خلاصه کتاب ساده گرایی
فهرست

خلاصه کتاب ساده گرایی

تو دنیای امروز که همه‌چیز سریع‌تر، پیچیده‌تر و شلوغ‌تر شده، شاید خیلی از ما احساس کنیم تو یک دور باطل از کارهای بی‌پایان و اشیای بی‌فایده گیر افتادیم. زندگی مدرن پر از انتخاب‌ها و حواس‌پرتی‌هایی شده که تمرکز و آرامش رو از ما می‌گیره. اینجاست که کتاب ساده‌گرایی (Minimalism) نوشته جاشوا به کمک ما میاد. در خلاصه کتاب ساده گرایی ما یاد میگیریم که چطور با کمتر داشتن، می‌تونیم بهتر زندگی کنیم و روی چیزهایی که واقعاً مهم هستن، تمرکز کنیم.

جاشوا در این کتاب به ما نشون می‌ده که برای رسیدن به موفقیت و آرامش واقعی، نیازی نیست که همه کارها رو انجام بدیم یا همه چیز رو داشته باشیم. بلکه با ساده کردن زندگی، حذف اضافات و تمرکز روی اولویت‌های اصلی، می‌تونیم به دستاوردهای بیشتری برسیم و کیفیت زندگی‌مون رو بالا ببریم.

کتاب ساده‌گرایی یا مینیمالیسم  نوشته جاشوا فیلدز ملبورن

کتاب “ساده‌گرایی” یا مینیمالیسم که در سال ۲۰۱۱ به چاپ رسیده، راهی جایگزین به خوانندگان ارائه می‌دهد تا از کار بیش از اندازه و بیهوده و سختی‌ها و مشقت‌ها اجتناب کنند و به آنها کمک می‌کند تا بر آنچه در زندگی‌شان مهم است، تمرکز کنند. نویسندگان این کتاب راهنمایی‌های عملی ارائه می‌دهند تا هر کسی بتواند خود را از قید و بندهای مالی و عاطفی زندگی مدرن رها کند و سبک زندگی جدید و ساده‌تری برای خود بسازد.

اگر شما هم آماده یک زندگی مسالمت‌آمیزتر هستید، احساس اضطراب و پریشانی دارید و مشتاق یک زندگی آرام هستید و از زندگی و انتظار کشیدن برای دریافت حقوق خسته‌اید، به شما پیشنهاد می‌کنیم که خلاصه کتاب ساده گرایی را بخوانید.

جاشوا فیلدز ملبورن و رایان نیکدیمس هر دو کارمند یک شرکت بودند و دستمزدی شش رقمی دریافت می‌کردند، اما از زندگی خود رضایت نداشتند. بنابراین تصمیم گرفتند همه چیز را کنار بگذارند و زندگی ساده‌تر و رضایت‌بخش‌تری داشته باشند. از آن زمان، آنها سفر خود را در این مسیر و درس‌های بسیاری را که در این راه آموخته‌اند، در وب‌سایت خود به اشتراک می‌گذارند.

 از بند ۹ تا ۵ خلاص شوید و زندگی معنادار تری پیدا کنید

هفته پیش چه کردید؟ آیا هر روزتان را صرف بیداری در اول صبح، رفتن به سر کار و خسته به خانه بازگشتن کردید؟ آیا خانه‌تان پر از وسایل و اسباب‌بازی‌هایی است که کارکردشان فقط این است که حواس شما را از ملامت هفته‌های کاری ۵۰، ۶۰ یا ۷۰ ساعته منحرف کنند؟ اگر خودتان متوجه این موضوع نشده‌اید، باید بدانید که رضایت و خوشبختی کمی در وقف زندگی برای یک شغل که در آن فقط منتظر پرداخت ماهیانه حقوق هستید، وجود دارد. بدتر از آن، چیزهای بی‌معنی هستند که می‌خریم تا تحمل این موضوع را برای خود آسان‌تر کنیم، در حالی که آنها فقط زندگی ما را به هم می‌ریزند و باعث اضطراب و حواس‌پرتی بیشتر ما می‌شوند.

