خلاصه کتاب انگیزه
فهرست

خلاصه کتاب انگیزه

کتاب “انگیزه ” نوشته پاول آر لارنس و نیتین نوریا، به بررسی رفتارهای غیر منطقی انسان و ریشه‌های آنها می‌پردازد. این کتاب چهار انگیزه اصلی را شناسایی می‌کند که از اجداد اولیه به ما رسیده‌اند و به ما کمک کردند تا در گذشته از خطرات و چالش‌های محیطی جان سالم به در ببریم. خلاصه کتاب انگیزه به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چه چیزهایی پشت رفتارهای ما نهفته است و چگونه می‌توانیم از این شناخت بهره‌برداری کنیم.

بخش اول خلاصه کتاب انگیزه: پیچیدگی مغز انسان

دانشمندان هنوز به طور کامل دریافته‌اند که چرا مغز انسان به این اندازه پیچیده است. امروزه مشخص شده که انسان‌ها، شامپانزه‌ها و شامپانزه‌های کوتوله همگی از یک اجداد مشترک چند میلیون سال پیش برمی‌آیند. هر یک از این گونه‌ها به شیوه‌ای متفاوت تکامل یافته‌اند و مهم‌ترین تغییر تکاملی که موجب خردمندی انسان‌های امروزی شد، بین ۷۵ تا ۱۰۰۰ سال پیش رخ داده است. پیش از این تغییر، انسان‌ها به شیوه‌های نسبتاً ساده‌ای پیشرفت کردند و سلاح‌های آن‌ها در طول زمان تنها دستخوش تغییرات جزئی شد.

این جهش بزرگ همه چیز را دگرگون کرد. در نتیجه این تغییر، انسان‌ها شروع به توسعه روش‌های شکار و ساخت پناهگاه‌های خاص کردند و حتی پناهگاه‌های خود را تزئین می‌کردند. با این حال، دانشمندان هنوز به طور کامل موفق به درک دلایل این وقوع نشده‌اند. یکی از نظریه‌هایی که در این زمینه مطرح شده، به افزایش اندازه مغز انسان نسبت می‌دهد. مغز انسان‌های امروزی تقریباً هشت برابر بزرگ‌تر از مغز انسان‌های اولیه است. این نظریه بیان می‌کند که بزرگ شدن مغز ما موجب توسعه حافظه‌های تصویری شده که در مقایسه با سایر گونه‌ها، به تمدن امروزی ما کمک کرده است.

در آغاز، مغز انسان فقط یک حافظه اپیزودیک داشت که نوعی حافظه ساده و ابتدایی محسوب می‌شود و سایر حیوانات نیز از آن برخوردار بودند. سپس حافظه تقلیدی توسعه پیدا کرد که به ما این امکان را داد تا رفتارهای دیگران را تقلید کنیم؛ ویژگی‌ای که در سایر گونه‌ها وجود نداشت. ما همچنین دارای حافظه اسطوره‌ای و نظری هستیم که به همراه زبان رشد یافته‌اند. این سیستم‌ها به انسان‌ها کمک کرده‌اند که گونه‌ای پیشرفته‌تر شوند و دانش خود را با نوشتن به اشتراک بگذارند. به طور کلی، این سیستم‌های پیشرفته باعث شدند که انسان‌ها از سایر گونه‌ها هوشمندتر باشند.

بخش دوم خلاصه کتاب انگیزه: تئوری چهار انگیزه و رفتار انسان

تئوری چهار انگیزه به توضیح رفتار انسان‌ها می‌پردازد و در بخش قبلی بحث کردیم که چگونه حافظه‌های مختلف در انسان تکامل یافته‌اند. با این حال، توسعه زبان و سیستم‌های پیچیده مغز هنوز نتوانسته‌اند توضیح رضایت‌بخشی برای وقوع جهش بزرگ ارائه دهند. در حالی که درک این جهش هنوز هم چالش‌برانگیز است، نظریات دیگری نیز وجود دارند که توجه به آنها سودمند خواهد بود.

