کار عمیق به معنای توانایی تمرکز بدون حواسپرتی بر روی یک وظیفه شناختی است. این مهارت به شما این امکان را میدهد که به سرعت بر اطلاعات پیچیده تسلط پیدا کرده و در زمان کمتری نتایج بهتری بگیرید. کار عمیق شما را در کارهایی که انجام میدهید بهترین میکند و حس تحقق واقعی حاصل از هنرمندی را فراهم میکند. به طور خلاصه، کار عمیق مانند یک قدرت فوقالعاده در اقتصاد قرن بیست و یکم ماست. اگر علاقه مند به خلاصه کتاب کار عمیق هستید تا انتهای مقاله را مطالعه کنید.
با این حال، اکثر مردم این توانایی را از دست دادهاند و روزهای خود را در تاریکی ایمیل و رسانههای اجتماعی میگذرانند. آنها حتی نمیدانند که راه بهتری وجود دارد. در کتاب «کار عمیق»، نویسنده و پروفسور کال نیوپورت داستان تأثیر کار عمیق را در عصر حاضر بیان میکند. به جای بحث بر سر حواسپرتی، او به قدرت مخالف آن میپردازد.
بخشهای کتاب کار عمیق
کتاب کار عمیق به دو بخش تقسیم شده است. در ابتدا، نیوپورت این موضوع را بیان میکند که در هر حرفه ایجاد اخلاقیات کاری عمیق مزایای زیادی خواهد داشت. سپس یک رژیم آموزشی دقیق ارائه میدهد که به عنوان چهار قانون برای تغییر ذهن و عادات شما به حمایت از این مهارت معرفی شده است. ترکیبی از انتقادات فرهنگی و توصیههای کاربردی مانند این ادعا که اکثر متخصصان باید رسانههای اجتماعی را ترک کنند و شما باید ورزش کنید تا خسته شوید، «کار عمیق» را به یک راهنمای ضروری برای هر کسی که به دنبال موفقیت متمرکز در دنیای پریشان است، تبدیل میکند.
خريد کتاب کار عمیق رو الان انجام بده بعداً تو 4 قسط پرداخت كن
چرا کار عمیق ارزشمند است
در خلاصه کتاب کار عمیق، یاد خواهید گرفت چرا کار عمیق ارزشمند، کمیاب و معنادار است. استراتژیهایی که به شما کمک میکند یاد بگیرید از کار عمیق استقبال کنید، در آغوش کشیدن خستگی به چه معناست و تعیین ارزش واقعی رسانههای اجتماعی در کار و زندگی خود.
درباره کال نیوپورت نویسنده کتاب کار عمیق
کال نیوپورت نویسنده و استاد علوم کامپیوتر در دانشگاه جورج تاون است. او نویسنده پنج کتاب و مدیر وبلاگ مشاوره معروف استادی هاکس است. او در تلاش است تا الگوهای موفقیت را در مدرسه و دنیای کار رمزگشایی کند. ایدههای متضاد وی در مورد ایجاد یک زندگی موفق و معنادار در تلویزیون، رادیو و بسیاری از نشریات مهم از جمله نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال، واشنگتن پست و نیویورک پست مطرح شده است.
اهمیت کار عمیق
فعالیتهای حرفهای و تمرکز حواس
کار عمیق فعالیتهای حرفهای است که بدون تمرکز حواس انجام میشود و تواناییهای شناختی شما را به حداکثر میرساند. این تلاشها ارزش جدیدی ایجاد میکنند، مهارت شما را بهبود میبخشند و تکرار آن دشوار است. ما اکنون از چندین دهه تحقیقات روانشناسی و عصبشناسی دریافتهایم که فشار روانی همراه با کار عمیق برای بهبود تواناییهای شما ضروری است. کار عمیق در تضاد شدید با رفتار اکثر محققان مدرن است.
ابزارهای شبکهای و حواسپرتی
دلیل اینکه افراد متخصص آشنایی خود را با کار عمیق از دست میدهند، به خوبی مشخص شده است و آن هم ابزارهای شبکهای است. این گروه وسیع شامل خدمات ارتباطی مانند ایمیل و پیامک و شبکههای اجتماعی مانند توییتر و فیسبوک و سایتهای سرگرمی است.
ظهور ابزارهای دیجیتال و تأثیر آن بر تمرکز
ظهور ابزارهای دیجیتال و دسترسی آسان به آنها از طریق تلفنهای هوشمند و کامپیوترهای اداری، توجه اکثر افراد متخصص را به دو قسمت تقسیم کرده است. مطالعه مکنزی در سال ۲۰۱۲ نشان داد که یک فرد متخصص اکنون بیش از ۶۰ درصد از هفته کاری خود را صرف ارتباطات الکترونیکی و جستجوی اینترنتی میکند و نزدیک به ۳۰ درصد از زمان را صرف خواندن و پاسخ دادن به ایمیل میکند. این حالت توجه پراکنده نمیتواند کار عمیقی که نیاز به دورههای طولانی تفکر بیوقفه دارد، در خود جای دهد.