همانطور که این خلاصه کتاب اشاره می‌کند، ما می‌توانیم با استفاده از تجربیات نویسندگان، ذهن و بدن خود را به دور از فرهنگ شرکت‌های فست فود، کالاهای یکبار مصرف و لذت فوری دوباره برنامه‌ریزی کنیم. شما هم با چند تکنیک ساده و کمی تلاش می‌توانید زندگی خود را پس بگیرید، فایده‌ها را پاک کنید و دوباره آن را با معنا و هدفمند کنید.

در خلاصه کتاب ساده گرایی به پرسش‌هایی پاسخ داده می‌شود: چگونه خانه، ذهن و بدن‌مان آرام می‌شوند؟

چرا یک کلکسیون محبوب نیازی به رهاسازی ندارد؟

چرا شغل ما نباید ما را تعریف کند؟

 پول و مشاغل پر استرس کلید خوشبختی نیستند

بسیاری از مردم با این تصور بزرگ می‌شوند که داشتن یک شغل خوب یعنی داشتن همه چیز. از این منظر، موفقیت واقعی مبتنی بر میزان خوب بودن شغل است که این هم تا حد زیادی به میزان حقوق آن بستگی دارد. اما حقیقت این است که پول خوشبختی نمی‌آورد. حتی افراد ثروتمند به شما خواهند گفت که پول بیشتر با مشکلات بیشتری از جمله استرس شدید که منجر به پرخوری می‌شود، همراه است.

حتی ممکن است پول خود را برای خرید وسایل بی‌معنی هدر دهید و مدام به آینده فکر کنید، در حالی که هرگز از زمان حال لذت نمی‌برید. اما موفقیت اغلب به قیمت دیگری به دست می‌آید و آن هم در گرو گذراندن ساعات اندکی با عزیزان است. بسیاری از کودکان در خانواده‌های موفقیت‌گرا با کمک پرستار بچه بزرگ می‌شوند تا والدینشان بتوانند زمان بیشتری را صرف کسب درآمد کنند. اما واقعیت این است که چیزی که پول در چنین مواقعی واقعاً با خودش به همراه می‌آورد، فقط ناراحتی و عدم احساس خوشبختی است.

این سوال را از خودتان بپرسید: آیا هر شغل پر استرسی ارزش داشتنش را دارد؟ رایان، یکی از نویسندگان این کتاب، این سوال را در زمان فعالیت در شغلی که بسیاری آن را یک شغل عالی می‌دانند، از خود پرسید. رایان در آن زمان در مسیر پیشرفت شغلی بود و به یک موقعیت مدیریتی بالاتر ارتقا پیدا کرده بود، اما این شغل با هفته‌های کاری ۸۰ ساعته و مسئولیت‌ها و فشارهای زیادی همراه بود. بنابراین چیزی که به رایان اضافه شد، تنها اضطراب، استرس و افسردگی ناتوان‌کننده بود.

امروزه رایان بر این باور است که هیچ مقدار پولی برای توجیه آسیب یک شغل استرس‌زا بر سلامت روان شما راضی‌کننده نیست. با این حال، وقتی در این ذهنیت که یک شغل عالی یعنی همه چیز غرق می‌شوید، به نظر می‌رسد که همیشه نیاز به کسب درآمد بیشتر و بیشتر دارید. هم رایان و هم جاشوا یک زمان فکر می‌کردند وقتی به درآمد ۵۰ هزار دلار در سال برسند، خوشحال خواهند شد. اما پس از رسیدن به این دستاورد، هدفشان به سرعت به ۷۵ هزار دلار و سپس صد هزار دلار و بیشتر تغییر پیدا کرد. در واقع، آنها در هیچ نقطه‌ای و با هیچ میزان درآمدی احساس رضایت نمی‌کردند.

بخشی از دلیل این میل بیشتر خواستن این بود که با افزایش حقوق، تعهدات و مسئولیت‌های مالی آنها به شکل وام خرید خودرو و وام مسکن افزایش پیدا می‌کند. در نهایت، آنها شغل خود را رها کردند و تصمیم گرفتند با پول و درآمد کمتری زندگی کنند. در این مرحله بود که سرانجام رایان و جاشوا شادی را تجربه کردند. همه این شادی و احساس رضایت ناشی از تصمیم آنها برای اتخاذ یک سبک زندگی ساده‌گرایانه، یعنی کاری کمتر و خرج کمتر بود. اما همانطور که در بخش‌های پیش رو خواهیم دید، اخلاق ساده‌گرایی چیزی بیش از پول و کار کمتر است. این اخلاق و رفتار یعنی رها کردن هر چیزی که شما را عقب نگه می‌دارد.

برای شروع تغییر به سمت ساده‌گرایی

اول بدهی‌های خود را بپردازید و محیط اطراف خود را خلوت کنید. اگر از خودتان بپرسید که چه چیزهایی شما را به سمت پایین می‌کشد، چه پاسخی می‌دهید؟ شاید جواب این سوال به راحتی قابل بیان نباشد، اما اگر کمی فکر کنید، به پاسخ‌های جالبی می‌رسید. مثلاً شاید وام مسکن، استفاده از کارت‌های اعتباری یا وام‌های دیگر به شدت بر رفاه شما تأثیر بگذارند.

به همین دلیل، اولین و مهم‌ترین قدم برای زندگی ساده‌گرایانه، پرداخت تمام بدهی‌ها است. ممکن است زمانی فریب تبلیغات کارت‌های اعتباری را خورده باشید یا یک بانکدار به شما بگوید که از یک وام مسکن خاص استفاده کنید تا سودی به شما تعلق بگیرد. اما بگذارید واضح بگویم: چیزی به نام بدهی خوب وجود ندارد. همه بدهی‌ها بد هستند.

در حالی که جاشوا برای یک زندگی ساده‌گرایانه آماده می‌شود، یک روش بودجه‌بندی سختگیرانه را در پیش گرفت و دو سال تمام را صرف پس‌انداز کردن کرد تا بتواند بدهی‌های خود را پرداخت کند. این کار به معنای ۱۰۰ هفته بدون مرخصی، تعطیلات، رفتن به رستوران و هیچ نوع تجملاتی بود. با این حال، احساس تسکین در پایان این کار بدون وقفه، ارزشمند بود. اکنون او آزاد بود تا زندگی که می‌خواست را داشته باشد.

وقتی در حال سر و سامان دادن به امور مالی خود هستید، باید توجه خود را به کاهش به هم ریختگی محیط اطراف خود نیز معطوف کنید. اول از همه، مهم است که بدانید دارایی‌های شما نشان‌دهنده شخصیت شما نیستند. در عوض، باید از خود بپرسید که آیا وسایل و دارایی‌هایتان واقعاً به شما کمک می‌کنند تا در زمان حال زندگی کنید یا اینکه چنین کاربردی ندارند. چند دهه بود که مادر جاشوا چهار جعبه مهروموم شده و حاوی خورده‌ریزها و تکالیف دوران دبستان جاشوا را در خانه خود نگه می‌داشت.

جاشوا به این نتیجه رسید که مادرش این وسایل را حفظ می‌کند تا یاد پسر کوچکش را زنده نگه دارد، اما در واقع چیزهای ارزشمند و معنادار در زندگی، اشیاء نیستند بلکه خاطرات و روابط ما هستند. البته این به این معنا نیست که شما باید همه چیز را دور بریزید، اما می‌توانید فقط یک نقاشی معنادار را به جای چهار جعبه پر از وسایل نگهداری کنید. با سر و سامان دادن به زندگی خود، نه تنها فضای فیزیکی بزرگ‌تری خواهیم داشت، بلکه فضای تنفس روانی بیشتری نیز برای خود فراهم می‌کنیم. وجود اشیا در همه‌جا می‌تواند ما را از نظر ذهنی سنگین و شلوغ کند.

ساده‌گرایی شامل کاهش میزان ضایعاتی که وارد بدن خود می‌کنیم هم هست

پیگیری رژیم‌های غذایی یا برنامه‌های تناسب اندام ضروری است. البته پیگیری بیش از حد از آن می‌تواند آسیب‌رسان باشد. شما می‌توانید با برنامه‌ریزی مجدد طرز فکرتان درباره بدن خود، از رژیم‌های سنگین و کاهش وزن‌های موقت اجتناب کنید. از این پس بدن خود را به عنوان یک خودرو در نظر بگیرید. هنگامی که به بدنتان سوخت با کیفیت می‌دهید، به آن اجازه می‌دهید تا از حداکثر پتانسیل خود استفاده کند. با این چهارچوب ذهنی، بدیهی است که از غذاهای ناسالم مانند کالاهای فرآوری شده و بسته‌بندی شده باید اجتناب کنید، چرا که این نوع غذاها مملو از مواد افزودنی و نگهدارنده هستند که ارزش غذایی بسیار کمی دارند و تنها چیزی که برای شما به ارمغان می‌آورند، کالری‌های بیهوده‌ای است که برای سلامتی شما بسیار خطرناک است.