یکی از این نظریات اشاره می‌کند که مهارت‌های خاصی که در ژن‌های ما کدگذاری شده‌اند، می‌توانند علت بروز جهش بزرگ باشند. در تحقیقی، به کودکان و بزرگسالان مجموعه‌ای از تصاویر از محیط‌های مختلف نشان داده شد و از آنها پرسیده شد که کدام مکان را بیشتر می‌پسندند. نتایج نشان داد که هیچ یک از پاسخ‌دهندگان تمایلی به زندگی در بیابانی بی‌آب و علف ندارند، حتی اگر هرگز آن شرایط سخت را تجربه نکرده باشند. این نشان می‌دهد که ما به طور ذاتی درک می‌کنیم که در چه مکان‌هایی باید زندگی کنیم. اگرچه ما غرایض زیادی نداریم، اما همین غرایض می‌توانند توضیح‌دهنده جهش بزرگ باشند، چون به ما کمک کرده‌اند تا در بقاء و ادامه نسل موفق باشیم.

یکی از بهتری تئوری‌های توضیح‌دهنده جهش بزرگ، تئوری چهار محرک رفتار انسان است. طبق این تئوری، ما تحت تأثیر چهار انگیزه اصلی برانگیخته می‌شویم:

  1. میل به دست آوردن
  2. میل به ارتباط
  3. میل به یادگیری
  4. میل به دفاع از خود

این تئوری فرض می‌کند که این چهار انگیزه عوامل تعیین‌کننده‌ای در رفتارهای ما هستند. پیش از جهش بزرگ (که به تغییرات عمیق در سطح کروموزومی اشاره دارد)، انگیزه اصلی انسان‌ها عمدتاً میل به به دست آوردن و دفاع از خود بود. اما بعد از جهش بزرگ، دو انگیزه دیگر یعنی میل به ارتباط و یادگیری به وجود آمدند که به انسان‌ها کمک کردند تا نسبت به سایر مخلوقات برتر شوند.

با نگاهی به تاریخ کره زمین، می‌توان فهمید که اکثر حیوانات زندگی خود را به تأمین غذا و دفاع از خود اختصاص می‌دهند. در مقابل، اجداد ما از یکدیگر یاد می‌گرفتند و برای همکاری با هم متحد می‌شدند، که این امر به تقویت قابلیت‌های آنها کمک کرد. در دنیای علم مدرن، روشن است که این عوامل بر توسعه جامعه متمدن امروزین ما تأثیر عمیقی گذاشته‌اند. ما اکنون تحت تأثیر جامعه و سیاست تشویق می‌شویم تا یاد بگیریم، ارتباط برقرار کنیم و در زمینه‌های مختلف متحد شویم.

بیایید به بررسی دقیق‌تری درباره هر یک از این چهار انگیزه بپردازیم و ببینیم چگونه می‌توانند راهنمای رفتار انسان‌ها در دنیای کنونی باشند.

بخش سوم خلاصه کتاب انگیزه: انگیزه به دست آوردن و تأثیر آن بر رفتار انسان

انگیزه‌ای که ما را به کسب و به دست آوردن تشویق می‌کند، راهنمای ما در مسیر جستجو برای منابع مادی و موقعیت‌های اجتماعی است. این انگیزه، قوی‌ترین انگیزه بین چهار انگیزه‌ی مطرح شده است و می‌تواند توضیح دهد که چرا انسان‌ها گاهی رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان می‌دهند. تمایل ما به کسب کردن نه تنها به تقویت تفکر منطقی‌مان کمک می‌کند بلکه ما را به دنبال مادیات و نیز موقعیت‌های اجتماعی سوق می‌دهد.

برای مثال، داشتن یک ماشین بنز به عنوان سمبلی از موقعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتر شناخته می‌شود. این وسیله نقلیه می‌تواند هم نیاز ما به یک وسیله نقلیه سریع را برطرف کند و هم نشانگر ثروت ما باشد. در حالی که اجداد ما به اشیاء لوکسی مانند ماشین‌های امروزی دسترسی نداشتند، اما موقعیت اجتماعی خود را به گونه‌ی دیگری نشان می‌دادند؛ مثلاً افراد با جایگاه بالاتر می‌توانستند قبل از دیگران غذا بخورند که این به معنای داشتن شانس بیشتر برای بقا و انتقال ژن‌هایشان بود.