چالشهای کار عمیق
با این حال، افراد متخصص مدرن وقت خود را هدر نمیدهند. در واقع، آنها گزارش میدهند که مانند همیشه مشغول هستند. چه چیزی این تفاوت را توضیح میدهد؟ بسیاری از این تفاوتها را میتوان با نوع دیگری از تلاش توضیح داد که مشابه ایده کار عمیق است و به کار کمعمق مربوط میشود. کار کمعمق به انجام کارها به سبک تدارکاتی اشاره دارد که اغلب با حواسپرتی همراه است. این تلاشها تمایل چندانی برای ایجاد ارزش جدید در جهان ندارند و به راحتی قابل تکرار هستند.
از دید معدود افرادی که اولویتبندی عمیق را تشخیص میدهند، تغییر فرهنگ کار به سمت کمعمق فرصتی عظیم از نظر اقتصادی و شخصی است تا خود را در معرض دید عموم قرار دهند. فرضیه کار عمیق میگوید که توانایی انجام کارهای عمیق به طور فزایندهای نادر شده و به این صورت در اقتصاد ما با ارزش میشود. در نتیجه، معدود افرادی که این مهارت را پرورش میدهند و سپس آن را به عنوان هسته اصلی زندگی کاری خود قرار میدهند، رشد خواهند کرد.
قسمت اول ایده کار عمیق، ارزشمندی آن است. اریک برینولفسن و اندرو مکافی، اقتصاددانان MIT، در کتاب تأثیرگذار خود در سال ۲۰۱۱ با عنوان «رقابت علیه ماشین»، موضوع قانعکنندهای ارائه میدهند که در میان نیروهای مختلف، به ویژه ظهور فناوری دیجیتال، بازارهای کار ما را به طرز غیرمنتظرهای دگرگون میکنند. مکافی در اوایل کتاب خود توضیح میدهد که ما در مراحل اولیه ساختاردهی مجدد بزرگی هستیم. فناوریهای ما در حال پیشرفت هستند، اما بسیاری از مهارتها و سازمانهای ما عقب ماندهاند.
چالشهای مهارتی و فرصتهای شغلی
این تأخیر برای بسیاری از محققان حاوی خبرهای بدی است. با پیشرفت ماشینهای هوشمند و کاهش فاصله بین تواناییهای ماشین و انسان، کارفرمایان به احتمال زیاد ماشینهای جدید را به جای افراد جدید استخدام میکنند. با این حال، این واقعیت به طور کلی مبهم نیست. همانطور که برینولفسن و مکافی تأکید میکنند، این ساختاردهی مجدد بزرگ همه مشاغل را از بین نمیبرد، بلکه آنها را تقسیم میکند. اگرچه بیشتر مردم در این اقتصاد جدید با از دست دادن مهارتهای خود به راحتی کار خود را برونسپاری میکنند، اما افراد دیگری وجود دارند که نه تنها زنده میمانند بلکه رشد کرده و نسبت به قبل ارزش بیشتری پیدا میکنند.
سه گروه برنده
در این اقتصاد جدید، سه گروه مزیت ویژهای خواهند داشت:
- کسانی که میتوانند به خوبی و خلاقانه با ماشینهای هوشمند کار کنند.
- کسانی که در کار خودشان بهترین هستند.
- کسانی که به سرمایه دسترسی دارند.
اگر میتوانید به هر یک از این گروهها بپیوندید، خوب عمل خواهید کرد. اما چطور میتوان به این برندگان پیوست؟
تواناییهای کلیدی برای موفقیت
هیچ رازی برای جمعآوری سریع سرمایه وجود ندارد، اما دو گروه برنده دیگر قابل دسترسی هستند و دو توانایی اصلی زیر بسیار مهم است:
توانایی تسلط سریع بر کارهای سخت.
توانایی تولید در سطح عالی، هم از نظر کیفیت و هم از نظر سرعت.
تسلط بر کارهای سخت
برای شروع، باید به خاطر داشته باشیم که تجربه کاربردی، حسی و ساده بسیاری از فناوریهای مصرفکننده مانند توییتر و آیفون ما را لوس کرده است. این مثالها محصولات مصرفی هستند، نه ابزارهای جدی. درک بیشتر و تسلط بر اکثر ماشینهای هوشمندی که در حال ساختاردهی مجدد بزرگ هستند، بسیار پیچیدهتر است. بنابراین، برای پیوستن به گروه کسانی که میتوانند با این ماشینها خوب کار کنند، مستلزم تقویت توانایی خود در تسلط بر کارهای سخت است. با توجه به سرعت تغییر این فناوریها، این فرآیند هرگز پایان نمییابد. شما باید بتوانید این کار را سریع، دوباره و دوباره انجام دهید.
تبدیل مهارتها به ارزش
اگر میخواهید سوپر استار شوید، تسلط بر مهارتهای لازم ضروری است، اما کافی نیست. باید پتانسیل نهفته خود را به نتایج ملموسی تبدیل کنید که مردم برای آن ارزش قائلند. دو توانایی اصلی که به تازگی توضیح داده شده، بستگی به توانایی شما در انجام کارهای عمیق دارد. برای یادگیری سریع چیزهای سخت، باید به شدت بدون حواسپرتی تمرکز کنید. به عبارت دیگر، یادگیری عملی عمیق است. اگر با خیال راحت به عمق میروید، بر سیستمها و مهارتهای پیچیدهای که برای پیشرفت در اقتصاد ما لازم است، تسلط کافی دارید. و همینطور اگر با کار کردن برای مدت طولانی در عمق زیاد راحت نیستید، رسیدن به سطح اوج کیفیت و کمیت برای پیشرفت حرفهای دشوار خواهد بود. اگر استعدادها و مهارتهای شما کاملاً از رقابت شما بکاهند، کارگران عمیق بیشتر از شما تولید خواهند کرد.
کار عمیق نادر است. در سال ۲۰۱۵، فیسبوک به مرکز جدیدی که توسط فرانک گری طراحی شده بود، نقل مکان کرد. در مرکز این ساختمان جدید، چیزی است که مدیرعامل مارک زاکربرگ آن را بزرگترین طبقه طرح باز در جهان نامیده است. بیش از ۳۰۰۰ کارمند روی مبلمان متحرک کار میکنند که در گسترهای به وسعت ۱۰ هکتار گسترش پیدا کرده است. البته، فیسبوک تنها قدرت سیلیکونولی نیست که مفهوم دفتر باز را پذیرفته است. وقتی جک دورسی ساختمان قدیمی سانفرانسیسکو کورل را خرید، فضا را طوری پیکربندی کرد که توسعهدهندگانش در فضاهای مشترک روی میزهای بلند و مشترک کار کنند.
فشارهای جدید در رسانههای اجتماعی
یکی دیگر از گرایشهای تجاری بزرگ در سالهای اخیر، افزایش پیامهای فوری است. روند سوم فشار بر تولیدکنندگان محتوا از همه نوع برای حفظ حضور در رسانههای اجتماعی است. این سه گرایش تجاری یک پارادوکس را برجسته میکند: کار عمیق در اقتصاد در حال تغییر ما، بیش از هر زمان دیگری ارزنده است.
اگر این امر صحت داشته باشد، انتظار میرود که مهارتهای عمیق نه تنها توسط افراد بلندپرواز، بلکه توسط سازمانهایی که امیدوارند از کارکنان خود حداکثر استفاده را ببرند، ارتقا پیدا کند. البته، این امر به سادگی امکانپذیر نیست. برای مثال، دفاتر باز ممکن است فرصتهای بیشتری را برای همکاری ایجاد کنند، اما این کار را به قیمت حواسپرتی گسترده انجام میدهند.
اثرات حواسپرتی در محیط کار
نتایج آزمایشات ویژهای که در تلویزیون انگلیسی با عنوان “زندگی مخفی ساختمانهای اداری” عنوان شدند، نشان میدهند که سیستمهای پیامرسان فوری همیشه فعال هستند و تاثیر وقفه را افزایش میدهند. همچنین، اجبار تولیدکنندگان محتوا به استفاده از رسانههای اجتماعی، تاثیرات منفی بر توانایی عمیق شدن دارد. به عنوان مثال، روزنامهنگاران جدی باید بر انجام روزنامهنگاری جدی تمرکز کنند؛ مانند غرق شدن در منابع پیچیده، بیرون کشیدن موضوعات مرتبط و ایجاد نثر متقاعدکننده. اما وقتی از آنها خواسته میشود این تفکر عمیق را در طول روز قطع کنند تا در سفرهای بیمعنا شرکت کنند، نتایج میتواند مخرب باشد.
خروجیهای آنلاین در بهترین حالت بیربط به نظر میرسند و در بدترین حالت، حواسپرتی مخرب ایجاد میکنند. اگرچه استقبال کنونی ما از حواسپرتی یک پدیده واقعی است، اما بر پایه ناپایدار بنا شده و هنگامی که تصمیم میگیریم اخلاق کار عمیق را پرورش دهیم، میتوانیم به راحتی آن را کنار بگذاریم. مفهوم “سیاهچاله متریک” به ما میآموزد که اندازهگیری تاثیرات حواسپرتی دشوار است. بنابراین، نباید انتظار داشته باشیم که تاثیر نهایی رفتارهای تخریبکننده عمق به راحتی قابل تشخیص باشد.
مشکلات در ارتباطات
در دنیای حرفهای، رفتارهای مزاحم معمولاً به سرعت به خط پایانی آسیب میزنند، اما سیاهچاله متریک مانع از وضوح این آسیبها میشود و اجازه میدهد تا به سمت حواسپرتی حرکت کنیم. وقتی صحبت از رفتارهای منحرفکننده در محیط کار میشود، باید بر فرهنگ ارتباطی که در حال حاضر در همه جا رایج است تسلط داشته باشیم، جایی که انتظار میرود ایمیلها به سرعت خوانده و به آنها پاسخ داده شود.
چرا فرهنگ ارتباط تقویت میشود؟
این فرهنگ ممکن است به گفته محقق لزلی پرلو به رفاه و بهرهوری کارکنان لطمه بزند و به نتیجه نهایی کمکی نکند. پاسخ به این سوال را میتوان در اصل “حداقل مقاومت” یافت. در یک محیط تجاری بدون بازخورد واضح در مورد تاثیر رفتارهای مختلف، تمایل داریم به رفتارهایی روی آوریم که در حال حاضر راحتتر هستند
تأثیر توجه بر کیفیت زندگی
اگر در محیطی کار میکنید که میتوانید بلافاصله در صورت نیاز به سوالات یا اطلاعات خاصی پاسخ دهید، این امر حداقل در حال حاضر زندگی شما را آسانتر میکند. ارتباط ثابت تنها یکی از نمونههای بسیاری از رفتارهای تجاری است که عمیقاً متضاد بوده و احتمالاً ارزش نهایی تولید شده توسط شرکت را کاهش میدهد. اما با این وجود، این رفتارها رشد میکنند، زیرا در غیاب معیارها، اکثر مردم به سادهترین کار خود بازمیگردند.
اگر به ارزش عمق اعتقاد دارید، این واقعیت خبرهای بدی را برای کسب و کارها به طور کلی رقم میزند. زیرا آنها بدون در نظر گرفتن ارزش عمق، افزایش چشمگیر ارزش خود را از دست میدهند. اما برای شما به عنوان یک فرد، خبرهای خوبی وجود دارد. با فرض ادامه روندهای ذکر شده، عمق به طور فزایندهای نادر و در نتیجه به طور فزایندهای با ارزش خواهد شد. در این میان، کار عمیق معنادار خواهد بود.
تجربه شخصی فرد گالاگر
فرد گالاگر، نویسنده علوم، پس از یک رویداد غیرمنتظره و هولناک، یعنی تشخیص سرطان—که نوع بسیار بدخیم آن بود—بین توجه و شادی ارتباط برقرار کرد. همانطور که گالاگر در کتاب ۲۰۰۹ خود ذکر کرده است، هنگامی که پس از تشخیص از بیمارستان دور شد، شهودی ناگهانی و قوی ایجاد کرد: این بیماری میخواست توجه من را در انحصار خود قرار دهد، اما تا جایی که ممکن بود، بر زندگی خودم تمرکز میکردم.
گالاگر برای درک بهتر نقشی که توجه—یعنی آنچه که ما تمرکز میکنیم و آنچه را که نادیده میگیریم—در تعیین کیفیت زندگی ما ایفا میکند، تلاش کرد. پس از پنج سال، گزارش علمی او متقاعد شد که شاهد یک نظریه یکپارچه بزرگ درباره ذهن است. رشتههای مختلف از انسانشناسی گرفته تا اقتصاد رفتاری و مشاوره خانوادگی نشان میدهند که مدیریت ماهرانه توجه جز لاینفک زندگی خوب و کلید توسعه هر جنبه از تجربیات ماست.
ما تمایل داریم بر شرایط تأکید زیادی داشته باشیم، با فرض اینکه آنچه برای ما اتفاق میافتد، تعیینکننده احساسات ماست. از این منظر، جزئیات کوچک در مورد نحوه گذراندن روز چندان مهم نیستند، زیرا آنچه مهم است، نتایج در مقیاس بزرگ است—مانند اینکه آیا شما ترفیع گرفتهاید یا به یک آپارتمان زیبا نقل مکان کردهاید یا خیر. به گفته گالاگر، چندین دهه تحقیق با این درک مغایرت دارد. مغز ما جهانبینی خود را بر اساس آنچه به آن توجه میکنیم میسازد.
توجه به مثبتها
اگر بر تشخیص سرطان متمرکز شوید، شما و زندگیتان ناراضی و تاریک میشود. اما اگر به جای آن بر یک شب به یاد ماندنی تمرکز کنید، شما و زندگیتان خوشایندتر میشود، حتی اگر شرایط در هر دو سناریو یکسان باشد. همانطور که گالاگر خلاصه میکند، کسی که هستید، آنچه که فکر میکنید، احساس میکنید و انجام میدهید، تحت تأثیر توجه شما قرار دارد.
مفاهیم کلیدی در کار عمیق
آنچه شما دوست دارید، مجموعهای از چیزهایی است که بر آن تمرکز میکنید. به نوع جهان ذهنیای که زمانی به تلاشهای عمیق اختصاص میدادید، فکر کنید. در کار عمیق، یک گرانش و حس اهمیت وجود دارد؛ چه شما یک صنعتگر باشید که شمشیر میسازد یا یک برنامهنویس کامپیوتر که الگوریتمی را بهینه میکند. نظریه گالاگر پیشبینی میکند که اگر زمان کافی را در این حالت بگذرانید، ذهن شما معنا و اهمیت غنی جهان شما را درک خواهد کرد
برهان روانشناختی برای عمق از کار میهالی ناشی میشود. تحقیقات او به تأیید نظریهای که در دهه قبل توسعه داده بود، کمک کرد: بهترین لحظات معمولاً هنگامی رخ میدهند که فرد در تلاش داوطلبانه برای انجام کار دشوار و ارزشمند نهایت تلاش خود را میکند. این حالت روانی که “جریان” نامیده میشود، نشان میدهد که افراد در زمانهایی که بر روی چالشهای عمیق تمرکز میکنند، احساس شادی بیشتری دارند.
اشتباهات رایج در درک لذت
اکثر مردم تصور میکنند که آرامش آنها را خوشحال میکند و میخواهند کمتر کار کنند و زمان بیشتری را در تخت خواب بگذرانند. اما نتایج مطالعات میهالی نشان میدهند که این تصور اشتباه است. از قضا، شغل برای لذت بردن از اوقات فراغت بسیار آسانتر است، زیرا مانند فعالیتهای جاری، دارای اهداف داخلی، قوانین بازخورد و چالشهایی هستند که تشویق میکنند تا در کار خود شرکت کرده و غرق شوند. از سوی دیگر، وقت آزاد بدون ساختار نیاز به تلاش بسیار بیشتری دارد تا بتوان چیزی ایجاد کرد که از آن لذت برد.
ارتباط بین کار عمیق و جریان باید روشن باشد. کار عمیق یک فعالیت مناسب برای ایجاد حالت جریانه. با ترکیب این دو ایده، ما یک استدلال قوی از روانشناسی به نفع عمق به دست میآوریم.
قانون اول: کار عمیق کنید
در یک دنیای ایدهآل، جهانی که ارزش واقعی کار عمیق در آن پذیرفته و تجلیل میشود، همه ما به محیط کاری دسترسی داریم که به ما کمک میکند تا حد ممکن از مغزمان ارزش استخراج کنیم. متأسفانه، این دیدگاه با واقعیت کنونی ما فاصله دارد. در عوض، ما خود را در دفاتر باز و بزرگ مشغول میکنیم که صندوق ورودی را نمیتوان نادیده گرفت و جلسات بیوقفهای را تجربه میکنیم. در چنین محیطی، همکاران به سرعت به آخرین ایمیلها پاسخ میدهند تا بهترین نتایج ممکن را ارائه دهند.
این قانون برای کاهش این تضاد طراحی شده است. استراتژیهای بعدی را میتوان ذرات خانهای از روالها و آیینهایی دانست که با علم به محدودیت نیروی اراده طراحی شدهاند تا میزان کار عمیقی که بهطور مداوم در برنامهتان انجام میدهید، به حداکثر برسانند.
فلسفههای ادغام کار عمیق در زندگی حرفهای
برای ادغام کار عمیق در زندگی حرفهای خود، نیاز به یک فلسفه دارید. در اینجا چهار فلسفه عمیق مختلف وجود دارد که در عمل فوقالعاده مؤثر هستند.
1. فلسفه رهبانی
فلسفه رهبانی به حذف یا به حداقل رساندن تعهدات کمعمق میپردازد تا تلاشهای عمیق را به حداکثر برساند. تمرینکنندگان این فلسفه تمایل دارند یک هدف حرفهای مشخص و ارزشمند داشته باشند که به دنبال آن باشند. عمده موفقیت حرفهای آنها از انجام خوب این یک کار ناشی میشود.
2. فلسفه دو بعدی
این فلسفه از شما میخواهد که زمان خود را تقسیم کنید. برخی از مراحل مشخص شده را به فعالیتهای عمیق اختصاص دهید و بقیه را برای فعالیتهای دیگر آزاد بگذارید. در طول زمان، کارگر دوقطبی به شیوه راهبان عمل میکند و به دنبال تمرکز شدید و بدون وقفه است. به عنوان مثال، ممکن است چهار روز آخر هفته را به کار عمیق اختصاص دهد و بقیه را به زمان آزاد.
3. فلسفه موزون
فلسفه موزون استدلال میکند که سادهترین راه برای شروع مداوم جلسات کاری عمیق، تبدیل آنها به یک عادت معمولی است. به عبارت دیگر، هدف ایجاد ریتمی برای این کار است که نیاز به تصمیمگیری در مورد زمان کار عمیق را از بین میبرد. یک روش معمول برای اجرای این فلسفه، تعیین یک زمان شروع مشخص برای کارهای عمیق هر روز است.
4. فلسفه روزنامهنگاری
این فلسفه تأکید میکند که روزنامهنگاران آموزش دیدهاند تا به سرعت وارد حالت نوشتاری شوند. اما این روش برای مبتدیان مناسب نیست؛ زیرا توانایی تغییر سریع ذهن از حالت عمیق به حالت عادی طبیعی نیست. بدون تمرین، چنین سوئیچهایی میتوانند ذخایر محدود اراده شما را به طور جدی کاهش دهند. این عادت همچنین به اعتماد به نفس در تواناییها نیاز دارد و باید به مهم بودن کار خود اعتقاد داشته باشید.
بسیاری از کسانی که از ذهن خود برای خلق چیزهای با ارزش استفاده میکنند، به ندرت در عادات کاری خود تصادفی عمل میکنند. چارلز داروین ساختار سختی برای زندگی کاری خود داشت. او ساعت ۷ از خواب بیدار میشد، قدم میزد، صبحانه را به تنهایی میخورد و سپس به مطالعه میپرداخت. این روال به او کمک میکرد تا افکارش را بررسی کند و روز کاری خود را به بهترین شکل اداره کند.
5. تنبلی
این استراتژی معتقد است که شما باید آزادی منظم و قابلملاحظهای را به روز خود تزریق کنید تا بیکاری، که به طور متناقض برای انجام کارهای عمیق لازم است، به شما کمک کند. در پایان روز کاری، بررسی مسائل را به صبح روز بعد موکول کنید. بدون بررسی ایمیل بعد از شام و بدون تکرار ذهنی مکالمات، کار را کاملاً تعطیل کنید. زمان استراحت به شما کمک میکند تا انرژی و بینشهای لازم برای کار عمیق را شارژ کنید.
