کتاب ثروت ملل به انگلیسی (The Wealth of Nations) نوشته آدام اسمیت، اقتصاددان مشهور اسکاتلندی، که در سال 1776 منتشر شده است. این کتاب که در پنج جلد نوشته شده، به عنوان یکی از مهمترین آثار در زمینه اقتصاد سیاسی شناخته میشود و به بررسی اصول اقتصاد سرمایهداری میپردازد. اگرچه برخی از مبانی این کتاب در دنیای امروز قابل تأیید نیستند و معایب و چالشهای زیادی را در اقتصاد سرمایهداری به همراه دارند، اما همچنان ویژگیهای مثبت و آموزندهای دارد که میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی جوامع کمک کند. خلاصه کتاب ثروت ملل به گردآوری نکات کلیدی و کاربردی “ثروت ملل” پرداخته و برخی از نظرات آدام اسمیت را که ممکن است با دیدگاههای امروزی همخوانی نداشته باشد، نقل کرده است.
شروع خلاصه کتاب ثروت ملل
در قبل از آدام اسمیت، اقتصاددانان معمولاً به نظریههای کلاسیک توجه داشتند که بر اساس آنها بازارها و قیمتها تحت تأثیر تعدادی از عوامل خاص قرار داشتند.
M V = P Y
مقدار پول موجود در جامعه (عرضه پول)
V: سرعت گردش پول (چقدر سریع پول در اقتصاد چرخش میکند)
P: قیمت متوسط اجناس و خدمات (سطح عمومی قیمتها)
Y: تولید واقعی اقتصاد (مقدار تولید واقعی کالاها و خدمات)
قبل از آدام اسمیت، برخی از اقتصاددانان باور داشتند که گردش پول در جامعه مشابه به گردش خون در بدن انسان است. این مقایسه نمادین نشاندهنده اهمیت حیاتی پول در حرکت و رشد اقتصاد بود، بهگونهای که هر نوع اختلال در گردش پول میتوانست تأثیرات منفی بر تمام سیستم اقتصادی داشته باشد، همانطور که اختلال در گردش خون میتواند به سلامت بدن آسیب برساند.
آدام اسمیت علاوه بر کتاب معروف ثروت ملل، کتاب دیگری به نام نظریه احساسات اخلاقی نیز نوشت. در این اثر، چون اسمیت در دانشگاه فلسفه خوانده و خود به تدریس فلسفه پرداخته بود، بسیاری از مباحث فلسفی در کنار مسائل اقتصادی مطرح شده است. اما برخی منتقدان بر این باورند که مباحث مطرحشده در این کتاب از دیدگاه مادی و بدون در نظر گرفتن اصول معنوی و ایمان بررسی شده است و لذا به نظر آنها، تحلیلهای اسمیت از اخلاق و نوعدوستی ناقص و سطحی است.
اسمیت در این کتاب میگوید که بر اساس نظم طبیعی، هیچ تضادی بین منافع شخصی (خوددوستی) و همدردی اجتماعی (نوعدوستی) وجود ندارد. از دیدگاه او، افراد بهطور طبیعی تمایل دارند به دیگران کمک کنند، چرا که این کمکها در نهایت به منافع فردی خودشان بازمیگردد. این ایده از منظر فلسفی مورد نقد قرار گرفته است، چرا که بهزعم برخی منتقدان، دیدگاه اسمیت فاقد عمق معنوی و روحانی است و تنها از منظر سود شخصی به روابط انسانی نگاه میکند.
بنابراین، برخی نظریات اسمیت در این کتاب به ویژه در زمینه اخلاق، بیشتر بر اساس منافع دنیوی و عقلانیت فردی استوار شدهاند و از اینرو، بهزعم بعضی افراد، فاقد بُعد معنوی و ایمانمحور هستند که در بسیاری از متون اخلاقی مورد توجه قرار دارد.
فصل اول خلاصه کتاب ثروت ملل: تقسیم کارها
آدام اسمیت بر این باور بود که تقسیم کار باید بر اساس مهارتهای افراد انجام شود. به عبارتی، هر فرد باید وظایفی را انجام دهد که با تواناییها و مهارتهای خاص او سازگار باشد. در این راستا، او مثالهایی از صنایع مختلف میزند و به طور خاص در مورد صنعت سنجاقسازی توضیح میدهد. به نظر اسمیت، در این صنعت ساده، هجده فعالیت مختلف وجود دارد که هرکدام باید توسط کارگری متخصص و مجزا انجام شود. حتی تقسیم کار باید به این اندازه جزئی باشد تا کارگران بتوانند به طور تخصصی در هر مرحله از فرآیند تولید نقش ایفا کنند.