ما هنوز احساسات پایه‌ای را از نیاکان خود به ارث برده‌ایم. به عنوان مثال، اجداد ما در زمان خطر به مصرف غذاهای چرب روی می‌آوردند تا برای مدت طولانی‌تری سیر بمانند. حتی شما نیز ممکن است با وجود آگاهی از مضرات خوردن یک بسته چیپس، گاهی این کار را انجام دهید. تمایل ما به دست آوردن باعث می‌شود تا نسبت به دیگران بیشتر داشته باشیم. این سیری‌ناپذیری انسان یکی از دلایل است که حتی اگر برنده شدن در لاتاری عادی شود، هیجان آن از بین خواهد رفت.

میل به کسب و به دست آوردن تنها محدود به فرآورده‌های خوراکی نیست، بلکه ما را به سمت انباشت اموال بیشتر نسبت به دیگران نیز سوق می‌دهد. به همین دلیل، ماشین‌های لوکسی مانند بنز بسیار ارزشمند محسوب می‌شوند، زیرا همه نمی‌توانند این وسیله را خریداری کنند.

در تحقیقی، مبلغ ۱۰ دلار به شرکت‌کنندگان ارائه شد و آنها می‌توانستند این مبلغ را با یک فرد دیگر به اشتراک بگذارند. با این حال، اگر شریک‌شان تصمیم می‌گرفت که مبلغ ارائه شده را رد کند، هر دو آنها این پول را از دست می‌دادند. دانشمندان مشاهده کردند که اگر مبلغ کمتری از ۴ دلار به شرکا پیشنهاد می‌شد، آنها تمایل به رد پیشنهاد داشتند. این رفتار در ابتدا غیرمنطقی به نظر می‌رسید، زیرا آنها در واقع سهم خود را نیز از دست می‌دادند.

نکته جالب این مطالعه این بود که انگیزه به دست آوردن و کسب را ترغیب می‌کند تا با دیگران رقابت کنیم. در واقع، علت اصلی رد کردن پول توسط شرکا، این بود که آنها نمی‌خواستند شریک مقابل‌شان پول بیشتری از آنها به دست آورد.

بخش چهارم خلاصه کتاب انگیزه: تمایل به ارتباط و چالش‌های آن

همه انسان‌ها به دنبال ایجاد ارتباط با اطرافیان خود هستند و به ویژه در کنار خانواده، احساس شادی و عشق عمیقی را تجربه می‌کنند. این احساس ناشی از برآورده شدن تمایل ما به ارتباط برقرار کردن با دیگران است. تمایل به برقراری این نوع ارتباطات تکامل یافته است، چرا که برای ادامه نسل بشریت ضروری بوده است. تربیت یک کودک به انرژی بسیار زیادی نیاز دارد و توجه خوب مادر به نوزادش شانس زنده ماندن او را افزایش می‌دهد.

نیاز ما به ارتباط با دیگران همچنین به ایجاد روابط شخصی کمک می‌کند. برای مثال، جذابیت گروه‌های ورزشی به این ضرورت مربوط می‌شود؛ ورزش می‌تواند نیاز ما به ارتباط را برآورده کند و ما را به هم‌تیمی‌هایمان نزدیک‌تر کند تا با کمک یکدیگر عملکرد بهتری داشته باشیم. در این میان، تمایل ما به برنده شدن می‌تواند موجب ایجاد حس رقابت شود.

با این حال، میل به کسب و کار و ایجاد ارتباط می‌تواند منجر به تعارض‌هایی نیز شود. برای مثال، فرض کنید که شما مدیر یک کسب و کار هستید که در دوره مالی سختی قرار دارد. در این شرایط، احساس می‌کنید که بهترین راه برای عبور از بحران، اخراج یکی از کارمندان است، حتی اگر شخصاً از او خوشتان بیاید. در این لحظه است که تمایل شما برای بهبود وضعیت مالی با احساس گرایش به ارتباط با دیگران در تضاد است. شما باید تصمیم بگیرید که کدام غریزه را دنبال کنید.

گاهی اوقات، میل به ارتباط می‌تواند به ما آسیب برساند. این نکته فقط درباره عشق و روابط عاشقانه صدق نمی‌کند؛ بلکه حتی در زمانی که جزء یک گروه هستیم نیز حقیقت دارد. در این حالت، احساس خاص بودن می‌کنیم و باور داریم که با اعضای گروه‌های دیگر تفاوت داریم. به همین دلیل، در اجتماعات از اصطلاحات “ما” و “آنها” استفاده می‌شود. این پدیده به غریضه دوطرفه اشاره دارد که می‌تواند گاهی موجب به وجود آمدن تبعیض و آزار شود.