قانون ۲: سر رفتن حوصلهتان را بپذیرید
بسیاری از اوقات، حوصلهای که در حین کار دارید میتواند به عنوان یک محرک برای خلاقیت و نوآوری عمل کند. این حس حوصله ممکن است به شما کمک کند تا به ایدههای جدید دست یابید و به عمق بیشتری در کار خود برسید.
قانون شماره یک به شما آموخت که چگونه کارهای عمیق را در برنامه خود ادغام کنید و با روالها و مناسکی که برای بهبود توانایی تمرکز شما طراحی شدهاند، از آنها پشتیبانی کنید. حالا، قانون شماره دو به شما کمک میکند تا این محدودیت را به میزان قابل توجهی بهبود بخشید.
استراتژیهای بعدی با این ایده کلیدی شروع میشوند که برای بهرهبرداری حداکثری از عادتهای کاری عمیق خود، نیاز به آموزش و انگیزه دارید. این آموزش باید به دو هدف برسد:
تغییر رویکرد به حواسپرتی
به جای برنامهریزی برای گریزگاههای گاه به گاه از حواسپرتی، باید گاه به گاه از تمرکز فاصله بگیرید. برای این منظور، فرض کنید استفاده از اینترنت مترادف با جستجوی محرکهای حواسپرتی است. بنابراین، کار بدون جستجوی اینترنت میتواند مترادف با کار متمرکز باشد.
زمانی را برای استفاده از اینترنت تعیین کنید و از قبل برنامهریزی کنید. سپس، در خارج از این زمان، به طور کلی از اینترنت اجتناب کنید.
استفاده از دفترچه یادداشت در محل کار، یک دفترچه یادداشت نزدیک کامپیوتر خود نگه دارید و در آن، زمانهای مجاز برای استفاده از اینترنت را بنویسید. تا زمانی که به آن زمان نرسیدهاید، هیچگونه اتصال به شبکه مجاز نیست.
تغییر مداوم فعالیتها
ایده این استراتژی این است که استفاده از یک سرویس حواسپرتی به خودی خود توانایی تمرکز مغز شما را کاهش نمیدهد. در عوض، با تغییر مداوم فعالیتهای کم محرک با ارزش بالا به فعالیتهای محرک بالا و کم ارزش، به ذهن خود آموزش میدهید که هیچوقت فقدان یک چیز جدید را تحمل نکند.
این تغییر مداوم میتواند به عنوان تضعیف عضلات ذهنی مسئول سازماندهی منابعی که برای جلب توجه شما تلاش میکنند، در نظر گرفته شود. با تفکیک استفاده از اینترنت، تعداد دفعاتی که به حواسپرتی تن میدهید را به حداقل میرسانید و اجازه میدهید عضلات انتخاب کننده توجه شما تقویت شوند.
اگر از شما خواسته میشود هر روز ساعتها آنلاین باشید یا به ایمیلها سریع پاسخ دهید، خوب است، اما باید در عین حال، استراتژیهای فوق را به کار ببرید تا توانایی تمرکز و کیفیت کار عمیق خود را بهبود بخشید. این روند به شما کمک میکند تا در مواجهه با چالشها، همچنان توانایی خود را حفظ کنید و کارهای عمیقتری را انجام دهید.
قانون شماره 3: ترک رسانههای اجتماعی و مدیریت حواسپرتی
هدف از مدیتیشن مولد این است که دورهای را در نظر بگیرید که از نظر جسمی مشغول هستید، اما نه از نظر ذهنی. فعالیتهایی مانند پیادهروی، دویدن، رانندگی یا دوش گرفتن میتوانند فرصتهای مناسبی برای تمرکز بر روی یک مشکل حرفهای مشخص فراهم کنند. این مشکل میتواند شامل نوشتن یک مقاله، تدوین متن یک سخنرانی، پیشرفت در اثبات یک نظریه یا تلاش برای تقویت یک استراتژی تجاری باشد.
همانطور که در مدیتیشن ذهنآگاهی، باید توجه خود را که ممکن است سرگردان یا متوقف شود، به مشکل موجود جلب کنید. شما نیازی به برگزاری یک جلسه جدی هر روز ندارید، اما هدف شما باید شرکت در حداقل دو یا سه جلسه در یک هفته باشد. با مجبور کردن خود به مقاومت در برابر حواسپرتی و تمرکز مکرر بر روی یک مشکل مشخص، عضلات مقاوم در برابر حواسپرتی خود را تقویت میکنید. کلید این استراتژی نه ویژگیها، بلکه ایدهای انگیزشی است که نشان میدهد توانایی تمرکز شما به اندازه تعهد شما به آموزش وابسته است.
ایجاد آستانه برای استفاده از رسانههای اجتماعی
ایده فعالیت شدید اینترنتی تنها گزینه حواسپرتی نیست، بلکه رسانههای اجتماعی و سرگرمیها نیز به طور فزایندهای بر گفتگوی فرهنگی ما تأثیر میگذارند. مشکل این است که پاسخهای دوگانه به این مسئله، مانند ترک کامل این رسانهها یا استفاده بیمحدود از آنها، بسیار خام هستند.
این قانون سعی میکند با پیشنهاد گزینه سوم، ما را از این شیار خارج کند. باید بپذیریم که این ابزارها ذاتاً شر نیستند و برخی از آنها ممکن است برای موفقیت و خوشبختی شما حیاتی باشند. با این حال، آستانهای برای اجازه دسترسی به این سایتها باید به دقت تعیین شود، و بنابراین اکثر مردم باید از چنین ابزارهایی کمتر استفاده کنند.
اولین قدم در این استراتژی این است که اهداف اصلی سطح بالا را در زندگی حرفهای و شخصی خود شناسایی کنید. هنگامی که این اهداف را مشخص کردید، دو یا سه فعالیت مهم که به شما در رسیدن به این اهداف کمک میکنند را لیست کنید. این فعالیتها باید به اندازه کافی مشخص باشند تا بتوانید به وضوح انجام آنها را تصور کنید، در عین حال باید به اندازه کافی عمومی باشند تا به نتیجه یکباره وابسته نباشند.
برای مثال، یک فعالیت خوب میتواند «خواندن منظم و درک نتایج پیشرفته در زمینه مشخص» باشد.
بررسی تأثیرات مثبت و منفی
گام بعدی این استراتژی این است که ابزارهای شبکهای که در حال حاضر استفاده میکنید را در نظر بگیرید. برای هر یک از این ابزارها، فعالیتهای کلیدی که شناسایی کردهاید را مرور کنید و بپرسید آیا استفاده از این ابزار تأثیر مثبت قابل ملاحظهای دارد یا تأثیر منفی زیادی بر مشارکت منظم و موفق شما در فعالیتهای مذکور دارد.
اگر به این نتیجه رسیدید که تأثیرات مثبت قابل ملاحظهای نسبت به تأثیرات منفی دارد، تنها در آن صورت از این ابزار استفاده کنید. این کاهش اولویتها دلخواهی نیست، بلکه ایدهای است که بارها و بارها در زمینههای مختلف به وجود آمده است.
در نهایت، یادآوری این نکته مهم است که در بسیاری از محیطها، ۸۰ درصد از یک اثر معین تنها به دلیل ۲۰ درصد از علل احتمالی ایجاد میشود. با شناسایی و تمرکز بر روی فعالیتهای اصلی و ضروری، میتوانید تأثیر قابل توجهی بر روی بهرهوری و موفقیت خود بگذارید.
اگر به اطلاعات بیشتری در مورد این استراتژیها نیاز دارید یا مایلید جزئیات بیشتری را بررسی کنید، خوشحال میشوم به شما کمک کنم!
استراتژی ترک رسانههای اجتماعی و مدیریت حواسپرتی
تحریم ۳۰ روزه رسانههای اجتماعی
این استراتژی یک رویکرد متفاوت اما مکمل برای مدیریت حواسپرتی و افزایش تمرکز به شما ارائه میدهد. در این روش، شما خود را به مدت ۳۰ روز از خدمات رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام، گوگل، توییتر و سایر سرویسهای محبوب منع میکنید.
به جای غیر فعال کردن رسمی این خدمات، فقط استفاده از آنها را متوقف کنید. اگر شخصی از شما در مورد عدم فعالیتتان در یک سرویس خاص پرسید، میتوانید توضیح دهید، اما سعی کنید از توضیحات اضافی خودداری کنید.
پس از گذشت ۳۰ روز از این انزوای خودخواسته، از خودتان دو سوال بپرسید:
آیا این ۳۰ روز اخیر خیلی بهتر بود؟
اگر میتوانستم از این خدمات استفاده کنم، آیا بهتر میشد؟
حالا اگر پاسخ شما به هر دو سوال «نه» باشد، سرویس را برای همیشه ترک کنید. و اگر پاسخ واضحی «بله» بود، میتوانید به استفاده از سرویس برگردید. اگر پاسخهای شما مبهم بود، تصمیم بر این که به سرویس بازگردید یا خیر به شما بستگی دارد.
مخاطرات رسانههای اجتماعی
این استراتژی به طور خاص بر رسانههای اجتماعی تمرکز دارد و در بین ابزارهای مختلف شبکهای که میتوانند زمان و توجه شما را جلب کنند، اعمال میشود. اگر این ابزارها بدون محدودیت استفاده شوند، میتوانند به تلاش شما برای کار عمیق و متمرکز آسیب برسانند. این برنامهها اطلاعات شخصی را به صورت غیر قابل پیشبینی و متناوب ارائه میدهند و به شدت اعتیادآور میشوند. بنابراین، استفاده بیملاحظه از آنها میتواند تمرکز و برنامهریزی شما را مختل کند.
یکی دیگر از استراتژیها این است که از اینترنت برای سرگرمیهای بیفایده استفاده نکنید. وبسایتهای سرگرمی به طور خاص برای جلب توجه شما طراحی شدهاند و از عناوین جذاب و محتوای قابل هضم استفاده میکنند. این سایتها به دنبال این هستند که شما را به دام بیندازند و شما را به کلیک کردن بر روی لینکهای دیگر تشویق کنند.
این نوع سرگرمیها به ویژه پس از اتمام روز کاری مضر هستند، زمانی که آزادی در برنامهریزی شما به اوقات فراغت تبدیل میشود. بنابراین، به جای توجه به هر چیزی که در حال حاضر شما را مشغول میکند، باید فکر کنید که چگونه میخواهید روز خود را سپری کنید.
برنامهریزی برای اوقات فراغت
مهم است که قبل از شروع عصرها و آخر هفتهها بدانید چه کارهایی خواهید کرد. سرگرمیهای ساختاری میتوانند علوفه خوبی برای پر کردن زمان شما فراهم کنند. برای مثال:
برنامه مطالعه: مطالعه مجموعهای از کتابهای منتخب خود به صورت منظم.
ورزش: اختصاص زمانی برای ورزش.
معاشرت: وقت گذرانی با دوستان و خانواده.
اگر میخواهید تأثیر اعتیادآور سایتهای سرگرمی را از بین ببرید، به مغز خود یک جایگزین با کیفیت بدهید. این تغییرات میتوانند به تقویت تمرکز و بهبود کیفیت زندگی شما کمک کنند.
با اجرای این استراتژیها، میتوانید به تدریج از حواسپرتیها فاصله بگیرید و تمرکز خود را افزایش دهید. اگر سوال دیگری دارید یا به اطلاعات بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
قانون ۴: انجام کارهای سطحی را کاهش دهید
کارهای سطحی، که به تدریج زمان و توجه متخصصان را به خود مشغول کردهاند، اهمیت کمتری نسبت به آنچه به نظر میرسد دارند. اگر بسیاری از این کارها حذف شوند و زمان بهبود یافته صرف کارهای عمیقتری شود، نه تنها کسب و کارها به فعالیت خود ادامه خواهند داد، بلکه ممکن است موفقتر هم بشوند.
این قانون از شما میخواهد که در زندگی کاری شخصی خود، با کمک استراتژیهای زیر، کارهای سطحی را به حداقل برسانید تا زمان بیشتری برای کارهای عمیقتر باقی بماند:
۱. هر دقیقه از روز خود را برنامهریزی کنید
بیشتر افراد روز خود را به صورت خودکار میگذرانند، بدون آن که به درستی بدانند با زمانشان چه میکنند. برای جلوگیری از تعارض میان کارهای عمیق و سطحی، بهتر است هر دقیقه از روز خود را برنامهریزی کنید.
برای این کار:
هر روز صبح، یک صفحه کاغذ یا دفترچهای را به ساعات کاری خود اختصاص دهید.
ساعات روز را به بلوکهای زمانی تقسیم کرده و فعالیتها را به هر بلوک اختصاص دهید.
هر بلوک زمانی باید یک فعالیت مشخص داشته باشد. حتی میتوانید برای ناهار یا استراحت زمان خاصی در نظر بگیرید.
اگر برنامه شما مختل شد، زمان باقیمانده را مجدداً برنامهریزی کنید.
هدف این نیست که به هر قیمتی به برنامه پایبند باشید، بلکه میخواهید هر زمان که فعالیتی را انجام میدهید، تصمیمی متفکرانه بگیرید.
۲. عمق هر فعالیت را مشخص کنید
تعیین عمق هر فعالیت به شما کمک میکند تا زمان بیشتری را به کارهای عمیق و مهمتر اختصاص دهید. برای اینکه متوجه شوید کدام فعالیتها عمیق و کدام سطحی هستند، این سوال را از خود بپرسید:
چه مدت طول میکشد تا یک فارغالتحصیل جدید بتواند این کار را انجام دهد؟
اگر فارغالتحصیل جدید برای انجام وظیفهای نیاز به ماهها تمرین دارد، نشان میدهد که این کار تخصص زیادی میطلبد و بنابراین عمیق است. در مقابل، وظایفی که به سرعت قابل انجام هستند، به عنوان کارهای سطحی شناخته میشوند.
زمان بیشتری را به کارهای عمیق اختصاص دهید و کارهای سطحی را به حداقل برسانید.
۳. از رئیس خود بودجه کارهای سطحی بخرید
یک سوال مهم که به ندرت پرسیده میشود این است:
چند درصد از وقت من باید صرف کارهای سطحی شود؟
این سوال را از رئیس خود بپرسید یا اگر برای خودتان کار میکنید، از خودتان. معمولاً برای اکثر افراد، پاسخ این سوال چیزی بین ۳۰ تا ۵۰ درصد از وقتشان خواهد بود. سپس سعی کنید به این بودجه پایبند باشید. این تمرین میتواند به شما کمک کند با واقعیت مدیریت زمان خود روبرو شوید و کارهای سطحی را به حداقل برسانید.
تعهد به کار عمیق یک موضع اخلاقی یا فلسفی نیست؛ بلکه یک رویکرد عملگرایانه برای بهرهبرداری از تواناییهای شما است. کار عمیق به شما امکان میدهد تا با تمرکز بیشتر، به بهرهوری و معنای بیشتری در زندگی کاری خود دست یابید.
خرید اینترنتی کتاب کار عمیق
با خرید نسخه اصلی کتاب کار عمیق، به موفقیت های بزرگ برسید.
نسخه اصلی کتاب کار عمیق به شما نشون میده که قدرت تغییرات کوچک، در طول زمان به دستاوردهای بزرگ و ماندگار تبدیل میشه..
فرصت را از دست ندهید! درصورت نیاز و برای خرید کتاب کار عمیق با تخفیف از فروشگاه کتاب خلاصینو روی لینک زیر کلیک کنید.
میخواهم کتاب کار عمیق را بخرم.