خلاصه کتاب طرز فکر که کتابش در سال ۲۰۰۶ منتشر شده، تفاوت میان افرادی که ذهنیت ایستا و طرز فکر رشد پذیر دارند رو بررسی میکنه. در واقع، طرز فکر ماست که نحوه برخورد ما با شرایط سخت، شکستها و مواجهه با خود و بهبود خودمون رو تعیین میکنه. خلاصه کتاب این کتاب به ما میگه که چطور با تغییر طرز فکر خودمون میتونیم به اهدافمون برسیم. پس اگه شما هم میخواهید درباره طرز فکرهای مختلف و چگونگی تأثیر اونها بیشتر بدونید و اینکه چطور از پتانسیل خودتون به طور کامل استفاده کنید، این خلاصه کتاب رو تا انتها مطالعه کنید.
نویسنده کتاب طرز فکر
نویسنده کتاب، کارول دوئک، استاد روانشناسی در دانشگاه استنفورد هست. او علاوه بر کتاب طرز فکر کتابهای دیگه ای هم منتشر کرده که شامل مطالبی درباره نقش طرز فکر در انگیزش، شخصیت و توسعه فردیه.
خرید کتاب طرز فکر رو الان انجام بده بعداً تو 4 قسط پرداخت کن
نگرش ما تعیینکننده همه چیز
نگرش ما میتونه تعیینکننده باشه. چه باور داشته باشیم که میتونیم یاد بگیریم، تغییر کنیم و رشد کنیم، و چه باور نداشته باشیم، در هر دو صورت درست تصور کردیم. از شکل جمجمه گرفته تا اندازه پا، ویژگیهای فیزیکی بدن ما کمابیش از ابتدا کاملاً از پیش تعیین شدهاند. البته میتونید جراحی پلاستیک کنید یا تغییرات دیگهای در بدن خودتون ایجاد کنید، اما به طور کلی، ما انسانها کنترل بسیار کمی بر ویژگیهای بدن خودمون داریم. اما در مورد تواناییهای فکری و جسمانی مثل بسکتبال بازی کردن، طراحی یا حل مسائل ریاضی چطور؟ آیا اونها هم موروثی هستن یا آموختنی؟
امروزه اکثر دانشمندان بر این عقیدهاند که اگر میخواهید یک ویولننواز در کنسرت ملی بشید، نه تنها نیاز به اشتیاق موسیقیایی دارید، بلکه باید سالهای زیادی از عمرتون رو صرف تمرین ویولن زدن کنید. با این حال، به تعداد مردم روی کره زمین برای این سوال پاسخ وجود داره که آیا قابلیتها و تواناییها آموختنی هستن یا موروثی.
تو خلاصه کتاب طرز فکر به پرسشهای زیر پاسخ داده میشه:
- طرز فکر افراد مختلف چه تفاوتهایی با هم داره؟
- آیا ذهنیت ما تعیین میکنه که به یادگیری معتقد باشیم یا نه؟
- چطور در طرز فکر ایستا، تواناییهای یک فرد مثل سنگ ثابت و تغییر ناپذیر میشن؟
- طرز فکر ما چه تاثیری بر رفتار ما داره؟
- چرا افراد دارای طرز فکر ایستا به دنبال تایید هستند اما افراد دارای طرز فکر رشد پذیر به دنبال توسعه هستند؟
- چرا ذهنیت ایستا شکستها رو فاجعه میدونه اما طرز فکر رشد پذیر اونها رو فرصت میپنداره؟
- چرا افراد دارای ذهنیت ایستا از مشکلات دوری میکنند اما کسانی که دارای ذهنیت رشد پذیر هستند از مواجهه با اونها لذت میبرند؟
- آیا ما میتونیم طرز فکر خودمون رو تغییر بدیم؟
- آیا طرز فکر ما تحت تاثیر الگوهایی هستش که در دوران کودکی داشتیم؟
- چگونه هر کسی میتونه طرز فکر رشد پذیر رو در پیش بگیره و غیرممکنها رو ممکن کنه؟
ویژگیها و محدودیتها
افراد با طرز فکر ایستا معتقدند که به طور طبیعی و از بدو تولد برای انجام برخی کارها استعداد دارن، اما در انجام برخی امور دیگه کاملاً ناتوان هستن. در حالی که افراد دارای طرز فکر رشد پذیر معتقدند که اگر به اندازه کافی تلاش کنند، میتونن در هر کاری موفق بشن. بنابراین، افراد گروه دوم در طول زندگی خودشون به رشد ادامه میدن و مهارتهای جدیدی رو بدون قید و شرط یاد میگیرن و به طور فعال در روابط خودشون تعامل میکنن.
زندگی برای این افراد در همه جنبههای اون در حال تغییر مداومه. در مقابل، افراد دارای ذهنیت ایستا و ثابت، اغلب اجازه میدن که طرز تفکر سیاه و سفید یا صفر و یکی اونها مانع رشدشون بشه. اونها اگر در کاری شکست بخورند، یا از مواجهه با واقعیت امتناع میکنند یا دیگران رو به خاطر شکستشون سرزنش میکنند. به جای اینکه برای تقویت و بهبود روابط خودشون تلاش کنند، در آرزوی یک عشق جاودان چشم انتظار باقی میمانند. بنابراین، طرز فکر ما زندگی ما رو شکل میده و به این بستگی داره که آیا ما باور داریم که میتونیم یاد بگیریم، زندگی رو تغییر بدیم و رشد کنیم یا نه.
باورها و اثرات
افراد با طرز فکر ایستا معتقدن که استعداد، پادشاه زندگیه. از دیدگاه اونها، تواناییهای آدم از همون اول تعیین میشه و تا آخر تغییر نمیکنه. این یعنی یک فرد یا باهوشه و یا ناتوان، و تا پایان عمر به همین شکل میمونه.
شرکتهای بزرگی که پول زیادی برای پیدا کردن افراد ذاتاً باهوش در دانشگاهها خرج میکنن، نماد عینی این تفکر هستن. انتظار اونها اینه که فارغالتحصیلهای باهوش بتونن به سرعت باعث پیشرفت شرکت بشن.
اما چون این دانشجویان به هوش ذاتی خودشون متکی هستن، ممکنه آموزش کمتری ببینن و پیشرفت شغلی از اونها انتظار نره. مدیران این شرکتها مرتباً ارزیابیشون میکنن و نگرانن که آیا واقعاً همونقدر باهوش هستن یا اشتباهاتشون نشون میده که استعداد کافی ندارن.
افرادی با این طرز فکر تصور میکنن که اگه یک کارمند از روز اول عالی نباشه، دیگه هرگز به اون سطح نمیرسه. این افراد باور دارن که فقط کارهایی رو میتونن انجام بدن که در اون زمینه استعداد ذاتی دارن و تلاش و تمرین روی توانایی تاثیر زیادی نداره.
چون سریع تواناییها رو به خوب و بد دستهبندی میکنن، فکر میکنن دیگران همیشه در حال قضاوت اونها هستن. بنابراین، سعی میکنن در هر موقعیتی نشون بدن که چقدر بااستعداد و باهوشن.
اونها معتقدن که شخصیتشون همواره در خطره و یک اشتباه میتونه باعث بشه برای همیشه به عنوان احمق شناخته بشن. این افراد به دنبال تایید مداوم از دیگران هستن و میخوان همیشه کامل و بینقص به نظر بیان.
چالشها و فرصتها
در طرز فکر ایستا، تواناییهای افراد ثابت و تغییرناپذیر تصور میشه و استعدادها بخشی از تقدیر اونها تلقی میشن. در حالی که در طرز فکر رشد پذیر، رشد و پیشرفت دائمی ممکنه.
وقتی یک مسئله ریاضی سخت به کودکانی با ذهنیت رشد پذیر میدین، اونها با اشتیاق به چالش میپردازن و حتی در خونه مسائل مشابهی رو حل میکنن. این بچهها میدونن که هرچه بیشتر تمرین کنن، بیشتر یاد میگیرن. برای اونها، تواناییها محدود به یک سطح نیست و نمیشه امروز هوششون رو دقیق سنجید، چه برسه به پیشبینی فرداشون.
نمرات تنها وضعیت فعلی اونها رو نشون میده، اما خودشون معتقدن با سختکوشی و پشتکار، میتونن خیلی بیشتر از چیزی که الان هستن یاد بگیرن. هدف اصلیشون فقط کسب نمرات بالا نیست؛ بلکه میخوان از پتانسیلهای خودشون نهایت استفاده رو ببرن و از تلاشهاشون رضایت داشته باشن.
چه در زمینه موسیقی، ورزش یا طراحی، این افراد مدام تمرین میکنن و میدونن که تنها از طریق پشتکار و پذیرش شکستها میتونن مهارتهاشون رو تقویت کنن. افرادی با طرز فکر رشد پذیر، از هر فرصتی برای یادگیری لذت میبرن و در مسیر پیشرفت ثابت قدم هستن. اونها مرتباً استراتژیهای قبلی خودشون رو ارزیابی میکنن، عادتهای نامناسب رو کنار میذارن و در پی حذف نقاط ضعف خودشون هستن.
این افراد نه تنها در زمینههای فردی، بلکه در روابط خودشون هم دیگران رو تشویق به رشد و یادگیری میکنن. اگر عضوی از یک تیم باشن، به همتیمیهاشون کمک میکنن و در کسب و کارهاشون همواره به کارکنان احترام میذارن و بازخوردهای صادقانه میدن، حتی اگر این بازخوردها گاهی تلخ باشن.
دنبال تایید
افراد با طرز فکر ایستا دنبال تایید دیگران هستن، در حالی که کسانی با طرز فکر رشد پذیر، به دنبال پیشرفت و توسعهاند. مثلاً وقتی کرایسلر در آستانه ورشکستگی بود، لیا کوکا مدیر عامل شد و با تصمیمهای سریع و ایجاد انگیزه در کارکنان، به شرکت جان تازهای بخشید.
اما بعد از مدتی، رفتار کوکا تغییر کرد و به جای تمرکز بر پیشرفت شرکت، روی بهبود چهره شخصی خودش متمرکز شد. او به رفاه کارکنان توجهی نکرد و تنها خواستار تایید دیگران بود. در واقع، کوکا طرز فکر ایستا از خودش نشون داد و احساس کرد تحت قضاوت دائمی دیگرانه. به جای جستجوی راهحل برای مشکلات، بیشتر سعی کرد توانایی خودش رو به رخ بکشه.
در مقابل، وقتی گرسنر به ریاست آیبیام رسید، این شرکت دچار طرز فکر ایستا شده بود. به جای تمرکز بر خدمات و کار گروهی، کارکنان بر حل اختلافات داخلی وقت میگذاشتن. همه فقط دنبال منافع خودشون بودن و این باعث شد که شرکت نتونه نیازهای مشتریان رو بهخوبی برآورده کنه و نارضایتیها بالا بره.
گرسنر تصمیم گرفت ساختار سازمانی رو تغییر بده، کار تیمی رو تقویت کنه و برای همکاری بین کارکنان، پاداشهایی در نظر بگیره. او مسیرهایی برای ارتباط مستقیم با مدیران فراهم کرد و با قرار گرفتن در جایگاهی نزدیک به بقیه کارکنان، ارتباط موثری برقرار کرد. طرز فکر رشد پذیر گرسنر به او این امکان رو داد تا محیطی ایجاد کنه که کار گروهی و پیشرفت مشترک در اولویت باشه و تمرکز از رقابت فردی به سمت توسعه کلی تیم بره.
شکست، فاجعه یا فرصت؟
در طرز فکر ایستا، شکست یک فاجعه محسوب میشه، ولی در طرز فکر رشد پذیر، شکست فرصتی برای یادگیریه. برای کسانی با ذهنیت ایستا، شکست عواقب زیادی داره.
مثلاً سرجیو گارسیا، گلفبازی با ذهنیت ایستا، وقتی در یک مرحله شکست میخورد، خشمگین میشد و حتی کارگرانی که وسایلش رو حمل میکردند اخراج میکرد. یک بار هم شکست خودش رو به کفشهاش نسبت داد و با عصبانیت اونها رو به سمت یک تماشاچی پرتاب کرد.
افرادی با طرز فکر ایستا فکر میکنن که نمیتونن از اشتباهاتشون درس بگیرن و باور دارن که یک بار شکست یعنی همیشه بازنده بودن. این افراد شکست رو به معنای از دست دادن تمام موفقیتهای گذشته میدونن و نمیپذیرن که میتونن تغییر کنن.
برای حفظ اعتماد به نفس کم خودشون، این افراد بهانه میآرن، تقلب میکنن یا به سرعت علاقهشون رو از دست میدن و دیگران رو مقصر شکستهاشون میدونن. اونها حاضر نیستن کمک بگیرن یا ضعفهای خودشون رو تحلیل کنن و نمیخوان با تمرین و پشتکار تواناییهاشون رو بهبود بدن.
در مقابل، مایکل جردن، از موفقترین بسکتبالیستهای تاریخ، دورههایی داشت که تعداد زیادی از شوتهاش به ثمر نمیرسید. با این حال، به جای ناامیدی، با تمرین و پشتکار موفق شد و بهترین گلزن دنیا شد. او نمونهای از طرز فکر رشد پذیر بود و به جای مقصر دونستن دیگران، به دنبال بهبود بازی خودش بود.
مایکل جردن اشتباهات گذشتهاش رو تحلیل کرد و با تلاش فراوان، شکستها رو به پیروزی تبدیل کرد. تا زمان بازنشستگی هم به این رویه ادامه داد و دست از تلاش برنداشت.
طرز فکر ایستا و طرز فکر رشد پذیر چه تفاوتهایی دارن؟
افراد با طرز فکر ایستا از مشکلات و چالشها دوری میکنن. وقتی با سختی مواجه میشن، فقط خطرات و مشکلات رو میبینن و میترسن که با تلاش بیشتر نتونن به نتیجه دلخواه برسن. اونها باور دارن که استعدادهای ذاتی مهمتر از تلاش و تمرین هستن، به همین دلیل هرگز خودشو نقد نمیکنن و از موقعیتهای سخت دوری میکنن. مثلاً یه ویولونیست که با طرز فکر ایستا بزرگ شده، به خاطر ترس از شکست، حتی از یادگیری تکنیکهای جدید امتناع میکنه.
برعکس، افرادی با طرز فکر رشد پذیر از چالشها استقبال میکنن. برای مثال، کریستوفر ریو که بعد از تصادفش پزشکان گفته بودن دیگه نمیتونه راه بره، به جای تسلیم شدن، یک برنامه فیزیوتراپی فشرده رو شروع کرد و در نهایت توانست بهبود پیدا کنه. برای این افراد، چالشها فرصتی برای تقویت و رشد مهارتهاشون هست.
تاثیر الگوهای دوران کودکی
طرز فکر ما از دوران کودکی شکل میگیره. نوزادان به طور طبیعی با طرز فکر رشد پذیر به دنیا میان و همیشه دنبال یادگیری و پیشرفت هستن. اما بزرگترها، مثل والدین و معلمان، نقش زیادی در شکلگیری این طرز فکر دارن. والدینی که طرز فکر رشد پذیر دارن، بچههاشون رو تشویق به تلاش و یادگیری میکنن، در حالی که والدین با طرز فکر ایستا ممکنه به قضاوت و محدود کردن بچهها بپردازن.
معلمان هم تاثیر زیادی دارن. معلمان با طرز فکر ایستا ممکنه فکر کنن که هوش و عملکرد دانشآموزان تغییرناپذیره و این دیدگاه میتونه انگیزه دانشآموزان ضعیف رو کاهش بده. اما معلمانی که باور دارن همه دانشآموزان میتونن یاد بگیرن و پیشرفت کنن، به بچههاشون کمک میکنن تا طرز فکر رشد پذیر پیدا کنن و نمرات بهتری کسب کنن.
پرورش طرز فکر رشد پذیر
هر کسی میتونه طرز فکر رشد پذیر رو در خودش پرورش بده. مغز ما مثل هر عضله دیگهای قابل تقویته. اگر بخواهیم ذهنیتی برای رشد داشته باشیم، باید به طور آگاهانه تلاش کنیم تا به این شیوه فکر کنیم. مثلاً اگر ظرفی رو به طور تصادفی بشکنید، به جای این که خودتون رو سرزنش کنید، میتونید به خودتون بگید که این اتفاقات پیش میاد و دفعه بعد بیشتر مراقب خواهید بود.
تغییر طرز فکر ایستا ممکنه سخت باشه، چون این روش فکری به احتمال زیاد سالها به عنوان یک مکانیسم دفاعی عمل کرده و به ما آرامش کاذب داده. اما حتی تغییر جزئی در طرز فکر هم میتونه مفید باشه و ما رو در زندگی بهبود بده.
پیام اصلی خلاصه کتاب طرز فکر و سخن پایانی
پیام اصلی کتاب طرز فکر اینه که افرادی با طرز فکر ایستا، با اعتقاد به استعداد ذاتی خودشون و ترس از شکست، مانع پیشرفت خودشون میشن. در مقابل، افرادی با طرز فکر رشد پذیر با تلاش و تمرین مداوم، پتانسیلهای خودشون رو به بهترین شکل شکوفا میکنن. با روبرو شدن با دیدگاهها و نگرشهای واقعیمون، میتونیم ذهنیت رشد پذیر رو در خودمون تقویت کنیم و به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کنیم.
خرید اینترنتی کتاب طرز فکر
با خرید نسخه اصلی کتاب طرز فکر، میتونی به زندگیای بهتر دست پیدا کنی.
نسخه اصلی کتاب طرز فکر بهت میآموزد که موفقیت تنها نتیجهی تلاش نیست، بلکه نشاتگرفته از نگرش درست و قدرت باور به خودته.
فرصت را از دست ندهید! درصورت نیاز و برای خرید کتاب طرز فکر با تخفیف از فروشگاه کتاب خلاصینو روی لینک زیر کلیک کنید.