بخش پنجم: خلاصه کتاب انگیزه تمایل انسان به یادگیری و تأثیر آن

تمام انسان‌ها دارای تمایل ذاتی به یادگیری هستند که ما را به سمت کاوش و کنجکاوی سوق می‌دهد. یکی از دلایل اصلی احساس کنجکاوی، وجود شکاف اطلاعاتی است که در ما ایجاد می‌شود. این میل به یادگیری زمانی برانگیخته می‌شود که بخواهیم چیزی را که نمی‌دانیم فرا بگیریم. این شکاف اطلاعاتی باعث ایجاد احساس ناراحتی در ما می‌شود، زیرا ما از چیزی که مایل به دانستن آن هستیم بی‌خبر هستیم. این ندانستن منجر به بروز احساسات ناخوشایند می‌شود و ما را به جستجوی دانستن و یادگیری سوق می‌دهد.

برای مثال، تصور کنید که دوست صمیمی‌تان یک حقه جادویی شگفت‌انگیز انجام می‌دهد. اگر شما راز این حقه را ندانید، تا زمانی که او آن را به شما نگوید، از او دست برنمی‌دارید. این رفتار به این خاطر است که شما می‌خواهید شکاف اطلاعاتی خود را پر کنید.

دانشمندان معتقدند که همه انسان‌ها میل به یادگیری دارند، به همین دلیل است که تمامی فرهنگ‌ها و سنت‌ها افسانه‌ها و روایت‌هایی درباره زندگی پس از مرگ دارند. مردم به دنبال توضیح برای همه چیز هستند. تمایل به یادگیری این امکان را به ما می‌دهد که بتوانیم آینده را پیش‌بینی کرده و به طور مؤثر عمل کنیم.

این میل به یادگیری ویژگی مهمی را در وجود ما ایجاد می‌کند؛ این ویژگی به ما اجازه می‌دهد تا نتایج تصمیمات خود را پیش‌بینی کنیم و از اشتباهات گذشته خود درس بگیریم. به این معنی که اگر اعمال ما منجر به نتایج منفی شود، احتمال تکرار آن تصمیمات بسیار کم خواهد بود. مثلاً اگر به شریک زندگی خود خیانت کنید و رابطه‌تان را نابود کنید، می‌فهمید که بهتر است هرگز چنین کاری را تکرار نکنید.

شرکت‌ها نیز می‌توانند از تمایل به یادگیری برای افزایش رضایت کارکنان خود استفاده کنند. مطالعات نشان داده‌اند که افراد زمانی که در حین کار یاد می‌گیرند، از شغل خود لذت بیشتری می‌برند. به همین دلیل، بحث و تبادل نظر و به اشتراک‌گذاری ایده‌های جدید می‌تواند احساس خوبی در ما ایجاد کند.

بخش ششم خلاصه کتاب انگیزه: تمایل به دفاع و ارتباطات انسانی

تمایل ما به دفاع زمانی بروز می‌یابد که احساس خطر کنیم. همه ما دارای غریزه‌ای هستیم که ما را به دفاع از خود و از هر چیزی که برای ما ارزشمند است، ترغیب می‌کند. در مواجهه با تهدید، ما به طور طبیعی تمایل داریم که بجنگیم یا فرار کنیم. این غریزه یکی از جنبه‌های اساسی بقاء ما به حساب می‌آید و به همین دلیل میل به دفاع از نخستین انگیزه‌های انسانی به شمار می‌رود.

با گذشت زمان، این انگیزه در کنار دیگر تمایلات ما تکامل یافته است. برای مثال، زمانی که دارایی‌های ما در معرض خطر قرار می‌گیرند، احساساتی مانند انقباض عضلات و افزایش ضربان قلب به وجود می‌آید که ما را برای فرار از خطر آماده می‌کند. از طرف دیگر، اگر در رابطه‌تان با شرکتی احساس خطر کنید، تمایل شما به دفاع ممکن است با میل به حفظ آن رابطه ترکیب شود و شما را وادار کند که در مقابل تهدیدات بایستید.

مانند سایر غریزه‌ها، میل به دفاع نیز کم و کاستی‌هایی دارد. یکی از بزرگ‌ترین معایب این میل، پدید آمدن جنگ و خشونت است. اگرچه انگیزه‌ی ما بیشتر به‌خاطر دفاع است تا بروز خشونت، اما جنگ‌ها معمولاً به دلیل تمایل به کسب و پیروزی و تسلط بر طرف مقابل آغاز می‌شوند.

برای رفع این میل به دفاع، می‌توان روش‌های دیگری به غیر از جنگ را نیز دنبال کرد. اگر به جای متمرکز شدن بر فتح دیگران، بر تجارت و همکاری‌های بین‌المللی تمرکز کنیم، می‌توانیم بدون نیاز به دفاع از خود، به دستاوردهای زیادی دست یابیم.

تمایل به ارتباط با دیگران توانسته است به بهبود وضعیت تمایل به دفاع کمک کند. ما با مردم در ارتباط هستیم زیرا می‌دانیم که همگی جزئی از یک جامعه هستیم، حتی اگر از یکدیگر دور باشیم. امروزه، تعداد زیادی از گروه‌های سیاسی که مردم احساس همبستگی با آنها می‌کنند، به‌ویژه در ایالات متحده، از مجموعه‌ای کوچک از ایالت‌ها به یک کشور بزرگ تبدیل شده‌اند و در اروپا، افراد اغلب با اتحادیه اروپا به عنوان یک مجموعه واحد شناسایی می‌شوند. این امکان وجود دارد که روزی تمام افراد دنیا به عنوان بخشی از یک گروه بزرگ در نظر گرفته شوند.

بخش هفتم خلاصه کتاب انگیزه: تأثیر انگیزه‌ها و احساسات بر رفتار انسان

انگیزه‌ها و احساسات نقش مهمی در تعیین رفتار ما ایفا می‌کنند. این چهار انگیزه به‌ویژه در پاسخ به این سؤال که چگونه رفتار فرد شکل می‌گیرد، تأثیرگذارند و بخش زیادی از احساسات ما را شامل می‌شوند. احساسات معمولاً نتیجه‌ای از امیال ما هستند؛ به عنوان مثال، هنگامی که نیاز به ارتباط با دیگران در ما برآورده می‌شود، احساس خوشحالی می‌کنیم و زمانی که تمایل به یادگیری برطرف می‌شود، احساس غرور می‌کنیم.

ما انواع مختلفی از احساسات و روش‌های متفاوتی برای تجربه این احساسات داریم. اعمال ما و احساسات‌مان به همراه سایر مکانیسم‌های پیچیده مغزی نتیجه تعامل این امیال‌اند. شما می‌توانید با مشاهده یک رویداد خارجی، این مکانیزم را بهتر درک کنید.

برای مثال، ممکن است شما دوچرخه‌ای را ببینید که همیشه آرزوی داشتن آن را داشتید و حالا به فروش گذاشته شده است. اطلاعات این رویداد از طریق یکی از حواس شما درک می‌شود. سپس، این اطلاعات در سیستم لیمبیک مغز، جایی که محرک‌ها پردازش می‌شوند، پردازش می‌شود و احساس‌هایی نظیر هیجان در رابطه با آن دوچرخه فعال می‌شود.

در مرحله بعد، اطلاعات در بخش جلویی مغز پردازش می‌شود. قشر پیشانی، ناحیه‌ای از مغز است که در مورد نحوه واکنش شما تصمیم‌گیری می‌کند و با حافظه بلندمدت شما نیز در ارتباط است. بنابراین، شما می‌توانید دیگر تجربیات خود را نسبت به این دوچرخه نیز در خاطر داشته باشید.

بعد از اینکه تصمیم‌تان را اتخاذ کردید، مثلاً تصمیم به خرید دوچرخه گرفتید، اطلاعات دوباره به سیستم لیمبیک مغز بازمی‌گردد تا شما بتوانید به‌طور فیزیکی تصمیم خود را عملی کنید. این پروسه پیچیده همان چیزی است که به آن رفتار و عمل گفته می‌شود.

بخش هشتم خلاصه کتاب انگیزه: جلب رضایت انگیزه‌ها و افزایش کارایی در شرکت‌ها

شرکت‌ها می‌توانند با برآورده کردن چهار انگیزه کارکنان خود، کارایی‌شان را به حداکثر برسانند. انگیزه‌های افراد یکسان است و ما نمی‌توانیم عملکردهای مغز خود را تغییر دهیم، اما می‌توانیم آنها را درک کرده و به نفع خود استفاده کنیم. با استفاده از دانش در مورد این چهار انگیزه، می‌توانید هدایت بهتری برای شرکتتان داشته باشید.

هرگاه این چهار انگیزه کارکنان تأمین شود، رضایت آنها به اوج خود می‌رسد. خلق جوی که در آن این انگیزه‌ها قادر به ارضا شدن هستند، منجر به شکل‌گیری سازمانی موفق و کارآمد می‌شود. از این رو، باید اطمینان حاصل کنید که همه کارکنان شما فرصتی برای عضویت در گروه‌ها داشته باشند، به‌خصوص گروه‌هایی که می‌توانند به ارتباطات مؤثر منجر شوند.

سعی کنید گروه‌های شرکت را بیش از حد از یکدیگر دور نکنید، زیرا این امر ممکن است حس رقابت را در بین کارکنان تقویت کند. کارمندان شما باید سازمان را به عنوان یک کل در نظر بگیرند و نه تنها بخش خود را. آنها به فرصت‌هایی برای کسب مهارت‌های جدید و به‌دست آوردن اطلاعات تازه نیاز دارند تا انگیزه‌های یادگیری خود را برآورده کنند. در غیر این صورت، اگر کارشان خسته‌کننده یا تکراری باشد، اشتیاق خود را از دست خواهند داد.

تئوری چهار انگیزه نه تنها به نفع کارکنان است، بلکه به نفع مشتریان نیز می‌تواند باشد. به عنوان مثال، تصور کنید که شرکتی به فروش گوشی‌های تلفن همراه مشغول است. هنگامی که مشتریان برای اولین بار این برند را مشاهده می‌کنند، چه عاملی ممکن است منجر به عدم تمایل آنها شود؟ آنها به دنبال محصولی ارزشمند و باکیفیت هستند و بنابراین از خدمات عالی نیز استقبال می‌کنند.

علاوه بر این، برند شما باید جذاب، خلاقانه و نوآورانه باشد. اگر چنین ویژگی‌هایی را داشته باشد، می‌تواند میل مشتریان برای یادگیری را نیز پاسخ دهد. همچنین، برند شما باید قابل اعتماد باشد؛ مشتری انتظار دارد که گوشی به خوبی کار کند و در غیر این صورت، با مشکل مواجه خواهید شد. اگر مشتریان احساس کنند که شما آنها را فریب داده‌اید، میل به دفاع در آنها بروز می‌کند.

در نهایت، پیام کلیدی این اسمارت بوک این است که انگیزه‌ها اساس زنده ماندن و انتقال ژن‌ها در اجداد ما بوده‌اند و این چهار انگیزه در نهایت ما را به بقاء سوق می‌دهند. آنها با احساسات ما ترکیب می‌شوند تا رفتار ما را تعیین کنند. اگر شما بتوانید نحوه عملکرد این انگیزه‌ها را درک کنید، می‌توانید از آنها برای ایجاد فضایی سازنده و لذت‌بخش در سازمان خود بهره بگیرید.

به یاد داشته باشید که مردم زمانی احساس رضایت می‌کنند که انگیزه‌هایشان برآورده شود. توصیه عملی این است که خودتان را بشناسید. این چهار محرک نه تنها بر روی کارکنان شما بلکه بر روی خود شما نیز تأثیرگذار هستند، زیرا شما نیز همچون آنها این چهار انگیزه ذاتی را در درون خود دارید. بنابراین، در مواجهه با تصمیمات دشوار، به یاد داشته باشید که چگونه این محرک‌ها می‌توانند احساساتتان را تحت تأثیر قرار دهند یا باعث تعارض بین احساسات مختلف شما شوند. در این صورت، احتمالاً می‌توانید تصمیمات هوشمندانه‌تری اتخاذ نمایید.

اشتراک گذاری:

رویا سعادتی

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید

با عضویت تو خبرنامه خلاصینو، جدیدترین خلاصه‌ کتاب‌ها رو مستقیماً دریافت کنید. همچنین از پیشنهادات ویژه ما بهره‌مند بشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *