خلاصه کتاب افسانه کاریزما نوشته اولویا فاکس کابان یه دیدگاه جدید رو به ما معرفی میکنه. این کتاب میخواد نشون بده که جذابیت یه ویژگی ارثی نیست و هر کسی میتونه با تلاش و برنامهریزی به شخصیتی کاریزماتیک تبدیل بشه. هدفش اینه که با این ایده، به ما نشون بده که چطور میتونیم خودمون رو بهتر بشناسیم، موفقتر باشیم و موانع رو راحتتر کنار بزنیم.
این خلاصه کتاب با استفاده از مثالهای مختلف از آدمهای جذاب مثل وزیران، مدیران اجرایی و حتی کارمندان، مدلهای مختلف جذابیت رو معرفی میکنه و راههایی برای تمرین به دست آوردن هر کدوم از این مدلها رو ارائه میده. به علاوه، ابزار و تمرینات مفیدی رو به ما میده که به تقویت سلامت روانی کمک میکنه.
اگر شما هم کنجکاوید که بدونید چی باعث میشه یک فرد جذاب بشه یا دنبال راهی برای پرورش جذابیت در خودتون میگردید، خلاصه کتاب افسانه کاریزما میتونه براتون مفید باشه.
تأثیر جذابیت بر زندگی
افرادی که جذابیت بالایی دارن، معمولاً تأثیرگذاری بیشتری هم دارن. این افراد بدون زحمت مشهود، فریبنده، متقاعدکننده و تأثیرگذارند و به همین دلیل هم زندگی موفقتری رو تجربه میکنن. این جذابیت باعث میشه مردم بهشون بیشتر توجه کنن، درآمد بیشتری داشته باشن و استرس کمتری رو متحمل بشن.
این جذابیت میتونه توی محیط کار هم خیلی کمککننده باشه. برای مثال، افرادی که شخصیت جذابی دارن، معمولاً تأثیر بیشتری روی همکارانشون میذارن و بیشتر برای تیمشون مایه میذارند. این ویژگی حتی میتونه به دانشآموزان کمک کنه تا در مصاحبههای کالج موفقتر عمل کنن یا در انتخابات شورای دانشآموزی برنده بشن.
خرید کتاب افسانه کاریزما رو الان انجام بده بعداً تو 4 قسط پرداخت کن
جذابیت، مهارتی که میشه یاد گرفت
برخلاف باور عمومی، کاریزما ارثی نیست بلکه شامل مجموعهای از رفتارهاست که هر کسی میتونه یاد بگیره. حتی افرادی که به نظر میرسه به طور ذاتی جذابند، در واقع این جذابیت رو با تمرین و یادگیری به دست آوردن.
برای مثال، مرلین مونرو توانایی داشت که شخصیتش رو از مرلین به نورما جین تغییر بده و با این تغییرات، توجه همه رو جلب کنه. این کتاب به ما نشون میده که چطور با یادگیری و تمرین، میتونیم جذابیت خودمون رو افزایش بدیم.
شروع جذابیت از ذهن
کاریزما از ذهن شروع میشه. با تغییر طرز فکر و یادگیری رفتارهای مناسب، میتونیم به فردی جذاب تبدیل بشیم. استیو جابز یکی از کسانی بود که با تلاش و تمرین، جذابیتش رو افزایش داد و به فردی تبدیل شد که همه تحسینش میکنن.
کاریزما از ذهن شروع میشه
کاریزما پیش از هر چیزی توی ذهن شما شروع میشه. شما توی هر لحظه بدون اینکه خودتون متوجه بشید، سیگنالهایی رو به محیط اطرافتون ارسال میکنید. این سیگنالها به وسیله زبان بدن شما منتقل میشن و به طور ناخودآگاه توسط دیگران درک میشن. مثلاً وقتی نگران هستید، یه حالت خاصی توی چهرهتون ایجاد میشه که مخاطبان میفهمن چیزی درست نیست. اما از طرف دیگه، سیگنالهایی هم وجود دارن که به عنوان رفتار کاریزماتیک از شما درک میشن و خوشبختانه میتونید با ایجاد یه حالت ذهنی خاص، این سیگنالها رو تولید کنید.
مشکل اینجاست که نمیتونیم به طور کامل هر چیزی رو که میگیم و میکنیم کنترل کنیم. برای مثال، اگر واقعاً خوشحال هستید، لبخندتون اینو نشون میده و چشمای شما هم به شادی شما اشاره میکنه. اما اگه واقعاً خوشحال نباشید، لبخند شما شاید طبیعی نباشه و مردم ممکنه متوجه بشن که لبخندتون ساختگیه.
پس چطور میتونیم کنترل زبان بدنمون رو به دست بگیریم؟ راهحل اینه که کنترل زبان بدنمون رو از طریق ضمیر ناخودآگاه به دست بیاریم. یعنی با تحریک ذهنمون، میتونیم به طور غیرمستقیم زبان بدنمون رو کنترل کنیم. مثلاً وقتی تصور میکنید در موقعیت خاصی هستید، مغز شما دستورالعملهایی رو به بدنتون میفرسته که انگار واقعاً توی اون موقعیت هستید. این فرایند شبیه دارونماست، جایی که افراد با تصور دریافت درمان، واقعاً بهبود پیدا میکنن. بنابراین، اگر حالت درونی مناسبی ایجاد کنید، زبان بدن شما هم به طور واقعی کاریزماتیک به نظر میاد.
کاریزما یعنی حضور واقعی
برای اینکه کاریزماتیک به نظر بیاید، باید حضور واقعی داشته باشید. حضور یعنی اینکه کاملاً توجهتون رو به طرف مقابل متمرکز کنید و با دقت بهش گوش بدید. وقتی با دیگران به طور کامل باشید، کاریزماتیک به نظر میرسید و اعتماد و وفاداری ایجاد میکنید. ولی اگر حضور کامل نداشته باشید، طرف مقابل ممکنه متوجه بشه و از نظر عاطفی آسیب ببینه. به همین دلیل، حضور برای کاریزما خیلی مهمه و با اینکه واضح به نظر میرسه، عمل کردن بهش آسون نیست.
مغز ما برای توجه کامل به محرکهای جدید طراحی شده، و این باعث میشه که راحت حواسمون پرت بشه. جامعه هم با ارائه حواسپرتیهای بیپایان این مشکل رو بزرگتر میکنه. تحقیقی نشون داده که نیمی از زمان افراد معمولی صرف فکر کردن به چیزای دیگه میشه. ولی اگر بتونید به طور کامل حضور داشته باشید، این ویژگی شما رو از بقیه متمایز میکنه و مردم احساس میکنن شما بهشون توجه ویژهای دارید. حتی یه مکالمه پنج دقیقهای با یه غریبه میتونه تاثیرگذار باشه و ارتباط خوبی رو ایجاد کنه.
قدرت و خونگرمی
کاریزما یعنی داشتن قدرت و خونگرمی و استفاده از این دو خصوصیت برای کمک به دیگران. ما همیشه باید بتونیم تشخیص بدیم که چه کسانی میتونن به ما کمک کنن و آیا قدرت لازم رو دارن یا نه. برای مثال، در گذشته، داشتن دوستی قوی و شجاع میتونست توی موقعیتهای خطرناک مثل روبرو شدن با یه ببر یا در شرایطی که دچار حکم اعدام شده بودید، خیلی کمککننده باشه.
ما به طور ناخودآگاه قدرت و مهربانی رو خیلی مثبت میبینیم و دنبال نشانههایی از این دو خصوصیت میگردیم. در واقع، ترکیب قدرت و خونگرمی یکی از نکات ضروری برای جذاب بودن یک فرد به حساب میاد. فردی که قدرت داره اما خونگرم نیست ممکنه تاثیرگذار باشه ولی جذاب نباشه. از طرف دیگه، فردی که خونگرم و خوشمشربه اما قدرت بالایی نداره، شاید دوستداشتنی به نظر بیاد ولی جذاب نه.
مقایسه گلدستون و دیزرائیلی: قدرت و خونگرمی
حالا بیاید یه نگاه بندازیم به دو کاندیدای انتخابات سال ۱۸۶۶ بریتانیا: ویلیام گلدستون و بنجامین دیزرائیلی. هر دوی این افراد توی هوش و قدرت خیلی برجسته بودند. اما وقتی یک بانو که با هر دوی اونها توی مهمانی شامی حضور داشت، گفت: “گلدستون با قدرت و توانمندیهای خودش منو تحت تاثیر قرار داد، ولی به نظرم خیلی خشک و سرد بود.” در حالی که دیزرائیلی با قدرت و خونگرمی خودش باعث شد که اون خانم احساس کنه که چقدر ارزشمند و جذابه. و این تاثیر باعث شد که دیزرائیلی انتخابات رو ببره. یعنی وقتی قدرت و خونگرمی رو با هم داشته باشید، میتونید مخاطبها رو جذب کنید.
انواع جذابیت و پیدا کردن سبک مناسب
حالا بیاید درباره انواع مختلف جذابیت صحبت کنیم. هر کسی باید سبک جذابیت متناسب با خودش رو پیدا کنه. کلی سبکهای مختلف برای کاریزما وجود داره که میتونید انتخاب کنید. مثلاً:
- کاریزمای متمرکز: یعنی توجه کامل و حضور در لحظه. بیل کلینتون یکی از مثالهای خوب این سبک.
- کاریزمای رویایی: الهامبخش و ایجاد ایمان. استیو جابز نمونهاش.
- کاریزمای محبت: به دیگران احساس پذیرفته شدن و دیده شدن میده. مثل دالایی لاما.
- کاریزمای قدرت: باعث میشه مردم فکر کنند شما قدرتی دارید که میتونه کمکشون کنه.
برای انتخاب سبک مناسب، باید به شخصیت، اهداف و شرایط خودتون توجه کنید. و به یاد داشته باشید که نباید برخلاف شخصیت واقعیتون عمل کنید. مثلاً جان کری در انتخابات ۲۰۰۴ با نادیده گرفتن سبک کاریزمای تمرکز، نتیجه معکوس گرفت.
اولین برداشتها: اهمیت تاثیر اولیه
اولین برداشت خیلی مهمه، چون ما تمایل داریم اولین چیزهایی که میبینیم رو به یاد بیاریم. برای ایجاد یک تاثیر اولیه عالی، سعی کنید که دیگران احساس کنند شبیه اونها هستید. مثلاً وقتی اولین بار با کسی ملاقات میکنید، بهتره که به اشتراکات و نکات مثبت بپردازید. حتی یک دست دادن ساده هم میتونه تاثیر زیادی بذاره.
غلبه بر ناراحتیهای جسمی: تاثیر بر جذابیت
در نهایت، باید بدونید که غلبه بر ناراحتیهای جسمی و فیزیکی میتونه به جذابیت شما کمک کنه. مثلاً گرسنگی یا افت قند خون میتونه روی تمرکز و رفتار شما تاثیر بذاره و باعث بشه که جذابیت شما کاهش پیدا کنه. پس مهمه که بر این ناراحتیها غلبه کنید تا بتونید بهترین نسخه از خودتون رو به نمایش بذارید.
داستان کت و شلوار لوکس تام و چالشها
تام، مشاور حرفهای، برای یک قرار کاری مهم با یکی از مشتریانش، کت و شلوار لوکسی را خریداری کرده بود. روز ملاقات بسیار گرم بود و تام در اتاق جلسه درست روبروی نور خورشید نشسته بود. تمام طول جلسه، او با یقه کت خود ور میرفت و چشمهایش را زیر نور شدید بسته بود. این رفتارها به نظر مشتری نشانی از خشم و عدم امنیت به نظر رسید و باعث شد که مشتری به قابلیتهای تام شک کند. این موقعیت نشان میدهد که چگونه ناراحتیهای روانی مثل اضطراب و خود مقصر پنداری میتواند تأثیرات مشابهی بر مخاطبان داشته باشد.
استرس و زبان بدن
تام در طول جلسه به فکر نتایج احتمالی آن بود و استرس زیادی داشت. این استرس در زبان بدن او کاملاً مشهود بود. اکثر مردم وقتی تحت فشار قرار میگیرند، نمیتوانند به خوبی با آن مواجه شوند، که باعث میشود احساساتشان منقبض شده و از لحظه خوشحال دور شوند. این دو نتیجه به طور مستقیم بر جذابیت ما تأثیر دارند.
راهکارهایی برای مقابله با ناراحتی
پیشگیری
پیشگیری یعنی تمام تلاش خود را کنید تا راحتی خود را برای برنامههای آینده تضمین کنید. برای مثال، تام باید از قبل پوشش مناسبتری برای جلسه کاری خود انتخاب کرده و آن را با شرایط آب و هوای روز چک میکرد.
تشخیص
تشخیص یعنی تلاش کنید در هر لحظه با هوشیاری کامل حضور داشته باشید و به خود و شرایط اطراف توجه کنید. اگر تام با هوشیاری در جلسه حضور داشت، میتوانست متوجه شود که زبان بدن او به طور غیر عمدی مشکوک و عجیب به نظر میرسد. آگاهی از اطراف میتواند کمک کند تا مشکلات را بهتر توضیح داده و حل کنید.
رهایی از موانع
وقتی نور مستقیم خورشید چشمان تام را اذیت میکرد، او میتوانست جلسه را برای چند دقیقه متوقف کند، مشکل را توضیح دهد و از مهمانان بپرسد که آیا مشکلی دارد اگر مکان جلسه را تغییر دهند. شناسایی و غلبه بر موانع راحتی، میتواند گام بزرگی در دستیابی به جذابیت باشد.
تکنیکهای مقابله با ناراحتیهای احساسی
نمایش زدایی
نمایش زدایی یعنی آنچه در حال رخ دادن است جدی نیست. وقتی احساس ناراحتی یا منفی بافی میکنید، به یاد داشته باشید که تنها نیستید و خیلی از افراد دیگر هم همین تجربهها را دارند. هدف نمایش زدایی این است که یک احساس منفی را به گونهای تفسیر کنید که تأثیر آن کاهش یابد. این کاری است که مایکل، مشاور، انجام داد وقتی مطمئن شد که مشتریانش در شرف پایان دادن به رابطه کاریشان هستند. او خود را متقاعد کرد که این حس منفی نمایشی بیش نیست و اهمیت واقعی ندارد.
بی ارزش کردن و خنثی کردن
بی ارزش کردن یعنی فراموش کردن ارزش افکار منفی و قبول کردن این که این افکار لزوماً واقعی نیستند. غلبه بر ناراحتی درونی با اهمیت دادن و خنثی کردن حس منفی نگری به دست میآید. حتی برای متعادلترین افراد، تجربه ناراحتی و افکار منفی طبیعی است. به عنوان مثال، یک راهبه بودایی متعهد به نام تیتر هان، یک بار با کسی مواجه شد که به شدت خشمگین شده بود و او عمیقاً میخواست که با مشت به او ضربه بزند.
پذیرش افکار و احساسات
راه دیگر برای غلبه بر ناراحتی این است که با پذیرش این که افکار شما لزوماً دقیق نیستند، منفیگرایی خود را خنثی کنید. اگر احساس بدی دارید چون کسی به شما واکنش منفی نشان داده است، باید در نظر داشته باشید که ممکن است این واکنش هیچ ربطی به شما نداشته باشد و فرد ممکن است به دنبال مدیریت ناراحتیهای خود باشد.
یادآوری این نکته که ذهن ما همیشه واقعیت را به درستی درک نمیکند، میتواند کمک کند تا از تاثیر افکار منفی کاسته شود و در زندگی روزمره، احساس آرامش و جذابیت بیشتری داشته باشیم
اما در واقع ذهن ما تصویر کامل و دقیقی از واقعیت به ما نمیدهد در عوض ما فقط مقدار کمی از اطلاعات را درک میکنیم که برای ما مرتبطترین و مهمترین است
تام و چالشهای زبان بدن: یه نگاه به واقعیت
تام رو که یادتونه؟ مشاوری که انتخاب لباسش باعث شد توی یه جلسه مهم بیشتر وقتش رو صرف ور رفتن با یقهاش کنه و توی نور خورشید چشماش رو ببنده؟ مشتری به اشتباه فکر کرد تام ناراحته، در حالی که مشکل واقعی این بود که تام توی محیط بدی بود. پس دفعه بعد که اشتباه کردید یا ناراحت شدین، یادتون باشه که این بخشی از زندگی معمولیه و ذهن ما همیشه واقعیت رو درست نمیگه.
پیام کلیدی خلاصه کتاب افسانه کاریزما
پیام اصلی کتاب افسانه کاریزما اینه که هر کسی میتونه کاریزماتیک بشه؛ فقط کافیه ذهنیت درست داشته باشیم و زبان بدن مناسب رو تمرین کنیم تا به غریزه تبدیل بشه. سبکی رو انتخاب کنین که با شخصیت و موقعیت شما سازگار باشه. حتی اگر با موانع مواجه شدین، نگران نباشین؛ افراد موفق هم این چیزا رو تجربه میکنن. میتونید با سه مرحله برای غلبه بر موانع کار کنید: نمایش زدایی، بیمعناسازی و خنثی کردن.
چند پیشنهاد کاربردی خلاصه کتاب افسانه کاریزما
- تجسم: تصور کنین وقتی که یه فعالیت رو با موفقیت انجام میدین. این تمرین رو میتونید توی خونه، محل کار یا حتی توی ملأ عام انجام بدین. یه تصویر ذهنی واضح از موفقیتتون بسازید تا احساسات مثبت رو تجربه کنین.
- بازنویسی واقعیت: وقتی اضطراب دارین، سعی کنین واقعیت رو بازنویسی کنین. برای مثال، اگر فردا ارائه مهمی دارین و نگران هستین، تصور کنین که نتیجههای مختلف ارائه رو از موفقیت تا شکست کامل فهرست کنین. با توصیف نحوه صحبت کردن و واکنش مخاطب، اضطراب شما کاهش پیدا میکنه و به وضعیت ذهنی بهتری میرسید.
این تکنیکها به دلیل تمایل مغز به اشتباه گرفتن تخیل و واقعیت میتونن خیلی موثر باشن.
خرید اینترنتی کتاب افسانه کاریزما
با خرید نسخه اصلی کتاب افسانه کاریزما، در جمع بدرخشید.
نسخه اصلی کتاب افسانه کاریزما رازهایی رو فاش میکنه که باهاشون میتونی هر کسی رو مجذوب خودت کنی.
فرصت را از دست ندهید! درصورت نیاز و برای خرید کتاب افسانه کاریزما با تخفیف از فروشگاه کتاب خلاصینو روی لینک زیر کلیک کنید.