کتاب به دستش بیار نوشته گری واینرچاک به بررسی چگونگی ساخت کسب و کار و تأثیرگذاری بر دیگران میپردازد. نویسنده اشاره میکند که با پیشرفت اینترنت و شبکههای اجتماعی، موانع موفقیت کاهش یافته و افراد میتوانند بدون نیاز به روشهای سختگیرانه به موفقیت برسند. خلاصه کتاب به دستش بیار که هم اکنون میخوانید خلاصه ای کامل از این کتاب است.
امروزه، کارآفرینان و تولیدکنندگان محتوا میتوانند از این بسترها برای ارتباط با مشتریان بالقوه و ساخت برند شخصی استفاده کنند. کتاب به اهمیت شبکههای اجتماعی مانند یوتیوب و اینستاگرام در کشف استعدادها و ایجاد فرصتهای جدید تأکید دارد. همچنین، نویسنده به این نکته اشاره میکند که شکست دیگر مفهومی کهنه است و هر کسی میتواند با اشتیاق و علاقهمندی به موضوعات مختلف، به موفقیت دست یابد. در نهایت، ارزش دوستی و ارتباطات انسانی در موفقیتهای تجاری مورد تأکید قرار میگیرد.
شروع خلاصه کتاب به دستش بیار
هماکنون، تصاحب یک برند آنلاین شخصی و قدرتمند یکی از بهترین راهها برای رسیدن به موفقیت در کارآفرینی است. اگر از یک کودک امروزی بپرسید که وقتی بزرگ شد، میخواهد چه شغلی داشته باشد، به احتمال زیاد پاسخ میدهد که میخواهد یک یوتیوبر یا اینفلوئنسر شود. بزرگترها ممکن است با پوزخند به او بگویند که یوتیوبر بودن شغل حقیقی نیست، اما آیا ممکن است این کودکان زیرک از حقیقتی آگاه باشند که ما از آن بیاطلاعیم؟
امروزه، به لطف پیشرفت روز افزون شبکههای اجتماعی، تغییرات قابل توجهی در حال وقوع است که باعث شده بازنشر اطلاعات برای همگان ممکن شود. به آمارهایی که در ادامه اشاره خواهیم کرد توجه کنید: روزانه مردم در سراسر جهان یک و نیم میلیارد ساعت را به تماشای ویدیوهای یوتیوب اختصاص میدهند. در هر دقیقه، ۶۶ هزار عکس یا ویدیو در اینستاگرام پست میشود و به طور میانگین حدود ۲۰ درصد از زمانی که افراد به کار با تلفن همراه خود میپردازند، به فیسبوک اختصاص دارد.
مقیاس شبکههای اجتماعی و قدرت این بسترها، امکان کسب درآمد از یک برند شخصی را برای همگان ممکن ساخته است. به گونهای که تقریباً یک شخص با تنها ۱۰۰۰ دنبالکننده و دو پست در هفته میتواند سالیانه ۵۰۰۰ دلار درآمد کسب کند. این مبلغ به عنوان یک درآمد جانبی مناسب به نظر میرسد، اما تصور کنید اگر بیش از دو پست در هفته منتشر شود و در نتیجه، مخاطبان و دنبالکنندگان بیشتری جذب گردد، چه اتفاقی میافتد؟ برای افرادی که مشتاق به دست آوردن این نوع درآمدهای اضافی هستند، پتانسیل کسب ثروت از یک برند شخصی نامحدود است.
به عنوان مثال، نویسنده کتاب را در نظر بگیرید که توانسته ثروت خود را از فروش محصولات و غذاهای خانگی از ۴ میلیون به ۶۰ میلیون دلار افزایش دهد. روشی که گری از آن بهره میبرد، در عین سادگی، بسیار مؤثر بود. او با گفتگویی شفاف و صادقانه با مشتریان خود ارتباط برقرار میکرد. صحبتهای او صریح و بیتعارف بودند و روزانه ساعاتی را به پاسخگویی به پیامهای دریافتی از فیسبوک و توییتر اختصاص میداد. او به مردم در انتخاب صحیح محصولات با کیفیت کمک میکرد. حاصل چنین برخورد و نحوه تعامل او با مشتریان، ایجاد ارتباطی سرشار از اعتماد بود. در نتیجه، مردم برای خرید محصولاتش اشتیاق فراوانی نشان میدادند.
اگر چندین سال پیش زندگی میکردیم، شاید چنین ارتباط صادقانهای مبتنی بر اعتماد و یاری، تنها بین مشتریان دائمی و مغازههای کوچک محلی شکل میگرفت. پس از آن، گری دانستههای خود در حوزه بازاریابی آنلاین را با دیگران به اشتراک گذاشت و امروزه به اداره آژانس دیجیتالی میپردازد که دارای شعبههایی در نیویورک، لسآنجلس، لندن و چاتانوگا است. او این موفقیت را مدیون پذیرش قدرت برند شخصی و تلاش برای اعتبار بخشی به آن میداند.
بخش دوم خلاصه کتاب به دستش بیار
ایجاد یک برند شخصی، مسیرهای متعددی برای دستیابی به موفقیت شخصی و مالی به شما ارائه میدهد. به نظر شما چه وجوه اشتراکی بین یک فروشنده خردهفروشی مواد غذایی، یک مادر تابع مد و یک هنرمند ناامید وجود دارد؟ پاسخ این است که همه این افراد، به همراه اشخاص دیگر، میتوانند با ایجاد یک برند شخصی قدرتمند به زندگی موفقتر و رضایتبخشتری برسند.
به عنوان مثال، نویسندهای از نام تجاری خود به منظور فروش محصولات غذایی استفاده میکرد. ممکن است با خود بگویید که اکثر مردم هیچ محصول خاصی برای فروش ندارند، پس چرا برند شخصی را به عنوان مسیر موفقیت برای همه معرفی میکنیم؟ در حقیقت، فرقی نمیکند شما صاحب محصول یا خدمات خاصی باشید یا نه. بسیاری از افراد معروف در شبکههای اجتماعی بدون داشتن محصول یا خدماتی برای ارائه، از برند شخصی خود درآمد کسب میکنند.
به این مثال توجه کنید: در ابتدای کار وبلاگ و اینستاگرام بریتانی خاویر، فقط یک راه سرگرمکننده برای به نمایش گذاشتن عکسهای زندگی این خانواده جوان بود. او به زودی متوجه شد که حسابهای کاربری دیگر بر روی پستهای خود برندها را تبلیغ میکنند. پس از ۶ ماه و با ۱۰ هزار دنبالکننده، تصمیم گرفت برای هر تبلیغی که انجام میدهد، ۱۰۰ دلار کسب کند. ناگهان، یک فروشگاه جواهر فروشی آنلاین به او پیشنهاد کرد که در ازای تبلیغش، مبلغ ۱۰۰۰ دلار به او بپردازد. در این لحظه، بریتانی فهمید که اهدافش را تا چه حد محدود تعیین کرده است.
در اینجا با یک پرسش چالشی دیگر روبهرو میشویم: اگر هدف شما تنها بهبود برخی جنبههای زندگیتان باشد، آیا باز هم برپایی یک برند شخصی در این راه به شما کمک میکند؟ جواب مثبت است. برای درک بهتر این موضوع، به مثالی که در ادامه اشاره میشود توجه کنید: لوئی بلاکا، هنرمندی ناامید و آموزگار تماموقت رشته هنر بود. او با اینکه نمیخواست شغل آموزگاری را رها کند، علاقه داشت که با فروش آثار هنری خود که در اوقات فراغت خلق میکرد، درآمدی کسب کند.
بلاکا پس از آشنایی با آموزههای واینر چاک، به راههای منحصر به فردی برای تبلیغ آثار خود اندیشید. در نهایت، او عکسهایی از کلاسهای هنری و غذایی خود را در اینستاگرام منتشر کرد. این کلاس که با ۱۰ هنرجو شروع شده بود، به زودی به ورکشاپی با بیش از ۱۰۰ هنرجو تبدیل شد. در حقیقت، ترکیب پلتفرم اینستاگرام و تبلیغات شخصی او موجب جذب هنرجویان مشتاق و جویای هنر شد. اما این پایان ماجرا نیست؛ او به ندرت نقاشیهایش را به قیمت ۲۰۰ دلار میفروخت، اما در پایان سال توانست ۳۰ هزار دلار از فروش تابلوهایش درآمد کسب کند. چنین عملکردی برای یک معلم تماموقت فوقالعاده است.
نکتهای که باید به آن توجه کنید این است که مهم نیست خواسته شما چقدر بزرگ باشد—مانند دستیابی به ثروتی کلان—یا چقدر کوچک و محدود مانند کسب درآمد از زمانهای آزاد. با برپایی یک برند شخصی در شبکههای اجتماعی، شما میتوانید به هر آنچه که فکر میکنید دست یابید.
بخش سوم خلاصه کتاب به دستش بیار
در هنگام تولید محتوا برای شبکههای اجتماعی خود به این هفت اصل مهم توجه کنید. حتماً این مثل معروف را به خاطر دارید که میگوید: “خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج.” این ضربالمثل بیانگر این است که عملی که بر پایهها و بنیانهای ضعیف بنا شده باشد، با شکست مواجه خواهد شد. این امر در خصوص محتواهای شبکههای اجتماعی نیز صدق میکند. آنچه حائز اهمیت است، توجه شما به تجربیات کسانی است که از این مسیر عبور کردهاند و عمل به پیشنهادات و آموزههای آنها. من این اصول ضروری را در هفت مورد خلاصه کردهام و در این بخش به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
اصل اول: اصالت
اصالت از بنیادیترین پایههای خلق محتواست. به یاد داشته باشید که مردم به قدری زیرک هستند که بتوانند تفاوت محتواهای اصیل و غیر اصیل را تشخیص دهند. در نتیجه، به نفع شماست که نسبت به حس ششم مخاطبانتان بیاعتنا نباشید و اصالت را در محتواهای تولیدی خود حفظ کنید.
اصل دوم: اشتیاق
اشتیاق نیروی محرکه حرکت شما به جلو است. وجود اشتیاق برای زندگی، محصول یا کارآفرینی شما حیاتی است. این اشتیاق به شما کمک میکند که در شرایط سخت به مسیر خود ادامه دهید و خستگی ناپذیری را در خود تقویت کنید. ناامیدی همواره در کمین شماست، اما در بحبوحه ناامیدی و احساس شکست، این اشتیاق است که به شما کمک میکند به تولید محتوای خود ادامه دهید و به راهتان ایمان داشته باشید. همانطور که پیشینیان ما گفتهاند، “صبر و شکیبایی یک فضیلت اخلاقی است.”
اصل سوم: اعطای فرصت برای تولید محتواهای مناسبتر
احساس کنید که ابداع چیزهای جدید نیازمند زمان است. بهتر است در ابتدای کار از کمالگرایی دوری کنید و به یاد داشته باشید که با گذر زمان و کسب تجربیات بیشتر، سطح کیفی کارتان ارتقا خواهد یافت و در نتیجه محتواهای بهتری تولید خواهید کرد.
اصل چهارم: سختکوشی
سختکوشی یکی از ویژگیهای نهادینه در وجود افراد موفق است و بنیادیترین لازمه موفقیت، پشتکار و تلاش زیاد میباشد. با تلاش و سختکوشی، با آغوش باز از سختیها و چالشها استقبال خواهید کرد و به اهداف خود باور خواهید داشت.
اصل پنجم: گام برداشتن در جهت اهداف
اگر مصمم هستید که به اهدافتان دست یابید، به اهمیت گام برداشتن در این راستا و همسویی با ارزشهای خود پی خواهید برد. اگر استوار در این مسیر گام بردارید، دیگر وقتی نخواهید داشت که در زمان ناهار به تماشای ویدیوهای گربهها در یوتیوب بپردازید یا اوقات عصرانه را به تماشای سریالهای مختلف اختصاص دهید. به عوض، به توییتر بروید و با مردم ارتباط برقرار کنید. دنیا به سرعت در حال تغییر است و توجه شما به این نکته، نشانگر زکاوت و دقت شماست. باید از خود بپرسید که بروزترین ترندها چیستند و آیا پلتفری جدیدی وجود دارد که لازم است نحوه کارش را بیاموزید و آیا روشهای مدرنتری برای تبلیغات اثرگذارتر وجود دارند.
اصل ششم: اهداف درست و شفاف
در مسیر دستیابی به اهدافتان، شما به هدفی درست، منطقی و شفاف نیاز دارید. تمام کارآفرینان بزرگ یک ویژگی مشترک دارند و آن این است که اولویت اصلی آنها پول نیست. تمام افراد تأثیرگذاری که توانستند به قلب مردم نفوذ کنند و آنها را تحت تأثیر قرار دهند، ارزشهایی والاتر از سرمایه داشتند و همنوعدوستی را ارزشمندتر میشمردند.
اصل هفتم: تمرکز بر ارزشهای نوعدوستانه
جنا سوارد، مؤسس شرکت مشاوره “تو میتوانی برنده شوی”، میگوید حقیقیترین لحظه زیستن برای او زمانی است که میبیند سهمی در کاهش رنج مردم و مشکلاتشان دارد. هنگامی که نیت شما تنها محدود به خودتان باشد و منافع شخصی را اولویت قرار دهید، مشتریانتان شما را به دیگران پیشنهاد نمیکنند و برای خرید مجدد به شما مراجعه نخواهند کرد. در نتیجه، شما باید صداقت، اصالت و تمرکز بر ارزشهای نوعدوستانه را چاشنی کارهای خود کنید. پیشنهاد من این است که فعالیتهای خود را حول ارزشهای نوعدوستانه متمرکز کنید و بیاندیشید که چگونه میتوانید به مردم کمک کنید. در این صورت، نه تنها موفقیت خود را در دراز مدت تضمین کردهاید، بلکه به اصولی ارزشمندتر نیز دست خواهید یافت.
بخش چهارم خلاصه کتاب به دستش بیار
به مستندات توجه کنید و نگران تولید محتوا نباشید. ایده تولید محتوای جذاب در شبکههای اجتماعی ممکن است در کنار وسوسهانگیز بودن، کمی وهمآور نیز به نظر برسد. ممکن است شما عاشق ماشینهای اسپرت باشید، اما پرسشی که در هنگام تولید محتوا در این زمینه به ذهنتان خطور میکند این است که آیا به قدری درباره ماشینها اطلاع دارید که بتوانید یک کانال یوتیوب درباره آن راهاندازی کنید؟ به یاد داشته باشید که ترس و دلهره نباید مانع شما در خلق محتوا شود. حتی اگر به نظرتان نمیتوانید محتوای دلخواهتان را تولید کنید، میتوانید به جای آن به مستندسازی بپردازید.
به این مثال دقت کنید: ریچ رول، یک وکیل ۳۹ ساله غمگین بود که به علت اضافهوزن زیاد تصمیم گرفت از خوردن غذاهای ناسالم دوری کند و گیاهخواری و دویدن را به روتین روزانهاش اضافه کند. سالها بعد، رول تبدیل به یک ورزشکار استقامتی شد و به این فکر افتاد که به اشتراکگذاری تمریناتش برای مسابقه قهرمانی جهانی میتواند توجهات را جلب کند. ویدیوهای ۵ دقیقهای او که در یوتیوب پخش میشد، بیش از هزاران بار بازدید شد و شبکه خبری سیانان با او مصاحبه کرد. این مصاحبه به او این امکان را داد که قراردادی برای تبدیل ویدیوهایش به کتاب امضا کند. در نهایت، رول فایلهای صوتی منتشر کرد که به سرعت محبوبیتش را در میان عموم مردم افزایش داد. او با بیوقفه وبلاگنویسی و فعالیت مستمر در یوتیوب ادامه داد. در حال حاضر، او با امضای قرارداد کتاب دوم خود و برگزاری سخنرانیهای منظم برای افرادی چون گلدمن ساکس، به یک اینفلوئنسر یا فرد تأثیرگذار تبدیل شده است.
رول منتظر شانس نماند و به همین دلیل توانست توجهات زیادی را به خود جلب کند. او پیشرفتهای خود را در طول دورههای مختلف زندگیاش ثبت و به اشتراک میگذاشت و مردم نیز در مسیر یادگیریاش او را همراهی میکردند. بنابراین، به جای تمرکز بر تولید محتوایی منحصر به فرد و خلاقانه، به این فکر کنید شاید زندگی روزمره شما خود محتوایی منحصر به فرد باشد. پس چرا زندگی روزمرهتان را به طور مداوم در اسنپچت، استوریهای اینستاگرام یا لایو فیسبوک به اشتراک نگذارید؟ شاید با انجام این کار بتوانید فرصتهای بیشماری را به سمت خود جذب کنید.
تا اینجا ما به بررسی راهاندازی برند شخصی شما پرداختهایم. در ادامه به بررسی بسترهایی خواهیم پرداخت که میتوانید از آنها بهره ببرید.
بخش پنجم خلاصه کتاب به دستش بیار
اسنپ چت واقعیتی بدون نقصان و آزمایشی حقیقی از تواناییهای برندسازی ارائه میدهد. در سال ۲۰۱۵، تهیهکننده موسیقی دیجی خالد شب هنگام به هنگام سوار بر جت اسکی، گفتوگویی را آغاز کرد. او در حالی که تلاش میکرد در روشنایی رو به زوال به خانه برسد، وضعیت دشوار خود را با همراهانش از طریق اسنپ چت به اشتراک گذاشت. در نهایت، او توانست به ساحل برسد و در تمام این مدت وضعیت خود را با دیگران به اشتراک گذاشت. نتیجه این کار این بود که برند شخصی او که تا پیش از آن نیز مشهور بود، جنجالهای بسیاری ایجاد کرد. دیجی خالد از اولین ستارههای پلتفرم اسنپ چت بود زیرا برای مردم قابل اعتماد به نظر میرسید. او عکسهایش را بهطور بیش از حد ویرایش نمیکرد و به دنبال عکسهای بینقص برای اشتراکگذاری نبود؛ بلکه او خود واقعیاش را به نمایش میگذاشت، هرچند گاهی اوقات مزحک به نظر میرسید.
اسنپ چت نگاهی واقعبینانه از زندگی امروزی ارائه میدهد، در حالی که الگوریتم اینستاگرام به گونهای برنامهریزی و سازماندهی شده که محتواهای بسیار جعلی به نظر میآیند. اجازه بدهید این مطلب را واضحتر بیان کنیم: در اسنپ چت، سارا که مشاور املاک موفق و شناختهشدهای است، میتواند اعتراف کند که در برابر وسوسه خوردن چند بسته سیبزمینی سرخکرده تاب نمیآورد، یا جاش که مدیر یک فروشگاه ورزشی است میتواند عکس سادهای از بازی فوتبال با کودکانش را به دور از زرق و برقهای جعلی به اشتراک بگذارد. در واقع، در اسنپ چت، زندگی حقیقی مردم به دور از نقابها در حال جریان است.
برای مثال، سارا یک مشاور املاک میتواند اعتراف کند که برخلاف رژیم غذاییاش، در مقابل سیبزمینی سرخکرده مقاومت نمیکند و جاش میتواند عکس خود را در حال فوتبال بازی کردن با بچههایش به اشتراک بگذارد. اما عکسها و محتواهای ساده نیز همیشه موفق نخواهند بود. لارن از شرکت “د اسکینی کانفیدنت”، که یک نوع وبلاگ درباره سبک زندگی است، میگوید: “وقتی از قهوه خود عکس میگیرم، ارزش محتوای آن را افزایش میدهم و سپس آن را به اشتراک میگذارم.” برای مثال، او مینویسد: “در یک روز سرد و برفی مقداری دارچین به کاپوچینو خود اضافه میکنم زیرا دارچین برای کنترل قند خون انتخاب مناسبی است.”
در واقع، اسنپ چت شما را مجبور میکند که اطلاعات بیشتری بدهید و شخصیت حقیقیتان را بیشتر در معرض نمایش بگذارید. اسنپ چت مکانی برای زندگی واقعی به دور از نقابهاست. ممکن است در آنجا فروش سریع و زیادی نداشته باشید، اما میتوانید وجوهی از شخصیت خود را به دیگران نشان دهید.
بخش ششم خلاصه کتاب به دستش بیار
تویتر پلتفرمی مناسب برای جلب توجه مخاطبان خاص است. در گذشته، کافهها مکانهایی برای آگاهی از آخرین شایعات، اخبار یا برنامههای تلویزیونی بودند، اما امروزه مردم در توییتر به شایعهپراکنی میپردازند و این مکالمات میتواند به مدت ۲۴ ساعت ادامه یابد. از طرفی، در بستر توییتر، مردم میتوانند با اشخاصی از سرتاسر جهان به تبادل نظر بپردازند. در واقع، آنچه توییتر ارائه میدهد، فراتر از تنها یک چت یا گفتوگوی ساده است و این پلتفرم به عنوان بستری مناسب و عالی برای جلب توجه دیگران به شمار میرود.
در توییتر، شانس بیشتری برای بازاریابی وجود دارد. به عنوان مثال، هیچکس روزانه ۵۰ پست در اینستاگرام قرار نمیدهد، اما ۵۰ توییت در روز اصلاً اشکالی ندارد. تصور کنید که میکس آهنگ و تصاویری از یک خواننده معروف ساختهاید. احتمال اینکه خواننده مدنظر آن ویدیو را ببیند بسیار اندک است، اما اگر آن را در توییتر به اشتراک بگذارید و کارتان خوب باشد، ممکن است تا زمانی که به دید خواننده یا نزدیکانش برسد، بازنشر شود.
تویتر همچنین پلتفرمی مناسب برای ارائه مشخصات شما به مخاطبان هدف است. برای مثال، اگر رویای مجریگری ورزشی در سر دارید، میتوانید با بررسی موضوعات ورزشی پرمخاطب به توییت کردن بپردازید. مثلاً دیدگاهتان را به اشتراک بگذارید یا یک ویدئوی کوتاه توییت کنید. سپس با استفاده از هشتگها، میتوانید مخاطبان هدف بیشتری را به توییت خود جذب کنید. در گام بعدی، میتوانید در گفتگوها مشارکت کنید، به توییتهای برخی پیشکسوتان بازخورد دهید و از آنها بخواهید که از وبلاگتان بازدید کنند.
پس از یک دوره ۲ ماه تلاش مستمر در این زمینه، ممکن است یک ایستگاه ورزشی محلی با شما تماس بگیرد و بپرسد آیا مایل هستید برای مصاحبه و کار به آنجا بروید. محبوبیت در توییتر نیازمند پشتکار و تلاش بسیار است، اما اگر ساعاتی از روزتان را به آن اختصاص دهید، متوجه فرصتهای فوقالعادهای که پیش رویتان قرار میگیرد، خواهید شد.
بخش هفتم خلاصه کتاب به دستش بیار
یوتیوب بهترین بستر برای خلق ثروت و فرصت است. جالب است بدانید که جوانان بیش از هر شبکه تلویزیونی دیگری زمانشان را به تماشای ویدیوهای یوتیوب اختصاص میدهند. چنین آماری نشاندهنده سرعت پیشرفت بسیار زیاد در یوتیوب است و احتمال موفقیت در آن تقریباً بیش از سایر روشهاست. اکثر مردم چون فکر میکنند در تولید محتوا توانمندی خاصی ندارند یا به اندازه سایر فعالان سرگرمکننده و جالب توجه نیستند، از فعالیت در یوتیوب اجتناب میکنند. به خاطر داشته باشید که مستندسازی از وقایع روزمره یا مسیر زندگی شما به اندازه خلق محتوا ارزش توجه دارد. مهم نیست علاقهمندیهایتان چقدر خاص یا نادر باشد، شما همواره میتوانید مخاطب خود را در یوتیوب بیابید. جالب است بگوییم محتوایی مثل حراج اثاثیه منزل بیش از ۴۰۰۰ بازدید در یوتیوب جلب میکند.
بهترین راه برای شروع در یوتیوب، صرفاً آغاز آن است. هر چه زودتر این کار را انجام دهید، بهتر است. حتی اگر ویدیوهایتان به اندازه کافی خوب نباشند، در طول زمان پیشرفت خواهید کرد. حتی اگر هیچ بینندهای نیابید، حداقل مطمئن خواهید شد که شما برای این کار ساختهاید. دن مارکان، پدری است که هنگامی که پسرش به یک توپ بیسبال برای انجام پروژه مدرسه نیاز داشت، ویدئویی از خودشان در حال باز کردن آن ضبط کرد. اندکی بعد، آنها متوجه شدند که ویدئویی که قبلاً آپلود کرده بودند به قدری بازدید گرفته که میتوانند از آن درآمد تبلیغاتی کسب کنند. دن به همراه پسرش ویدیوهای دیگری از باز کردن اشیای مختلف ضبط کرد و به اشتراک گذاشت. این اشیا هیجانانگیز و گاه بسیار عجیب بودند، از جمله مکعب روبیک یا حتی زنگولهای که متعلق به یک مار زنگی مرده بود. در حال حاضر، ویدیوهای آنها بیش از ۵۵۰ میلیون بار بازدید داشتهاند و این پدر و پسر به همکاری با بنیادهای معتبر همچون بنیاد بیل و ملیندا گیتس پرداختهاند. این نتیجه که حاصل انجام یک پروژه تحقیقاتی مدرسهای بود، واقعاً حیرتانگیز است.
بخش هشتم خلاصه کتاب به دستش بیار
فیسبوک با ادغام نوآوری و توزیع هوشمند، هنوز هم نام مهمترین شبکه ارتباط جمعی را به یدک میکشد. شاید شنیدهاید که به تازگی مردم شروع به عیبجویی از فیسبوک کردهاند و باور دارند که این پلتفرم مکانی متعلق به متولدین نسل انفجار است. استدلال آنها این است که نسل انفجار عکس نوههای خود را در آن به اشتراک میگذارند و جوانان دیگر فعالیتی در آنجا ندارند. با این حال، حقیقت این است که فیسبوک هنوز هم صاحب صحنه نمایش است، زیرا ۲ میلیارد کاربر فعال ماهانه رقم قابلانکاری نیست.
از دیدگاه کسب و کار، مزیت بزرگ فیسبوک انعطافپذیری خاص آن برای نوآوری و توزیع هوشمند است. فیسبوک ارائهدهنده تنوع و تفاوتی است که هیچ پلتفرم دیگری ندارد. آیا میخواهید یک ورودی وبلاگ با ۱۲ پاراگراف ایجاد کنید؟ با فیسبوک میتوانید این کار را انجام دهید. آیا میخواهید یک ویدیو ۱۰ ثانیهای یا ۲۰ ثانیهای به اشتراک بگذارید؟ هیچ مشکلی نیست. چند عکس ساده چطور؟ باز هم مشکلی نیست. آیا میخواهید افرادی بین ۱۸ تا ۲۵ سال که در مرکز کالیفرنیا زندگی میکنند و به اسکیت بورد علاقه دارند، مخاطب خود قرار دهید؟ مشکل ندارد؛ تنها با ۱۲ دلار خرج کنید و چند هزار نفر میتوانند پستی از تیشرت اسکیت محشری که شما طراحی کردهاید، ببینند.
آیا میتوان خلاقیت بیشتری به خرج داد؟ البته، لایو فیسبوک این امکان را برای شما فراهم میکند که با خلاقیت و نوآوری، محتوای منحصر به فردی ارائه دهید. لایو به شما این امکان را میدهد که در زمان واقعی به پخش برنامه برای دنبالکنندگانتان بپردازید، سؤال بپرسید و واکنشهای سریع را دریافت کنید. اگر لایو فیسبوک را با یک ویدئو همراه با مخاطبینتان تجربه کنید، بسیار هیجانانگیز خواهد بود. بریندی کاسترو که از نظر مالی یکی از زنان فرهیخته به شمار میرود، مثال مناسبی از فردی است که صاحب یک برند شخصی متفاوت در یک صنعت قدیمی اما رسمی است. او ابتدا با یک ویدئوی آشنایی با امور مالی توجهات را به خود جلب کرد و این دقیقاً برعکس تمام انتظارات از یک بازاریاب مشاوره مالی بود. امروزه او در تمام شبکههای اجتماعی مشهور شده است، اما لایو فیسبوک را بیش از همه میپسندد.
او عاشق این است که بتواند به سؤالات مالی زنان به صورت زنده پاسخ دهد، به آنها ارزش واقعی ببخشد و بتواند مستقیماً با مشتریان بالقوه خود صحبت کند. در نتیجه، پاسخ من به تمام کسانی که به شک و تردید افتاده بودند، این است که بله، فیسبوک هنوز هم در حال نوآوری است. پس شما هم نباید از این غافله عقب بمانید.
بخش نهم خلاصه کتاب به دستش بیار
اینستاگرام پلتفرمی است که با بهرهگیری از ترکیب محتواها همراه با قابلیت کشف محتواهای مرتبط، به یکی از مهمترین شبکههای اجتماعی تبدیل شده است. معمولاً هنگامی که گزینههای زیادی در دسترس است، مردم از پلتفرم اجتماعی مد نظر شکایتی ندارند. اینستاگرام به طور ناگهانی از قابلیت استوریگذاری خود رونمایی کرد. استوری محتوایی شامل یک عکس یا ویدیوی کوتاه است که میتواند به مدت یک روز بر روی پروفایل شما باقی بماند. در حال حاضر، بینقص بودن در ارائه امکانات منحصر به فرد از نقاط قوت اینستاگرام محسوب میشود. پلتفرمی که با بهرهگیری از ترکیب محتواهای مختلف و قابلیت کشف محتویات متناسب، در زمره پلتفرمهای مهم به شمار میرود.
روز راهاندازی قابلیت استوری اینستاگرام، مدیرعامل سایت اعتراف کرد که به مدت ۶ روز هیچ پستی به اشتراک نگذاشته بود زیرا در نظرش هیچ یک از لحظات به اندازه کافی خاص به نظر نمیرسیدند. اکنون کاربران میتوانند عکسهای خیرهکنندهای را برای دنبالکنندگان منتخب خود پست کنند یا روزمرگیهایشان را به اشتراک بگذارند، زیرا میدانند پس از ۲۴ ساعت، محتوا در دسترس نخواهد بود. در حال حاضر، استوری از محبوبیت زیادی برخوردار است و کاربران باهوش اینستاگرام از آن برای آشکار ساختن وجوهی از شخصیت خود استفاده میکنند.
اینستاگرام همچنین روشهای ساده اما خارقالعادهای برای توسعه کسب و کار و تجارتتان ارائه میدهد. به داستان تام توجه کنید، که یک مدیر بلندپرواز از یک مغازه لباسفروشی در کانزاس سیتی است. او تا حد ممکن در اینستاگرام فعالیت میکند و هر عکسی که به نظرش میرسد را پست میکند، از جمله عکسهایی از لباسهای روی چوب لباسی، کفشهای روی قفسه و مشتریانی که لباسهای جدیدشان را بر تن دارند. اما آنچه در پستهای او توجهات را جلب میکند این است که نه تنها عکسها به خوبی ویرایش شدهاند، بلکه از هشتگهای مناسبی نیز استفاده شده است.
در هنگام ناهار، تام با جستجوی نام کانزاس سیتی در هشتگهای اینستاگرام به دنبال افراد خوشپوش میگردد. او در واقع این پیام نامرئی را به آنان ارسال میکند: “ببینید، ما عاشق استایل شما هستیم و شما میتوانید از ما ۲۵% تخفیف دریافت کنید.” از میان ۴۰ نفر که تام برایشان پیام ارسال کرد، ۶ نفر به معرفی پیج و مغازه او پرداختند. اما این کافی نبود؛ تام یک مهمانی محلی ترتیب داد که افراد سرشناس محلی به آن دعوت بودند. او برای هر کسی که به مهمانی میآمد ۳۰% تخفیف در نظر میگرفت.
این ماجرا به قدری جالب و سرگرمکننده بود که او دیگر نیازی به عکس گرفتن از لباسهایش نداشت زیرا مهمانانش لباسهای او را با هشتگ نام مغازهاش منتشر میکردند. احتمالاً میتوانید حدس بزنید که میزان فروش تام تا چه حد افزایش یافته و برند شخصی او نیز تا چه اندازه توانسته پلکان ترقی را طی کند. رمز موفقیت تام در هوشمندیاش و توسعه برند شخصی خود نهفته است.
بخش دهم خلاصه کتاب به دستش بیار
در حال حاضر، جذابترین ترند، رسانه کلامی است. پیش از آنکه این فرصت از دست برود، دست به کار شوید. آیا تا به حال تلاش کردهاید در حین تماشای فیلم، به نظافت حمام بپردازید؟ مسلماً چنین کاری آسان نیست، اما تمیز کردن حمام همراه با گوش دادن به یک پادکست آموزشی چطور؟ مسلماً گوش دادن خیلی آسانتر از تماشای ویدیو است.
امروزه، پادکستها و رسانههای کلامی و صوتی بسیار پرطرفدار شدهاند و مخاطبان بیشماری دارند. پادکستها میتوانند یک ابزار ارتباطی مهم و مطمئن برای تبلیغ محصول شما باشند. جان لی توماس یکی از دوستداران پادکست صوتی و یک کارآفرین مشتاق است، اما هنگامی که به دنبال پادکستی درباره تجربیات همتایانش در حوزه کارآفرینی میگشت، نتوانست محتوای مناسبی پیدا کند. اینجا بود که با خود گفت: “چرا خودم آن را ابداع نکنم؟” با اینکه جان تجربه کمی داشت، اما شروع به صحبت با کارآفرینانی کرد که نسبتاً ناشناخته بودند. او با اجرای برنامه روزانه کارآفرینان مشتاق توانست پادکستهایش را در عرض چند ماه به بیش از ۱۰۰ هزار بار دانلود برساند.
جان به طور مرتب مهمانانش را از میان افراد شناختهشدهتر انتخاب میکند و این موضوع به اعتبارش ارزش میبخشد. امروزه، او به کارآفرینی تبدیل شده که همواره در آرزویش بود و موفق شد با کسب میلیونها دلار از پادکست و محصولات و خدمات برند تجاری خود به موفقیت برسد. فرض کنید که شما مشغول گلکاری و باغبانی هستید؛ آیا پادکست یک دقیقهای نکات روزانه باغداری به عنوان یک راهکار خوب برای تقویت برندتان نخواهد بود؟ ۵ سال دیگر، عرضه بهروزرسانیهای سریع صوتی آسان نخواهد بود، اما اکنون میتوانید کاری جذاب و شگفتانگیز انجام دهید تا شانس خود را برای دستیابی به موفقیت مهیا کنید. پس منتظر چه هستید؟ به دستش بیاورید!
پیام اصلی خلاصه کتاب به دستش بیار
اگر در شغلی که به آن علاقه ندارید گیر افتادهاید، احساس نکنید که به این زودیها به جایی نمیرسید. شجاعت داشته باشید تا چیزی را تغییر دهید و برای خود یک سبک زندگی مطابق با چیزهایی که واقعاً دوست دارید بسازید. میتوانید سفر خود را در یوتیوب ثبت کنید، از توییتر برای جلب توجه افراد علاقهمند به درختان استفاده کنید و یا ایدههای خود را در اینستاگرام یا فیسبوک به اشتراک بگذارید. به یاد داشته باشید که هیچ وقت چشم از پلتفرم بزرگ بعدی برندارید. توصیه کاربردی: با دیگران ارتباط برقرار کنید، اما این کار را به درستی انجام دهید. ارتباط برقرار کردن با اینفلوئنسرها—یعنی افرادی که دنبالکنندههای زیادی در شبکههای اجتماعی دارند—یک راه مطمئن برای ایجاد همکاری و مشاوره است. پس خجالتی نباشید، اما دقت کنید که فعالیتی ارزشمند عرضه کنید. اگر نمیتوانید چیزی را در دسترس عموم قرار دهید، پس به چیز دیگری فکر کنید که قابلیت مبادله داشته باشد. برای مثال، اگر یک طراح گرافیک هستید، پیشنهاد دهید که در ازای مشاوره، چند فیلتر سفارشی ایجاد کنید. آیا میخواهید پیتزا درست کنید؟ برشهای رایگان پیتزا را در ازای همکاری ارائه دهید. این رویکرد ممکن است کاری دشوار باشد که قبل از دریافت پاسخ، پیامهای زیادی ارسال کنید. به همین دلیل، اغلب افراد در این زمینه چندان ثابتقدم نیستند؛ اما اگر به قدری سرسخت باشید که بتوانید این کار را انجام دهید، از همین حالا برنده محسوب میشوید.