کتاب “بهترین خودت باش، فقط کمی بهتر” که در سال ۲۰۱۹ به چاپ رسیده است، یک کتاب خودیاری برای افرادی است که از زنده بودن خسته شدهاند و آمادهاند تا پیشرفت کنند. مایک بیر، مربی زندگی، در این کتاب استدلال میکند که ضروری است روحیه ضد خود سمی را کنار بگذارید و بهترین خودتان را در کنترل زندگیتان قرار دهید. این کار آسان نیست، اما ممکن است. برای اطمینان از این موضوع، کافی است از هزاران مراجعهکنندهای که زندگیشان با آموزههای بایر تغییر کرده است، سوال کنید. آنها با صادق بودن با خود شروع کردند و یاد گرفتند که عمیقترین ترسهای خود را کنار بگذارند. در خلاصه کتاب بهترین خودت باش، به بررسی نکات کلیدی و مفاهیم اصلی این کتاب خواهیم پرداخت تا شما هم بتوانید با استفاده از آن، سفر خود به سوی موفقیت و بهبود را آغاز کنید. اگر آمادهاید تا تغییرات مثبتی در زندگیتان ایجاد کنید، با ما همراه باشید!
اگر به دنبال کمک به خود هستید، این خلاصه کتاب به شما پیشنهاد میشود. این کتاب اثر مایک بیر، که بیشتر با لقب مربی مایک شناخته میشود، موسس و مدیرعامل یک کلینیک تخصصی به نام “کست سنترز” است که به مردم برای داشتن یک زندگی شادتر و ارزشمندتر کمک میکند. ذهنیت و فلسفه پشت این بنیاد، مبارزه با بیاهمیت جلوه دادن مسائل بهداشت روانی است. بایر همچنین عضو هیئت مشاوران دکتر فیل مک گرو و مهمان همیشگی برنامه دکتر است.
نکات مهم برای اینکه بهترین خود باشید
آیا بهترین زندگی خود را زیستهاید؟ به عبارت دیگر، آیا شما در حال رشد هستید یا فقط زندهاید و نفس میکشید؟ این سوالی است که تعداد کمی از ما میتوانیم با یک بله قاطع به آن پاسخ دهیم. وفادار بودن به خود و داشتن یک زندگی ارزشمند آسان نیست. اینکه چگونه بهترین خود باشید، ممکن است مهمترین موضوع در جهان باشد، اما نه والدین و نه مدارس معمولاً به ما نمیآموزند که چگونه بهترین خود باشیم. اینجاست که مایک بیر به عنوان یک مربی زندگی وارد صحنه میشود.
چگونه تجسم بهترین خود میتواند به شما کمک کند تا روحیه ضد خود را کنترل کنید؟
چگونه با ترسهای خود به شکل منطقی برخورد کنیم؟
چرا مراقبت از خود کار خودخواهان نیست؟
به افراد کمی آموزش داده شده است که چگونه بهترین خود باشند، پس شما میتوانید با تعریف خود واقعیتان شروع کنید. شما منحصر به فرد هستید. این چیزی است که احتمالاً میلیونها بار شنیدهاید، اما آیا تا به حال به خودتان اجازه دادهاید که در این جمله غرق شوید؟ هیچکس روی زمین نمیداند که راه رفتن با کفشهای شما چگونه است. هر فکر، تجربه و احساسی که دارید، تنها متعلق و منحصر به شماست. هیچوقت فردی کاملاً شبیه شما در این زمین نبوده و نخواهد بود.
شروع خلاصه کتاب بهترین خودت باش
نویسنده در این کتاب چگونگی رسیدن به این هدف را بررسی میکند. همه ما دو نوع از خود داریم: یک بهترین خود مثبت که همان شخصی است که بیشتر اوقات دوست داریم باشیم و یک ضد خود منفی که مانع از این میشود که آن شخص مثبت باشیم. نکته کلیدی این است که یاد بگیرید که تشخیص بدهید هر لحظه کدام خود را در اختیار دارید.
بهترین راه این است که این خودها یا شخصیتها را بشناسید و به آنها ویژگیهای قابل تشخیص بدهید. بیایید با بهترین خود شروع کنیم. روی یک کاغذ تمام ویژگیهای مثبت خود را بنویسید، یعنی چیزهایی که بیشتر در مورد خودتان تحسین میکنید اما همیشه به آنها عمل نمیکنید. به صفاتی مانند برخورد دوستانه، منطقی بودن یا شجاعت فکر کنید. ممکن است سخت باشد، زیرا انتقاد کردن بسیار آسانتر از تمجید از خود است، اما به نوشتن صفات مثبت خود پایبند باشید.
در مرحله بعد، به صفاتی که روی کاغذ نوشتهاید نگاه کنید. آیا بهترین شما جنسیت خاصی دارد؟ حیوان است یا موجودی افسانهای؟ قدرت شگفتانگیز آن چیست؟ به عنوان مثال، بهترین خود نویسنده یک جادوگر خردمند به نام مرلین است، در حالی که بهترین خود یکی از مراجعهکنندگانش سنجابی شاد به نام رالف بود. هنگامی که به ویژگیهای ظاهری و شخصیتی بهترین خود رسیدید، میتوانید آن را ترسیم کنید. نگران نباشید، این ترسیم نباید یک شاهکار از آب دربیاید. نکته مهم این است که یک الگو برای آویزان کردن در جایی در خانه داشته باشید تا به خودتان یادآوری کنید که میخواهید چه کسی باشید.
در ادامه خلاصه کتاب بهترین خودت باش،فقط کمی بهتر نگاهی دقیقتر به دشمن خود، یعنی ضد خود خواهیم داشت. خرید کتاب بهترین خودت باش
شناسایی ضد خود
آیا تا به حال دیدهاید که شخصی در حین رانندگی کنترل خود را کاملاً از دست بدهد؟ خشم حاصل از گیر کردن در ترافیک گاهی حتی مهربانترین و با ملاحظهترین مردم جهان را ناگهان به افرادی خشمگین تبدیل میکند که سر همه اطرافیانشان فریاد میزنند. این یک مثال بسیار خوب از تحت کنترل ضد خود قرار گرفتن در یک فرد است. ضد خود در واقع بخشی از شخصیت شماست که به موقعیتها به بدترین شکل ممکن واکنش نشان میدهد، به خصوص زمانی که محرکها شما را به یاد زخمها و ترسهای قدیمی میاندازند.
مایک بایر دوستی به نام سوزان دارد که نام ضد خود خویش را “جاده خشم رجینا” گذاشته است. چیزی که رجینا را بیشتر از هر چیز دیگری برمیانگیخت، راهبندان و در ترافیک ماندن در زمان رفت و آمدهای روزانه او بود. دلیلش هم ریشه در این داشت که زمانی که سوزان در دبیرستان تحصیل میکرد، به دلیل بیماری بسیاری از کلاسها را از دست داد و ماهها به شدت در تلاش بود تا این عقبافتادگی را جبران کند و به همکلاسیهایش برسد. خارج از کنترل بودن و نگرانی در مورد دیر رسیدن به محل کار باعث میشد تا این اضطراب قدیمی برانگیخته شود.
شناسایی ضد خود: کلید کنترل رفتارهای منفی
خبر خوب این است که داشتن یک بینش روشن از ضد خود به شما شانس بسیار بیشتری برای پیشبینی زمانی میدهد که احتمالاً میخواهد توغیان کند. به آخرین باری فکر کنید که به گونهای رفتار کردید که بعداً باعث شد با خودتان فکر کنید: “وای، من واقعاً آنجا کنترلم را از دست دادم.” مثلاً شاید با خواهر یا برادرتان دعوا کردهاید و تلفن را روی آنها قطع کردهاید.
کاری که باید انجام دهید این است که هر چیز دوستنداشتنی در مورد رفتارتان را در زمانی که ضد خودتان مسئول اعمال شماست، روی کاغذ بنویسید. برای پر کردن این فهرست از صفات منفی مانند بیدقتی، غیرمنطقی بودن یا عصبانیت استفاده کنید. از هرگونه احساس شرمندگی بگذرید، زیرا وقتی چیزها در سایه هستند، خیلی ترسناکتر به نظر میرسند. بنابراین به این کار به شکل یک چراغ قوه برای حل مشکل نگاه کنید.
حالا کاری که با بهترین خود انجام دادید، برای ضد خودتان تکرار کنید. نام و چهرهای برای آن در نظر بگیرید. به یاد داشته باشید، این یک نسخه اغراقآمیز از شماست، بنابراین از کارتونی کردن این شخصیت نترسید. در واقع، هرچه پرتره شما مضحکتر باشد، به یاد آوردن رفتاری که میخواهید در آینده از آن اجتناب کنید، آسانتر خواهد بود.
به ۵ موقعیت اخیر فکر کنید که ضد خود شما کنترلتان را در دست داشته است. نحوه رفتار او را بنویسید و سپس آن را با کاری که اگر بهترین خودتان بودید، انجام میداد، مقایسه کنید. در نظر داشتن این موضوع به شما کمک میکند تا زمانی که تحریک میشوید، به جای از دست دادن کنترل، عقبنشینی کنید و تصمیمهای بهتری بگیرید. ممکن است در ابتدا این کار برای شما سخت باشد، اما این روش با تمرین مداوم میتواند به ماهیت دوم شما و یک عادت تبدیل شود.
ترس، دشمن بهترین خود شماست، اما میتوانید با صداقت بر آن غلبه کنید
تبدیل شدن به بهترین خود، مانند یک سفر است و در این راه با موانعی روبرو خواهید شد. اگر میخواهید به مقصد برسید، باید از چالهها و سایر خطرات اجتناب کنید و آگاه باشید که بزرگترین مانع شما ترس است. بهترین راه برای غلبه بر ترس، مواجهه با آن و روراست بودن با خود است. به یاد داشته باشید که ترس یک دروغگوی همیشگی است. ترس در گوش شما زمزمه میکند که به اندازه کافی خوب نیستید یا دیگران شما را قضاوت میکنند و در نهایت شما را با دیدگاهی کاملاً تحریفشده از جهان مواجه میکند. این وضعیت زمان و نیروی مغز شما را در مورد رخ دادن اتفاقات احتمالی تلف میکند و شما را غرق در نگرانی و فرضیات میکند، به طوری که هیچ کار مثبتی انجام نخواهید داد.
خبر خوب این است که چند استراتژی ساده برای نمایش ترسها و مواجهه با آنها وجود دارد. اولین قدم شناسایی آنهاست. یک خودکار بردارید و این سوال را بنویسید: “چه ترسهایی من را از ایجاد تغییرات در زندگیم باز داشته است؟” به پاسخهای خود نگاه دقیقی بیندازید. آیا موضوعی فراگیر و مشترک وجود دارد؟ آیا از شکست میترسید یا از اینکه مردم در مورد شما چه فکر میکنند واهمه دارید؟ اکنون برای مرحله بعدی آمادهاید: ترسهای خود را آزمایش کنید.
مانند هر ماهیچه دیگری، مغز نیز قابل تمرین و ورزش دادن است. با این حال، تفکر منفی معمولاً به این معنی است که شما به جای راهحل، بر ترس تمرکز میکنید. آنچه شما نیاز دارید، یک برنامه عملیاتی برای غلبه بر ترس است. این سه عنوان را یادداشت کنید و جاهای خالی را پر کنید:
ترس من این است که __________.
این ترس من را از __________ باز میدارد.
برنامه من برای جلوگیری از تبدیل شدن ترسم به واقعیت __________ است.
به عنوان مثال، شاید دوست دارید شغل خود را رها کنید و کسب و کار خودتان را راهاندازی کنید، اما احتمال خراب شدن اوضاع مالی شما را از انجام این کار باز میدارد. یکی از راهحلها این است که به اندازهای پول پسانداز کنید که به مدت شش ماه شما را تأمین کند و فقط زمانی که آن مبلغ را پسانداز کردید، کار خود را ترک کنید.
یک ابزار عالی دیگر تجسم است. دفعه بعد که ترس شما سر برآورد، این تکنیک را امتحان کنید: چشمان خود را ببندید و تصور کنید که تمام نگرانیهای خود را در یک جعبه مقوایی بزرگ قرار دادهاید. اکنون آن جعبه را در ذهن خود کوچک کنید تا جایی که در کف دست شما قرار گیرد. در نهایت، خود را در حال پرتاب آن جعبه به درهای عمیق و تاریک تصور کنید و احساس آرامشی را که در هنگام تماشای افتادن و غلت خوردن آن به شما دست میدهد، بچشید.
معاشرت برای سلامتی شما عالیست و این چیزی است که قابل یادگیری است
تاکنون بخش درونی سفر شما به سمت بهترین خود را بررسی کردهایم، اما در مورد روابط شما با دیگران چطور؟ به هر حال، همانطور که شاعر انگلیسی گفته است، “هیچ انسانی یک جزیره نیست.” در این قسمت از خلاصه کتاب، زندگی اجتماعی شما را دقیقتر بررسی خواهیم کرد.
بیایید از این موضوع که چرا معاشرت و روابط اجتماعی در وهله اول بسیار مهم هستند، شروع کنیم. همه شواهد به این ایده اشاره دارند که معاشرت برای جسم و روح شما عالی است. مطالعهای که در سال ۲۰۰۸ در دانشگاه میشیگان انجام شد، نشان داد که تعاملات اجتماعی اساساً مانند این است که مغزمان به باشگاه ورزشی ببریم. به عبارت دیگر، این یکی از بهترین راهها برای حفظ ظرفیتهای شناختی شما در بهترین شکل خود است.
یک نظرسنجی دیگر در سال ۲۰۰۸ نشان داد که از ۱۴۰ هزار آمریکایی، آن افرادی که در طول روز بین ۶ تا ۷ ساعت را صرف معاشرت میکنند، شادترین انسانها هستند. این نشان میدهد که چقدر مهم است که برای دوستان و خانوادهتان در برنامه خود وقت بگذارید. اما نباید فقط با افرادی که از قبل میشناسید معاشرت کنید. به گفته نویسنده، هیچ چیز محرکتر از بیرون رفتن و دوستیابی نیست. در آن زمان است که شما به احتمال زیاد ایدههای جدیدی را انتخاب میکنید. مطمئن باشید که وقتی تنها روی مبل خود نشستهاید، چیزی به شما الهام نمیشود.
آغاز مکالمه: چگونه صحبت را شروع کنیم؟
شواهدی درباره مزیت معاشرت و اجتماعی بودن وجود دارد، اما نکته اینجاست که تعداد کمی از ما به شکل ذاتی اجتماعی هستیم و بسیاری از ما معاشرت، به ویژه با افرادی که نمیشناسیم، را بسیار ناخوشایند میدانیم. خوشبختانه چند ترفند وجود دارد که میتوانید از همین امروز استفاده کنید تا دفعه بعد که در یک دورهمی قرار گرفتید، به شما کمک کند تا بیشتر اجتماعی باشید.
یکی از رایجترین مشکلاتی که مردم با آن مواجه هستند، تلاش برای یافتن چیزی برای گفتن و شروع صحبت است. رفع این مسئله آسان است: فقط با فکر کردن در مورد برخی از چیزهایی که اخیراً آموخته یا تجربه کردهاید، خود را برای گفتگو آماده کنید. این کار فشار را برای رسیدن به یک موضوع در آن لحظه کاهش میدهد و امکان شروع یک مکالمه خوب را برای شما فراهم میکند.
توجه به جزئیات کوچک نیز تفاوت زیادی ایجاد میکند. سوال پرسیدن و گوش دادن با دقت به افراد، آنها را تشویق میکند که گفتگوی خود را با شما با اشتیاق ادامه دهند. سپس زبان بدن به میان میآید. تخمین زده میشود که نشانههای غیرکلامی ۷۰ درصد از کل ارتباط را تشکیل میدهند. بنابراین، صاف ایستادن، باز نگه داشتن دستها و برقراری تماس چشمی، راههای عالی برای نشان دادن حضور، توجه و مشارکت شما در بحث هستند.
اگر میخواهید به دیگران کمک کنید، باید مطمئن شوید که ابتدا به خودتان کمک میکنید
بسیاری از مهمترین روابط شما شما را در نقش یک مراقب، پرورشدهنده و کمککننده قرار میدهند. مراقبت کردن و کمک به دیگران بخشی مهم از بهترین خود شدن شماست، اما این تنها زمانی اتفاق میافتد که شما از خودتان نیز مراقبت کنید. در غیر این صورت، انرژی فیزیکی یا عاطفی کافی برای مفید بودن برای دیگران را نخواهید داشت. به عبارت دیگر، مراقبت از خود خودخواهانه نیست، بلکه چیزی است که به شما اجازه میدهد به دیگران اهمیت بدهید. این بدان معناست که یادگیری نحوه مدیریت استرس و شلوغی زندگی روزمره بسیار مهم است.
بیایید نگاهی به ابزارهایی بیندازیم که میتوانید از آنها برای حفظ سلامت و تعادل خود استفاده کنید. یکی از تکنیکهایی که نویسنده به کارآمد بودن آن یقین دارد، تنفس آگاهانه است. یکی از اولین چیزهایی که در هنگام احساس غرق شدن در اندیشه یا دستپاچه شدن اتفاق میافتد، این است که تنفس شما سریعتر میشود. عقبنشینی و تأمل و انجام سه یا چهار نفس عمیق، یک راه عالی برای آرام کردن ذهن پرتنش و بازگرداندن همه چیز به پیش چشمان شماست.
یکی دیگر از رفتارهای کاهشدهنده استرس، ورزش کردن است. سعی کنید هر روز حداقل ۲۰ تا ۳۰ دقیقه را به ورزش اختصاص دهید. این میتواند به معنی پیادهروی سریع در اطراف خانهتان، دوچرخهسواری یا رفتن به باشگاه باشد. نکته کلیدی این است که ذهن خود را از همه چیز دور کنید و خون خود را در بدنتان به حرکت درآورید.
برای بهبود زندگی چه کارهایی انجام دهیم؟
رفتار کمککننده بعدی در این فهرست خواب است. یک استراحت خوب شبانه برای عملکرد شناختی شما ضروری است، بنابراین مطمئن شوید که هر شب حداقل شش ساعت میخوابید. زمان خواب خود را منظم نگه دارید و از خوردن غذا یا تنقلات اندکی قبل از خواب خودداری کنید. شما همچنین به شور و اشتیاق نیاز دارید تا زندگی خود را معنادار و شاد کنید. چه نقاشی باشد و چه شیرینیپزی، سرگرمیها به شما این امکان را میدهند که عشق خود را به دنیا ابراز کنید.
اما گفتن این حرف آسانتر از انجام دادن آن است، چرا که شما یک شغل، کارهای روزمره و احتمالاً فرزندی دارید که باید هر روز به همه آنها رسیدگی کنید. مطمئناً یافتن زمانی برای رسیدن به سرگرمیها دشوار است، اما میتوان برای آنها وقت خالی کرد و آنها را انجام داد. کافی است به مراجعهکنندگان پرشور نویسنده که به طور منظم روزهای طولانی را در دفتر کار میگذرانند، اما هنوز هم برای پیگیری علایق خود وقت پیدا میکنند، نگاه کنید.
بهترین راه برای یافتن جا و زمانی که بتوانید سرگرمیتان را در زندگی روزمرهتان جا دهید، این است که از خودتان بپرسید: “چه چیزی من را از یادگیری یک زبان جدید یا قدم زدن در پارک باز میدارد؟” آیا میتوانید زمان تماشای تلویزیون را کاهش دهید یا از مسیر رفت و آمد خود برای گوش دادن به یک دوره صوتی استفاده کنید؟
از بین بردن کلیشههای رایج به شما کمک میکند از روابط بهتر و صمیمانهتری لذت ببرید
تاکنون چند بار شنیدهاید که کسی با گفتن “پیچیده است” روابط خود را توضیح دهد؟ این یک عبارت رایج اما کاملاً گمراهکننده است. حقیقت این است که بسیاری از مسائلی که در روابط خود با آنها روبرو خواهید شد، به یک موضوع بسیار ساده برمیگردد و آن انتظارات غیرواقعی است. تعجبآور نیست که بسیاری از ما چنین دیدگاههای نادرستی داریم. ما دائماً توسط تصاویر ایدهآلی از عشق در فیلمها، تبلیغات و موسیقی بمباران میشویم. معمولاً در آنها شاهد صحنههای عاشقانه و اشتیاق فراوان هستیم، اما نمایش حال و روز بعد از بحرانهای میانسالی و زمانهای سخت و خشن که بخشی از روابط بلندمدت هستند، بسیار کم است.
پس بیایید چند کلیشه را که مانع از تجربه بهترین زندگی در رابطهتان میشود، از بین ببریم. با این ایده شروع کنیم که یک رابطه عالی نیازمند عاشقانههای عالی است. به صراحت بگویم، این یک دستورالعمل برای رسیدن به ناامیدی است، چرا که همه چیز همیشه عالی نیست. به یاد داشته باشید که بین عاشق شدن و عاشق بودن تفاوت وجود دارد. با گذشت زمان، هیجانی که اولین لحظات رابطه شما را در بر گرفته بود، جای خود را به مسائل واقعیتر میدهد. این بدان معنا نیست که چیزی اشتباه است، فقط به این معنی است که شما وارد مرحله جدیدی در رابطه خود شدهاید که تماماً مربوط به احساس عمیقتری از ارتباط است.
کلیشه شماره ۲ این است که روابط عالی همیشه شامل هماهنگی و عدم اختلاف نظر هستند. اما در واقع، مشاجره، بحث و مجادله یک بخش کاملاً طبیعی از زندگی زناشویی است. حتی بهترین و سالمترین شریکها هم با هم دعوا میکنند و در واقع این حتی میتواند پیوند آنها را تقویت کند. در نهایت، گاهی اوقات شما نیاز دارید که خود را از تنش ایجاد شده رها کنید. نکته کلیدی این است که یاد بگیرید به روش صحیح بحث کنید.
آیا ضد خودتان را به یاد میآورید؟ هنگام مشاجره، باید مطمئن شوید که بهترین خودتان پشت فرمان رفتار شماست و کنترل خود را به دست ضد خودتان ندادهاید. هنگامی که تنشها بالا میرود، یک نفس عمیق بکشید و به جای اینکه اجازه دهید ضد خود شما کنترلتان را به دست بگیرد، از خودتان بپرسید که بهترین شما در این شرایط چه کاری انجام میدهد. در اینجا به چند نکته اشاره میکنیم که به شما کمک میکند تا همه چیز را بسنجید:
ابتدا آرامش خود را حفظ کنید و صدای خود را بلند نکنید. فریاد زدن بر سر شریک زندگیتان به او کمک نمیکند که استدلالهای شما را بشنود. همچنین ایده خوبی است که نشان دهید در حال گوش دادن هستید و تلاش کنید تا بر مواردی که در مورد آنها توافق دارید، تأکید کنید. بنابراین اگر آن موارد درست هستند، به همسرتان بگویید که دیدگاه او را درک میکنید. همچنین از موضوع دور نشوید. حتی اگر نمیتوانید آن را فوراً حل کنید، مطمئن شوید که با یافتن یک راهحل قابل اجرا به این درگیری پایان میدهید.
خلاصه نهایی و پیام اصلی خلاصه کتاب بهترین خودت باش،فقط کمی بهتر
پیام کلیدی کتاب این است که بهترین خود بودن مهمترین چیزی است که میتوانیم یاد بگیریم، اما این موضوع به ندرت آموزش داده میشود. نه مدرسه و نه والدین واقعاً هرگز به ما نشان نمیدهند که چگونه خود واقعیمان باشیم و بعداً در زندگی، ما اغلب خود را سرگردان و بدون هدف مییابیم. سپس به نادیده گرفتن این حس و فقط نفس کشیدن و زنده ماندن ادامه میدهیم و به ندرت واقعاً شکوفا میشویم. اما لزومی ندارد که اینطور باشد.
با شناخت بهترین خود و ضد خود، غلبه بر ترسهایتان، یادگیری بیشتر اجتماعی شدن و معاشرت، مراقبت از خود و کنار گذاشتن انتظارات غیرواقعی از روابطتان، میتوانید برخی از رایجترین موانع برای بهترین خود بودن را پشت سر بگذارید. یک توصیه کاربردی: زمان آرامش را در برنامه هفتگی خود تنظیم کنید. آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا مردم هنگام مدیتیشن و تفکر یک واژه مثل “اون” را تکرار میکنند؟ تمرکز ذهن بر روی آن کلمه تکراری به آنها کمک میکند تا افکار و نگرانیهای منحرفکنندهای را که با شلوغی زندگی مدرن همراه است، از بین ببرند.
با این حال، برای استفاده خوب از این ایده نیازی به مدیتیشن ندارید. نکته کلیدی این است که حداقل یک بار در هفته زمانی را برای آرامش پیدا کنید تا بتوانید به سادگی به این کار بپردازید. نیازی نیست که زمان آرامش شما به معنای واقعی کلمه آرام و ساکت باشد. در واقع، برخی از افراد متوجه میشوند که گوش دادن به موسیقی مورد علاقهشان با صدای بلند به آنها کمک میکند تا ذهن خود را متمرکز کنند. اگر این شیوه برای شما کار نمیکند، به این فکر کنید که چگونه میتوانید زمان با کیفیتی را برای خیره شدن به نقاشی مورد علاقهتان یا نفس کشیدن آگاهانه صرف کنید.
خرید اینترنتی کتاب بهترین خودت باش، فقط کمی بهتر
با خرید نسخه اصلی کتاب بهترین خودت باش، فقط کمی بهتر، یاد میگیرید برای دستیابی به موفقیت، ابتدا باید خودتان را بشناسید.
نسخه اصلی کتاب بهترین خودت باش،فقط کمی بهتر بهت میگه که تغییرات کوچک میتوانند به نتایج بزرگ و ماندگار منجر شوند.
فرصت را از دست ندهید! درصورت نیاز و برای خرید کتاب بهترین خودت باش،فقط کمی بهتر از فروشگاه کتاب خلاصینو روی لینک زیر کلیک کنید.
یک پاسخ
لذت بخشبود انقدر با اشتیاق خوندم که نفهمیدم کی تموم شد