مطمئناً این غذاها ممکن است در لحظه چشیدن طعم خوبی داشته باشند، اما اغلب می‌توانند بعد از خوردن احساس بدی در شما ایجاد کنند. بنابراین لذت موقت آنها به آسیب‌های آن‌ها در طولانی‌مدت نمی‌ارزد، چرا که این آسیب‌ها می‌تواند به سلامت جسمی و روانی شما لطمه بزند. یک رژیم غذایی خوب باید شامل مقادیر کمی از لبنیات و نان باشد. ما برای دوره‌ای نسبتاً کوتاه در تاریخ بشری، که گندم و شیر پاستوریزه می‌خوریم، در واقع از زمانی که کشاورزی ابداع شد، بدن ما هرگز طوری طراحی نشده بود که مقادیر زیادی لبنیات و نان موجود در رژیم غذایی مدرن را هضم کند. بنابراین اگر دچار عدم تحمل گلوتن یا لاکتوز هستید، می‌توانید از کاهش مصرف این غذاها و جایگزینی آنها با غذاهای کامل طبیعی مانند سبزی‌ها، ماهی و حبوبات سود ببرید.

هنگامی که این تغییرات را در رژیم غذایی خود انجام دادید، با انرژی بیشتری مواجه خواهید شد و این چیز خوبی است که برای مرحله بعدی، یعنی حداکثر استفاده از بدن خود در اختیار داشته باشید. تناسب اندام چیزی است که وقتی ذهنیت رشد ثابتی داشته باشید، بیشترین کارایی را دارد. به این معنا که همیشه بیشتر از دفعه قبل از خودتان توقع دارید، چه دویدن سریع‌تر باشد و چه بلند کردن وزنه‌های سنگین‌تر. برای اتخاذ این طرز فکر، باید از خودتان بیشتر مطالعه کنید.

برای کمک به تحقق این امر، می‌توانید تفکر خود را از “من می‌خواهم” به “من باید” دوباره برنامه‌ریزی کنید. به خودتان نگویید: “این هفته می‌خواهم سه بار برای دویدن بیرون بروم.” در عوض بگویید: “باید فردا ساعت ۸ صبح برای دویدن بیرون بروم.” با کمی پشتکار، حتی می‌توانید کاری کنید که کارهای جدید و بهتری هم انجام دهید. شاید الان نتوانید یک بار بارفیکس بروید، اما احتمالاً می‌توانید به مدت ۳۰ ثانیه از میله بارفیکس آویزان بمانید. بنابراین این کار را انجام دهید و سپس فردا ۴۰ ثانیه آویزان بمانید و هر روز همین‌طور این مدت را بیشتر کنید تا زمانی که قدرت بازوی شما برای انجام یک حرکت بارفیکس کافی باشد.

تغییر و بهبود نباید بر اعتبار شما تأثیر بگذارد، بلکه باید به روابط بهتر منجر شود

دوستان و عزیزان ما انسان‌های مهم زندگی‌مان هستند. پس اگر در حال حاضر احساس انزوا یا نارضایتی از روابط خود می‌کنید، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که یک دور دیگر برنامه‌ریزی مجدد داشته باشید، این بار برای پذیرفتن بیشتر دیگران و همچنین قابل قبول‌تر شدن برای دیگران. اولین قدم برای تحقق این امر، داشتن میل به تغییر است. باید بپذیرید که تلاش برای تغییر افراد دیگر ناامیدکننده است. در واقع، حتی تلاش برای انجام این کار ظالمانه نیز هست، اما بهبود خویش امری ممکن است.

با این حال، اگر فکر می‌کنید که هیچ اشکالی در شما وجود ندارد، ممکن است در برابر ایده تغییر خود مقاومت کنید. اما مهم است که نگاهی صادقانه به رفتار خود بیندازید و تشخیص دهید که چه زمانی در حال انجام کاری هستید که باعث ناراحتی مردم می‌شود. اگر از خجالتی بودن، یک شنونده ضعیف بودن یا اضافه وزن خود ناراضی هستید، نگویید: “من همین‌ام که هستم.” در عوض، کاری برای آن انجام دهید و در بهبود خودتان فعال باشید. تغییر خود به معنای خیانت به اصالت شما نیست، بلکه این کار به سادگی راهی برای جذب روابط بهتر است.

آیا ترجیح می‌دهید تنها باشید یا ترجیح می‌دهید روی خودتان کار کنید تا فردی اجتماعی‌تر، بهتر و جذاب‌تر باشید؟ یکی دیگر از راه‌های خودسازی این است که افرادی را که نظرات متفاوتی نسبت به نظرات شما دارند، بیشتر بپذیرید. فکر نکنید که قرار است حتی کسی را پیدا کنید که با شما فکر و عقاید مشابهی داشته باشد. این فقط یک اشتباه دیگر است. روابط اجتماعی فقط برای سرگرمی و وابسته به سلیقه شما نیستند؛ آنها برای دوستی و عشق ورزیدن هستند. بنابراین باید بپذیرید که مردم متفاوت از شما فکر می‌کنند. اگر تعداد افراد بیشتری در مورد کسانی که با آنها معاشرت می‌کنند، دید بازتری پیدا کنند، تعداد افراد تنها در جهان بسیار کمتر می‌بود.

پذیرش و احترام به علایق شریک زندگی: کلید روابط موفق

بنابراین فقط عادات عجیب و غریب عزیزان خود را تحمل نکنید و آنها را بپذیرید. به آنها احترام بگذارید و از آنها قدردانی کنید. فرض کنید شریک زندگی شما سرگرمی دارد که برایتان آزاردهنده است، مانند جمع‌آوری یک مجموعه کارت پستال خاص. شما با خودتان فکر می‌کنید این کاری است که مخالف با زندگی ساده‌گرایانه است، اما در واقع اینطور نیست، به خصوص اگر آن فرد از جمع‌آوری آن مجموعه لذت زیادی می‌برد. بنابراین او را از این کار منع و منصرف نکنید. درک کنید که این مجموعه زندگی همسرتان را پربارتر و معنادارتر می‌کند و بنابراین باید به عنوان بخشی از شخصیت وی گرامی بدارید.

با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا چهار مرحله در روشی به نام “تارا” وجود دارد که مخفف چهار کلمه انگلیسی به معنای تحمل کردن، پذیرفتن، احترام گذاشتن و گرامی داشتن است که به شما کمک می‌کند تا فردی که با او هستید را بهتر تحمل کنید. تارا شامل مراحل زیر است:

سرگرمی یا اشتیاق منحصر به فرد او را تحمل کنید.

بپذیرید که این ویژگی همیشه در او وجود خواهد داشت.

به تلاشی که او برای سرگرمی خود می‌کند، احترام بگذارید.

این سرگرمی را به عنوان بخشی از زندگی خود گرامی بدارید، زیرا بخش مهمی از زندگی همسر یا شریک عاطفی شماست.

اجازه ندهید شغلتان شخصیت شما را تعریف کند

همانطور که اهمیت اجتناب از این تفکر که پول و کار مهم‌ترین چیزها در زندگی هستند را درک کردید، باید از فکر کردن به اینکه شغل ما شخصیت ما را تعریف می‌کند نیز اجتناب کنید. شما فردی پیچیده با علایق و استعدادهای مختلف هستید. برخی از آنها برایتان درآمدزا هستند و برخی دیگر از آنها خرج روی دستتان می‌گذارند. بنابراین شخصیت شما بسیار فراتر از شغل شماست.

با این وجود، افتادن در دام اینکه اجازه دهید عنوان شغلی شما شخصیت شما را تعریف کند، آسان و رایج است. بسیاری از افراد در یک صنعت خاص شغلی پیدا می‌کنند و احساس می‌کنند که باید تا آخر عمر در آن شغل بمانند، گویی این صنعت بخشی از آن چیزی است که هستند. اما به یاد داشته باشید، یک شغل فقط یک شغل است. در واقع، شغل شما حتی ممکن است یک لنگر و مانع برای شما باشد که شما را ساکن و بدون تغییر نگه می‌دارد.

این را در نظر بگیرید که شغل شما حتی یکی از پنج جنبه مهم زندگی شما نیست. آن پنج جنبه عبارتند از: سلامتی شما، روابط شما، علایق شما، رشد شخصی شما و مشارکت شما در جامعه. اینها جنبه‌هایی از زندگی شما هستند که سنجش خودتان با آنها منطقی است، اما سنجش خود به عنوان شغلی یا میزان درآمدی که به دست می‌آورید، ابداً منطقی نیست. به همین دلیل است که باید از سوال آزاردهنده “شغل شما چیست؟” دوری کنید. این سوال اغلب در اوایل یک مکالمه به گونه‌ای پرسیده می‌شود که گویی مهم‌ترین ویژگی زندگی یک فرد است.

در صورتی که سوال در مورد میزان درآمد هر فرد می‌تواند سوال منطقی‌تری باشد. به جای این سوال‌های بیهوده، چرا از دیگران نپرسیم که به چه چیزی علاقه دارند یا آرزوی انجام چه کاری را دارند؟ و اگر کسی از شما پرسید که شغل شما چیست، می‌توانید با گفتن جمله‌ای مانند “من کارهای زیادی انجام می‌دهم، اما علاقه فعلی من باغبانی است” به آن جواب دهید.

مردم فکر می‌کنند پول و شهرت چیزهایی هستند که خوشبختی می‌آورند، اما آنها در واقع ما را گمراه می‌کنند

سالانه کسب و کارهای جهانی متعدد و میلیاردها دلار برای ایجاد احساس آسایش و خوشحالی در مردم اختصاص داده می‌شود.

با این حال، اگر فقط یک لحظه را به بررسی چهره افراد سوار بر اتوبوس یا مترو اختصاص دهید، به سرعت خواهید دید که خوشبختی برای همه هنوز هم یک هدف دست نیافتنی است. یک دلیل ساده برای این احساس وجود دارد: مردم در مورد آنچه آنها را خوشحال و خوشبخت می‌کند، تصور اشتباهی دارند. اغلب مردم شادی و خوشبختی را با پول، شهرت، یافتن نیمه گمشده یا بچه‌دار شدن یکی می‌دانند. اما این افراد بعدها متوجه می‌شوند که دستیابی به این اهداف به طور خودکار با احساس شادی و خوشبختی همراه نیست.

برای مثال، بچه‌دار شدن با استرس زیادی همراه است که به طور خودکار به یک زندگی شادتر منجر نمی‌شود. همین امر در مورد موفقیت حرفه‌ای نیز صادق است. وقتی از برترین تنیسورهای جهان پرسیده شد که چه چیزی به آنها انگیزه می‌دهد، گفتند که انگیزه‌شان لذت بازی کردن یا خوشحالی هنگام پیروزی در یک مسابقه نیست؛ آنها سخت تمرین می‌کنند چون از باخت می‌ترسند که این یک احساس مثبت نیست. بنابراین اگر می‌خواهید زندگی شادتری داشته باشید، تعیین اهداف درست مهم است. این به معنای جایگزینی اهداف محقق نشده با اهدافی است که با ارزش‌های شخصی شما همسو هستند و همچنان نتایج بلندمدتی را ارائه می‌دهند.

به جای تلاش برای رسیدن به موفقیت مالی، بهتر است شغلی را پیدا کنید که به آن علاقه دارید و فرصتی برای بهبود زندگی دیگران در اختیار شما قرار می‌دهد. این کاری است که براندون گریم شاپ انجام داد. او در سال ۱۹۶۲ یک جزیره متروکه استوایی در سیشل را به قیمت ۸ هزار پوند خریداری کرد. سپس در دهه ۱۹۷۰ شغل خود را به عنوان روزنامه‌نگار در انگلیس رها کرد و سرپرست و محافظ دائمی این جزیره شد. او ده‌ها سال در این جزیره زندگی شادی داشت و صدها درخت ماهون کاشت و جزیره‌اش را به پناهگاه حیات وحش برای حیواناتی مانند لاک‌پشت‌های غول‌پیکر تبدیل کرد. وی در سال ۲۰۱۲ درگذشت.

برای آزادی بیشتر وابستگی خودرو به پول را کاهش دهید

برخی چیزها را به جای اینکه بخرید، خودتان بسازید و وسایل اضافی را که فقط محیط زندگیتان را شلوغ کرده‌اند، بفروشید.

اما برنامه‌ریزی بعدی این است که باید یاد بگیرید چگونه با درآمد کم زندگی کنید. اولین قدم در اینجا تنظیم یک بودجه‌بندی ماهانه و پایبندی به آن است. بنابراین با تهیه فهرستی از نیازهایتان شروع کنید که شامل تمام هزینه‌های اساسی خانه مانند غذا، غذای حیوانات خانگی، قبض‌های گاز و برق، سهم بیمه و کرایه رفت و آمد می‌شود. اینها نیازهای اساسی هستند که باید برآورده شوند و امکان اجتناب از آنها وجود ندارد.

در مرحله بعد، فهرست دومی از خواسته‌هایتان را تهیه کنید که ممکن است شامل دسته‌بندی‌هایی مانند خرید لباس‌های جدید، وسایل و رویدادهای سرگرمی باشد. حالا در شروع هر ماه، پول اضافی خود را کنار بگذارید تا به هر دو فهرست بودجه لازم اختصاص داده شود و برای اطمینان از عدم زیر پا گذاشتن این بودجه‌بندی، می‌توانید آنها را به حساب‌های جداگانه منتقل کنید. به یاد داشته باشید هر یک دلار در بودجه‌بندی شما باید حساب و کتاب داشته باشد.

بنابراین اگر مثلاً برای خرید کفش، بودجه مخصوص تفریحاتتان را خرج کنید، باید تا ماه آینده صبر کنید تا به یک رستوران بروید. برای کاهش تنش و عادلانه کردن همه چیز، کاری کنید تا همه خانواده در مورد بودجه‌بندی به توافق برسند. از آنجایی که همه حرفی برای گفتن دارند، باید احساس مسئولیت متقابل برای به نتیجه رساندن آن وجود داشته باشد.

برای مثال، با درگیر کردن بچه‌ها در این فرایند، آنها متوجه می‌شوند که وقتی پولی برای وسایل مدرسه کنار گذاشته می‌شود، تلاش برای دریافت پول اضافی برای خرید بازی‌های ویدیویی بیهوده خواهد بود. اما همچنان عاقلانه است که یک تور ایمنی برای خودتان ایجاد کنید. هنگامی که این بودجه‌بندی‌ها را انجام دادید، متوجه خواهید شد که داشتن یک زندگی همراه با آسایش با داشتن پول کمتر هم امکان‌پذیر است، اما این به آن معنا نیست که زندگی شما را با وقایع غیرمنتظره مانند بیماری یا خراب شدن ماشین غافلگیر نمی‌کند.

به همین دلیل، ایجاد یک تور ایمنی شامل حداقل ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار در همان ابتدا هوشمندانه و عاقلانه است. شما نه تنها باید این کار را در اسرع وقت انجام دهید، بلکه باید آن پول را در جایی قرار دهید که خرج کردن آن آسان نباشد. پس از پرداخت و اتمام بدهی‌ها، می‌توانید به این تور ایمنی بیفزایید و با بودجه‌بندی صحیح و پایبندی به آن، خواهید دید که اندوخته این صندوق می‌تواند به سرعت رشد کند.

با انجام کارهایی که به جامعه کمک می‌کند، زندگیتان را با ارزش‌تر و هدفمندتر کنید

وقتی شما تمام لنگرهای خود را از خودتان باز کردید و در نهایت از وابستگی‌های خود رها شدید، اکنون تنها سوال این است که با آزادی تازه یافته خود چه خواهید کرد. مطمئناً شما برنامه‌های جدید خود را برای تندرستی، تناسب اندام و روابط دوستانه دارید، اما بدون داشتن هدفی قوی در زندگی خود به جایی نخواهید رسید و هدفی واقعی فقط از یک زندگی معنادار ناشی می‌شود که به شما امکان می‌دهد فعالانه در جامعه مشارکت داشته باشید.

ممکن است فکر کنید که اهدای پول به یک موسسه خیریه به معنای ادای دین کافی به جامعه است، اما تنها زمانی می‌توانید آن را معنادار و هدفمند کنید که مستقیماً در آن خیریه و کارهای خیری که انجام می‌دهید، مشارکت داشته باشید. چیزی که مطمئناً در خواهید یافت این است که پرارزش‌ترین فعالیت‌ها، چالش‌برانگیزترین فعالیت‌ها هستند. برخی از فعالیت‌ها مانند مطالعه در پارک یا شنا در استخر آسان هستند، اما در حالی که فعالیت‌های آسان سرگرم‌کننده هستند، چندان هدفمند نیستند.

از سوی دیگر، ممکن است از انجام فعالیت‌های چالش‌برانگیز در زمانی که در حال انجام آنها هستید، احساس ناراحتی کنید، اما پس از آن احساس فوق‌العاده‌ای به سراغ شما می‌آید. این می‌تواند شامل تربیت یک کودک یا دویدن در یک ماراتون باشد که اگرچه مشکلات زیادی در انجام آنها وجود دارد، اما پاداش‌های حاصل از این فعالیت‌ها باعث می‌شود این تلاش‌ها ارزشمند به نظر برسند و به مهم‌ترین تجربیات زندگی ما تبدیل شوند. به همین دلیل، اینها همان رویدادهایی هستند که باید به دنبال آنها باشیم و زندگی خود را با آنها بسازیم، به خصوص زمانی که می‌خواهیم نه تنها به زندگی خود بلکه به کل جامعه کمک کنیم.

خوشبختانه موسسات خیریه زیادی وجود دارند که همیشه برای انجام این نوع کارهای پرمعنا به دنبال داوطلب هستند، چه ساختن خانه‌های ارزان‌قیمت برای فقرا باشد و چه تبدیل زمین‌های خالی به پارک. اینها همه کارهای سختی هستند، اما پس از انجام آنها، زمانی که به عقب برگردید و به گذشته نگاه کنید، برایتان بسیار ارزشمند خواهد بود. شما همچنین می‌توانید این کارها را برای خودتان سرگرم‌کننده هم بکنید. اگر خانه‌هایی برای نیازمندان می‌سازید، به احتمال زیاد برخی روزها بارانی یا سرد خواهند بود و روحیه جمع ممکن است پایین بیاید، اما می‌توانید دور هم جمع شوید و آهنگ زمزمه کنید یا می‌توانید یک دستگاه برای تهیه شکلات داغ یا مارشمالو همراهتان داشته باشید و از خوردن و نوشیدن آنها دور هم لذت ببرید. برخلاف یک کار اداری که در آن شما حتی ممکن است متوجه نشوید که چگونه کار شما به تحقق چیزی ارزشمند کمک می‌کند، چنین کارهای دشواری با یک هدف قوی و اثرگذار همراه هستند که مهم نیست شرایط چقدر بد باشد، در هر صورت گذراندن روزها برای شما بسیار آسان‌تر است.

سخن پایانی پیام کلیدی خلاصه کتاب ساده گرایی

پیام کلیدی کتاب این است که مغز یک ماشین حساب با یک باتری محدود نیست، بلکه عضوی زنده و تپنده است که با یادگیری رشد می‌کند، با مدیتیشن گسترش پیدا می‌کند و با تمام سلول‌های بدنتان ارتباط برقرار می‌کند. همچنین قادر است بسیار بیشتر از آنچه ما برایش ارزش قائل می‌شویم، کارایی داشته باشد. پس قدرت آن را دست کم نگیرید. درباره کارهایی که مغز شما می‌تواند برای بهبود زندگیتان انجام دهد، بیشتر بدانید.

یک پیشنهاد کاربردی و توصیه عملی در این راه این است که ذهن‌آگاهی را تمرین کنید. ذهن‌آگاهی تمرین آگاهی عمیق از آنچه فکر می‌کنید و انجام می‌دهید است. برای مثال، وقتی ویولن می‌نوازید، فقط روی سیم‌ها آرشه نمی‌کشید، بلکه برای یک نواختن آگاهانه، خود را در حال نواختن با عمیق نفس کشیدن و درگیری با افکار و احساسات خود می‌بینید، زیرا موسیقی نه تنها از ساز، بلکه از اعماق درون شما نشئت می‌گیرد. در هر کاری که انجام می‌دهید، مرتباً از خود بپرسید: “چه احساسی دارم؟” تا با آگاهی درونی خود ارتباط برقرار کنید.

اشتراک گذاری:

آرمان نیک بخت

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید

با عضویت تو خبرنامه خلاصینو، جدیدترین خلاصه‌ کتاب‌ها رو مستقیماً دریافت کنید. همچنین از پیشنهادات ویژه ما بهره‌مند بشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *