به دنیای شگفتانگیز بازی تاج و تخت خوش آمدید! این داستان با شخصیتهای فراموشنشدنی، مبارزات قدرت و رازهای تاریک، شما را به دنیای هفت پادشاهی میبرد. در اینجا، خلاصه کتاب بازی تاج و تخت 1 را برای شما آماده کردهایم تا با ماجراها و چالشهای ادارد استارک و خاندانش آشنا شوید. با ما همراه باشید و از این سفر پرماجرا لذت ببرید! این کتاب اثر اثر جرج آر.آر.مارتین که با دنیای شگفتانگیز و شخصیتهای پیچیدهاش شناخته میشود، سبک نوشتاری خاصی دارد که شامل توصیفهای دقیق و داستانسرایی غنی است. او در جوانی علاقهمند به ادبیات و داستاننویسی بود و نخستین داستانهای کوتاهش را در دوران نوجوانی نوشت.
خلاصه داستان بازی تاج و تخت
داستان بازی تاج و تخت از جایی شروع میشه که ادارد استارک، لرد وینترفل و محافظ شمال، یه سرباز فراری از نگهبانان شب رو در حضور پسرهاش محاکمه و اعدام میکنه. وقتی به سمت وینترفل برمیگردند، پسران ادارد شش تولهگرگ شوم رو پیدا میکنن که نماد پنج فرزند مشروع و یک فرزند نامشروعشونه. اونها تصمیم میگیرن از این تولهگرگها نگهداری کنن. گرگها هم که نشان خانوادگی استارکها هستن!
بعد از اینکه جان ارن، دست سابق پادشاه، میمیره، پادشاه رابرت براتیون به وینترفل میاد تا ادارد رو ملاقات کنه. رابرت که دوست قدیمی ادارد هم هست، ازش میخواد که دست پادشاه بشه. ادارد برخلاف میلش این پیشنهاد رو قبول میکنه، در حالی که همسرش، بانو کتلین استارک، ازش میخواد درباره مرگ جان ارن تحقیق کنه. خواهر کتلین که بیوهی جان ارن هست، در نامهای بهش خبر میده که شوهرش به دست ملکه سرسی لنیستر و خانواده قدرتمندش مسموم شده.
قبل از اینکه استارکها به سمت بارانداز پادشاه برن، پسر کوچیک ادارد، برن، رابطه جنسی ملکه سرسی و برادرش جیمی لنیستر رو میبینه. جیمی برای اینکه این راز رو نگه داره، برن رو از بالای برج به پایین پرتاب میکنه. برن خلاف انتظار زنده میمونه، اما به کما میره. توی این بیهوشی، یه قاتل میخواد او رو بکشه، اما مادرش کتلین و گرگ شومش، قاتل رو میکشن و برن زنده میمونه. کتلین متوجه میشه شوهرش تو بارانداز پادشاه در خطره و به طور ناشناس با کشتی میره تا بهش هشدار بده. در همین حین، پسر بزرگش راب رو به عنوان جانشین و لرد وینترفل تعیین میکنه. بعد از رفتن کتلین، برن از کما بیدار میشه، ولی فلج شده و هیچ خاطرهای از سقوطش نداره. او نام گرگ شومش رو سامر میذاره و تو وینترفل با برادر بزرگش راب و برادر کوچکش ریکان میمونه.
در همین حال، لرد ادارد به همراه دخترانش سانسا و آریا به سمت بارانداز پادشاه در حال حرکت هستند. سانسا که یازده سالشه به عنوان نامزد دوازده ساله شاه رابرت، شاهزاده جافری براتیون انتخاب شده.
خیانت و جنگ: داستان لرد ادارد استارک در بازی تاج و تخت
زمانی که کتلین به بارانداز پادشاه میرسه، یه دیدار مخفیانه با پتایر بیلیش، معروف به انگشت کوچیکه، برگزار میکنه. پتایر که دوست دوران کودکیاش بوده و بهش علاقه داره، حالا به عنوان ارباب سکه تو بارانداز فعالیت میکنه. اون به کتلین میگه که خنجری که قاتل میخواسته باهاش برن رو بکشه، مال تیریون لنیستر، برادر کوتوله ملکه، بوده.
کتلین که داره برمیگرده به وینترفل، با تیریون برخورد میکنه و او رو اسیر میکنه. بعدش تصمیم میگیره به سمت ایری بره، جایی که خواهرش لایسا ارن به عنوان بانوی دره حکمرانی میکنه. لایسا لنیسترها رو به خاطر قتل شوهرش، جان، مقصر میدونه و دستور میده تیریون رو بکشن. اما تیریون میگه که میخواد از طریق مبارزه محاکمه بشه و بعد از اینکه مزدورش، برون، در دوئل پیروز میشه، آزاد میشه.
به تلافی اینکه تیریون رو ربوده بودن، پدرش، لرد تایوین لنیستر، به سرزمینهای رودخانه اعلام جنگ میکنه. جیمی، پسر تایوین، هم که اخیراً به ادارد استارک حمله کرده و تعدادی از همراهانش رو کشته، به پدرش ملحق میشه.
ادارد مثل جان ارن متوجه میشه که وراث قانونی سلطنت در واقع فرزندان جیمی و خواهرش، ملکه سرسی، هستن. او این موضوع رو با ملکه در میون میذاره و بهش فرصتی برای فرار میده، قبل از اینکه حقیقت رو به پادشاه رابرت بگه. ولی در حین شکار، رابرت به شدت زخمی میشه و ادارد نمیتونه حقیقت رو در بستر مرگ باهاش در میون بذاره.
وقتی رابرت داره میمیره، برادرش رنلی به ادارد پیشنهاد میده که قبل از اینکه لنیسترها حرکتی بکنن، شبانه ملکه سرسی و فرزندانش رو دستگیر کنن و حکومت رو به دست بگیرن. اما ادارد این پیشنهاد رو رد میکنه و رنلی هم به همراه گارد سلطنتی پایتخت رو ترک میکنه. ادارد از پتایر بیلیش میخواد که ملکه رو بازداشت کنه، اما بیلیش بهش خیانت میکنه و نتیجهاش میشه دستگیری ادارد و کشته شدن یارانش. دخترش سانسا هم به دست لنیسترها میافته، اما کوچکترین دخترش آریا به کمک معلم شمشیرزنیش از قصر فرار میکنه.
در حالی که ادارد تو زندانه، جافری، پسر ارشد جیمی و سرسی لنیستر، به عنوان وارث رابرت به تخت مینشینه. طبق توافقی که بین ادارد و ملکه سرسی وجود داره، ادارد باید بعد از اعتراف به گناهانش به نگهبانان شب بپیونده. اما وقتی ادارد تو سپت بیلور در برابر مردم به گناهانش اعتراف میکنه، جافری، بر خلاف درخواست مادرش و بقیه شورای پادشاهی، دستور میده سر ادارد رو قطع کنن و جلوی چشمان دخترانش، سانسا و آریا، این کار رو انجام میده. آریا هم به دست یکی از دوستان پدرش تو نگهبانی شب میافته.
خبر دستگیری لرد ادارد استارک که میرسه، جنگی داخلی تو وستروس شروع میشه و با کشته شدن ادارد، اوضاع بدتر میشه.
ماجراجوییهای جان اسنو: سفر به دنیای نگهبانان شب
داستان از اونجا شروع میشه که توی سرزمین پشت دیوار، سه تا از مردای نگهبانان شب از روی جسد وحشیهایی که توی یه قتلعام وحشتناک کشته شدن، رد میشن. سر ویمار رویس (Ser Waymar Royce) یهو با چندتا موجود یخی افسانهای به نام آدرها (Others) مواجه میشه. اولش سعی میکنه بجنگه، ولی آخرش کارش به قتل میکشه. مرد دوم، ویل (Will)، هم به خاطر خفگی توسط جسد رویس جانش رو از دست میده. و سومین مرد، گرد (Gared)، به شدت ترسیده و میزنه به چاک، به سمت جنوب دیوار فرار میکنه. جالب اینجاست که تو فصل اول کتاب، گرد رو ادارد استارک گردن میزنه.
جان اسنو (Jon Snow) وقتی که پدرش، ادارد استارک، عازم بارانداز پادشاه میشه، داوطلبانه میره به نگهبانان شب و با عموش، بنجن استارک (Benjen Stark)، که گشتی ارشد نگهبانان شب هست، به سمت شمال راه میافته. وقتی میرسن به دیوار، جان میفهمه که نگهبانها با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنن. یک پادشاه جدید به نام منس ریدر (Mance Rayder) توی سرزمینهای دور شمال پیدا شده که داره وحشیها رو جمع میکنه تا زیر پرچمش قرار بگیره. جالب اینکه این مرد قبلاً عضو برادران شب بوده!
جان همچنین متوجه میشه که تعداد نگهبانان شب کمتر از هزار نفره و به سختی میتونن سهصد مایل دیوار رو پوشش بدن. بیشتر این افراد هم دزدها و اعدامیهایی هستن که برای فرار از مجازات مرگ اومدن دیوار. چند وقت بعد از رسیدن جان، عموش بنجن برای انجام یه ماموریت به سرزمینهای آن سوی دیوار میره.
جان و چندتا از مردای جوانتر زیر نظر آلیسر تورن (Alliser Thorne) که استاد فنون رزمیه، آموزش میبینن. جان با سمول تارلی، پسری ترسو اما باهوش از ریچ، دوست میشه. و جالبتر اینکه جان میفهمه استاد ایمون (Maester Aemon) یکی از اعضای خاندان تارگرین و عموی بزرگ ایریس تارگرین دوم، معروف به پادشاه دیوانه، هست.
فرمانده نگهبانان شب، جور مورمونت (Jeor Mormont)، یهو مورد حمله یک جسد زنده شده قرار میگیره. جان با سوزوندن اون وایت (Wight) مورمونت رو نجات میده. بعدش، مورمونت نیروهای دیوار رو به سمت شمال رهبری میکنه تا شاید بتونن منس ریدر رو به چالش بکشن. هرچند خبر مرگ پدر و جنگ برادرش جان رو گیج کرده، اما آخرش تصمیم میگیره که توی نگهبانی شب بمونه.
شعلهها و اژدهاها: داستان کالیسی دوتراکی
تو این مدت که دنریس و برادرش تو عمارت ایلیریو موپتیس تو پنتوس زندگی میکردن، ایلیریو به دنریس یه ازدواج با یه جنگسالار دوتراکی به نام کال دروگو ترتیب میده. تو این عوض، دروگو به برادرش، ویسریس، ده هزار جنگجو میده تا بتونه تخت آهنین رو پس بگیره.
مراسم ازدواجشون که برگزار میشه، شوالیه تبعیدی وستروسی، سر جورا مورمونت، شمشیرش رو به خانواده تارگرینها تقدیم میکنه. دنریس تو این مراسم سه تا تخم اژدهای سنگی از ایلیریو میگیره، سه تا ندیمه به اسمهای ایری، ژیکو و دوریا از برادرش و یه مادیان نقرهای فوقالعاده از دروگو.
بعد از ازدواج، دروگو دنریس رو به ویس دوتراک میبره و به دوش کالین معرفی میکنه. وقتی میرسن، دنریس که الان چهارده سالشه، بارداره. توی مراسم «قلب نریان» شرکت میکنه و دوش کالین پیشگویی میکنه که بچهاش «نریانی که بر دنیا چیره میشه» خواهد بود. دنریس تصمیم میگیره اسم بچهش رو به افتخار برادر مرحومش، ریگار، بذاره «ریگو».
اما ویسریس روز به روز بیتابتر میشه و وقتی که قانون دوتراکی رو نقض میکنه و تیغش رو میکشه تا دنریس و بچهش رو تهدید کنه، دروگو عصبانی میشه. دروگو به ویسریس میگه که تاج طلایی رو که لیاقتشه، خواهد گرفت و بعد با خونسردی دیگی از طلای مذاب رو روی سرش میریزه و او رو میکشه، و دنریس رو به عنوان آخرین تارگرین باقی میذاره.
با مرگ ویسریس، دروگو دیگه تمایلی به حمله به وستروس نداره، اما اوضاع تغییر میکنه وقتی که سر جورا مانع مسموم شدن دنریس میشه و میفهمه که برای سر دنریس جایزه گذاشتن. دروگو عصبانی میشه و به کالاسارش قسم میخوره که انتقام این بیحرمتی رو با فتح وستروس بگیره و پسرش رو روی تخت آهنینی که جدش نشسته بود، بنشونه.
کالاسار به سمت شرق ادامه میده و توی راه سرزمینهای بیگانه رو چپاول میکنه تا بردهها رو بفروشه و کشتی بخره برای سفر به وستروس. اما توی یکی از این غارتها، دنریس از رفتار با شکستخوردگان ناراحت میشه و میگه دیگه هیچ تجاوزی رو نمیپذیره چون قربانیها، بردههای شخصی او هستن.
دروگو هم مجروح میشه. یه راهبه به نام میری ماز دور به دنریس پیشنهاد درمان او رو میده و با اینکه خون سواران دروگو به او بیاعتمادند، دنریس حس میکنه که میتونه بهش اعتماد کنه. دروگو نصیحتهای میری رو نادیده میگیره و زخمش عفونت میکنه. سر جورا به دنریس میگه که موقعیتش به عنوان کالیسی کاملاً به دروگو بستگی داره و بدون او، هم او و هم بچهش در خطر هستن.
دنریس ناامید میشه و از میری میخواد شوهرش رو نجات بده. توی مراسم احضار ارواح تاریک، دنریس وضع حمل میکنه و چند روز بعد وقتی بیدار میشه، میبینه بچهش سقط شده و دروگو دیگه چیزی جز یه پوسته بیجان نیست.
دنریس از روی دلسوزی دروگو رو میکشه و حالا بین کالاسار که به گروههای رقیب تقسیم شدن، طرد میشه.
ولی دنریس با اراده به سمت شعلهها میره. جادوی حاصله زندگی رو به تخمها برمیگردونه و سه تا اژدها از تخمها سر برمیآورند. دنریس بدون آسیبی از آتش بیرون میاد و کالاسار دروگو که حالا کالاسار او هستن، با حیرت زانو میزنند. آگو، جاگو و راکارو با کمال میل به عنوان خون سوارانش سوگند میخورند و دنریس میشه نخستین رهبر جنگی زن دوتراکی، یک کالیسی به حق!
بازگشت به خانه: داستانی از قدرت و رهبری
در حالی که دنریس تارگرین، با اژدهایان جدیدش در کنار خودش، به قدرتی بزرگ در سرزمینهای دوتراکی تبدیل میشود، او تصمیم میگیرد که به غرب برگردد و حق خود را در تخت آهنین پس بگیرد. اما این بار او تنها به دنبال انتقام نیست؛ بلکه میخواهد یک امپراطوری عادلانه بسازد.
دنریس با مشورت با اعضای وفادارش، مانند جورا و آگو، طرحی میریزد تا به نفع مردم، نه فقط برای خود، بجنگد. او به سرزمینهای تحت ظلم و ستم میرود، به جایی که مردم نیاز به نجات دارند. با هر پیروزی، نه تنها قدرتش افزایش مییابد، بلکه عشق و حمایت مردم را نیز به دست میآورد.
در نهایت، دنریس به وستروس میرسد. در اینجا، او با چالشهای جدیدی روبرو میشود، اما این بار با اعتماد به نفس و درک عمیقتری از رهبری، به جای انتقام، به دنبال اتحاد و صلح است.
دنریس به عنوان یک رهبر قوی و عادل، با اژدهایانش به سوی آیندهای روشنتر پرواز میکند، جایی که میتواند برای نسلهای آیندهاش دنیایی بهتر بسازد. او نه تنها آخرین تارگرین است، بلکه به یک نماد امید و تجدید حیات برای همه مردم سرزمینش تبدیل میشود.
خرید اینترنتی کتاب نغمه آتش و یخ 1_بازی تاج و تخت 1
با خرید نسخه اصلی کتاب بازی تاج و تخت 1، لذت واقعیه یک رمان را تجربه کنید.
نسخه اصلی کتاب بازی تاج و تخت 1 شما رو به دل داستان میبره و بیان می کند تاریخ همواره در حال تکرار است و انسانها فراموشکارند.
فرصت را از دست ندهید! درصورت نیاز و برای خرید کتاب بازی تاج و تخت 1 با تخفیف از فروشگاه کتاب خلاصینو روی لینک زیر کلیک کنید.
میخواهم کتاب بازی تاج و تخت 1 را بخرم.