خلاصه کتاب از خوب به عالی اثر جیم کالینز به ما میگه که تبدیل شدن به یک شرکت عالی یه انتخاب آگاهانه و هدفمند هست. کالینز توی این خلاصه کتاب نتیجه تحقیقات پنج سالهش رو درباره شرکتهایی که تونستن از سطح خوب به سطح عالی برن، به اشتراک میذاره. او و تیمش تونستن بینشهای ارزشمندی درباره استراتژیهای مدیریت و عملکرد پیدا کنن و درسهای مهمی رو به ما ارائه بدن که هنوز هم معتبر و کاربردی هستن.
درباره جیم کالینز
جیم کالینز، نویسنده و مشاور مدیریت، نویسنده شش کتاب پرفروش هست که بیش از ۱۰ میلیون نسخه از اونها در سراسر جهان به فروش رفته. او در سال ۱۹۹۵ آزمایشگاه مدیریتی خودش رو در کلورادو تأسیس کرد و با مدیران اجرایی و هیئتهای مدیره شرکتها جلسات مشاوره برگزار کرد. در سال ۲۰۱۷، مجله فوربز او رو به عنوان یکی از ۱۰۰ ذهن برتر تجاری زنده دنیا معرفی کرد.
از خوب به عالی: عامل موفقیت چیست؟
جیم کالینز با یه ادعای ساده شروع میکنه: چرا توی جامعه ما شرکتها، مدارس و افراد عالی کم هستند؟ او بر این باور هست که خوب بودن ساده است و موندن در اون سطح حتی سادهتر. این ایده بعد از گفتگویی با بیل میهان، مدیر اجرایی شرکت مکنزی، در ذهن کالینز شکل گرفت. میهان سوالی مطرح کرد که چرا بسیاری از شرکتها در یه نقطه بیدار میشن و متوجه میشن که خوب هستن ولی عالی نیستن. این سوال، بذر تحقیقاتی کالینز رو کاشت که منجر به نگارش این کتاب شد.
خريد كتاب از خوب به عالي رو الان انجام بده بعداً تو 4 قسط پرداخت كن
ویژگیهای مدیران سطح پنجمی
کالینز و تیمش بعد از پنج سال تحقیق، ۱۱ شرکتی رو پیدا کردند که تونسته بودن از نتایج خوب به نتایج عالی برن و این نتایج رو به مدت حداقل ۱۵ سال حفظ کنن. اونها شرکتهایی که از نظر معیارهای عالی بودن رو با شرکتهایی که نتونسته بودن نتایج عالی رو به دست بیارند مقایسه کردن و عواملی رو که باعث میشد شرکتهای عالی از بقیه متمایز بشن، شناسایی کردند.
مدیران سطح پنجمی که به عنوان مدیران موفق عالی شناخته میشن، تمرکز خودشون رو از خواستههای شخصی به هدفی بزرگتر یعنی ساختن شرکت معطوف میکنن. اونها خیلی جاهطلباند، اما جاهطلبیشون بیشتر برای موفقیت شرکت هست. مدیران سطح پنجمی متواضع و با ارادهاند و هیچ وقت نمیگذارند منافع شخصیشون مانع رسیدن به هدف بزرگتر بشه.
مدیران سطح پنجمی قهرمانان فوقالعادهای نمیشن. اونها رویای ساختن نماد ملی یا تمثال از خود رو ندارن. بلکه افرادی معمولی هستن که به آرامی نتایج خارقالعادهای خلق میکنن. اونها دارای اراده راسخ و عزمی ثابت برای انجام هر کاری به نفع شرکت هستن.
یکی از ویژگیهای بارز مدیران سطح پنجمی اینه که اونها به جای نگاه کردن به آینه و تشکر از خود در زمانی که همه چیز خوب پیش میره، به پنجره نگاه میکنن و اعتبار رو به عواملی که خارج از خودشون هستن، نسبت میدن. وقتی اوضاع بد میشه، به آینه نگاه میکنن و مسئولیت مشکلات رو به عهده میگیرن. این برخلاف مدیران گروه مقایسهشونده است که در شرایط خوب، از خودشون تشکر میکنن و در شرایط بد دیگران رو سرزنش میکنن.
اولین قدم چیست؟
کالینز بر این باور هست که اولین گام برای تبدیل شدن از خوب به عالی، شناسایی مقصد و چشمانداز شرکت هست. شرکتهای خوب معمولاً چشمانداز و استراتژی جدیدی رو مشخص میکنن و نیروهاشون رو به سمت اون مقصد هدایت میکنن. اما مدیران عالی ابتدا نیروهای مناسب رو انتخاب کرده و سپس مقصد رو تعیین میکنن. این مدیران میگن که دقیقاً نمیدونن کجا باید برن، اما اگر افراد مناسب رو انتخاب کنن و اونها رو در موقعیتهای مناسب قرار بدن، به زودی خواهند فهمید که باید به کجا برن.
مدیران عالی: سه حقیقت کلیدی که باید بدونید
مدیران عالی به سه حقیقت کلیدی کاملاً آگاهند:
۱. انتخاب افراد مناسب: اگر افراد فقط به خاطر مقصد اتوبوس سوار بشن و بعد از اینکه اتوبوس مسیرش رو عوض کرد، ازش پیاده بشن، یعنی به درستی توی اتوبوس نماندهاند. اما اگر افراد به خاطر خود مسافران وارد اتوبوس بشن، دیگه مهم نیست که مقصد کجا هست، در اتوبوس میمونن. اگر افراد درستی داشته باشید، نیازی به انگیزه دادن یا مدیریت سختگیرانه نیست؛ چون این افراد، خودشون انگیزه لازم برای رسیدن به نتایج عالی رو پیدا میکنن.
۲. تأثیر انتخاب افراد بر موفقیت: اگر افراد نادرستی داشته باشید، شرکت شما هرگز به سطح عالی نمیرسه. اصلاً تصویر ذهنی عالی بدون کارمندان عالی هیچ معنایی نداره.
۳. روبرو شدن با واقعیتهای سخت: شرکتهای عالی با واقعیتهای سخت روبرو میشن و بر اساس اونها تصمیمگیری میکنن. این کار باعث میشه که شرکت قویتر و مقاومتر بشه و وقتی که با واقعیتهای دشوار مواجه میشید و تصمیم میگیرید که تسلیم نشید، احساس شادی خواهید کرد.
مفهوم جوجه تیغی:
کالینز مفهوم “جوجه تیغی” رو معرفی میکنه که از مقاله اشعاب برلین درباره جوجه تیغی و روباه گرفته شده. روباهها به پیچیدگیهای دنیا نگاه میکنن و اهداف مختلفی رو همزمان دنبال میکنن. اما جوجه تیغیها یک اصل هدایتگر بنیادین دارن که باعث میشه همیشه روباهها رو شکست بدن. اونها خودشون رو به شکل توپی خاردار درمیآرن و هر بار حمله روباه رو خنثی میکنن.
افراد شبیه جوجه تیغی چالشها و دوراهیها رو در یک ایده واحد محدود میکنن و به اون پایبند هستن. شرکتهای عالی مدیران جوجه تیغی مانند دارن که این مفهوم رو در تصمیمگیریهایشان پیاده میکنن.
مفهوم جوجه تیغی شامل درک عمیق سه دایره درهم متداخل است:
- در چه چیزی بیشترین تبحر رو دارید؟
- چه چیزی موتور اقتصادی شما رو به حرکت در میآورد؟
- به چه چیزی عمیقاً علاقهمند هستید؟
وقتی این سه دایره به درستی توسعه یابد، مفهوم جوجه تیغی کامل میشه. این مفهوم داشتن بهترین هدف یا بهترین استراتژی نیست، بلکه درک این موضوع است که در چه کاری میتونید بهترین باشید.
فرهنگ انضباط
کالینز اشاره میکنه که وقتی شرکتها رشد میکنن و پیچیده میشن، به خاطر افزایش مشتریان، سفارشات، و محصولات جدید، ناچاراً باید سیستمهای جدیدی ایجاد کنن. در این فرایند، هیئت مدیره مدیریت جدیدی رو وارد میکنه و دستورالعملها و چک لیستها رو اضافه میکنه. اما این قوانین ممکنه باعث بشه که بعضی از افراد صحیح از شرکت جدا بشن و درصد بیشتری از افراد نادرست باقی بمونن، که نیاز به مدیریت بیشتری دارن.
راه جایگزین اینه که شرکتها باید فرهنگ انضباط رو برقرار کنن و به جای مدیریت افراد، سیستم رو مدیریت کنن. افراد منضبط درون سه دایره نامبرده عمل میکنن و با مفهوم جوجه تیغی سازگاری دارن. سیستم باید به گونهای طراحی بشه که افراد بتونن بدون نیاز به مدیریت نزدیک، آزادی و مسئولیتپذیری داشته باشن.
تأثیر تکنولوژی و تلاش تجمعی
شرکتهای عالی به جای اینکه دنبال فناوریهای تبلیغاتی برن، با دقت فناوریهایی رو انتخاب میکنن که برای شتابدهی به حرکتشون پس از دستیابی به موفقیت مفید باشه. استفاده از تکنولوژی باید با مفهوم جوجه تیغی هماهنگ باشه.
کالینز به خوانندگانش توصیه میکنه که چرخ لنگر رو تجسم کنن. برای به حرکت درآوردن چرخ لنگر، نیاز به تلاش اولیه زیادی هست، اما بعد از این تلاش اولیه، حرکت ادامه پیدا میکنه. این تأثیر تجمعی تلاشها نشوندهنده اهمیت پایبندی به اصول و مداومت در دستیابی به نتایج عالی است.
بعد از هر بار هول دادن، چرخ لنگر سریعتر و سریعتر میچرخه. یعنی وقتی که یک بار چرخ لنگر رو به حرکت درآوردید، هر تلاش اضافی باعث میشه که چرخ لنگر حتی سریعتر بچرخه. با گذشت زمان، نیروی تجمعی تلاشها باعث میشه که چرخ لنگر با سرعت بیشتری حرکت کنه و دیگه نیازی به هول دادن نداشته باشید. این حرکت به نفع شما عمل میکنه و تلاشهای قبلی شما با هم ترکیب میشه.
اگر کسی از شما بپرسه کدوم هول دادن باعث حرکت سریع چرخ لنگر شد، جواب دادن بهش ممکن نیست. نیروی حاصل از تجمع نیروهای وارد شده در یک جهت ثابت، باعث سرعت گرفتن چرخ لنگر میشه. این موضوع در مورد شرکتهایی که از خوب به عالی تغییر کردهاند هم صادق است. تحولات اونها به خاطر یک فشار عظیم به وجود نیومده. کالینز تأکید میکنه که عالی بودن یه فرآیند تجمعی است. هر گام، هر عمل و هر تصمیمی به نتایج پایدار و قابل توجهی منجر میشه.
تحول آرام و حساب شده
این تحولات بهطور رسمی نامگذاری یا تقدیر نمیشن و خیلی از مدیرانی که شرکتها رو در مسیر تحول هدایت کردهاند، حتی از وقوع این تحولات خبر نداشتند. اونها فقط در حین بازنگری متوجه میزان پیشرفتشون شدن. کالینز گزارش میده که هیچ لحظه معجزهآسا برای این شرکتها وجود نداشته و این یه فرآیند آرام و حساب شده برای فهمیدن اینکه چه کاری باید برای ایجاد بهترین نتیجه در آینده انجام بشه و بعد طی کردن گامها یکی پس از دیگری بوده.
تفاوتهای کلیدی در خلاصه کتاب از خوب به عالی
کتاب «از خوب به عالی» توی بین کتابهای مرتبط به کسب و کار از آزمون زمان سربلند بیرون اومده. یافتههای کالینز ساده و قابل دسترسی هستن، اما رسیدن بهشون آسان نیست. کالینز با جمع کردن یه تیم کامل و پنج سال کار دقیق با شواهد تجربی، کتابش رو از سایر کتابهای موجود در بازار متمایز کرده. مدیران و ستارگان نوظهور این تجزیه و تحلیل رو مناسب و مرتبط میدونن.
برای مثال، کالینز یه ایده جالب مطرح میکنه که تصمیمگیری درباره استخدام و اخراج نیروها رو میشه با مسافران یک اتوبوس مقایسه کرد. برای عالی شدن، مدیران باید افراد نادرست رو از اتوبوس پیاده کنن و افراد درست رو سوار کنن و به علاوه، اونها رو روی صندلیهای درست بنشونن. شرکت میتونه در هر جهتی که نیاز داره حرکت کنه و افراد درست توی اتوبوس باقی میمونن و از مسیر لذت میبرن. خوانندگان به سرعت متوجه میشن که نویسنده به بعضی از شرکتهای عالی که توی گذشته عالی نبودن اشاره داره.
با اینکه درسهای تأثیرگذار کتاب «از خوب به عالی» هنوز در مورد شرکتهای امروزی کاربرد دارن، محتوای اون برای بازتاب تغییرات عظیمی که از زمان انتشار نسخه اصلی اون در سال ۲۰۰۱ رخ داده، نیاز به بروزرسانی داره.
در کل، خلاصه کتاب از خوب به عالی چی میخواد به ما بگه؟
کتاب “از خوب به عالی” به ما میگه که تبدیل شدن از یک شرکت خوب به یک شرکت عالی نیازمند انتخابهای آگاهانه، مدیران با ویژگیهای خاص و رویکردی سیستماتیک به مدیریت و استراتژی هست. برای موفقیت در این مسیر، باید به دنبال مدیران سطح پنجمی بود که با ویژگیهای خاص خود، میتونن جهش بزرگی رو برای شرکت ایجاد کنن و نتایج عالی رو حفظ کنن.
تمرینها و راهکارهای خلاصه کتاب از خوب به عالی
۱. انتخاب نیروهای مناسب: به جای تمرکز بر روی تعیین مقصد اول، ابتدا نیروهای مناسب رو شناسایی و انتخاب کنید و سپس به تعیین مقصد بپردازید.
۲. توسعه ویژگیهای مدیران سطح پنجمی: مدیران باید ویژگیهایی چون تواضع، اراده و توانایی پذیرش مسئولیت رو پرورش بدن تا به موفقیتهای بلندمدت دست پیدا کنن.
۳. نگاه به پنجره و آینه: مدیران باید به عوامل خارجی و داخلی نگاه کنن و مسئولیتها و اعتبارها رو به درستی تقسیم کنن تا عملکرد بهتری داشته باشن.
خرید اینترنتی کتاب از خوب به عالی
با خرید نسخه اصلی کتاب از خوب به عالی، بی وقفه رشد کن.
نسخه اصلی کتاب از خوب به عالی، نقشه راهیه برای کسایی که نمیخوان به خوب بودن قانع بشن و به دنبال رسیدن به اوج عظمت هستن.
فرصت را از دست ندهید! درصورت نیاز و برای خرید کتاب از خوب به عالی با تخفیف از فروشگاه کتاب خلاصینو روی لینک زیر کلیک کنید.