اسمیت همچنین در مورد تفاوت میان جوامع بدوی و صنعتی توضیح میدهد. در جوامع ابتدایی، ممکن است یک فرد تمام مراحل تولید یک کالا را به تنهایی انجام دهد، اما در جوامع صنعتی، این کارها بین افراد مختلف تقسیم شده است و هر فرد بر اساس مهارتهای خود وظایف خاصی را بر عهده میگیرد. این تقسیم کار تأثیر زیادی بر بهرهوری دارد.
تقسیم کار به طور چشمگیری بهرهوری را افزایش میدهد. به جای اینکه یک کارگر تمام مراحل تولید یک محصول را به تنهایی انجام دهد، فرآیند تولید به بخشهای مختلف تقسیم میشود.
در جوامع پیشرفتهتر، هر فرد به دلیل داشتن تخصص خاص خود، قادر به انجام یک کار معین است و از طریق اقتصاد مبادلهای، افراد میتوانند نیازهای خود را از طریق کالاها و خدماتی که دیگران تولید کردهاند، تأمین کنند. به عنوان مثال، نانوا نان میپزد و قصاب گوشت عرضه میکند. این تخصصگرایی در نهایت به افزایش کارایی و تولید بیشتر منجر میشود.
تحلیل نظریات آدام اسمیت درباره تقسیم کار، تولید و تجارت در جوامع صنعتی
بدون شک، کشورهای صنعتی هم در حوزه کشاورزی و هم در صنعت پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند، اما کشاورزی آنها به دلیل وجود صنعت، کمتر نمایان میشود.
افزایش تولید نه تنها به افزایش نیروی کار بستگی ندارد، بلکه به رعایت بهرهوری و عواملی چون:
ارتقاء مهارتهای کارکنان و کارگران
توسعه ماشینآلات
حذف اتلاف زمان در فرآیند تولید
بستگی دارد. در جوامع پیشرفته، افراد برای دستیابی به بیشترین بهرهوری ممکن، همواره نیازمند همکاری با دیگران هستند. در چنین جوامعی، تولید و توسعه به همبستگی و تعامل جمعی وابسته است.
تقسیم کار به صورت صحیح و کارآمد میتواند استعدادهای پنهان افراد را شکوفا کند. بهطور مثال، یک فیلسوف و یک کارگر ساده ممکن است در سالهای اولیه زندگی تفاوت چندانی نداشته باشند، اما با رسیدن به سنین میانسالی، فیلسوف به دلیل دسترسی به فرصتهای آموزشی و تخصصی، استعدادهای خود را بهطور قابل توجهی توسعه میدهد و در درجات بالاتری قرار میگیرد.
گسترش هر صنعت موجب ایجاد تقاضا برای صنایع دیگر میشود و به این ترتیب، تولید در صنایع مختلف افزایش مییابد.
رشد صنایع در نزدیکی مسیرهای حمل و نقل مناسب باعث تسهیل فرآیند تولید و توزیع کالا میشود. به عنوان مثال، تأسیس کارخانهها در سواحل دریا و استفاده از حملونقل دریایی، که یکی از مهمترین روشهای حمل و نقل در سطح جهانی است، باعث رشد سریعتر صنعت میشود. اسمیت به طور خاص از ملتهای پیشرفتهای یاد میکند که در سواحل مدیترانه زندگی میکردند و اشاره به مصر دارد که در کنار رود نیل هم کشاورزی و هم صنعت را پایهگذاری کرده بود.
برای انجام معاملات، تأمینکنندگان و مصرفکنندگان باید بازاری داشته باشند که در آن بتوانند با یکدیگر ملاقات کنند. اندازه این بازار تأثیر مستقیمی بر مقیاس تقسیم کار دارد؛ اگر بازار کوچک باشد، تقسیم کار به درستی جواب نخواهد داد. مثلاً در یک روستای کوچک، هیچ نیازی به خدمات باربری وجود ندارد، اما در یک شهر بزرگ، خدمات باربری ضروری است. در مناطقی که مسیرهای آبی موجود است، گاریها جای خود را به کشتیها میدهند، که سریعتر و کارآمدتر کالاها را حمل میکنند و معاملات را تسهیل مینمایند. با این حال، حملونقل بهتر ممکن است مشکلاتی نیز ایجاد کند. برای مثال، اگر تجار نتوانند طرف معامله خود را پیدا کنند، چه اتفاقی میافتد؟ برای حل این مشکل، پول بهعنوان ابزار مبادله اختراع شد. ابتدا این ارز به صورت کالاهای طبیعی یا حیوانات (مانند نمک یا دام) بود، اما بعدها فلزات گرانبها بهعنوان ارز پذیرفته شدند، چرا که دوام داشتند و ارزششان از بین نمیرفت. برای جلوگیری از تقلب، کشورهای مختلف فلزات گرانبها را بهصورت رسمی استانداردسازی کردند و سکهها بهعنوان واحدهای پولی معرفی شدند.
