگی فرار کنید، باید بدانید که اینگونه نیست. یا شاید فکر میکنید یک برنامه عاری از خطا و اشتباه دارید، اما باید بدانید که اینگونه نیست. در واقع، تقریباً با اطمینان میتوان گفت که شما پیشبینیهای هدفمند خود را از دست خواهید داد. در حالی که شغل قبلی شما برایتان امنیتی ایجاد میکرد، اداره کسب و کار خود شما را در بازار رها میکند. این به این معناست که در پایان ماه هیچ فیش حقوقی وجود نخواهد داشت و باید خودتان مخارج خود را تأمین کنید. اما خوشبینی شما زمانی که شما را به خارج از منطقه امن خود سوق میدهد، کمککننده خواهد بود.
زیرا در ابتدا شما نه تنها به عنوان یک مدیر بلکه به عنوان یک نیروی همهکاره، از منشی گرفته تا کارآموز، همه کارها را خودتان انجام خواهید داد. در واقع، شما ساعتهای بیشتری نسبت به قبل برای رئیس خود شدن کار خواهید کرد. این به این دلیل است که وقتی هیچکس دیگری برای مراقبت از تجارت شما وجود ندارد، همه چیز به شما بستگی دارد.
پیام کلیدی در این قسمت این است که باید روشن کنید که چرا مایلید کار سخت اداره کسب و کار خود را به عهده بگیرید. با این حال، مبارزه و تحمل سختی بیشتر ارزش آن را دارد زیرا در پایان روز میتوانید انتظار داشته باشید که احساس شادی و رضایت کسب کنید. در نهایت، کنترل کامل ساعات درآمد و کاری که انجام میدهید را در اختیار خواهید داشت.
اما اول اینکه آیا شما یک کسب و کار راهاندازی میکنید یا خود اشتغال میشوید؟ تنها تفاوت واقعی این است که یک کسب و کار میتواند بدون دخالت و مشغولیت روزانه شما کار کند. به عبارت دیگر، شما کارمندانی برای خود دارید، اما خود اشتغالی چنین نیست. در واقع، ۷۶ درصد از پنج و نیم میلیون کسب و کار موجود در بریتانیا کارمند ندارند. سپس باید از خودتان بپرسید که آیا انگیزه شما هویج است یا چوب.
مطمئناً بیشتر مردم میگویند که انگیزه آنها به پاداش رسیدن یا همان هویج است که در مسئله به حرکت درآوردن خرگوش با بستن یک هویج بر سر یک چوب مطرح است. اما بهتر است با خودتان صادق باشید. آیا تا به حال درس خواندن را تا شب قبل از امتحان به تعویق انداختهاید؟ برخی از کارها مانند همین درس خواندن گاهی واقعاً ناخوشایند هستند و هنگامی که شما کسب و کار خود را اداره میکنید، همه آن وظایف ناخوشایند شغل شما خواهند بود. آیا برای رسیدگی به آنها آمادهاید؟
مراحلی برای عملیاتی کردن یک کسب و کار موفق
رویاپردازی کنید
برنامهریزی داشته باشید
عملگرا باشید
مسیر خود را مرور کنید
آیا چشماندازی برای محصول یا خدماتی دارید که بتواند در یک بازار اشباعشده دوام بیاورد؟ آیا این چشمانداز دارای یک برنامه عملی است؟ اگر چنین است، آیا قدم بعدی را برمیدارید و رسماً آن را عملی میکنید؟ پس از انجام این کار، آیا مایلید کارهایی را که انجام دادید مرور کنید و آن را برای عملکرد بهتر تغییر دهید و اصلاح کنید؟ اگر به همه سوالات بالا پاسخ مثبت دادید، آنگاه آنچه را که برای موفقیت طولانیمدت لازم است در خود دارید.
برای انجام کارهای بزرگ ابتدا باید رویاهای بزرگ داشته باشید
اکنون که تصمیم به راهاندازی یک کسب و کار گرفتهاید، دقیقاً چه کاری انجام خواهید داد؟ فقط داشتن یک ایده کافی نیست.
شما باید آن را متقاعدکننده جلوه دهید و آن را پیاده کنید. با این حال، بسیاری از صاحبان کسب و کار در همان ابتدا خود را با رویاهای منطقی و با سقفی کوتاه محدود میکنند. بنابراین، این تنها چیزی است که به دست میآورند. با انجام این کار، آنها از رشد خود جلوگیری میکنند و همیشه در تجارت خود گیر میکنند. بنابراین، رویاهای بزرگ داشته باشید زیرا به شما کمک میکند در درازمدت با انگیزه بمانید و رویاهای خود را با ارزشها و ایدههای خود در مورد موفقیت هماهنگ کنید. در حالی که ممکن است آن نقطهای که برای خود تصور کردهاید خیلی دور از جایی باشد که اکنون هستید، به یاد داشته باشید که شما در مورد آینده رویاپردازی میکنید نه اکنون. پس بلندپروازی کنید و بدانید که محدودیتی ندارید.
پیام کلیدی در این قسمت این است که برای انجام کارهای بزرگ، ابتدا باید رویاهای بزرگ داشته باشید. در حالی که مهم است که بینش خود را گسترش دهید، اما همچنان باید در واقعیت زندگی کنید. این به این معناست که شما باید رویاهای قابل دسترسی ترسیم کنید. چشمانداز شما باید به راحتی قابل ارتباط و درک باشد تا مشتریان و کارمندان آینده بتوانند از اشتیاق شما وام بگیرند. به عنوان مثال، چشمانداز شرکت آمازون تبدیل شدن به مشتریمحورترین شرکت در جهان بود و به مردم کمک میکرد هر آنچه را که میخواهند با کمترین قیمت پیدا کنند. این چشمانداز بزرگ، روشن، هیجانانگیز و واضح است و این شرکت طی این سالها به خوبی به آن وفادار بوده و چشمانداز خود را تحقق بخشیده است.
هنگامی که رویای خود را ترسیم کردید، یک برنامه تنظیم کنید. در انجام این کار، برخی از افراد ترجیح میدهند با اقدامات کوتاهمدت یک نمای بزرگ کلی ایجاد کنند، در حالی که برخی دیگر ساختار و جزئیات بیشتری را ترجیح میدهند. در هر صورت، مطمئن شوید که برنامه شما دارای مراحل، اهداف و فرآیند بررسی داخلی است. به عبارت دیگر، مطمئن شوید که چگونگی، چیستی و چرایی هر مرحله را پوشش میدهید. به برنامه خود به عنوان یک سند زنده فکر کنید که همراه با کسب و کار شما رشد میکند و تغییر میکند. ساختارهای طرح کسب و کار معمولی به راحتی به صورت آنلاین در دسترس هستند، اما مطمئن شوید که طرحی را انتخاب میکنید که شامل دستورالعملهایی برای انجام تجزیه و تحلیل سوات باشد.
این کلمه مخفف کلماتی به معنای نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها است و یک طرح سوال در واقع نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدهای پیش روی شما را شناسایی میکند و تصویر واضحی از وضعیت کسب و کار شما ترسیم میکند. همچنین، تحلیل حساسیت خود را نیز فراموش نکنید. این طرح پشتیبان شما با استراتژیهای انطباقی از پیش برنامهریزی شده مانند تأمین منابع ارزانتر یا تنظیم تقاضای کمتر است که همه سوالاتی را که در کسب و کار شما ممکن است پیش بیاید پوشش میدهد. این طرح به محافظت از کسب و کار شما در برابر موارد غیرمنتظره کمک میکند.
تنظیم یک طرح کسب و کار به تحقیقات زیادی نیاز دارد، اما در نهایت شما یک نقشه راه پر از موارد قابل اجرا خواهید داشت، مانند آمادهسازی، جمعآوری کمکهای مالی و سرمایهگذاری برای راهاندازی کسب و کار و به شما نشان میدهد چه مراحلی را باید برای پیشبرد کسب و کار خود پشت سر بگذارید.
از بدهی خوب نترسید
در حالی که برخی از افراد ممکن است به اندازه کافی خوششانس باشند که نیازی به جمعآوری بودجه برای شروع کسب و کار خود نداشته باشند، اکثر صاحبان مشاغل جدید به کمک در این زمینه نیاز دارند. همانطور که هر کارآفرینی میداند، شما باید پول خرج کنید تا پول به دست بیاورید و جمعآوری سرمایه را در رأس فهرست کارهای خود قرار دهید. شاید کسب و کار شما بخشی از صنعتی باشد که در آن کمکهای بلاعوض وجود دارد یا شاید در حوزهای باشد که یارانه به آن تعلق میگیرد.
اما اگر اینطور نیست، باید آماده باشید تا مقداری بدهی را بپذیرید. این ایده احتمالاً جذاب به نظر نمیرسد، اما چیزی به نام بدهی بد و بدهی خوب وجود دارد. بدهی بد یا وامی است که ابزاری برای بازپرداخت آن ندارید یا پولی است که با نرخ بهره بسیار بالا گرفتهاید. از طرف دیگر، بدهی خوب به شما امکان میدهد ایده کسب و کار خود را به یک دارایی تبدیل کنید. اگر به ایده خوب ایمان دارید، بدهی خوب را بپذیرید.
نباید از بدهی خوب بترسید. اجازه دهید به سرعت انواع مختلف بودجههای در دسترس را روشن کنید. برای شروع، میتوانید کسب و کار خود را از طریق وام یا سرمایهگذاری از طریق اعطای سهام تأمین کنید. برای کسب و کارهای کوچک نیز تأمین مالی در قالب وامهای کسب و کار کوچک از جانب بانکها رایج است. از سوی دیگر، سرمایهگذاری از طریق اعطای سهام به افراد این امکان را میدهد که در ازای مالکیت جزئی و اشتراک در کسب سود در کسب و کار شما سرمایهگذاری کنند. اگرچه این روش تأمین مالی معمولاً به استارتآپهای گرانقیمت و سرمایهگذاران قدرتمند مربوط میشود، اما میتواند به سادگی تقسیم سهام میان دو دوست باشد که یک شرکت را تشکیل میدهند و یکی از آنها ایده را به ارمغان آورده و دیگری سرمایهگذاری کرده است.
در حالی که سرمایهگذاری از طریق اعطای سهام از مزایای اولیه انعطافپذیری برخوردار است، ساختار سست آن ممکن است در بازپرداخت سرمایهگذاران شما مشکلاتی ایجاد کند. در مقابل، تأمین مالی از طریق وام ممکن است سختتر باشد، اما با توافقهای ساختاری سفت و سختی همراه است که شرایط بازپرداخت را برای همه واضح میکند. مهم نیست که کدام ساختار تأمین مالی را انتخاب میکنید، بلکه باید بخش مالی طرح تجاری خود را از جمله پیشبینی سود و زیان، جریان نقدی پیشبینی شده و ترازنامه مورد توجه قرار دهید و آنها را برای سرمایهگذاران و وامدهندگان روشن کنید.
هنگام ملاقات با وامدهندگان، به یاد داشته باشید که دارید از مردم میخواهید روی شما سرمایهگذاری کنند، بنابراین با آمادگی کامل به وقت آنها احترام بگذارید. پیشنهاد خود را به شیوهای مطمئن و قانعکننده ارائه کنید و مطمئن شوید که آن را با منطق و اعداد و ارقام و نشان دادن درک روشنی از حاشیهها ارائه میکنید.
برای کمک به رشد سالم کسب و کارتان، سیستمهای عملیاتی را با دقت راهاندازی کنید
هنگامی که بودجه خود را دریافت کردید، وبسایت خود را ساختید و حتی چند فروش هم انجام دادید، ممکن است وسوسهانگیز باشد که با تمام قوا پیش بروید. شما احتمالاً تاکنون بدون حقوق کار کردهاید و از جیب خرج کردهاید یا با قرض و وام به اینجا رسیدهاید و بدهی دارید. پس چرا سعی نکنید سود بیشتری کسب کنید؟ مشکل این است که شما در حال حاضر کارهای زیادی انجام میدهید، از جمله خدماترسانی به مشتریان خود در حالی که به دنبال مشتریان جدید هم هستید. اگر الان با تمام قوا پیش بروید و خیلی سریع رشد کنید، همه چیز ممکن است خیلی سریع از بین برود و رشته امور از دستتان خارج شود. به عنوان مثال، اگر چند سفارش را از دست بدهید و فراموش کنید که به یک تمرینکننده پول پرداخت کنید، چه میشود؟ سپس زنجیره تأمین شما مختل میشود و تولیدتان متوقف میشود.
برای کمک به رشد سالم کسب و کار خود، باید سیستمهای عملیاتی را با دقت راهاندازی کنید. متأسفانه، شما فقط دو تا دست دارید، اما هرچه بیشتر و سریعتر رشد کنید، وظایف بیشتری باید انجام دهید و برای مدیریت تعداد زیادی از کارها باید سیستمها و فرآیندهای مناسبی را تعریف و تنظیم کنید. بنابراین بیایید در مورد تفاوتهای میان سیستمها و فرآیندها توضیح دهیم. یک فرآیند مجموعهای از مراحل برای رسیدگی به یک کار یا یک رویداد است. به عنوان مثال، میتوانید فرآیندی برای رسیدگی به درخواست خدمات مشتری ایجاد کنید. از سوی دیگر، یک سیستم مجموعه کاملی از فرآیندهای مربوط به حوزه خاصی از کسب و کار شماست. اکثر مشاغل به سیستمهایی برای بازاریابی، فروش، عملیات، منابع انسانی و مدیریت سرمایه نیاز دارند.
برای اینکه مطمئن شوید کسب و کارتان سالم است، باید شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) را برای هر سیستم تعریف کنید. این ممکن است به معنای ردیابی نرخ جابجایی سالانه کارکنان یا مشتریانی باشد که مثلاً از طریق کمپینهای فیسبوک وارد میشوند. سعی کنید KPIها را به حداقل برسانید و فقط مهمترین مقادیر را برای هر سیستم دنبال کنید. برای اجرای سیستم خود، باید فرآیندها را در جای خود قرار دهید.
آنها برای مؤثر بودن باید تأثیر مستقیمی بر KPIها داشته باشند و همچنین باید شفاف و کارآمد باشند و موارد احتمالی را پوشش دهند. طراحی این فرآیندها ممکن است کار سختی به نظر برسد، اما حقیقت این است که آنها از قبل در ذهن شما هستند. برای گسترش کسب و کار خود، فقط باید آنها را از مغزتان بیرون بیاورید و در یک کتابچه راهنمای عملیات وارد کنید تا به کارمندان آینده اجازه دهید خط فکری شما را دنبال کنند. به این ترتیب، با گذشت زمان، کسب و کار شما میتواند بدون شما نیز کار کند.
مشتریان خود را بشناسید و چگونگی یافتن آنها را کشف کنید
مهمتر از همه چیز این است که مهمترین عامل در موفقیت پایدار کسب و کار شما، توانایی یافتن و حفظ مشتریان است. دلیل آن این است که مشتریان مطمئن و ثابت، پولساز هستند و علاوه بر این، جریان نقدی که آنها ارائه میکنند به شما امکان میدهد برای آینده برنامهریزی استراتژیک داشته باشید. به همین ترتیب، از دست دادن مشتریان برای تجارت شما مؤثر است، نه تنها به این دلیل که پول آنها را از دست میدهید، بلکه به این دلیل که یافتن مشتریان جدید از حفظ آنها مهمتر و هزینهبرتر است.
بسیاری از صاحبان مشاغل فکر میکنند که کیفیت محصول آنها به تنهایی موقعیت استراتژیک آنها یا وبسایت جذاب آنها تمام چیزی است که برای جذب مشتریان جدید لازم است. متأسفانه، این درست نیست. برای علاقهمند کردن مشتریان به محصول خود، باید درک روشنی از اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند یا میخواهند چه کسانی باشند و چگونه میتوانید علاقه آنها را جلب کنید، داشته باشید. این یک پیام کلیدی است: مشتری خود را بشناسید و چگونگی یافتن آن را کشف کنید.
پس قبل از اینکه عجله کرده و تبلیغات کنید، یک لحظه به مشتری ایدهآل خود و آنچه ممکن است بخواهد فکر کنید. سن، شغل و سابقه تحصیلی آنها چیست؟ چه چیزی برای آنها مهم است و اهداف زندگی آنها چیست؟ در این سوالات دقیق شوید و تعداد بیشتری سوال بپرسید زیرا در نهایت سعی دارید به ذهن مشتری خود وارد شوید. با داشتن درک بهتر از اینکه مشتریان شما چه کسانی هستند، شانس بیشتری برای جلب توجه آنها خواهید داشت. پی بردن به ویژگیهای مشتری ایدهآل شما را به بازار ایدهآل شما راهنمایی میکند. این از نقطه نظر بازاریابی مفید است زیرا میتوانید مستقیماً به سراغ ارزشهای آنها بروید. شما ممکن است به آنها نشان دهید که چگونه محصول شما به آنها کمک میکند تا به اهدافشان برسند یا خودتان را در وبسایتهایی که با آنها مراجعه میکنند، تبلیغ کنید.
یک بازاریابی آنلاین مفید و اثربخش با مرحله اساسی اما حیاتی ساخت یک وبسایت شروع میشود و باید با بهینهسازی مناسب برای موتورهای جستجو (SEO) پشتیبانی شود که تضمین کند محصول شما در بالای نتایج صفحات جستجو ظاهر میشود. این استراتژی به رسانههای اجتماعی نیز گسترش پیدا کرده است زیرا این روزها تجارت به طور فزایندهای در حال تبدیل شدن به حالت H2H (انسان به انسان) است. به خاطر داشته باشید که میتوانید با پرداخت هزینه برای قرار گرفتن در صدر نتایج جستجو، راهاندازی کمپینهای رسانههای اجتماعی یا استفاده از تبلیغات برای تبلیغ محصول خود، از همه این روشها بهره ببرید. مهم نیست که کدام روش را انتخاب میکنید، مطمئن شوید که یک برنامه بازاریابی روشن دارید که هم هزینهها و هم نتایج را در نظر میگیرد و دنبال میکند. شما پول مشخصی در بودجه خود دارید، بنابراین مطمئن شوید که از آن به بهترین شکل استفاده میشود.
مشتری اصلی شما بهترین دوست کسب و کار شماست
مهم نیست مشتریان چقدر مهم هستند، هنوز هم تعدادی مشتری وجود دارند که واقعاً به آنها نیاز ندارید. البته در ابتدای کار، هر دلار مهم است و بنابراین همه مشتریان لازماند. اما آیا واقعاً به آن مشتری که احتمال بازگشتش وجود ندارد اهمیت میدهید؟ اگر نمیتوانید با خدماترسانی به این دسته از مشتریان درآمد کسب کنید، آیا واقعاً به آنها نیاز دارید؟ اگر تعامل با آنها ناخوشایند است، اگر آنها صادق نیستند یا با سیستم ارزشی شما همخوانی ندارند، آیا بهتر نیست بیخیالشان شوید و با آنها کار نکنید؟
به عنوان صاحب یک کسب و کار، شما مستقیماً از هر خریدی سود میبرید، بنابراین ممکن است وسوسه شوید که دیدگاهی وسیعتر داشته باشید. اما همانطور که کسب و کار شما کارمندان بیشتری را جذب میکند، آنها ممکن است در خدمت به مشتریان بدعنوق مشتاق نباشند. به همین دلیل، بسیار مهم است که بدانید مشتریان کلیدی شما چه کسانی هستند و سپس هر کاری که میتوانید برای تشویق آنها به بازگشت مجدد انجام دهید. پیام کلیدی در این بخش این است که مشتری اصلی شما بهترین دوست کسب و کار شماست.
خدمات خوب به مشتریان از فرهنگ خدمات مشتری سالم در شرکت شما سرچشمه میگیرد. این فرهنگ توسط ارزشها و دیدگاههایی ایجاد میشود که شما به عنوان یک رهبر ایجاد میکنید و سپس به کارمندانتان سرازیر میشود. اما در حالی که این عالی به نظر میرسد، گفتن آن بسیار آسانتر از انجام دادن آن است. در دهههای گذشته، کسب و کارها در رقابت با دیگر شرکتهای کوچک بودند، اما امروزه مشتریان به خدمات ارزان و سریع ارائه شده توسط غولهای فناوری مانند گوگل و آمازون عادت کردهاند. به عبارت دیگر، آنها ممکن است انتظارات غیرواقعی در مورد آنچه شما میتوانید ارائه دهید داشته باشند. این امر به ویژه در مورد خدمات به مشتری صادق است و زمان پاسخگویی سریع را کاملاً حیاتی میکند.
متأسفانه، هنگامی که در برآورده کردن انتظارات مشتری شکست میخورید، همانطور که حتماً حدس میزنید، آنها احتمالاً به رسانههای اجتماعی یا یک پلتفرم رتبهبندی مراجعه میکنند. اگرچه این امر ناعادلانه به نظر میرسد، به خصوص اگر آنها سعی کنند از این تهدید برای تخفیف گرفتن استفاده کنند، باید خونسردی خود را حفظ کنید. صرف نظر از اینکه این اتفاق ضرر به همراه دارد یا خیر، سعی کنید حرفهای بمانید و به سرعت مشکل را حل کنید.
در نهایت، میتوانید از نظرسنجیهای مشتریان به عنوان راهی آسان برای بررسی رضایت مشتری استفاده کنید. فقط مطمئن شوید که آنها سریع و آسان پر میشوند و در درجه اول به سوالات بله یا خیر تکیه کنید. همچنین میتوانید به اعداد و ارقام نگاه کنید، مثلاً میانگین هزینههای مشتری چقدر است و چند مشتری برگشتی دارید. این ارقام باید تصویر واضحی از خوشحالی مشتریان شما را نشان دهند.
افراد مناسب را بیابید و فضای مناسبی را برای توسعه کسب و کار خود تنظیم کنید
اکنون کسب و کار شما در حال فعالیت و روی غلطک افتاده است. شما کارمندانی را پذیرفتهاید که در تصمیمگیری آزادند، بنابراین دیگر مسئولیت همه چیز را بر عهده ندارید. گلوگاههای گردش کار مربوط به گذشته است زیرا فرآیندهایی که شما ایجاد کردهاید به آرامی اجرا میشوند و به طور خودکار با کسب و کار در حال رشد شما سازگار میشوند. اکنون اگر میخواهید به رشد خود ادامه دهید، شاید با گسترش به شهرهای جدید و شعبه زدن در آنها یا رساندن کارها به سطحی که شرکت بدون شما هم میتواند کار کند، وقت آن رسیده که نحوه افزایش مقیاس یا همان رشد و توسعه کسب و کار خود را مشخص کنید.
برای انجام این کار، باید استعدادهای جدیدی را به دست آورید و حفظ کنید و مهمتر از آن، آنها را به آینده هدایت کنید. هدف نهایی شما در اینجا ایجاد یک کسب و کاری است که خودش ارائه میشود. افراد مناسب را بیابید و خلق و خو و محیط مناسب را برای کمک به توسعه کسب و کار خود تنظیم کنید. برای اینکه یک شرکت بتواند خودش را ارائه کند، شما نه تنها به افراد مناسب نیاز دارید، بلکه به سیستمهای مناسبی نیز نیاز دارید تا آنها را سر جای خود قرار دهید و به کار بگیرید و آموزش دهید.
در حالی که بخش اعظم اداره یک کسب و کار به واقعیتها و ارقام مربوط میشود، ساخت یک تیم عالی نیازمند در نظر گرفتن پیچیدگیهای انسانی است. متأسفانه، بسیاری از شرکتها با شکست در برنامهریزی و سپس عجله در استخدام مرتکب اشتباه میشوند. با دانستن اینکه به استعدادهای جدیدی نیاز دارید، اولین فردی را که با مجموعه مهارتهای مناسب پیش روی شما ظاهر میشود استخدام نکنید. در عوض، برای یافتن فردی که کاملاً برای شرکت مناسب است، وقت بگذارید، زیرا استخدام اشتباه فقط اتلاف وقت و پول نیست، بلکه بر روحیه کل تیم تأثیر میگذارد.
برای جلوگیری از این امر، قبل از اینکه نیاز به پر کردن یک موقعیت شغلی داشته باشید، برای استخدامهای خود برنامهریزی کنید. به این ترتیب، اضطرار را از معادله خارج میکنید و به خودتان زمان میدهید تا یک انتخاب متفکرانه داشته باشید. بدین ترتیب، شما به زودی خود را نه تنها مسئول یک محل کار، بلکه یک فرهنگ میبینید. این فقط مربوط به فضای اداری و تعبیه میزهای پینگپنگ یا برگزاری مهمانیهای پرانرژی برای کارکنان نیست. فرهنگ شرکت شما مجموعهای از نگرشها و رفتارهاست که شما باید آگاهانه آنها را بسازید، نه اینکه آنها خود به خود شکل بگیرند.
یک فرهنگ عالی در محل کار از یک هویت و ارزشهای مشترک پشتیبانی میکند که در همه چیز از دکوراسیون اداری گرفته تا اصول عملیاتی هدایتکننده تعریف میشود و همچنین از یک سبک مدیریت شفاف و یک فرآیند تصمیمگیری منسجم و در سطح بالا پشتیبانی میکند. در پایان، همه این عناصر با شما شروع میشوند، پس مراقب نحوه رهبری خود باشید. سعی کنید در ملأ عام از دیگران تمجید کنید، افرادی را استخدام کنید که باهوشتر از شما هستند و پذیرای توصیههای دیگران باشید. شما ممکن است رهبر باشید، اما سعی کنید پایتان روی زمین باشد و فروتن باشید و به یاد داشته باشید که همیشه همه چیز را نمیدانید.
سخن پایانی خلاصه کتاب رئیس خودت باش
پیام کلیدی در این کتاب این است که دلایل شما برای فکر کردن به راهاندازی کسب و کارتان هر چه که باشد، بدانید که تمام تلاش و برنامهریزی که انجام میدهید، سود بسیار زیادی را در قالب رضایت و احساس خود شکوفایی برای شما به همراه خواهد داشت. به جای اینکه برای دریافت حقوق کار کنید، کار کردن برای خودتان هم یک سرمایهگذاری و هم یک دارایی است که به شما آزادی شخصی و در نهایت کسب و کاری میدهد که خودش اداره میشود و درآمد شما را تأمین میکند. تحقیق کنید، به طور کامل برنامهریزی کنید و به یاد داشته باشید که برنامه شما همیشه در حال پیشرفت خواهد بود و توسعه این برنامه کار شماست.
یک توصیه عملی در این مسیر این است که فراموش نکنید که بازاریابی غیرمستقیم را هم در نظر بگیرید. بازاریابی غیرمستقیم شامل لوگوی شرکت شما، طراحی وبسایت شما، کالاهای تبلیغاتی و تابلوهای تبلیغاتی است. اگرچه این موارد لزوماً با فروش برابری نمیکنند، اما به کسب و کار شما اعتبار میبخشند و شما را به عنوان یک برند شناختهشدهتر میکنند.