فصل دوم خلاصه کتاب ثروت: ملل ارزش گذاری قیمت و پول
ارزش واقعی یک کالا طبق نظر آدام اسمیت، بر اساس هزینههای تولید آن تعیین میشود، نه بر اساس پول یا قیمت بازار. او بر این باور بود که ارزش هر کالا معادل نیروی کار لازم برای تولید آن است. به عنوان مثال، اگر برای شکار یک سگ آبی دو برابر بیشتر از شکار یک گوزن تلاش نیاز باشد، پس ارزش یک سگ آبی دو برابر ارزش یک گوزن خواهد بود. در این دیدگاه، ارزش واقعی کالا همان مقدار کار صرف شده برای تولید آن است.
آدام اسمیت انواع مختلف ارزش اقتصادی را به شرح زیر تقسیمبندی کرده است:
ارزش در استعمال: کالاهایی که بیشترین ارزش در مصرف دارند، ممکن است در مبادله ارزشی پایین داشته باشند. به عنوان مثال، آب که فراوان است، ارزش مبادلهای کمی دارد. اما وقتی کمبود پیدا کند، ارزش آن در مبادله افزایش مییابد.
ارزش در مبادله: کالاهایی که ارزش مبادله بالایی دارند، ممکن است در مصرف استفاده چندانی نداشته باشند. مانند الماس که ارزش مبادله بالایی دارد، اما در استفاده روزمره کاربرد زیادی ندارد.
اسمیت بر این نکته تأکید میکند که تمام ثروتهای جهان نه از طریق طلا و نقره، بلکه از طریق نیروی کار به دست آمده است و این اهمیت کار و تلاش را نشان میدهد.
او همچنین اشاره میکند که ثروت به خودی خود به انسان قدرت نمیدهد، بلکه قدرت خرید را ایجاد میکند. به عبارت دیگر، نیروی کار است که قدرت میآورد، نه ثروت. نیروی کار و مقدار تلاش انجامشده، معیاری برای تعیین ارزش واقعی و قیمت مبادله کالاها است.
محاسبه میزان کار و تلاش انجامشده برای تولید یک کالا ممکن است دشوار باشد، اما در نهایت میتوان گفت که کار به نوعی به عنوان کالایی جداگانه در نظر گرفته میشود. این موضوع شاید به راحتی قابل لمس و ملموس نباشد و مفهومی طبیعی و آشکار نیست. با این حال، بر اساس این دیدگاه، ارزش یک کالا ثابت باقی میماند، زیرا مقدار کار مورد نیاز برای تولید آن همیشه یکسان است. البته قیمت اسمی کالا ممکن است به دلیل نوسانات ارز (مانند کاهش ارزش طلا یا نقره) تغییر کند، اما ارزش واقعی کالا همچنان ثابت میماند.
آدام اسمیت سه منبع اصلی درآمد و ارزشهای مبادلهای را معرفی میکند که عبارتند از:
مزد: درآمد حاصل از کار.
سود: درآمد ناشی از سرمایهگذاری (برای کسی که خود سرمایه را به کار میاندازد).
بهره مالکانه: درآمد ناشی از اجاره یا استفاده از منابعی که خود صاحب آنها نیست، بلکه به دیگران واگذار میکند.
اسمیت همچنین اشاره میکند که اگر تمام ثروت کشور صرف کارگران و شاغلین جامعه شود، تعداد نیروی کار و تولید هر سال افزایش مییابد. با این حال، او تأکید میکند که این امر غیرممکن است و همیشه بخشی از جامعه بیکار خواهند ماند.
اگر قیمت کالایی بر اساس مزد کارگر، سود سرمایه و بهره مالکانه تعیین شود، این قیمت را قیمت طبیعی کالا مینامند. در نتیجه، قیمت واقعی یک کالا ممکن است کمتر، برابر یا بیشتر از قیمت طبیعی آن باشد.
قیمتها در بازارها بر اساس عرضه و تقاضا تنظیم میشوند، و تقاضا کنندگان مؤثر کسانی هستند که آماده پرداخت قیمت طبیعی کالاها هستند.
عرضه و تقاضا و بازار آزاد
فروشندگان کالا معمولاً به دنبال کسب سود هستند. اگر فروشنده نتواند سود مناسبی از فروش خود بدست آورد، مجبور خواهد بود کالا را به قیمت خرید خود بفروشد؛ به این معنی که همان مبلغی که برای آن کالا پرداخته است. این وضعیت باعث میشود فروشنده از دست رفتن سود را احساس کند و از این که میتوانست سرمایه خود را در کالاهای دیگر به کار گیرد، ناراحت و نگران شود.
هنگامی که عرضه کالایی کمتر از تقاضای واقعی بازار باشد، قیمت آن کالا افزایش مییابد. برعکس، اگر عرضه کالا بیشتر از نیاز مصرفکنندگان باشد، قیمت آن باید پایینتر از قیمت طبیعی فروخته شود. در صورتی که عرضه و تقاضا متعادل باشند، کالا به قیمت طبیعی خود فروخته خواهد شد.
قیمت طبیعی یک قیمت ثابت و تأثیرگذار است که از نظر آدام اسمیت، قیمتهایی که بالاتر یا پایینتر از آن قرار دارند، بهطور موقت هستند و احتمالاً به سمت قیمت طبیعی بازمیگردند. این نوع قیمتها ممکن است حبابی باشند که در هر لحظه امکان دارد بترکد و در نهایت قیمتها به سمت قیمت واقعی و پایدار حرکت کنند.
بازرگانان معمولاً قیمت طبیعی کالا را پنهان میکنند تا در صورت افزایش قیمتها، بتوانند از تفاوت قیمتی سود بیشتری کسب کنند. اگر دیگران از این قیمتها آگاه شوند و به بازار وارد شوند، با افزایش عرضه، بازار اشباع میشود و در نتیجه دیگران نیز قادر به بهرهبرداری از این سود میشوند. به همین دلیل، آدام اسمیت به بازار آزاد و دست نامرئی اعتقاد داشت؛ زیرا به نظر او، بازار غیر آزاد و انحصاری بهطور مصنوعی قیمتها را بالاتر از قیمت طبیعی میبرد، اما در بازار آزاد، قیمتها توسط دست نامرئی تنظیم میشود و به قیمت طبیعی نزدیک میشود.
آدام اسمیت همچنین معتقد بود که اسرار صنعتی میتوانند برای مدت طولانیتری نسبت به اسرار بازرگانی حفظ شوند، زیرا در صنایع، ایجاد انحصار دشوارتر است.
قیمت بازار بهطور مستقیم تحت تأثیر عرضه و تقاضا قرار دارد. اگر عرضه کالا زیاد باشد، قیمت آن کاهش مییابد و برعکس، اگر عرضه کم باشد، قیمت آن بالا میرود. هنگامی که عرضه و تقاضا متعادل باشند، کالا معمولاً به قیمت طبیعی خود فروخته میشود. اگر یک عرضهکننده بتواند انحصاری ایجاد کند، میتواند عرضه یک کالا را به طور مصنوعی کاهش دهد و در نتیجه، قیمت آن را بالا نگه دارد.
فصل سوم خلاصه کتاب ثروت ملل: دستمزد و درآمد
قبل از آن که زمین به مالکیت خصوصی درآید و افراد ثروتمند قادر به جمعآوری مقادیر زیادی سرمایه شوند، تمام درآمد حاصل از کار یک فرد به خود او تعلق داشت. اما امروزه کسانی که از منابع و داراییها استفاده میکنند، بخشی از درآمد حاصل از کار را به عنوان اجاره یا دستمزد پرداخت میکنند. این مسئله شامل کارگرانی میشود که برای دیگران کار میکنند، چرا که کارفرمایان معمولاً قسمتی از درآمد حاصل از کار کارگران را برای خود نگه میدارند. البته، میزان این سهم میتواند مورد بحث و اختلاف باشد، اما این مقدار هیچگاه نباید کمتر از حد معیشت باشد. بازار کار بهطور موازی با بازار کالا عمل میکند؛ یعنی زمانی که تقاضا برای نیروی کار افزایش مییابد، کارفرمایان برای جذب بهترین نیروی انسانی وارد رقابت میشوند.
آدام اسمیت بر این باور بود که یکی از بارزترین نشانههای رفاه یک کشور، سرعت رشد جمعیت آن است. بهعقیده او، اگر کارگران در کشوری حقوق کمی دریافت کنند، نشاندهنده رکود اقتصادی است، و اگر آنها در فقر مطلق به سر ببرند، این به معنای سقوط سریعتر آن کشور است.
اسمیت همچنین اشاره میکند که بخش زیادی از جامعههای پیشرفته را کارگران، خدمتکاران و رنجبران تشکیل میدهند، و در نتیجه، هرگونه بهبود در شرایط زندگی این گروهها به بهبود وضعیت کل جامعه منجر خواهد شد.
دستمزد یک کارگر، یا بهعبارت دیگر «قیمت پولی کار»، تحت تأثیر دو عامل اصلی قرار دارد:
- تقاضا برای نیروی کار
- قیمت مایحتاج زندگی
آدام اسمیت همچنین اذعان میکند که افزایش دستمزد کارگران ممکن است هزینه تولید کالا را بالا ببرد، اما در عین حال، بهرهوری نیروی کار را افزایش خواهد داد. در صورتی که اجزای اصلی هزینه تولید کالا (مزد، سود و بهره مالکانه) بهدرستی محاسبه شوند، هم کارگر و هم کارفرما میتوانند از منافع زیادی بهرهمند شوند.
فصل چهارم خلاصه کتاب ثروت ملل: سرمایه
قبل از آنکه تقسیم کار آغاز شود، مردم به سرمایه یا ذخایر انباشته نیاز نداشتند. وقتی افراد گرسنه میشدند، به شکار میرفتند و وقتی به پوشاک نیاز داشتند، از پوست حیوانات استفاده میکردند. اما با ظهور تقسیم کار، مردم دیگر مجبور بودند مواد اولیه، خوراک و پوشاک لازم برای زندگی خود را ذخیره کنند. زمانی که مردم کالاهایی را برای تأمین نیازهای خود ذخیره میکنند، برخی از آنها بیشتر از نیازشان کالا جمعآوری کرده و تلاش میکنند مازاد آن را بفروشند تا درآمدی بهدست آورند؛ بدین ترتیب این کالاها تبدیل به سرمایه میشوند. کالاهایی که تولید شده و به فروش میرسند، «سرمایه در گردش» نامیده میشوند. اما ابزارآلات، ماشینآلات و اموال ثابت که در طول زمان استفاده میشوند، بهعنوان «سرمایه ثابت» یا «داراییهای سرمایهای» شناخته میشوند.
وقتی پسانداز فردی بیشتر از نیازهای ماهیانه یا سالیانه او باشد، طبیعی است که او تلاش خواهد کرد تا از این پسانداز درآمدی کسب کند که به آن پسانداز، «سرمایه» گفته میشود.
آدام اسمیت معتقد است که سرمایه دو نوع است:
- سرمایه جاری: سود یا درآمدی که از سرمایهگذاری در فعالیتهای مختلفی مانند کشاورزی، صنعت یا خرید و فروش کالا بهدست میآید. به عبارت دیگر، سرمایه جاری به سود حاصل از فروش کالاهایی اطلاق میشود که تا زمانی که به پول تبدیل نشدهاند، برای صاحب آن سودی نخواهند داشت.
- سرمایه ثابت: سود یا درآمدی که از سرمایهگذاری در فعالیتهایی مانند تقویت خاک کشاورزی، خرید ماشینآلات و وسایل مفید در صنعت، یا سایر فعالیتهایی که بدون نیاز به گردش و تغییر در دستها به سود میرسند، بهدست میآید. این نوع سرمایه به «سرمایه ثابت» شناخته میشود.
معیار واقعی برای ارزش قابل مبادله یا قیمت واقعی کالاها چیست؟
علاوه بر بخشهایی از ثروت یک کشور که فوراً مصرف میشود و سود ایجاد نمیکند، تعاریفی که برای سرمایه فردی استفاده میشود، در مورد سرمایه ملی نیز کاربرد دارند. داراییهای سرمایهای یک کشور شامل ماشینآلات، کسبوکارها، زیرساختها و حتی مهارتهای شهروندان آن کشور میشود. سرمایه در گردش کشور نیز شامل تمام پول در گردش، موجودی منابع و کالاهای آن است، خواه این کالاها نیمهتمام باشند یا تمامشده. در طول زمان، جوامع دریافتند که تولید و نگهداری سرمایه پولی، بهویژه به شکل پول کاغذی، نسبت به استفاده از سکههای طلا و نقره راحتتر است. تا زمانی که قدرت خرید پول کاغذی ثابت بماند، همانند سکههای طلا و نقره کارآمد و قابل اعتماد است.
آدام اسمیت معتقد است که اندوختههای هر کشور به سه بخش تقسیم میشود:
- اندوختهای که برای تأمین نیازهای اولیه مانند خوراک، پوشاک و لوازم مصرف میشود.
- سرمایه جاری
- سرمایه ثابت
سرمایه ثابت یک کشور معمولاً شامل همه ماشینآلات، بناهای مفیدی است که نه تنها برای صاحب آنها سودآور است، بلکه برای کسانی که از آنها استفاده کرده و اجاره میدهند نیز سودآور خواهد بود. بهعنوان مثال، دکانها، انبارها، وسایل کشاورزی مانند تقویت خاک و زهکشی، و تمامی مهارتهای اکتسابی و مفید ساکنان جامعه جزو سرمایه ثابت به حساب میآیند.
سرمایه جاری یک کشور شامل پول در گردش، کالاهایی است که از فروش آنها سود بهدست میآید، مواد اولیه یا نیمهتمامی که هنوز در دست کشاورزان و صنعتگران باقیمانده است، و کالاهایی که تولید آنها تکمیل شده ولی هنوز به مشتریان فروخته و توزیع نشدهاند.
تقسیم بندی درآمد کشورها
- درآمد ناخالص: مجموع تولید سالانه یک کشور.
- درآمد خالص: میزان درآمدی است که پس از کسر هزینهها، استهلاک سرمایه ثابت و دیگر مخارج، بهعنوان سرمایه جاری باقی میماند. فرمول درآمد خالص ملی به این صورت است:
درآمد خالص ملی=درآمد ناخالص ملی−هزینه استهلاک سرمایه ثابتدرآمد خالص ملی=درآمد ناخالص ملی−هزینه استهلاک سرمایه ثابت
در فرمول درآمد خالص ملی، استهلاک سرمایه ثابت از چهار بخش تشکیلدهنده سرمایه جاری (پول، مواد مصرفی، مواد خام و کالاهای ساختهشده) محاسبه میشود. سه بخش اول (پول، مواد مصرفی و مواد خام) به طور مداوم از سرمایه کسر میشوند و به سرمایه ثابت تبدیل یا برای مصرف انبار میشوند.
پول به عنوان جزئی از سرمایه یک کشور، بخشی از درآمد اجتماعی محسوب نمیشود، زیرا تنها وسیلهای برای گردش کالا و واسطهای در داد و ستد است. درآمد یک جامعه از کالاها تشکیل میشود.
آدام اسمیت کار را به دو دسته مولد و غیر مولد تقسیم میکند. کار مولد، مانند کار صنعتگران، به ارزش تولید میافزاید، در حالی که کار غیر مولد، مانند کار خدمتکاران، چنین ارزشی ندارد. او نتیجه میگیرد که استخدام صنعتگران منجر به ثروت میشود، در حالی که استخدام خدمتکاران به فقر میانجامد.
کار صنعتگران به صورت کالاهای بادوام تجلی مییابد، در حالی که کار خدمتکاران این ویژگی را ندارد. به عنوان مثال، نیروهای نظامی و انتظامی به عنوان کار غیر مولد شناخته میشوند و هزینههایشان از تولید سالیانه دیگران تأمین میشود.
اسمیت همچنین بیان میکند که هر جا سرمایه تسلط داشته باشد، صنعت و کار رونق مییابد، اما هر جا درآمد و مصرف غالب باشد، بیکاری و کار غیر مولد رواج پیدا میکند.
آدام اسمیت بر این باور است که سرمایه یک فرد و جامعه با پسانداز و عدم اسراف افزایش مییابد. او تأکید میکند که با صرفهجویی در مصرف، هزینهها کاهش مییابند و این امر به انباشت سرمایه برای سرمایهگذاری در صنعت و تولید منجر میشود.
اسمیت چهار شکل برای به کارگیری سرمایه معرفی میکند
- فراهم کردن مواد خام در صنعت
- آمادهسازی مواد خام برای مصرف فوری
- حمل و نقل کالا به محل نیاز
- تقسیم کالا و مواد
تقسیم بندی سرمایه
- سرمایه کارفرمایان صنعتی
- سرمایه عمدهفروشان
- سرمایه خردهفروشان
از نظر اسمیت، بیشترین کارگران مولد در بخش کشاورزی، سپس صنعت و کمترین در صادرات مشغول به کار هستند.
عامل رشد و توسعه اقتصادی
- افزایش جمعیت یا نیروی کار
- تقسیم کار
- تراکم سرمایه و پیشرفت فنی
- تجارت بینالمللی
معایب و محاسن رشد جمعیت
- معایب: کاهش سطح درآمد سرانه
- محاسن: افزایش نیروی کار و گسترش بازار فروش.
فصل پنجم خلاصه کتاب ثروت ملل
استفاده از سرمایه تحت کنترل یک نظم طبیعی است. کشاورزان باید بیشتر ثروت خود را در کشاورزی سرمایهگذاری کنند و بنابراین تجارت و بازرگانی برای آنها در اولویت دوم قرار دارد. اما این نظم با توسعه کشورهای مدرن اروپایی تغییر کرد و تجارت خارجی به پیشرفت کشاورزی کمک کرد.
پس از سقوط امپراتوری روم، مشاغل کشاورزی و دامداری در اروپا دچار تزلزل شدند. غارتگران تجارت میان شهرها و روستاها را مختل کردند و این امر باعث ضعف شهرها و ترک مزارع توسط کشاورزان شد.
در این شرایط، اروپای غربی با فقر مواجه شد و مالکان زمین زمینهای کشت نشده را در اختیار گرفتند. زمین دیگر به عنوان بیمهای برای معیشت افراد شناخته نمیشد، بلکه به نمادی از قدرت تبدیل شد. کشاورزان تحت سلطه اربابان فئودال قرار گرفتند و به نوعی به بردگی درآمدند، زیرا تنها در صورتی تلاش میکردند که خودشان از ثمره کار بهرهمند شوند.
توسعه و رشد شهرهای بازرگانی تأثیر زیادی بر پیشرفت کشاورزی داشت و این تأثیر از دو راه زیر نمایان میشد:
- ایجاد بازارهای جدید برای محصولات کشاورزی
- افزایش ثروت ساکنان شهری، که معمولاً در زمینهای بایر یا غیرقابل کشت زندگی میکردند و این زمینها به تدریج مورد استفاده قرار میگرفت.
فصل ششم خلاصه کتاب ثروت ملل: نگاهی به نظام های گوناگون
آدام اسمیت بر این باور است که کشاورزی و صنعت برای یک کشور ارزشمندتر از پول (طلا و نقره) هستند. او میگوید اگر مواد خام صنعتی کمیاب شوند، صنعت متوقف خواهد شد و در صورتی که کمبود مواد غذایی رخ دهد، مردم از گرسنگی خواهند مرد. اما اگر پول وجود نداشته باشد، سیستم مبادله پایاپای جایگزین آن میشود، هرچند که این فرایند بدون دشواری نخواهد بود (مانند شرایط تحریمها که در حال حاضر ارز نداریم و باید به مبادله پایاپای یا تهاتر روی آوریم).
ایجاد بازار انحصاری داخلی و محدود کردن واردات ممکن است تولید و صنعت را افزایش دهد و همچنین موجب رشد کار شود، اما این رویکرد در توسعه بلندمدت صنایع جای سؤال دارد، زیرا در این وضعیت رقابت وجود ندارد. به همین دلیل، بسیاری از کشورها هدف خود را انباشت مقادیر زیادی فلزات گرانبها قرار میدهند. برای حفظ ثروت ملی، مردم معمولاً از صادرات این فلزات منع میشوند یا به واسطه عوارض سنگین، از خروج آنها جلوگیری میشود. با این حال، بازرگانان به دولت بریتانیا این نکته را یادآوری کردند که اگرچه ابتدا برای واردات کالاها باید طلا پرداخت شود، اما فروش مجدد کالاها به کشورهای دیگر میتواند طلا و ثروت بیشتری را به انگلستان بازگرداند. در نتیجه، انگلستان ممنوعیت صادرات فلزات گرانبها را لغو کرد.کمبود پول همیشه ناشی از ولخرجیهای نابجا نیست. این مشکل میتواند به طور گستردهتری بر تجارت و حتی کشورهای همسایه تأثیر بگذارد. معامله بیش از حد معمولاً دلیل اصلی کمبود پول است.
رقابت، صادرات و حمایت از مصرفکنندگان
آدام اسمیت بر این باور است که بازار آزاد و رقابت میان تولیدات داخلی و خارجی باید برای مصرفکنندگان فراهم شود تا آنها حق انتخاب داشته باشند. او پیشنهاد میکند کشورهایی که نمیتوانند بازارهای بزرگ خارجی برای صنعتگران خود ایجاد کنند، به جای بستهسازی بازار، به سیاست جوایز صادراتی روی آورند.
اسمیت تأکید میکند که باید از منافع تولیدکنندگان حمایت شود، به شرطی که نفع صادرکنندگان در آن باشد. او به انتقاد از سیستم مرکانتیلیستی میپردازد که در آن دیدگاه معکوس وجود دارد و پرداخت جوایز صادراتی را به معنای پرداخت پول دولت به خریداران کالاهای خود میداند.
او همچنین به نظام آزادی طبیعی در دولت اشاره میکند که شامل سه وظیفه اصلی است:
- حفظ امنیت جامعه در برابر حملات خارجی.
- حمایت از اعضای جامعه در برابر ظلم و تجاوز.
- ایجاد و حفظ خدمات عمومی برای تأمین منافع مشترک.
در سیستم اقتصادی بازرگانی، تراز تجاری مثبت باید حفظ شود. به عنوان مثال، بریتانیا تلاش میکرد تا صادراتش بیشتر از واردات باشد و بازرگانان اجازه نداشتند کالاهایی را که کشورشان میتوانست تولید کند، وارد کنند.
اگرچه این سیستم تجاری میتواند برای تولیدکنندگان و تاجران مفید باشد، اما مصرفکنندگان در نهایت نادیده گرفته میشوند. در شرایطی که کالاهای داخلی توان رقابت با محصولات وارداتی را داشته باشند، مصرفکنندگان نیز از این رقابت بهرهمند خواهند شد.
فصل آخر خلاصه کتاب ثروت ملل: دولت
آدام اسمیت بر این باور بود که دخالت بیش از حد دولت در اقتصاد، به جای ایجاد رشد و توسعه، میتواند به رکود و بیاثری منجر شود. به گفته او، هدف اصلی دولت باید فراهم آوردن شرایطی آزاد و بدون مداخله برای فعالان بازار باشد تا آنها بتوانند در چارچوب قوانین و مقررات به فعالیتهای اقتصادی خود ادامه دهند. البته، او تأکید داشت که دولت وظایف خاصی دارد که نمیتوان از آنها غافل شد و این وظایف باید توسط خود دولت انجام گیرد، چرا که بخش خصوصی قادر به انجام آنها نیست.
از دیدگاه آدام اسمیت، دولت باید به انجام سه وظیفهی اساسی بپردازد:
حفاظت از جامعه در برابر حملات خارجی و قهر داخلی
حمایت از افراد جامعه در برابر ظلم و تعدی دیگران (استقرار عدلیه و نظم عمومی)
ایجاد و نگهداری خدمات عمومی و نهادهای اجتماعی برای رفاه عمومی
اسمیت همچنین به روشهای مؤثر برای تأمین درآمد از پروژههای زیرساختی اشاره کرده است. او مثال میزد که دولت میتواند از طریق سیستمهای حمل و نقل مانند جادهها و پلها، درآمدی کسب کند. به عنوان مثال، از هر کالسکه که از جاده عبور میکند، مبلغی به عنوان هزینه بر اساس وزن آن دریافت کند. به این ترتیب، حتی ثروتمندان که ممکن است وزن بیشتری داشته باشند، بیشتر از فقرا هزینه خواهند کرد و این میتواند به تأمین درآمد برای پروژههای عمومی کمک کند.
اسمیت معتقد بود که بسیاری از مشاغل در طبقات پایین جامعه میتوانند مانع رشد علمی و اخلاقی افراد شوند و دولت باید وظیفه آموزش این اقشار را بر عهده گیرد تا فرصتهای بهتری برای رشد و توسعه فردی فراهم شود.
مالیات
مالیاتها به انواع مختلف تقسیم میشوند، از جمله مالیات بر حقوق بازنشستگی، مالیات بر سود، و مالیات بر دستمزد. اصول اولیه مالیاتگیری بر این اساس است که نرخ مالیات باید از پیش تعیینشده باشد و بر اساس ارزیابی منطقی از توان مالی شهروندان اخذ گردد. به عبارت دیگر، دولت فقط میتواند از بخش خاصی از درآمد فرد که تحت حمایت و نظارت آن به دست آمده، مالیات دریافت کند.
علاوه بر این، یکی از اصول مهم در سیاستهای مالیاتی این است که اگر قیمت کالاهای ضروری در جامعه افزایش یابد، باید همزمان با آن دستمزد کارگران نیز افزایش یابد تا قدرت خرید مردم حفظ شود و عدالت اقتصادی برقرار گردد.